اطاعت امام در حدیث: تفاوت میان نسخهها
(←منابع) |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
== مصداق [[اولی الأمر]] == | == مصداق [[اولی الأمر]] == | ||
[[اولی الأمر]] از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]] {{ع}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز بهکار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمیتوان یافت، بنابراین، [[اولیالامر]] به [[امامان دوازدهگانه]] اختصاص خواهد داشت<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref><ref>ر. ک. [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} مصادیق [[اولیالامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] {{ع}} برشمردهاند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref> [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[آیه اولی الامر]] میفرماید: «این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] و [[ائمه معصومین]] نازل شده، [[خداوند]] آنها را در [[جایگاه]] [[پیامبران]] قرار داده است»<ref>{{متن حدیث|هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|اولو الأمر هم الأئمّة من أهل البیت}}<ref>مناقب، ج ۳ ص ۱۵</ref>. آمران و صاحبفرمانانی که اطاعتشان [[واجب]] است و [[پیروی]] از آنان، افراد را در مسیر [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] قرار میدهد، اینانند که بندۀ [[خالص]] [[خدا]] و از هر [[خطا]] و [[گناه]] معصوماند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref>. | [[اولی الأمر]] از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]] {{صل}} اختصاص دارد<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «امامت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۴۰۴-۴۱۸.</ref>. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]] {{ع}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز بهکار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمیتوان یافت، بنابراین، [[اولیالامر]] به [[امامان دوازدهگانه]] اختصاص خواهد داشت<ref>مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref><ref>ر. ک. [[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص ۵۲۷ – ۵۳۵.</ref> [[رسول خدا]] {{صل}} مصادیق [[اولیالامر]] را [[فرزندان علی]] و [[فاطمه]] {{ع}} برشمردهاند<ref>{{متن حدیث|قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ}}؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.</ref><ref>ر. ک: [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[وظایف امت نسبت به قرآن و عترت (کتاب)|وظایف امت نسبت به قرآن و عترت]]، ص ۹۸.</ref> [[امام باقر]] {{ع}} دربارۀ [[آیه اولی الامر]] میفرماید: «این [[آیه]] در [[شأن]] [[علی]] و [[ائمه معصومین]] نازل شده، [[خداوند]] آنها را در [[جایگاه]] [[پیامبران]] قرار داده است»<ref>{{متن حدیث|هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء}}؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی</ref>. [[امام صادق]] {{ع}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|اولو الأمر هم الأئمّة من أهل البیت}}<ref>مناقب، ج ۳ ص ۱۵</ref>. آمران و صاحبفرمانانی که اطاعتشان [[واجب]] است و [[پیروی]] از آنان، افراد را در مسیر [[اطاعت خدا]] و [[رسول]] قرار میدهد، اینانند که بندۀ [[خالص]] [[خدا]] و از هر [[خطا]] و [[گناه]] معصوماند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref>. | ||
==اطاعت امام در روایات== | |||
[[روایات]] بسیاری در زمینه «[[لزوم]] [[اطاعت از حاکم]]» در [[منابع حدیثی شیعه]] و [[اهل سنت]]، وجود دارد. در ادامه به نقل چند [[روایت]]، بسنده میکنیم: | |||
# [[ابن عباس]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} نقل کرده است: «بشنوید و [[پیروی]] کنید از کسی که [[خداوند]] به او [[ولایت امر]] داده است؛ چراکه [[اطاعت]] از او (یا ولایت امر)، موجب استقرار و [[نظام]] بخشیدن و تحقق [[اسلام]] است»<ref>{{متن حدیث|اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ}}. (مفید، الامالی، ص۱۴).</ref>. | |||
# [[امام علی]]{{ع}} که فرمودند: «بر [[امام]]، لازم است طبق [[قوانین الهی]] [[حکم]] کند و [[امانت]] را ادا کند و اگر چنین کند، بر [[مردم]] [[واجب]] است که به سخنانش گوش فرا دهند و اطاعت کنند و هر گاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند»<ref>{{متن حدیث|حَقٌّ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَحْكُمَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ، وَأَنْ يُؤَدِّيَ الْأَمَانَةَ، فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ، وَأَنْ يُطِيعُوا، وَأَنْ يُجِيبُوا إِذَا دُعُوا}}. (ابن أبیشیبة، المصنف، ج۶، ص۴۱۸).</ref>. | |||
[[دلایل]] یادشده درباره [[لزوم اطاعت]]، مربوط به [[اطاعت از امام]] [[معصوم]] است؛ نه هر [[زمامداری]] که به شیوههای گوناگون بر یک مملکت [[سلطه]] مییابد. این موضوع نیز مستند به دلایل متقن است که فقط به چند مورد اشاره میشود: | |||
#{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. خداوند در این [[آیه شریفه]]، همه مؤمنانِ أقطار عالم را در همه عصرها و زمانها تا [[روز قیامت]] خطاب قرار داده و به [[اطاعت از خدا]]، [[رسول]] و [[اولی الأمر]] فراخوانده است. سؤال این است که آیا إطاعت از اولی الأمر [[مقید]] و مشروط به قیود زمانی، مکانی و... است یا همانند [[اطاعت از الله]] و [[اطاعت از رسول]]، در هر [[زمان]] و مکان و در همه شرایط و حالات بر [[انسان]] واجب است؟ ظاهر [[آیه]] نشان میدهد که [[وجوب]] إطاعت از [[اولی الأمر]]، مطلق است و قید و شرط خاصی مثل عدم [[اشتباه]] و [[خطأ]] و... مشروط ندارد؛ یعنی همچنان که إطاعت از [[خدا]] و [[رسول]] به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی [[واجب]] است، [[اطاعت از اولی الأمر]] نیز چنین است. لازمه این [[دستور الهی]] این است که [[اولوالأمر]] باید [[معصوم]] باشند؛ زیرا إطلاق [[وجوب اطاعت]] صحیح نیست، مگر درباره کسی که معصوم از اشتباه و [[خطا]] باشد و درباره کسی که مرتکب خطا و اشتباه در امور مختلف از جمله [[احکام]] و [[فرامین]] میشود، صحیح نیست. با این حساب، اولی الأمر که معصوم هستند نمیتوانند همه [[امت اسلامی]] یا [[علما]] و متفکران و [[وکلا]] و [[نمایندگان مردم]] یا [[اکثریت]] [[مردم]] یا [[اهل حل و عقد]] از میان مردم باشند؛ چنان که [[فخر رازی]] به آن [[گرایش]] دارد<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴ - ۱۴۵.</ref>؛ بلکه باید آن معصوم، شخص خاص و فرد معین از میان آنها باشد. از آنجا که [[عصمت]] مرتبه عالی [[معنوی]] و درجه کاملی از تقواست، [[شناخت]] و تشخیص مصداق عینی خارجی برای آن معیارها در توان مردم نیست؛ بدین جهت باید تعیین اولی الأمر از جانب [[خدای تعالی]] یا [[نبی اکرم]]{{صل}} باشد؛ همان چیزی که در [[باور]] [[شیعیان]] [[امامیه]] وجود دارد که هر معصوم با تعیین معصوم قبلی شناخته میشود؛ همچنانکه [[رسول خدا]]{{صل}} [[اوصیا]] و [[جانشینان دوازدهگانه]] خود را با نام و مشخصات، معرفی کردند<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۵۳ - ۵۴.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} علی{{ع}} را به عنوان [[جانشین]] خود و به منزله نفس خویش معرفی کرد و فرمود: {{متن حدیث|أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي}}<ref>«تو نسبت به من همچون هارون به موسی هستی جز اینکه پس از من پیامبری نیست».</ref> و [[امام علی]]{{ع}}، [[اهل بیت]] و [[ائمه]]{{عم}} را پایه و ستون [[دین]] معرفی کرد و فرمود: {{متن حدیث|هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲.</ref> و {{متن حدیث|هُمْ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹.</ref>. نتیجه بحث اینکه [[اولوالأمر]] باید [[معصوم]] باشند و آن معصوم باید فرد خاص و معین باشد و تعیین آن معصوم نیز باید از جانب [[الله تعالی]] صورت بگیرد<ref>مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ص۸۴ – ۸۵.</ref>. | |||
#کسانی [[واجب الاطاعه]] هستند که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[حدیث]] [[الله]] [[ثقلین]] -که در [[منابع معتبر شیعه]] و [[اهل سنت]] نقل شده<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۷۵؛ طبری آملی، المسترشد، ص۴۶۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۳۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱؛ نسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۳۱۰.</ref>- آنان را همراه و قرین جداییناپذیر [[قرآن]] قرار داده است و آنان همان [[اهل بیت]] ([[ائمه اطهار]]{{عم}}) هستند. که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[تمسک به قرآن]] و اهل بیت{{عم}} را مایه [[نجات از گمراهی]] معرفی کرده است. از آنجا که قرآن از هر خطایی مصون است<ref>{{متن قرآن|لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ}} «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.</ref> و با توجه به اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در [[حدیث ثقلین]]، اهل بیت را قرین جداییناپذیر قرآن معرفی کرده، آنها هم باید [[مصون از خطا]] باشند. همچنین پیامبر اکرم{{صل}} در [[حدیث سفینه]]، اهل بیت اطهار{{عم}} را مانند [[کشتی نوح]]{{ع}}، مایه [[نجات]] دانسته است: {{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۷۸۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۵؛ ابونعیم، حلیة الأولیاء، ج۴، ص۳۰۶؛ ابن المغازلی، مناقب علی بن ابیطالب، ص۱۸۸؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۲؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۷.</ref>. مفاد حدیث این است که تنها راه نجات [[انسانها]] [[پیروی]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} است. پس [[اطاعت]] از آنان [[واجب]] است. | |||
#در منابع معتبر شیعه و اهل سنت با عبارتهای مختلف از پیامبر اکرم{{صل}} نقل شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ (یا مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ) مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً<ref>ابن حبان، الصحیح، ج۱۰، ص۴۳۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸؛ أبی یعلی الموصلی، المسند، ج۱۳، ص۳۶۶.</ref>؛ «هر کسی بمیرد، در حالی که امامی برایش نیست، به مرگ جاهلی مرده است». آیا میتوان پذیرفت که منظور از این امام، هر حاکمی است که قدرت را به دست میگیرد؛ (هر چند ستمگر و جائر و عاصی بوده باشد؟!) طبعاً منظور از امام در حدیث فوق، کسی است که از سوی خداوند تعیین، و اطاعتش نیز بر اساس دلایل پیشین، بر امت اسلامی واجب شده است. علی{{ع}} فرمود: «کسی که به ما ([[اهل بیت]]) [[تمسک]] بجوید، به [[حق]] پیوندد و کسی که غیر طریقه ما را طی کند، دچار [[غرق]] و فنا میشود»<ref>{{متن حدیث|مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ سَلَكَ غَيْرَ طَرِيقَتِنَا غَرِقَ}}. (شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۷).</ref>. این سخن ریشه در [[کلام نبوی]] دارد که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ تَمَسَّكَ مِنْ بَعْدِي بِهِمْ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ مَنْ تَخَلَّى مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّى مِنَ اللَّهِ}}<ref>خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۹۴.</ref>؛ «کسی که پس از من به آنان تمسک بجوید، در واقع به رشته [[خداوند]] پیوسته است و هر کس از آنان دوری بجوید، در واقع از [[خدا]] دوری جسته است».<ref>[[حافظ نجفی|نجفی، حافظ]]، [[وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت (مقاله)|مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»]]، [[موسوعه رد شبهات ج۲۱ (کتاب)|موسوعه رد شبهات ج۲۱]] ص ۱۱۵.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۱۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۵۰
لزوم اطاعت از اولی الأمر
اطاعت، پذیرشی برخاسته از میل و رغبت درونی و تمکین قلبی است، نه تحمیل بیرونی اطاعت از اهل بیت (ع) نیز به معنای عمل به دستورات آنها با میل و رغبت درونی است. این مهم به عنوان یک حق بر گردن هر انسانی است که از امام خود اطاعت کند. از امام باقر (ع) پرسیده شد، حقّ امام بر مردم چیست؟ فرمود: «حقّ امام بر مردم آن است که به سخنان او گوش فرا دهند و از او اطاعت کنند»[۱][۲] امیرمؤمنان (ع) نیز میفرمایند: «یکی از حقوق من بر گردن شما اطاعت از من است»[۳] ازاینرو، باید بدانیم سعادت در پرتو گوش دادن و اطاعت کردن از خدا و اهل بیت (ع) است: ﴿سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴][۵]
حق اطاعت، یکی از دو حق امام بر امت است، حق دیگر، یاری و نصرت است. اگر اطاعت از امام نباشد، امام هم نمیتواند مسؤولیت رهبری و هدایت را انجام دهد. اطاعت مردمی، پشتوانۀ قدرت اجتماعی و بسط ید امام در عمل به اسلام است. امیرالمؤمنین (ع) در خطبۀ جهادیّۀ خویش، ضمن شکایت از سستی و کوتاهی همراهانش در نبرد با دشمن و ردّ این اتّهام که میگفتند: علی مرد شجاعی است، لکن دانش جنگ ندارد، از سابقۀ بیش از چهل سالۀ خویش در حضور در میدانهای رزم و جنگاوری یاد میکند و میفرماید: «از کسی که اطاعت نکنند، رأیی ندارد»[۶] یعنی اشکال در فرماندهی و پیشوایی او نیست، بلکه در عدم فرمانبری و پیروی مردم است[۷][۸]
در کلام حضرت علی (ع)، اطاعت از امام، به عنوان یک فریضه و به خاطر بزرگداشت امامت شمرده شده است: «وَ الطَّاعَةَ تَعْظِیماً لِلْإِمَامَة»[۹] در احادیث مربوط به اهل بیت و ائمه (ع)، وظایفی همچون لزوم اقتدا به آنان، تمسّک به آنان، اعتقاد به ایشان، تبعیّت از فرمان، عقب نماندن و جلو نیفتادن، مقدّم داشتن ایشان و... مطرح است. امام علی (ع) میفرماید: «به خاندان پیامبرتان بنگرید، همراه راه و روش آنان باشید و درپی آنان بروید»[۱۰]. پیامبر خدا (ص) نیز فرموده است: «به فرمانبرداری از امامان خود تمسّک جویید و با آنان مخالفت نکنید، چرا که اطاعت آنان اطاعت خداست»[۱۱] و در زیارت جامعۀ کبیره آمده است: «هرکس از شما اطاعت کند از خداوند اطاعت کرده است»[۱۲] و اینگونه است که اطاعت از اهل بیت و امامان، با اطاعت الهی پیوند خورده است و معیار اطاعت الهی، پیروی از این خاندان است. این اطاعت، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا تسلیم امر بودن. امام رضا (ع) در معرفی اوصاف شیعه فرمود: «شیعیان ما آنانند که تسلیم امر ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان مخالف باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست»[۱۳] بر این اساس در اینکه از اولی الأمر باید اطاعت کرد، سخنی نیست، ولی در مصداق اولی الأمر اختلاف وجود دارد[۱۴].
مصداق اولی الأمر
اولی الأمر از ویژگی عصمت برخوردارند، و این ویژگی به اهل بیت پیامبر (ص) اختصاص دارد[۱۵]. این مطلب در روایات فراوان منقول از اهل بیت (ع) نیز تأکید شده است، چون وجوب اطاعت مطلق مانند اطاعت از خدا و رسول در صورتی پذیرفتنی است که فرد از خطا مصون باشد و هرگز بهکار خطا و زشت فرمان ندهد و چنین ویژگی را در امیران یا عالمان نمیتوان یافت، بنابراین، اولیالامر به امامان دوازدهگانه اختصاص خواهد داشت[۱۶][۱۷] رسول خدا (ص) مصادیق اولیالامر را فرزندان علی و فاطمه (ع) برشمردهاند[۱۸][۱۹] امام باقر (ع) دربارۀ آیه اولی الامر میفرماید: «این آیه در شأن علی و ائمه معصومین نازل شده، خداوند آنها را در جایگاه پیامبران قرار داده است»[۲۰]. امام صادق (ع) نیز فرموده است: «اولو الأمر هم الأئمّة من أهل البیت»[۲۱]. آمران و صاحبفرمانانی که اطاعتشان واجب است و پیروی از آنان، افراد را در مسیر اطاعت خدا و رسول قرار میدهد، اینانند که بندۀ خالص خدا و از هر خطا و گناه معصوماند[۲۲].
