اراده در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
اصطلاحی [[کلامی]] و [[فلسفی]] به معنای صفتی از صفات ثبوتی [[خداوند]]. روایتهای بسیاری از [[امام رضا]]{{ع}} در باب [[اراده]] رسیده است. «اراده» در لغت مصدری است از ماده «رود» به معنای خواستن و [[برگزیدن]]<ref>لسان العرب، ج۳، ص۱۸۸؛ تاج العروس، ج۴، ص۴۶۶؛ صحاح اللغة، ج۱، ص۴۷۸؛ المصباح المنیر، ص۲۴۵.</ref> و در اصطلاح حالت یا صفتی است در [[انسان]] و نیز صفتی از صفات ثبوتی [[حق تعالی]]. اراده، بسته به اینکه درباره چه موجودی مطرح باشد، معانی و تعاریف متفاوتی دارد. اراده در انسان قوهای است مرکب از میل شدید، نیاز و [[آرزو]] در باب چیزی که انجام دادن یا انجام ندادنش ممکن است. اما چنین تعریفی از اراده در باب خداوند درست نیست، زیرا میل و نیاز و آرزو در وی راه ندارد. از اینرو، وقتی درباره [[اراده خداوند]] سخن میگوییم، مرادمان منتهای فعل اوست و نه مبدأ آن<ref>المفردات، ص۳۷۱.</ref>. از حیث معناشناختی اراده نقطه مقابل [[کراهت]] و [[جبر]] است و [[حقیقت]] کراهت قرار گرفتن شیء در محدویتهای بیرونی و درونی است و به همان اندازه که محدودیت افزونتر باشد، [[اختیار]] کمتر و محدودتری وجود دارد. از اینرو، در موجودی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، هیچ کراهتی نیست و اراده در چنین موجودی که تنها مصداق آن [[خداوند متعال]] است، عبارت است از [[نفی]] هرگونه محدودیت در اصل وجود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۰۹ - ۱۱۰؛ نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۲۵۸.</ref>. این همان تفاوت مهم [[اراده الهی]] و اراده [[انسانی]] است. در [[قرآن]] این کلمه و مشتقات آن بیش از چهل بار تکرار شدهاند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲؛ {{متن قرآن|فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}} «انجامدهنده آنچه بخواهد» سوره بروج، آیه ۱۶؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}} «بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.</ref> و بحث از آن در [[کلام اسلامی]] و در [[احادیث]] [[معصومان]]{{عم}} از همان [[صدر اسلام]] مطرح بوده است. در مسأله [[اراده]] در میان فرق و [[مذاهب اسلامی]] از دو حیث [[اختلاف]] نظر به وجود آمد. حیث نخست آن ریشه در اختلاف میان دیدگاههای صفاتیه و [[عدلیه]] داشت، زیرا صفاتیه [[معتقد]] بودند که اراده صفتی زائد بر ذات [[حق]] است، اما عدلیه به هیچ وجه نمیپذیرفتند که [[خداوند]] صفتی زائد بر ذات داشته باشد که اراده نیز در شمار آن باشد و معتقد بودند که معنای [[مرید]] بودن خداوند آن است که اراده [[قائم]] به ذات او باشد. حیث دوم ریشه در بحث [[جبر و اختیار]] داشت و اینکه [[افعال]] [[انسان]] به [[اراده خداوند]] صورت میپذیرد یا اراده خودش و اگر به [[اراده الهی]] صورت میپذیرد، اراده [[انسانی]] چه جایگاهی دارد<ref>غایة المرام فی علم الکلام، ص۵۴ – ۵۵؛ المغنی، ابن قدامه، ج۶ ص۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹- ۱۷۰.</ref>. در بحث از اراده دیدگاههای متفاوتی در چند قرن نخست مطرح شد. [[واصل بن عطا]] و پیروانش اساساً منکر وجود اراده در حق [[متعال]] بودند<ref>الکشف عن مناهج الأدلة، ص۱۸؛ الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۶۰.</ref>. برخی از دیگر [[معتزله]] چون [[ابوعلی جبائی]]، [[ابوهاشم جبائی]]، [[ابوالهذیل علاف]] و [[قاضی عبدالجبار]] به اراده حادث در [[مقام]] فعل که فاقد محل است، قائل بودند<ref>المغنی، ابن قدامه، ج۶، ص۳ – ۴؛ شرح الأصول الخمسة، ص۲۹۲ – ۲۹۳.</ref>. جماعتی از [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] نیز اراده را صفتی قدیم و زائد بر ذات میدانستند<ref>مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹ – ۱۷۰.</ref>. در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} در این باب مطالب بسیاری یافت میشود که بسیاری از آنها ناظر به اندیشههایی است که به اهمّ آنها اشاره کردیم. ایشان در مناظرهای مفصل با [[سلیمان مروزی]]، [[متکلم]] بزرگ [[خراسان]]، مباحث متعددی را درباره [[اراده]] مطرح میکند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۷۹- ۱۹۱؛ التوحید، ص۴۴۱ – ۴۵۴.</ref>. عمده سخنان ایشان در بحث اراده مربوط به [[اراده الهی]] است و بحث از [[اراده انسان]] به صورت حاشیهای و برای تبیین تفاوت [[اراده خالق]] و مخلوق مطرح شده است. [[امام]] سه اصطلاح «اراده»، «[[مشیت]]» و «[[ابداع]]» را مترادف با هم به کار میبرد و بر آن است که تفاوتی ماهوی میان این سه وجود ندارد<ref>تحف العقول، ص۴۲۴.</ref>. البته ایشان در موضعی تفاوت ظریفی میان «اراده» و «مشیت» بیان میکند که قابل توجه است و در تدقیقات [[اهل]] [[حکمت]] نیز محل نظر است. ایشان اهتمام به چیزی را «مشیت» و اتمام آن چیز را «اراده» مینامد<ref>نزهة الناظر، حلوانی، ص۱۳۳؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. | اصطلاحی [[کلامی]] و [[فلسفی]] به معنای صفتی از صفات ثبوتی [[خداوند]]. روایتهای بسیاری از [[امام رضا]] {{ع}} در باب [[اراده]] رسیده است. «اراده» در لغت مصدری است از ماده «رود» به معنای خواستن و [[برگزیدن]]<ref>لسان العرب، ج۳، ص۱۸۸؛ تاج العروس، ج۴، ص۴۶۶؛ صحاح اللغة، ج۱، ص۴۷۸؛ المصباح المنیر، ص۲۴۵.</ref> و در اصطلاح حالت یا صفتی است در [[انسان]] و نیز صفتی از صفات ثبوتی [[حق تعالی]]. اراده، بسته به اینکه درباره چه موجودی مطرح باشد، معانی و تعاریف متفاوتی دارد. اراده در انسان قوهای است مرکب از میل شدید، نیاز و [[آرزو]] در باب چیزی که انجام دادن یا انجام ندادنش ممکن است. اما چنین تعریفی از اراده در باب خداوند درست نیست، زیرا میل و نیاز و آرزو در وی راه ندارد. از اینرو، وقتی درباره [[اراده خداوند]] سخن میگوییم، مرادمان منتهای فعل اوست و نه مبدأ آن<ref>المفردات، ص۳۷۱.</ref>. از حیث معناشناختی اراده نقطه مقابل [[کراهت]] و [[جبر]] است و [[حقیقت]] کراهت قرار گرفتن شیء در محدویتهای بیرونی و درونی است و به همان اندازه که محدودیت افزونتر باشد، [[اختیار]] کمتر و محدودتری وجود دارد. از اینرو، در موجودی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، هیچ کراهتی نیست و اراده در چنین موجودی که تنها مصداق آن [[خداوند متعال]] است، عبارت است از [[نفی]] هرگونه محدودیت در اصل وجود<ref>الکافی، ج۱، ص۱۰۹ - ۱۱۰؛ نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۲۵۸.</ref>. این همان تفاوت مهم [[اراده الهی]] و اراده [[انسانی]] است. در [[قرآن]] این کلمه و مشتقات آن بیش از چهل بار تکرار شدهاند<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}} «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲؛ {{متن قرآن|فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ}} «انجامدهنده آنچه بخواهد» سوره بروج، آیه ۱۶؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا}} «بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.</ref> و بحث از آن در [[کلام اسلامی]] و در [[احادیث]] [[معصومان]] {{عم}} از همان [[صدر اسلام]] مطرح بوده است. در مسأله [[اراده]] در میان فرق و [[مذاهب اسلامی]] از دو حیث [[اختلاف]] نظر به وجود آمد. حیث نخست آن ریشه در اختلاف میان دیدگاههای صفاتیه و [[عدلیه]] داشت، زیرا صفاتیه [[معتقد]] بودند که اراده صفتی زائد بر ذات [[حق]] است، اما عدلیه به هیچ وجه نمیپذیرفتند که [[خداوند]] صفتی زائد بر ذات داشته باشد که اراده نیز در شمار آن باشد و معتقد بودند که معنای [[مرید]] بودن خداوند آن است که اراده [[قائم]] به ذات او باشد. حیث دوم ریشه در بحث [[جبر و اختیار]] داشت و اینکه [[افعال]] [[انسان]] به [[اراده خداوند]] صورت میپذیرد یا اراده خودش و اگر به [[اراده الهی]] صورت میپذیرد، اراده [[انسانی]] چه جایگاهی دارد<ref>غایة المرام فی علم الکلام، ص۵۴ – ۵۵؛ المغنی، ابن قدامه، ج۶ ص۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹- ۱۷۰.</ref>. در بحث از اراده دیدگاههای متفاوتی در چند قرن نخست مطرح شد. [[واصل بن عطا]] و پیروانش اساساً منکر وجود اراده در حق [[متعال]] بودند<ref>الکشف عن مناهج الأدلة، ص۱۸؛ الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۶۰.</ref>. برخی از دیگر [[معتزله]] چون [[ابوعلی جبائی]]، [[ابوهاشم جبائی]]، [[ابوالهذیل علاف]] و [[قاضی عبدالجبار]] به اراده حادث در [[مقام]] فعل که فاقد محل است، قائل بودند<ref>المغنی، ابن قدامه، ج۶، ص۳ – ۴؛ شرح الأصول الخمسة، ص۲۹۲ – ۲۹۳.</ref>. جماعتی از [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] نیز اراده را صفتی قدیم و زائد بر ذات میدانستند<ref>مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹ – ۱۷۰.</ref>. در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} در این باب مطالب بسیاری یافت میشود که بسیاری از آنها ناظر به اندیشههایی است که به اهمّ آنها اشاره کردیم. ایشان در مناظرهای مفصل با [[سلیمان مروزی]]، [[متکلم]] بزرگ [[خراسان]]، مباحث متعددی را درباره [[اراده]] مطرح میکند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۷۹- ۱۹۱؛ التوحید، ص۴۴۱ – ۴۵۴.</ref>. عمده سخنان ایشان در بحث اراده مربوط به [[اراده الهی]] است و بحث از [[اراده انسان]] به صورت حاشیهای و برای تبیین تفاوت [[اراده خالق]] و مخلوق مطرح شده است. [[امام]] سه اصطلاح «اراده»، «[[مشیت]]» و «[[ابداع]]» را مترادف با هم به کار میبرد و بر آن است که تفاوتی ماهوی میان این سه وجود ندارد<ref>تحف العقول، ص۴۲۴.</ref>. البته ایشان در موضعی تفاوت ظریفی میان «اراده» و «مشیت» بیان میکند که قابل توجه است و در تدقیقات [[اهل]] [[حکمت]] نیز محل نظر است. ایشان اهتمام به چیزی را «مشیت» و اتمام آن چیز را «اراده» مینامد<ref>نزهة الناظر، حلوانی، ص۱۳۳؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. | ||
آنچه از [[روایتها]] به دست میآید این است که [[مشیت الهی]] از [[علم]] وی ناشی میشود و اراده او از مشیتش و مشیت مرتبهای مقدم بر اراده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۸ – ۱۴۹؛ التوحید، ص۳۳۴.</ref>. در تعریف [[ارادۀ الهی]]، [[امام رضا]]{{ع}} آن را همان عزیمت و تحقق مراد [[خداوند]] در خارج دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۵۸؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴.</ref>. ایشان تفاوتی اساسی میان اراده [[مخلوقات]] و [[خدا]] قائل است. به بیان امام، در اراده مخلوق [[فکر]] و [[اندیشه]] و [[تصمیم]] به کار است، اما [[اراده خداوند]] عبارت است از ایجاد، زیرا او در باب چیزی چنان که مخلوقات میاندیشند، اندیشه نمیکند و آنها را از خاطر نمیگذراند و این صفات از وی نفیشده است، چون همه بیانگر نقصی است که خاص مخلوق است و نه [[خالق]]. اراده خداوند همان ایجاد است و فعل و نه چیز دیگر. وقتی به چیزی میگوید «موجود شو»، بیآنکه زبان و اندیشهای در کار باشد، آن چیز موجود میشود و اراده خداوند تحقق مییابد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۱۹؛ التوحید، ص۱۴۷.</ref>. این [[سخن امام]] [[تفسیری]] است از [[آیه]] ۸۲ [[سوره یس]] که [[خداوند]] در آن میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>. از این رویکرد [[حضرت]] به بحث معلوم میشود که [[اراده]] را از [[صفات فعل]] (نه [[ذات الهی]] میداند. جالب توجه این است که به این مطلب در سخنان ایشان تصریح شده است. [[امام]] میفرماید: اراده از صفات [[افعال]] است و هر کس [[گمان]] کند که [[خدای تعالی]] همواره اراده کننده ([[مرید]]) بوده است، در شمار [[اهل]] [[توحید]] نیست<ref>التوحید، ص۳۳۸.</ref>. گفتنی است که تفاوت میان صفات ذات با صفات فعل این است که برای [[فهم]] صفات ذات فرض ذات الهی کافی است، چنانکه [[قدرت]] و [[حیات]] و [[علم]] چنین است، اما برای فهم صفات فعل به غیر از ذات نیاز است و چون غیر ذات، همان افعال باری است، بنابراین برای درکشان نیازمند ملاحظه فعل هستیم، مانند [[خالق]] و [[رازق]] بودن خداوند<ref>نهایة الحکمة، ص۲۸۴ – ۲۸۸.</ref>. باید دانست که سلب صفات ذات از خداوند ممکن نیست. مثلاً نمیتوان گفت خداوند در وقتی از اوقات [[قادر]] و عالم نبوده است، اما سلب صفات فعل از خداوند اشکالی به وجود نمیآورد. اینکه امام اراده را صفت فعل میدانند به این معناست که وقتی از اراده داشتن خداوند سخن به میان میآید که فعل او ملاحظه گردد. در واقع ایشان با این سخن هم موضع خود را در قبال ماهیت [[اراده الهی]] مشخص کرده و هم دلیلی بر وجود [[اراده خداوند]] آورده است. خداوند قادر است همه ممکنات را به وجود آورد، اما اینکه برخی را به وجود میآورد دلیل بر این است که [[خلق]] آنها از ناحیه خداوند اراده شده است و این یعنی [[اثبات وجود]] اراده برای خداوند. دلیلی نیز از طریق تقدم و تأخر [[مخلوقات]] در سخنان ایشان موجود است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. | آنچه از [[روایتها]] به دست میآید این است که [[مشیت الهی]] از [[علم]] وی ناشی میشود و اراده او از مشیتش و مشیت مرتبهای مقدم بر اراده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۴۸ – ۱۴۹؛ التوحید، ص۳۳۴.</ref>. در تعریف [[ارادۀ الهی]]، [[امام رضا]] {{ع}} آن را همان عزیمت و تحقق مراد [[خداوند]] در خارج دانسته است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۵۸؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴.</ref>. ایشان تفاوتی اساسی میان اراده [[مخلوقات]] و [[خدا]] قائل است. به بیان امام، در اراده مخلوق [[فکر]] و [[اندیشه]] و [[تصمیم]] به کار است، اما [[اراده خداوند]] عبارت است از ایجاد، زیرا او در باب چیزی چنان که مخلوقات میاندیشند، اندیشه نمیکند و آنها را از خاطر نمیگذراند و این صفات از وی نفیشده است، چون همه بیانگر نقصی است که خاص مخلوق است و نه [[خالق]]. اراده خداوند همان ایجاد است و فعل و نه چیز دیگر. وقتی به چیزی میگوید «موجود شو»، بیآنکه زبان و اندیشهای در کار باشد، آن چیز موجود میشود و اراده خداوند تحقق مییابد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۱۹؛ التوحید، ص۱۴۷.</ref>. این [[سخن امام]] [[تفسیری]] است از [[آیه]] ۸۲ [[سوره یس]] که [[خداوند]] در آن میفرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ}}<ref>«فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.</ref>. از این رویکرد [[حضرت]] به بحث معلوم میشود که [[اراده]] را از [[صفات فعل]] (نه [[ذات الهی]] میداند. جالب توجه این است که به این مطلب در سخنان ایشان تصریح شده است. [[امام]] میفرماید: اراده از صفات [[افعال]] است و هر کس [[گمان]] کند که [[خدای تعالی]] همواره اراده کننده ([[مرید]]) بوده است، در شمار [[اهل]] [[توحید]] نیست<ref>التوحید، ص۳۳۸.</ref>. گفتنی است که تفاوت میان صفات ذات با صفات فعل این است که برای [[فهم]] صفات ذات فرض ذات الهی کافی است، چنانکه [[قدرت]] و [[حیات]] و [[علم]] چنین است، اما برای فهم صفات فعل به غیر از ذات نیاز است و چون غیر ذات، همان افعال باری است، بنابراین برای درکشان نیازمند ملاحظه فعل هستیم، مانند [[خالق]] و [[رازق]] بودن خداوند<ref>نهایة الحکمة، ص۲۸۴ – ۲۸۸.</ref>. باید دانست که سلب صفات ذات از خداوند ممکن نیست. مثلاً نمیتوان گفت خداوند در وقتی از اوقات [[قادر]] و عالم نبوده است، اما سلب صفات فعل از خداوند اشکالی به وجود نمیآورد. اینکه امام اراده را صفت فعل میدانند به این معناست که وقتی از اراده داشتن خداوند سخن به میان میآید که فعل او ملاحظه گردد. در واقع ایشان با این سخن هم موضع خود را در قبال ماهیت [[اراده الهی]] مشخص کرده و هم دلیلی بر وجود [[اراده خداوند]] آورده است. خداوند قادر است همه ممکنات را به وجود آورد، اما اینکه برخی را به وجود میآورد دلیل بر این است که [[خلق]] آنها از ناحیه خداوند اراده شده است و این یعنی [[اثبات وجود]] اراده برای خداوند. دلیلی نیز از طریق تقدم و تأخر [[مخلوقات]] در سخنان ایشان موجود است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۲.</ref>. | ||
[[امام رضا]]{{ع}} هر چند وجود [[اراده]] برای [[خداوند]] را مسلم میداند، بر آن است که نباید این [[وصف]] را [[اسم خدا]] نیز نامید و او را «[[مرید]]» دانست. [[حضرت]] در [[مناظره]] با [[سلیمان مروزی]] صراحتاً به وی میگوید که چون خداوند خود را «مرید» نامیده است، [[شایسته]] نیست که او را چنین بنامید و وصف اراده به معنای آن نیست که او عین اراده است یا نامش «مرید» است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۹؛ التوحید، ص۴۵۱.</ref>. ایشان قدیم بودن اراده را نیز که دیدگاه [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] است، نمیپذیرد و آن را امری حادث میداند. [[امام]] متذکر میشود که اراده بر اساس [[حکم عقل]] یا قدیم است یا حادث. اگر قدیم است یا عین اوست یا غیر او. اگر عین اوست پس همواره اراده میکند و این صراحتاً خلاف آن چیزی است که از بود و نبود اشیا و تقدم و تأخرشان میفهمیم. ما ملاحظه میکنیم که خداوند اموری را مقدم میکند و اموری را مؤخر و این یعنی اراده عین خداوند نیست. اما اینکه اراده بخواهد قدیم و غیر او باشد. لازمهاش این است که با خداوند، قدیمی دیگر باشد که این آشکارا خلاف قول به [[توحید]] است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۴- ۱۹۱.</ref>. پس تنها [[شقی]] که باقی میماند حادث بودن اراده است. از منظر امام، اراده عین [[خدا]] نیست، زیرا ارادههای گوناگون معناهای مختلفی دارند و در صورت این همانی مرید و اراده، لازم میآید که ارادهکنندههای (مریدهای متعددی) وجود داشته باشد، در حالیکه میدانیم چنین نیست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. امام به این نکته توجه میدهد که برخی از صفات دیگر خداوند را نباید با اراده مقایسه کرد و حکمی یکسان بر آنها جاری کرد. ایشان [[سمع]] و [[بصر]] و [[سمیع]] و [[بصیر]] بودن خداوند را مثال میآورد و [[تذکر]] میدهد که تفاوت این صفات را با اراده و مرید بودن باید در نظر گرفت و این مطلبی است که به بیان ایشان حتی [[فهم]] عرفی نیز آن را [[درک]] میکند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.</ref>. تأکید [[امام]] بر این مطلب از آنروست که برخی از طریق مقایسه مذکور [[اراده]] را نیز مانند [[علم]] و [[سمع]] و [[بصر]]، صفتی قدیم برای [[خداوند]]، میدانند. امام [[قیاس]] ایشان را [[خطا]] میداند و تفاوت میان آن دو را یادآور میشود. دو صفت دیگر که [[امام رضا]]{{ع}} به تفاوت آن با [[اراده الهی]] توجه دارد، علم و [[قدرت]] است. ایشان هر چند [[معتقد]] است که [[علم الهی]] در اراده او مدخلیت دارد، به هیچوجه این همانی این دو صفت [[الهی]] را نمیپذیرد. [[استدلال]] امام در این باب این است که [[نفی]] معلوم، نفی علم نیست، حال آنکه نفی مراد (اراده شده)، نفی وجود «اراده» است، زیرا اگر چیزی اراده نشود در واقع ارادهای وجود نداشته است، ولی گاه میشود که علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد، مثل [[بینایی]]. چه بسا [[انسان]] بیناست، ولی شئ دیدنی وجود ندارد و علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.</ref>. [[حضرت]] در پاسخ به [[سلیمان مروزی]] که اراده الهی را عین علم [[باریتعالی]] میداند، این مطلب را بیان میکند: اگر خداوند به چیزی عالم است آیا معنایش این است که آن را اراده کرده است؟ حال، اگر آن را اراده نکند آیا بدین معناست که بدان علم و [[آگاهی]] ندارد؟ حال آنکه گاه [[خدا]] چیزی را میداند، ولی اصلاً آن را اراده نمیکند. چنانکه در [[آیه]] ۸۶ [[سوره اسراء]]<ref>{{متن قرآن|وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا}} «و اگر بخواهیم بیگمان آنچه را بر تو وحی کردهایم از میان میبریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت» سوره اسراء، آیه ۸۶.</ref> میفرماید: اگر بخواهیم، آنچه را بر تو [[وحی]] نمودهایم خواهیم برد و خداوند میداند چگونه آن را ببرد، ولی هرگز این کار را نخواهد کرد. [[سلیمان]] میگوید: [[خداوند]] میداند ولی در عینحال از [[کارها]] دست کشیده و بر آنچه مقدّر فرموده چیزی نخواهد افزود و ارادهای تازه از او ملاحظه نمیشود. [[امام]] به وی میفرماید: این سخن [[یهود]] است که دستان خداوند را بسته میدانند<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}} «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. اگر سخن شما درست باشد، پس چگونه خداوند میفرماید: مرا بخوانید تا خواستههای شما را [[اجابت]] کنم<ref>{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ}} «کسانی که گناهی کنند جز همانند آن کیفر نمیبینند و کسانی که کاری شایسته بجای آورند و مؤمن باشند چه مرد چه زن به بهشت درمیآیند؛ در آن بیحساب (و شمار) روزی داده میشوند» سوره غافر، آیه ۴۰.</ref>. سلیمان در پاسخ به امام میگوید: منظورش این است که او بر این کار تواناست، هر چند آن را انجام نمیدهد. ایشان در پاسخ میگوید: آیا وعدهای میدهد که به آن [[وفا]] نخواهد کرد؟ پس چگونه در [[قرآن]] فرموده است: هر آنچه بخواهد در [[خلقت]] اضافه مینماید<ref>{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} «سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.</ref>. نیز فرموده: [[خداوند]] هر آنچه را بخواهد محو میکند و هر آنچه را بخواهد [[ثابت]] مینماید، و امّالکتاب در نزد اوست<ref>{{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}} «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. ایشان با این توضیحات در [[مقام]] بیان این مطلب است که مغایرت مفهومی و ماهوی میان [[اراده]] و [[علم الهی]] وجود دارد و چه بسیار اموری که خداوند عالم بدانهاست و [[توانایی]] انجام دادن آن را دارد و به عکس آنچه [[یهود]] و همفکرانشان میاندیشند، دستانش بسته نیست، اما از ناحیه خداوند ارادهای بدان تعلق نمیگیرد. در موضعی دیگر نیز [[سلیمان مروزی]] از [[امام]] میپرسد: آیا خداوند میداند چگونه چیزی را [[خلق]] کند؟ ایشان پاسخ مثبت میدهد. [[سلیمان]] برای [[اثبات]] این همانی اراده و علم الهی میگوید: معنای این سخن این است که آن از ازل چیز وجود داشته است. امام سخن او را [[نادرست]] میداند و به او میگوید: چه بسا شخصی بنّایی میداند، ولی خانهای نمیسازد؛ یا شخصی خیاطی میداند، ولی خیاطی نمیکند؛ یا ساختن چیزی را میداند، ولی هرگز آن را نمیسازد. پس ارتباطی میان [[علم]] و اراده بدان نحو که تو میپنداری نیست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۰.</ref>. ایشان با این پاسخ به وی متذکر میشود که علم [[ازلی]] باری ربطی نه به قدیم بودن ارادهاش دارد و نه ارتباطی با این همانی [[اراده]] و [[علم]] باری. نظیر همین استدلالها در تفاوت میان اراده و [[قدرت]] نیز وجود دارد. با این بیان که [[خداوند]] به بسیاری امور [[قادر]] است که آنها را اراده نکرده است. به عبارت دیگر، آنچه خداوند اراده میکند تنها اندکی از آن است که میتواند انجام دهد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۹۰.</ref>. | [[امام رضا]] {{ع}} هر چند وجود [[اراده]] برای [[خداوند]] را مسلم میداند، بر آن است که نباید این [[وصف]] را [[اسم خدا]] نیز نامید و او را «[[مرید]]» دانست. [[حضرت]] در [[مناظره]] با [[سلیمان مروزی]] صراحتاً به وی میگوید که چون خداوند خود را «مرید» نامیده است، [[شایسته]] نیست که او را چنین بنامید و وصف اراده به معنای آن نیست که او عین اراده است یا نامش «مرید» است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۹؛ التوحید، ص۴۵۱.</ref>. ایشان قدیم بودن اراده را نیز که دیدگاه [[اهل حدیث]] و [[اشاعره]] است، نمیپذیرد و آن را امری حادث میداند. [[امام]] متذکر میشود که اراده بر اساس [[حکم عقل]] یا قدیم است یا حادث. اگر قدیم است یا عین اوست یا غیر او. اگر عین اوست پس همواره اراده میکند و این صراحتاً خلاف آن چیزی است که از بود و نبود اشیا و تقدم و تأخرشان میفهمیم. ما ملاحظه میکنیم که خداوند اموری را مقدم میکند و اموری را مؤخر و این یعنی اراده عین خداوند نیست. اما اینکه اراده بخواهد قدیم و غیر او باشد. لازمهاش این است که با خداوند، قدیمی دیگر باشد که این آشکارا خلاف قول به [[توحید]] است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۴- ۱۹۱.</ref>. پس تنها [[شقی]] که باقی میماند حادث بودن اراده است. از منظر امام، اراده عین [[خدا]] نیست، زیرا ارادههای گوناگون معناهای مختلفی دارند و در صورت این همانی مرید و اراده، لازم میآید که ارادهکنندههای (مریدهای متعددی) وجود داشته باشد، در حالیکه میدانیم چنین نیست<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۸.</ref>. امام به این نکته توجه میدهد که برخی از صفات دیگر خداوند را نباید با اراده مقایسه کرد و حکمی یکسان بر آنها جاری کرد. ایشان [[سمع]] و [[بصر]] و [[سمیع]] و [[بصیر]] بودن خداوند را مثال میآورد و [[تذکر]] میدهد که تفاوت این صفات را با اراده و مرید بودن باید در نظر گرفت و این مطلبی است که به بیان ایشان حتی [[فهم]] عرفی نیز آن را [[درک]] میکند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.</ref>. تأکید [[امام]] بر این مطلب از آنروست که برخی از طریق مقایسه مذکور [[اراده]] را نیز مانند [[علم]] و [[سمع]] و [[بصر]]، صفتی قدیم برای [[خداوند]]، میدانند. امام [[قیاس]] ایشان را [[خطا]] میداند و تفاوت میان آن دو را یادآور میشود. دو صفت دیگر که [[امام رضا]] {{ع}} به تفاوت آن با [[اراده الهی]] توجه دارد، علم و [[قدرت]] است. ایشان هر چند [[معتقد]] است که [[علم الهی]] در اراده او مدخلیت دارد، به هیچوجه این همانی این دو صفت [[الهی]] را نمیپذیرد. [[استدلال]] امام در این باب این است که [[نفی]] معلوم، نفی علم نیست، حال آنکه نفی مراد (اراده شده)، نفی وجود «اراده» است، زیرا اگر چیزی اراده نشود در واقع ارادهای وجود نداشته است، ولی گاه میشود که علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد، مثل [[بینایی]]. چه بسا [[انسان]] بیناست، ولی شئ دیدنی وجود ندارد و علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.</ref>. [[حضرت]] در پاسخ به [[سلیمان مروزی]] که اراده الهی را عین علم [[باریتعالی]] میداند، این مطلب را بیان میکند: اگر خداوند به چیزی عالم است آیا معنایش این است که آن را اراده کرده است؟ حال، اگر آن را اراده نکند آیا بدین معناست که بدان علم و [[آگاهی]] ندارد؟ حال آنکه گاه [[خدا]] چیزی را میداند، ولی اصلاً آن را اراده نمیکند. چنانکه در [[آیه]] ۸۶ [[سوره اسراء]]<ref>{{متن قرآن|وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا}} «و اگر بخواهیم بیگمان آنچه را بر تو وحی کردهایم از میان میبریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت» سوره اسراء، آیه ۸۶.</ref> میفرماید: اگر بخواهیم، آنچه را بر تو [[وحی]] نمودهایم خواهیم برد و خداوند میداند چگونه آن را ببرد، ولی هرگز این کار را نخواهد کرد. [[سلیمان]] میگوید: [[خداوند]] میداند ولی در عینحال از [[کارها]] دست کشیده و بر آنچه مقدّر فرموده چیزی نخواهد افزود و ارادهای تازه از او ملاحظه نمیشود. [[امام]] به وی میفرماید: این سخن [[یهود]] است که دستان خداوند را بسته میدانند<ref>{{متن قرآن|وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ}} «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref>. اگر سخن شما درست باشد، پس چگونه خداوند میفرماید: مرا بخوانید تا خواستههای شما را [[اجابت]] کنم<ref>{{متن قرآن|مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ}} «کسانی که گناهی کنند جز همانند آن کیفر نمیبینند و کسانی که کاری شایسته بجای آورند و مؤمن باشند چه مرد چه زن به بهشت درمیآیند؛ در آن بیحساب (و شمار) روزی داده میشوند» سوره غافر، آیه ۴۰.</ref>. سلیمان در پاسخ به امام میگوید: منظورش این است که او بر این کار تواناست، هر چند آن را انجام نمیدهد. ایشان در پاسخ میگوید: آیا وعدهای میدهد که به آن [[وفا]] نخواهد کرد؟ پس چگونه در [[قرآن]] فرموده است: هر آنچه بخواهد در [[خلقت]] اضافه مینماید<ref>{{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}} «سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.</ref>. نیز فرموده: [[خداوند]] هر آنچه را بخواهد محو میکند و هر آنچه را بخواهد [[ثابت]] مینماید، و امّالکتاب در نزد اوست<ref>{{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}} «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. ایشان با این توضیحات در [[مقام]] بیان این مطلب است که مغایرت مفهومی و ماهوی میان [[اراده]] و [[علم الهی]] وجود دارد و چه بسیار اموری که خداوند عالم بدانهاست و [[توانایی]] انجام دادن آن را دارد و به عکس آنچه [[یهود]] و همفکرانشان میاندیشند، دستانش بسته نیست، اما از ناحیه خداوند ارادهای بدان تعلق نمیگیرد. در موضعی دیگر نیز [[سلیمان مروزی]] از [[امام]] میپرسد: آیا خداوند میداند چگونه چیزی را [[خلق]] کند؟ ایشان پاسخ مثبت میدهد. [[سلیمان]] برای [[اثبات]] این همانی اراده و علم الهی میگوید: معنای این سخن این است که آن از ازل چیز وجود داشته است. امام سخن او را [[نادرست]] میداند و به او میگوید: چه بسا شخصی بنّایی میداند، ولی خانهای نمیسازد؛ یا شخصی خیاطی میداند، ولی خیاطی نمیکند؛ یا ساختن چیزی را میداند، ولی هرگز آن را نمیسازد. پس ارتباطی میان [[علم]] و اراده بدان نحو که تو میپنداری نیست<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۹۰.</ref>. ایشان با این پاسخ به وی متذکر میشود که علم [[ازلی]] باری ربطی نه به قدیم بودن ارادهاش دارد و نه ارتباطی با این همانی [[اراده]] و [[علم]] باری. نظیر همین استدلالها در تفاوت میان اراده و [[قدرت]] نیز وجود دارد. با این بیان که [[خداوند]] به بسیاری امور [[قادر]] است که آنها را اراده نکرده است. به عبارت دیگر، آنچه خداوند اراده میکند تنها اندکی از آن است که میتواند انجام دهد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۹۰.</ref>. | ||
بحث مهمی دیگری که در بحث از [[اراده الهی]] مورد توجه [[حضرت]] قرار گرفته، نسبت اراده الهی با اراده و [[اختیار]] [[مخلوقات]] است. آیا با وجود اراده الهی مجال دیگری برای اختیار و اراده مخلوقات باقی میماند؟ برخی اراده مطلق [[الهی]] را دلیل بر [[جبر]] مخلوقات ذیشعور و از جمله [[انسان]] دانستهاند و بر این باورند هر آنچه را انسان و نظایر آن اراده کنند، خداوند پیش از آنها اراده کرده است<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۵- ۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۹ ۔ ۲۲۴.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} [[معتقد]] است معنای جاریبودن [[ارادۀ الهی]] در [[افعال]] جناب وی و مخلوقاتش بسیار متفاوت است. [[اراده خداوند]] در باب افعال خودش، همان ایجاد است، چنانکه پیشتر توضیح داده شد. اما درباره افعال مخلوقاتش امر او به افعال است و نه ایجاد افعال ایشان. [[امام]] در باب جاریبودن اراده خداوند در [[اعمال]] [[بندگان]] معتقد است که اراده خداوند در مورد [[طاعات]]، عبارت است از [[دستور]] و [[رضایت خداوند]] به آن عمل و کمکنمودن بندگان در انجام دادن آن. [[اراده خدا]] در مورد [[معاصی]] نیز عبارت است از نهیکردن و خشمگینبودن از آن عمل و [[یاری]] نکردن بندگان انجام دادن آن<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۲۴؛ التوحید، ص۳۴۷؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴</ref>. امام صراحتاً از این سخن میگوید که اراده الهی در باب انسان این بوده که انسان موجودی [[صاحب اختیار]] و اراده باشد و اعمال خود را به میل خود انجام دهد. ایشان ندانستن نسبت اراده الهی با افعال مخلوقات را عامل اصلی قول به [[جبر و تفویض]] میداند. [[روایت]] مهمی از ایشان در این باب نقل شده است. یکی از [[اصحاب امام]] به ایشان عرض میکند که برخی از [[شیعیان]] قائل به [[جبر]] و بعضی قائل به [[تفویض]] شدهاند. [[حضرت]] در پاسخ او اظهار میکنند که [[خداوند]] میفرماید: ای فرزند [[آدم]]، این تو هستی که به [[مشیت]] و [[اراده]] من میتوانی اراده کنی و به نیرو و [[قدرت]] من واجباتت را انجام میدهی و با [[نعمت]] من بر [[معصیت]] و [[نافرمانی]] توانا شدهای، تو را شنوا و [[بینا]] و قدرتمند نمودهام<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ الکافی، ج۱، ص۱۵۲؛ التوحید، ص۳۳۸.