تعیین امام در معارف و سیره فاطمی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بدر' به 'اهل بدر'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'اهل بدر' به 'اهل بدر')
خط ۹۰: خط ۹۰:
از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شب‌ها فاطمه{{س}} را به مرکبی سوار و به درب خانه‌های انصار، به منظور [[یاری]] خواستن می‌برد. آنان در جواب فاطمه{{س}} می‌گفتند: ای [[دختر رسول خدا]]{{صل}} اگر پسر عمویت پیش از ابوبکر در صحنه حضور می‌یافت و درخواست [[بیعت]] می‌نمود ما از او روی برنمی‌تافتیم. امیرالمؤمنین{{ع}} در جواب می‌فرمود: آیا [[بدن رسول خدا]]{{صل}} را بدون [[تجهیز]]، در خانه‌اش رها می‌کردم و به سوی شما بیرون می‌آمده و درباره [[جانشینی]] ایشان به [[منازعه]] می‌نشستم؟ فاطمه{{س}} نیز فرمود: [[ابوالحسن]] کاری انجام نداد جز آنچه [[وظیفه]] او بود<ref>السقیفه و فدک، ص۶١؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۶، ص١٣.</ref>.
از [[امام باقر]]{{ع}} نقل شده است: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شب‌ها فاطمه{{س}} را به مرکبی سوار و به درب خانه‌های انصار، به منظور [[یاری]] خواستن می‌برد. آنان در جواب فاطمه{{س}} می‌گفتند: ای [[دختر رسول خدا]]{{صل}} اگر پسر عمویت پیش از ابوبکر در صحنه حضور می‌یافت و درخواست [[بیعت]] می‌نمود ما از او روی برنمی‌تافتیم. امیرالمؤمنین{{ع}} در جواب می‌فرمود: آیا [[بدن رسول خدا]]{{صل}} را بدون [[تجهیز]]، در خانه‌اش رها می‌کردم و به سوی شما بیرون می‌آمده و درباره [[جانشینی]] ایشان به [[منازعه]] می‌نشستم؟ فاطمه{{س}} نیز فرمود: [[ابوالحسن]] کاری انجام نداد جز آنچه [[وظیفه]] او بود<ref>السقیفه و فدک، ص۶١؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، ج۶، ص١٣.</ref>.


و نیز از [[سلمان]] نقل شده است: پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و جریان [[غصب خلافت]]، هنگامی که شب فرا می‌رسید، امیرالمؤمنین حضرت فاطمه{{س}} را بر مرکبی سوار می‌نمود و همراه حسن و حسین{{عم}} به خانه‌های [[اهل]] [[بدر]] از مهاجر و انصار می‌رفت و ضمن یادآوری [[حقّ]] خود در [[خلافت]]، ایشان را به یاری خود فرامی‌خواند؛ ولی تنها چهل‌وچهار نفر جواب مثبت دادند. [[حضرت علی]]{{ع}} به آنان دستور داد که صبح زود در حالی که [[سلاح]] بر کمر بسته و سرهاشان را تراشیده‌اند تا دم [[مرگ]] با او [[بیعت]] کنند؛ ولی جز چهار نفر بر سر قرار نیآمدند. به [[سلمان]] گفته شد آن چهار نفر که بودند؟ گفت: من و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[زبیر بن عوام]]. [[حضرت امیر]] نا [[امید]] نشد و شب دوم نیز آنان را به [[خدا]] قسم داد، و باز آن [[قوم]] صبح فردا قرار گذاشتند ولی هیچ‌کدام جز ما [[وفا]] نکرد، و به همین ترتیب در شب سوم و صبح سوم!! چون آن حضرت [[بی‌وفایی]] آن قوم را دید، در [[خانه]] نشست<ref>{{عربی|فَقَالَ سَلْمَانُ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ حَمَلَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ عَلَى حِمَارٍ وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَلَمْ يَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَّا أَتَى مَنْزِلَهُ...}}؛ احتجاج، ج۱، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص٢۶۴؛ منهاج البراعه، ج۳، ص۲۲.</ref>.