اطاعت امام در روایات
روایات بسیاری در زمینه «لزوم اطاعت از حاکم» در منابع حدیثی شیعه و اهل سنت، وجود دارد. در ادامه به نقل چند روایت، بسنده میکنیم:
- ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است: «بشنوید و پیروی کنید از کسی که خداوند به او ولایت امر داده است؛ چراکه اطاعت از او (یا ولایت امر)، موجب استقرار و نظام بخشیدن و تحقق اسلام است»[۲۳].
- امام علی(ع) که فرمودند: «بر امام، لازم است طبق قوانین الهی حکم کند و امانت را ادا کند و اگر چنین کند، بر مردم واجب است که به سخنانش گوش فرا دهند و اطاعت کنند و هر گاه آنان را فرا خواند، اجابتش کنند»[۲۴].
دلایل یادشده درباره لزوم اطاعت، مربوط به اطاعت از امام معصوم است؛ نه هر زمامداری که به شیوههای گوناگون بر یک مملکت سلطه مییابد. این موضوع نیز مستند به دلایل متقن است که فقط به چند مورد اشاره میشود:
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾[۲۵]. خداوند در این آیه شریفه، همه مؤمنانِ أقطار عالم را در همه عصرها و زمانها تا روز قیامت خطاب قرار داده و به اطاعت از خدا، رسول و اولی الأمر فراخوانده است. سؤال این است که آیا إطاعت از اولی الأمر مقید و مشروط به قیود زمانی، مکانی و... است یا همانند اطاعت از الله و اطاعت از رسول، در هر زمان و مکان و در همه شرایط و حالات بر انسان واجب است؟ ظاهر آیه نشان میدهد که وجوب إطاعت از اولی الأمر، مطلق است و قید و شرط خاصی مثل عدم اشتباه و خطأ و... مشروط ندارد؛ یعنی همچنان که إطاعت از خدا و رسول به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی واجب است، اطاعت از اولی الأمر نیز چنین است. لازمه این دستور الهی این است که اولوالأمر باید معصوم باشند؛ زیرا إطلاق وجوب اطاعت صحیح نیست، مگر درباره کسی که معصوم از اشتباه و خطا باشد و درباره کسی که مرتکب خطا و اشتباه در امور مختلف از جمله احکام و فرامین میشود، صحیح نیست. با این حساب، اولی الأمر که معصوم هستند نمیتوانند همه امت اسلامی یا علما و متفکران و وکلا و نمایندگان مردم یا اکثریت مردم یا اهل حل و عقد از میان مردم باشند؛ چنان که فخر رازی به آن گرایش دارد[۲۶]؛ بلکه باید آن معصوم، شخص خاص و فرد معین از میان آنها باشد. از آنجا که عصمت مرتبه عالی معنوی و درجه کاملی از تقواست، شناخت و تشخیص مصداق عینی خارجی برای آن معیارها در توان مردم نیست؛ بدین جهت باید تعیین اولی الأمر از جانب خدای تعالی یا نبی اکرم(ص) باشد؛ همان چیزی که در باور شیعیان امامیه وجود دارد که هر معصوم با تعیین معصوم قبلی شناخته میشود؛ همچنانکه رسول خدا(ص) اوصیا و جانشینان دوازدهگانه خود را با نام و مشخصات، معرفی کردند[۲۷]. پیامبر اسلام(ص) علی(ع) را به عنوان جانشین خود و به منزله نفس خویش معرفی کرد و فرمود: «أَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِيَّ بَعْدِي»[۲۸] و امام علی(ع)، اهل بیت و ائمه(ع) را پایه و ستون دین معرفی کرد و فرمود: «هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ»[۲۹] و «هُمْ دَعَائِمُ الْإِسْلَامِ»[۳۰]. نتیجه بحث اینکه اولوالأمر باید معصوم باشند و آن معصوم باید فرد خاص و معین باشد و تعیین آن معصوم نیز باید از جانب الله تعالی صورت بگیرد[۳۱].
- کسانی واجب الاطاعه هستند که پیامبر اسلام(ص) در حدیث الله ثقلین -که در منابع معتبر شیعه و اهل سنت نقل شده[۳۲]- آنان را همراه و قرین جداییناپذیر قرآن قرار داده است و آنان همان اهل بیت (ائمه اطهار(ع)) هستند. که پیامبر اکرم(ص) تمسک به قرآن و اهل بیت(ع) را مایه نجات از گمراهی معرفی کرده است. از آنجا که قرآن از هر خطایی مصون است[۳۳] و با توجه به اینکه پیامبر(ص) در حدیث ثقلین، اهل بیت را قرین جداییناپذیر قرآن معرفی کرده، آنها هم باید مصون از خطا باشند. همچنین پیامبر اکرم(ص) در حدیث سفینه، اهل بیت اطهار(ع) را مانند کشتی نوح(ع)، مایه نجات دانسته است: «إِنَّ مَثَلَ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[۳۴]. مفاد حدیث این است که تنها راه نجات انسانها پیروی از خاندان پیامبر(ص) است. پس اطاعت از آنان واجب است.
- در منابع معتبر شیعه و اهل سنت با عبارتهای مختلف از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ (یا مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ) مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً[۳۵]؛ «هر کسی بمیرد، در حالی که امامی برایش نیست، به مرگ جاهلی مرده است». آیا میتوان پذیرفت که منظور از این امام، هر حاکمی است که قدرت را به دست میگیرد؛ (هر چند ستمگر و جائر و عاصی بوده باشد؟!) طبعاً منظور از امام در حدیث فوق، کسی است که از سوی خداوند تعیین، و اطاعتش نیز بر اساس دلایل پیشین، بر امت اسلامی واجب شده است. علی(ع) فرمود: «کسی که به ما (اهل بیت) تمسک بجوید، به حق پیوندد و کسی که غیر طریقه ما را طی کند، دچار غرق و فنا میشود»[۳۶]. این سخن ریشه در کلام نبوی دارد که فرمود: «مَنْ تَمَسَّكَ مِنْ بَعْدِي بِهِمْ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ مَنْ تَخَلَّى مِنْهُمْ فَقَدْ تَخَلَّى مِنَ اللَّهِ»[۳۷]؛ «کسی که پس از من به آنان تمسک بجوید، در واقع به رشته خداوند پیوسته است و هر کس از آنان دوری بجوید، در واقع از خدا دوری جسته است».[۳۸]
جستارهای وابسته
- آیه اطاعت
- اطاعت خدا
- توحید در اطاعت
- اطاعت پیامبر
- اطاعت پیامبر خاتم
- اطاعت از اولی الامر
- اطاعت امام
- وجوب طاعت امام
- بیعت اطاعت
- مقام مطیعان
- مقام افتراض طاعت
- اطاعت از اوصیای انبیا
- اطاعت انبیا در افعال
- اطاعت انبیا در اقوال
- اطاعت سلطان عادل
- اطاعت ولی فقیه
- اطاعت مخلوق در معصیت خالق
- طاعت غیر افضل
- استثقال طاعت
- تنعم به طاعت
- اطاعت از حاکم جائر
- اطاعت از ابوین
- اطاعت از زوج
- اطاعت از نماینده ولی فقیه
- اطاعت در عبادات
- اطاعت در غیر عبادات
- تأسی
- تمکین
- امتثال
- تسلیم
- انقیاد
- اتباع
- قصد قربت در عبادت
منابع
پانویس
- ↑ «مَا حَقُّ الْإِمَامِ عَلَی النَّاسِ قَالَ حَقُّهُ عَلَیْهِمْ أَنْ یَسْمَعُوا لَهُ وَ یُطِیعُوا»؛ کافی، ج۱، ص۴۰۵.
- ↑ ر. ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۷.
- ↑ «وَ أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ... وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم»؛ بحارالأنوار، ج۳۴، ص۴۸.
- ↑ «شنیدیم و فرمان بردیم و آنانند که رستگارند» سوره نور، آیه ۵۱.
- ↑ ر. ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۸.
- ↑ «وَ لَکِنْ لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاع»؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۷
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
- ↑ نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲
- ↑ «انْظُرُوا أَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم»؛ نهج البلاغه خطبه ۹۷
- ↑ «تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹
- ↑ «مَنْ أَطَاعَکُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاکُمْ فَقَدْ عَصَی اللَّهَ»
- ↑ «شِیعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ یَکُنْ کَذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَّا»؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۸۲.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱ ص ۴۰۴-۴۱۸.
- ↑ مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.
- ↑ ر. ک. جعفرپیشه فرد، مصطفی، اطاعت، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص ۵۲۷ – ۵۳۵.
- ↑ «قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ قَالَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲۸۶.
- ↑ ر. ک: مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۹۸.
- ↑ «هی فی علیّ و فی الأئمّة، جعلهم اللّه مواضع الأنبیاء»؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲ ص ۱۷۱ به نقل از تفسیر عیاشی
- ↑ مناقب، ج ۳ ص ۱۵
- ↑ ر. ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۸.
- ↑ «اسْمَعُوا وَ أَطِيعُوا لِمَنْ وَلَّاهُ اللَّهُ الْأَمْرَ فَإِنَّهُ نِظَامُ الْإِسْلَامِ». (مفید، الامالی، ص۱۴).
- ↑ «حَقٌّ عَلَى الْإِمَامِ أَنْ يَحْكُمَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ، وَأَنْ يُؤَدِّيَ الْأَمَانَةَ، فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَحَقٌّ عَلَى النَّاسِ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ، وَأَنْ يُطِيعُوا، وَأَنْ يُجِيبُوا إِذَا دُعُوا». (ابن أبیشیبة، المصنف، ج۶، ص۴۱۸).
- ↑ «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
- ↑ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۰، ص۱۴۴ - ۱۴۵.
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۵۳ - ۵۴.
- ↑ «تو نسبت به من همچون هارون به موسی هستی جز اینکه پس از من پیامبری نیست».
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۹.
- ↑ مکارم شیرازی، آیات الولایة فی القرآن، ص۸۴ – ۸۵.
- ↑ مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۷۵؛ طبری آملی، المسترشد، ص۴۶۸؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ج۱، ص۲۳۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۵، ص۱۷۱؛ نسائی، السنن الکبری، ج۷، ص۳۱۰.
- ↑ ﴿لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾ «در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۲.
- ↑ ابن حنبل، فضائل الصحابة، ج۲، ص۷۸۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۵؛ ابونعیم، حلیة الأولیاء، ج۴، ص۳۰۶؛ ابن المغازلی، مناقب علی بن ابیطالب، ص۱۸۸؛ برقی، المحاسن، ج۱، ص۹۲؛ کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ ابن حبان، الصحیح، ج۱۰، ص۴۳۴؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۳۸۸؛ أبی یعلی الموصلی، المسند، ج۱۳، ص۳۶۶.
- ↑ «مَنْ تَمَسَّكَ بِنَا لَحِقَ وَ مَنْ سَلَكَ غَيْرَ طَرِيقَتِنَا غَرِقَ». (شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۶۲۷).
- ↑ خزاز رازی، کفایة الأثر، ص۹۴.
- ↑ نجفی، حافظ، مقاله «وجوب اطاعت از ائمه از دیدگاه قرآن و سنت»، موسوعه رد شبهات ج۲۱ ص ۱۱۵.