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اراده - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اراده»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۸۲-۸۸.</ref> | بحث مهمی دیگری که در بحث از [[اراده الهی]] مورد توجه [[حضرت]] قرار گرفته، نسبت اراده الهی با اراده و [[اختیار]] [[مخلوقات]] است. آیا با وجود اراده الهی مجال دیگری برای اختیار و اراده مخلوقات باقی میماند؟ برخی اراده مطلق [[الهی]] را دلیل بر [[جبر]] مخلوقات ذیشعور و از جمله [[انسان]] دانستهاند و بر این باورند هر آنچه را انسان و نظایر آن اراده کنند، خداوند پیش از آنها اراده کرده است<ref>شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۵- ۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۹ ۔ ۲۲۴.</ref>. [[امام رضا]] {{ع}} [[معتقد]] است معنای جاریبودن [[ارادۀ الهی]] در [[افعال]] جناب وی و مخلوقاتش بسیار متفاوت است. [[اراده خداوند]] در باب افعال خودش، همان ایجاد است، چنانکه پیشتر توضیح داده شد. اما درباره افعال مخلوقاتش امر او به افعال است و نه ایجاد افعال ایشان. [[امام]] در باب جاریبودن اراده خداوند در [[اعمال]] [[بندگان]] معتقد است که اراده خداوند در مورد [[طاعات]]، عبارت است از [[دستور]] و [[رضایت خداوند]] به آن عمل و کمکنمودن بندگان در انجام دادن آن. [[اراده خدا]] در مورد [[معاصی]] نیز عبارت است از نهیکردن و خشمگینبودن از آن عمل و [[یاری]] نکردن بندگان انجام دادن آن<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۲۴؛ التوحید، ص۳۴۷؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴</ref>. امام صراحتاً از این سخن میگوید که اراده الهی در باب انسان این بوده که انسان موجودی [[صاحب اختیار]] و اراده باشد و اعمال خود را به میل خود انجام دهد. ایشان ندانستن نسبت اراده الهی با افعال مخلوقات را عامل اصلی قول به [[جبر و تفویض]] میداند. [[روایت]] مهمی از ایشان در این باب نقل شده است. یکی از [[اصحاب امام]] به ایشان عرض میکند که برخی از [[شیعیان]] قائل به [[جبر]] و بعضی قائل به [[تفویض]] شدهاند. [[حضرت]] در پاسخ او اظهار میکنند که [[خداوند]] میفرماید: ای فرزند [[آدم]]، این تو هستی که به [[مشیت]] و [[اراده]] من میتوانی اراده کنی و به نیرو و [[قدرت]] من واجباتت را انجام میدهی و با [[نعمت]] من بر [[معصیت]] و [[نافرمانی]] توانا شدهای، تو را شنوا و [[بینا]] و قدرتمند نمودهام<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ الکافی، ج۱، ص۱۵۲؛ التوحید، ص۳۳۸.</ref><ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[اراده - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «اراده»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۸۲-۸۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۵۳
مقدمه
اصطلاحی کلامی و فلسفی به معنای صفتی از صفات ثبوتی خداوند. روایتهای بسیاری از امام رضا (ع) در باب اراده رسیده است. «اراده» در لغت مصدری است از ماده «رود» به معنای خواستن و برگزیدن[۱] و در اصطلاح حالت یا صفتی است در انسان و نیز صفتی از صفات ثبوتی حق تعالی. اراده، بسته به اینکه درباره چه موجودی مطرح باشد، معانی و تعاریف متفاوتی دارد. اراده در انسان قوهای است مرکب از میل شدید، نیاز و آرزو در باب چیزی که انجام دادن یا انجام ندادنش ممکن است. اما چنین تعریفی از اراده در باب خداوند درست نیست، زیرا میل و نیاز و آرزو در وی راه ندارد. از اینرو، وقتی درباره اراده خداوند سخن میگوییم، مرادمان منتهای فعل اوست و نه مبدأ آن[۲]. از حیث معناشناختی اراده نقطه مقابل کراهت و جبر است و حقیقت کراهت قرار گرفتن شیء در محدویتهای بیرونی و درونی است و به همان اندازه که محدودیت افزونتر باشد، اختیار کمتر و محدودتری وجود دارد. از اینرو، در موجودی که هیچ محدودیتی وجود ندارد، هیچ کراهتی نیست و اراده در چنین موجودی که تنها مصداق آن خداوند متعال است، عبارت است از نفی هرگونه محدودیت در اصل وجود[۳]. این همان تفاوت مهم اراده الهی و اراده انسانی است. در قرآن این کلمه و مشتقات آن بیش از چهل بار تکرار شدهاند[۴] و بحث از آن در کلام اسلامی و در احادیث معصومان (ع) از همان صدر اسلام مطرح بوده است. در مسأله اراده در میان فرق و مذاهب اسلامی از دو حیث اختلاف نظر به وجود آمد. حیث نخست آن ریشه در اختلاف میان دیدگاههای صفاتیه و عدلیه داشت، زیرا صفاتیه معتقد بودند که اراده صفتی زائد بر ذات حق است، اما عدلیه به هیچ وجه نمیپذیرفتند که خداوند صفتی زائد بر ذات داشته باشد که اراده نیز در شمار آن باشد و معتقد بودند که معنای مرید بودن خداوند آن است که اراده قائم به ذات او باشد. حیث دوم ریشه در بحث جبر و اختیار داشت و اینکه افعال انسان به اراده خداوند صورت میپذیرد یا اراده خودش و اگر به اراده الهی صورت میپذیرد، اراده انسانی چه جایگاهی دارد[۵]. در بحث از اراده دیدگاههای متفاوتی در چند قرن نخست مطرح شد. واصل بن عطا و پیروانش اساساً منکر وجود اراده در حق متعال بودند[۶]. برخی از دیگر معتزله چون ابوعلی جبائی، ابوهاشم جبائی، ابوالهذیل علاف و قاضی عبدالجبار به اراده حادث در مقام فعل که فاقد محل است، قائل بودند[۷]. جماعتی از اهل حدیث و اشاعره نیز اراده را صفتی قدیم و زائد بر ذات میدانستند[۸]. در سخنان امام رضا (ع) در این باب مطالب بسیاری یافت میشود که بسیاری از آنها ناظر به اندیشههایی است که به اهمّ آنها اشاره کردیم. ایشان در مناظرهای مفصل با سلیمان مروزی، متکلم بزرگ خراسان، مباحث متعددی را درباره اراده مطرح میکند[۹]. عمده سخنان ایشان در بحث اراده مربوط به اراده الهی است و بحث از اراده انسان به صورت حاشیهای و برای تبیین تفاوت اراده خالق و مخلوق مطرح شده است. امام سه اصطلاح «اراده»، «مشیت» و «ابداع» را مترادف با هم به کار میبرد و بر آن است که تفاوتی ماهوی میان این سه وجود ندارد[۱۰]. البته ایشان در موضعی تفاوت ظریفی میان «اراده» و «مشیت» بیان میکند که قابل توجه است و در تدقیقات اهل حکمت نیز محل نظر است. ایشان اهتمام به چیزی را «مشیت» و اتمام آن چیز را «اراده» مینامد[۱۱].
آنچه از روایتها به دست میآید این است که مشیت الهی از علم وی ناشی میشود و اراده او از مشیتش و مشیت مرتبهای مقدم بر اراده است[۱۲]. در تعریف ارادۀ الهی، امام رضا (ع) آن را همان عزیمت و تحقق مراد خداوند در خارج دانسته است[۱۳]. ایشان تفاوتی اساسی میان اراده مخلوقات و خدا قائل است. به بیان امام، در اراده مخلوق فکر و اندیشه و تصمیم به کار است، اما اراده خداوند عبارت است از ایجاد، زیرا او در باب چیزی چنان که مخلوقات میاندیشند، اندیشه نمیکند و آنها را از خاطر نمیگذراند و این صفات از وی نفیشده است، چون همه بیانگر نقصی است که خاص مخلوق است و نه خالق. اراده خداوند همان ایجاد است و فعل و نه چیز دیگر. وقتی به چیزی میگوید «موجود شو»، بیآنکه زبان و اندیشهای در کار باشد، آن چیز موجود میشود و اراده خداوند تحقق مییابد[۱۴]. این سخن امام تفسیری است از آیه ۸۲ سوره یس که خداوند در آن میفرماید: ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾[۱۵]. از این رویکرد حضرت به بحث معلوم میشود که اراده را از صفات فعل (نه ذات الهی میداند. جالب توجه این است که به این مطلب در سخنان ایشان تصریح شده است. امام میفرماید: اراده از صفات افعال است و هر کس گمان کند که خدای تعالی همواره اراده کننده (مرید) بوده است، در شمار اهل توحید نیست[۱۶]. گفتنی است که تفاوت میان صفات ذات با صفات فعل این است که برای فهم صفات ذات فرض ذات الهی کافی است، چنانکه قدرت و حیات و علم چنین است، اما برای فهم صفات فعل به غیر از ذات نیاز است و چون غیر ذات، همان افعال باری است، بنابراین برای درکشان نیازمند ملاحظه فعل هستیم، مانند خالق و رازق بودن خداوند[۱۷]. باید دانست که سلب صفات ذات از خداوند ممکن نیست. مثلاً نمیتوان گفت خداوند در وقتی از اوقات قادر و عالم نبوده است، اما سلب صفات فعل از خداوند اشکالی به وجود نمیآورد. اینکه امام اراده را صفت فعل میدانند به این معناست که وقتی از اراده داشتن خداوند سخن به میان میآید که فعل او ملاحظه گردد. در واقع ایشان با این سخن هم موضع خود را در قبال ماهیت اراده الهی مشخص کرده و هم دلیلی بر وجود اراده خداوند آورده است. خداوند قادر است همه ممکنات را به وجود آورد، اما اینکه برخی را به وجود میآورد دلیل بر این است که خلق آنها از ناحیه خداوند اراده شده است و این یعنی اثبات وجود اراده برای خداوند. دلیلی نیز از طریق تقدم و تأخر مخلوقات در سخنان ایشان موجود است[۱۸].
امام رضا (ع) هر چند وجود اراده برای خداوند را مسلم میداند، بر آن است که نباید این وصف را اسم خدا نیز نامید و او را «مرید» دانست. حضرت در مناظره با سلیمان مروزی صراحتاً به وی میگوید که چون خداوند خود را «مرید» نامیده است، شایسته نیست که او را چنین بنامید و وصف اراده به معنای آن نیست که او عین اراده است یا نامش «مرید» است[۱۹]. ایشان قدیم بودن اراده را نیز که دیدگاه اهل حدیث و اشاعره است، نمیپذیرد و آن را امری حادث میداند. امام متذکر میشود که اراده بر اساس حکم عقل یا قدیم است یا حادث. اگر قدیم است یا عین اوست یا غیر او. اگر عین اوست پس همواره اراده میکند و این صراحتاً خلاف آن چیزی است که از بود و نبود اشیا و تقدم و تأخرشان میفهمیم. ما ملاحظه میکنیم که خداوند اموری را مقدم میکند و اموری را مؤخر و این یعنی اراده عین خداوند نیست. اما اینکه اراده بخواهد قدیم و غیر او باشد. لازمهاش این است که با خداوند، قدیمی دیگر باشد که این آشکارا خلاف قول به توحید است[۲۰]. پس تنها شقی که باقی میماند حادث بودن اراده است. از منظر امام، اراده عین خدا نیست، زیرا ارادههای گوناگون معناهای مختلفی دارند و در صورت این همانی مرید و اراده، لازم میآید که ارادهکنندههای (مریدهای متعددی) وجود داشته باشد، در حالیکه میدانیم چنین نیست[۲۱]. امام به این نکته توجه میدهد که برخی از صفات دیگر خداوند را نباید با اراده مقایسه کرد و حکمی یکسان بر آنها جاری کرد. ایشان سمع و بصر و سمیع و بصیر بودن خداوند را مثال میآورد و تذکر میدهد که تفاوت این صفات را با اراده و مرید بودن باید در نظر گرفت و این مطلبی است که به بیان ایشان حتی فهم عرفی نیز آن را درک میکند[۲۲]. تأکید امام بر این مطلب از آنروست که برخی از طریق مقایسه مذکور اراده را نیز مانند علم و سمع و بصر، صفتی قدیم برای خداوند، میدانند. امام قیاس ایشان را خطا میداند و تفاوت میان آن دو را یادآور میشود. دو صفت دیگر که امام رضا (ع) به تفاوت آن با اراده الهی توجه دارد، علم و قدرت است. ایشان هر چند معتقد است که علم الهی در اراده او مدخلیت دارد، به هیچوجه این همانی این دو صفت الهی را نمیپذیرد. استدلال امام در این باب این است که نفی معلوم، نفی علم نیست، حال آنکه نفی مراد (اراده شده)، نفی وجود «اراده» است، زیرا اگر چیزی اراده نشود در واقع ارادهای وجود نداشته است، ولی گاه میشود که علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد، مثل بینایی. چه بسا انسان بیناست، ولی شئ دیدنی وجود ندارد و علم وجود دارد، ولی معلوم وجود ندارد[۲۳]. حضرت در پاسخ به سلیمان مروزی که اراده الهی را عین علم باریتعالی میداند، این مطلب را بیان میکند: اگر خداوند به چیزی عالم است آیا معنایش این است که آن را اراده کرده است؟ حال، اگر آن را اراده نکند آیا بدین معناست که بدان علم و آگاهی ندارد؟ حال آنکه گاه خدا چیزی را میداند، ولی اصلاً آن را اراده نمیکند. چنانکه در آیه ۸۶ سوره اسراء[۲۴] میفرماید: اگر بخواهیم، آنچه را بر تو وحی نمودهایم خواهیم برد و خداوند میداند چگونه آن را ببرد، ولی هرگز این کار را نخواهد کرد. سلیمان میگوید: خداوند میداند ولی در عینحال از کارها دست کشیده و بر آنچه مقدّر فرموده چیزی نخواهد افزود و ارادهای تازه از او ملاحظه نمیشود. امام به وی میفرماید: این سخن یهود است که دستان خداوند را بسته میدانند[۲۵]. اگر سخن شما درست باشد، پس چگونه خداوند میفرماید: مرا بخوانید تا خواستههای شما را اجابت کنم[۲۶]. سلیمان در پاسخ به امام میگوید: منظورش این است که او بر این کار تواناست، هر چند آن را انجام نمیدهد. ایشان در پاسخ میگوید: آیا وعدهای میدهد که به آن وفا نخواهد کرد؟ پس چگونه در قرآن فرموده است: هر آنچه بخواهد در خلقت اضافه مینماید[۲۷]. نیز فرموده: خداوند هر آنچه را بخواهد محو میکند و هر آنچه را بخواهد ثابت مینماید، و امّالکتاب در نزد اوست[۲۸]. ایشان با این توضیحات در مقام بیان این مطلب است که مغایرت مفهومی و ماهوی میان اراده و علم الهی وجود دارد و چه بسیار اموری که خداوند عالم بدانهاست و توانایی انجام دادن آن را دارد و به عکس آنچه یهود و همفکرانشان میاندیشند، دستانش بسته نیست، اما از ناحیه خداوند ارادهای بدان تعلق نمیگیرد. در موضعی دیگر نیز سلیمان مروزی از امام میپرسد: آیا خداوند میداند چگونه چیزی را خلق کند؟ ایشان پاسخ مثبت میدهد. سلیمان برای اثبات این همانی اراده و علم الهی میگوید: معنای این سخن این است که آن از ازل چیز وجود داشته است. امام سخن او را نادرست میداند و به او میگوید: چه بسا شخصی بنّایی میداند، ولی خانهای نمیسازد؛ یا شخصی خیاطی میداند، ولی خیاطی نمیکند؛ یا ساختن چیزی را میداند، ولی هرگز آن را نمیسازد. پس ارتباطی میان علم و اراده بدان نحو که تو میپنداری نیست[۲۹]. ایشان با این پاسخ به وی متذکر میشود که علم ازلی باری ربطی نه به قدیم بودن ارادهاش دارد و نه ارتباطی با این همانی اراده و علم باری. نظیر همین استدلالها در تفاوت میان اراده و قدرت نیز وجود دارد. با این بیان که خداوند به بسیاری امور قادر است که آنها را اراده نکرده است. به عبارت دیگر، آنچه خداوند اراده میکند تنها اندکی از آن است که میتواند انجام دهد[۳۰].
بحث مهمی دیگری که در بحث از اراده الهی مورد توجه حضرت قرار گرفته، نسبت اراده الهی با اراده و اختیار مخلوقات است. آیا با وجود اراده الهی مجال دیگری برای اختیار و اراده مخلوقات باقی میماند؟ برخی اراده مطلق الهی را دلیل بر جبر مخلوقات ذیشعور و از جمله انسان دانستهاند و بر این باورند هر آنچه را انسان و نظایر آن اراده کنند، خداوند پیش از آنها اراده کرده است[۳۱]. امام رضا (ع) معتقد است معنای جاریبودن ارادۀ الهی در افعال جناب وی و مخلوقاتش بسیار متفاوت است. اراده خداوند در باب افعال خودش، همان ایجاد است، چنانکه پیشتر توضیح داده شد. اما درباره افعال مخلوقاتش امر او به افعال است و نه ایجاد افعال ایشان. امام در باب جاریبودن اراده خداوند در اعمال بندگان معتقد است که اراده خداوند در مورد طاعات، عبارت است از دستور و رضایت خداوند به آن عمل و کمکنمودن بندگان در انجام دادن آن. اراده خدا در مورد معاصی نیز عبارت است از نهیکردن و خشمگینبودن از آن عمل و یاری نکردن بندگان انجام دادن آن[۳۲]. امام صراحتاً از این سخن میگوید که اراده الهی در باب انسان این بوده که انسان موجودی صاحب اختیار و اراده باشد و اعمال خود را به میل خود انجام دهد. ایشان ندانستن نسبت اراده الهی با افعال مخلوقات را عامل اصلی قول به جبر و تفویض میداند. روایت مهمی از ایشان در این باب نقل شده است. یکی از اصحاب امام به ایشان عرض میکند که برخی از شیعیان قائل به جبر و بعضی قائل به تفویض شدهاند. حضرت در پاسخ او اظهار میکنند که خداوند میفرماید: ای فرزند آدم، این تو هستی که به مشیت و اراده من میتوانی اراده کنی و به نیرو و قدرت من واجباتت را انجام میدهی و با نعمت من بر معصیت و نافرمانی توانا شدهای، تو را شنوا و بینا و قدرتمند نمودهام[۳۳][۳۴]
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، ج۳، ص۱۸۸؛ تاج العروس، ج۴، ص۴۶۶؛ صحاح اللغة، ج۱، ص۴۷۸؛ المصباح المنیر، ص۲۴۵.
- ↑ المفردات، ص۳۷۱.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۰۹ - ۱۱۰؛ نهج البلاغة، صبحی صالح، ص۲۵۸.
- ↑ ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ﴾ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲؛ ﴿فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ﴾ «انجامدهنده آنچه بخواهد» سوره بروج، آیه ۱۶؛ ﴿قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِكُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾ «بگو: کیست که شما را از خداوند اگر برای شما گزند یا بخشایشی خواسته باشد نگه دارد؟ و آنان (هیچ گاه) برای خود در برابر خداوند یار و یاوری نمییابند» سوره احزاب، آیه ۱۷.
- ↑ غایة المرام فی علم الکلام، ص۵۴ – ۵۵؛ المغنی، ابن قدامه، ج۶ ص۳؛ مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹- ۱۷۰.
- ↑ الکشف عن مناهج الأدلة، ص۱۸؛ الملل و النحل، شهرستانی، ج۱، ص۶۰.
- ↑ المغنی، ابن قدامه، ج۶، ص۳ – ۴؛ شرح الأصول الخمسة، ص۲۹۲ – ۲۹۳.
- ↑ مقالات الإسلامیین، ص۱۶۹ – ۱۷۰.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۷۹- ۱۹۱؛ التوحید، ص۴۴۱ – ۴۵۴.
- ↑ تحف العقول، ص۴۲۴.
- ↑ نزهة الناظر، حلوانی، ص۱۳۳؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۱۲۶.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۴۸ – ۱۴۹؛ التوحید، ص۳۳۴.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۵۸؛ تفسیر القمی، ج۱، ص۲۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۱۹؛ التوحید، ص۱۴۷.
- ↑ «فرمان او جز این نیست که چون چیزی را بخواهد بدو میگوید: باش! بیدرنگ خواهد بود» سوره یس، آیه ۸۲.
- ↑ التوحید، ص۳۳۸.
- ↑ نهایة الحکمة، ص۲۸۴ – ۲۸۸.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۹؛ التوحید، ص۴۵۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۴- ۱۹۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۸.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۳ – ۱۹۱.
- ↑ ﴿وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا﴾ «و اگر بخواهیم بیگمان آنچه را بر تو وحی کردهایم از میان میبریم آنگاه تو در برابر ما برای خود در آن باره نگهبانی نخواهی یافت» سوره اسراء، آیه ۸۶.
- ↑ ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ﴾ «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفتهاند لعنت بر ایشان باد بلکه دستهای او باز است و هرگونه بخواهد میبخشد و بیگمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان میافزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینهجویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی میکوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمیدارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
- ↑ ﴿مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَمَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ يُرْزَقُونَ فِيهَا بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾ «کسانی که گناهی کنند جز همانند آن کیفر نمیبینند و کسانی که کاری شایسته بجای آورند و مؤمن باشند چه مرد چه زن به بهشت درمیآیند؛ در آن بیحساب (و شمار) روزی داده میشوند» سوره غافر، آیه ۴۰.
- ↑ ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ يَزِيدُ فِي الْخَلْقِ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ «سپاس خداوند را، آفریننده آسمانها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیامرسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد میافزاید، بیگمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.
- ↑ ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾ «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک میکند و (یا در آن) مینویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹؛ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۸۹.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ شرح المواقف، ج۸، ص۱۴۵- ۱۴۶؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۱۹ ۔ ۲۲۴.
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۲۴؛ التوحید، ص۳۴۷؛ الاحتجاج، ج۲، ص۴۱۴
- ↑ عیون أخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۴۴- ۱۴۵؛ الکافی، ج۱، ص۱۵۲؛ التوحید، ص۳۳۸.
- ↑ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «اراده»، دانشنامه امام رضا ج۲ ص ۸۲-۸۸.