و نیز از [[سلمان]] نقل شده است: پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و جریان [[غصب خلافت]]، هنگامی که شب فرا می‌رسید، امیرالمؤمنین حضرت فاطمه{{س}} را بر مرکبی سوار می‌نمود و همراه حسن و حسین{{عم}} به خانه‌های [[اهل بدر]] از مهاجر و انصار می‌رفت و ضمن یادآوری [[حقّ]] خود در [[خلافت]]، ایشان را به یاری خود فرامی‌خواند؛ ولی تنها چهل‌وچهار نفر جواب مثبت دادند. [[حضرت علی]]{{ع}} به آنان دستور داد که صبح زود در حالی که [[سلاح]] بر کمر بسته و سرهاشان را تراشیده‌اند تا دم [[مرگ]] با او [[بیعت]] کنند؛ ولی جز چهار نفر بر سر قرار نیآمدند. به [[سلمان]] گفته شد آن چهار نفر که بودند؟ گفت: من و [[ابوذر]] و [[مقداد]] و [[زبیر بن عوام]]. [[حضرت امیر]] نا [[امید]] نشد و شب دوم نیز آنان را به [[خدا]] قسم داد، و باز آن [[قوم]] صبح فردا قرار گذاشتند ولی هیچ‌کدام جز ما [[وفا]] نکرد، و به همین ترتیب در شب سوم و صبح سوم!! چون آن حضرت [[بی‌وفایی]] آن قوم را دید، در [[خانه]] نشست<ref>{{عربی|فَقَالَ سَلْمَانُ فَلَمَّا كَانَ اللَّيْلُ حَمَلَ عَلِيٌّ فَاطِمَةَ عَلَى حِمَارٍ وَ أَخَذَ بِيَدِ ابْنَيْهِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَلَمْ يَدَعْ أَحَداً مِنْ أَهْلِ بَدْرٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ لَا مِنَ الْأَنْصَارِ إِلَّا أَتَى مَنْزِلَهُ...}}؛ احتجاج، ج۱، ص۸۳؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص٢۶۴؛ منهاج البراعه، ج۳، ص۲۲.</ref>.
و نیز [[ابن قتیبه]] در این زمینه می‌نویسد علی{{ع}} شبانگاه در حالی که [[فاطمه]]{{س}} را بر چهارپایی سوار نموده بود، او را به در محافل [[انصار]] می‌برد و فاطمه{{س}} از آنان [[یاری]] می‌طلبید. آنها نیز در جواب می‌گفتند: ای [[دختر پیامبر]]! بیعت ما با این [[مرد]] ([[ابوبکر]]) انجام شد و اگر [[همسر]] و پسر عموی تو قبل از ابوبکر به نزد ما می‌شتافت، ما به سوی ابوبکر مایل نمی‌شدیم<ref>{{عربی|خَرَجَ عَلِيٌّ كَرّمَ اللَّهُ وَجهَهُ يَحمِلُ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ...}}؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۲۹.</ref>.
و نیز [[ابن قتیبه]] در این زمینه می‌نویسد علی{{ع}} شبانگاه در حالی که [[فاطمه]]{{س}} را بر چهارپایی سوار نموده بود، او را به در محافل [[انصار]] می‌برد و فاطمه{{س}} از آنان [[یاری]] می‌طلبید. آنها نیز در جواب می‌گفتند: ای [[دختر پیامبر]]! بیعت ما با این [[مرد]] ([[ابوبکر]]) انجام شد و اگر [[همسر]] و پسر عموی تو قبل از ابوبکر به نزد ما می‌شتافت، ما به سوی ابوبکر مایل نمی‌شدیم<ref>{{عربی|خَرَجَ عَلِيٌّ كَرّمَ اللَّهُ وَجهَهُ يَحمِلُ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ...}}؛ ابن قتیبه، الامامة والسیاسة، ج۱، ص۲۹.</ref>.
[[بدیهی]] است که این نوع کمک‌خواهی شبانه توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[حضرت فاطمه]]{{س}} یک نوع فریاد حق‌طلبانه و افشای [[رفتار]] ستمکارانه کسانی بود که به ناحق [[خلافت اسلامی]] را در دست گرفته بودند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۳.</ref>
[[بدیهی]] است که این نوع کمک‌خواهی شبانه توسط [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[حضرت فاطمه]]{{س}} یک نوع فریاد حق‌طلبانه و افشای [[رفتار]] ستمکارانه کسانی بود که به ناحق [[خلافت اسلامی]] را در دست گرفته بودند.<ref>[[محمد حیدر مظفری|مظفری، محمد حیدر]]، [[امامت در بیان حضرت فاطمه (کتاب)|امامت در بیان حضرت فاطمه]]، ص ۶۳.</ref>
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش