شکرگزاری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شکرگزاری در لغت]] - [[شکرگزاری در قرآن]] - [[شکرگزاری در حدیث]] - [[شکرگزاری در نهج البلاغه]] - [[شکرگزاری در اخلاق اسلامی]] - [[شکرگزاری در معارف دعا و زیارات]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره علوی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره سجادی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره امام جواد]] - [[شکرگزاری در جامعهشناسی اسلامی]] - [[شکرگزاری در حقوق اسلامی]] - [[شکرگزاری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط| موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[شکرگزاری در لغت]] - [[شکرگزاری در قرآن]] - [[شکرگزاری در حدیث]] - [[شکرگزاری در نهج البلاغه]] - [[شکرگزاری در اخلاق اسلامی]] - [[شکرگزاری در معارف دعا و زیارات]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره علوی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره سجادی]] - [[شکرگزاری در معارف و سیره امام جواد]] - [[شکرگزاری در جامعهشناسی اسلامی]] - [[شکرگزاری در حقوق اسلامی]] - [[شکرگزاری در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
'''شکر''' عبارت است از [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده. شکرگزاری به سه قسم [[قلبی]]، | '''شکر''' عبارت است از [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده. شکرگزاری به سه قسم [[قلبی]]، زبانی و عملی تقسیم میشود و تاکید فراوانی در آیات و روایات بر آن صورت گرفته است و عبارت: {{متن قرآن|لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}} بیانگر آن است که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمتهایی است که [[خداوند]] به [[بندگان]] خود عطا فرموده است. | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[شکر]] بهمعنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده، از [[فضیلتهای اخلاقی]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۹۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>. | [[شکر]] بهمعنای [[شناخت]] و [[درک]] [[نعمت]] و شکرگزاری از نعمتدهنده، از [[فضیلتهای اخلاقی]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۶؛ [[محمد علی زکریایی|زکریایی، محمد علی]]، [[فرهنگ مطهر (کتاب)|فرهنگ مطهر]]، ص ۴۹۶؛ [[سید حسین دینپرور|دینپرور، سید حسین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۲، ص 505.</ref>. | ||
«شکر» به معنای شناخت [[احسان]] و نشر آن<ref>فراهیدی، العین، ۵/۲۹۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲/۱۳۱.</ref> یا یادآوری نعمت و اظهار آن<ref>راغب، مفردات، ۴۶۱.</ref> است. برخی نیز آن را [[ستایش]] [[احسانکننده]] دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.</ref> و ضد آن | «شکر» به معنای شناخت [[احسان]] و نشر آن<ref>فراهیدی، العین، ۵/۲۹۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲/۱۳۱.</ref> یا یادآوری نعمت و اظهار آن<ref>راغب، مفردات، ۴۶۱.</ref> است. برخی نیز آن را [[ستایش]] [[احسانکننده]] دانستهاند<ref>جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.</ref> و ضد آن کفران است که به معنای [[فراموشی]] نعمت و پوشاندن آن است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۱۴۴.</ref>. شکر در اصطلاح [[اخلاقی]]، به معنای شناخت نعمت [[پروردگار]]، شاد بودن به آن و عمل به مقتضای آن است<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانیپور|رضوانیپور، مهدی]]، [[شکر - رضوانیپور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
[[انسان]] از روی [[فطرت الهی]] خواهان [[ستایش]] انعامکننده و [[تعظیم]] اوست. در [[ادیان الهی]] خداوند سزاوار همه حمدها دانسته شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۸، ۳.</ref> و به [[شکرگزاری از خداوند]] سفارش شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۰۷، ۱–۴۳، لاویان، ب۲۲، ۲۹، لوقا، ب۲، ۳۸ و ب۱۸، ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز شکر از صفات پسندیدهای شمرده شده است که خداوند خود را به آن ستوده است<ref>سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref>. | [[انسان]] از روی [[فطرت الهی]] خواهان [[ستایش]] انعامکننده و [[تعظیم]] اوست. در [[ادیان الهی]] خداوند سزاوار همه حمدها دانسته شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۸، ۳.</ref> و به [[شکرگزاری از خداوند]] سفارش شده است<ref>کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۰۷، ۱–۴۳، لاویان، ب۲۲، ۲۹، لوقا، ب۲، ۳۸ و ب۱۸، ۱۱.</ref>. در [[قرآن کریم]] نیز شکر از صفات پسندیدهای شمرده شده است که خداوند خود را به آن ستوده است<ref>سوره تغابن، آیه ۱۷.</ref>. | ||
برخی از علمای اخلاق، شکر را [[افضل]] مراتب منازل [[اهل]] [[سعادت]]، عمده توشه سالکان عالم [[نور]] و بهجت، سبب فزونی نعمت و | برخی از علمای اخلاق، شکر را [[افضل]] مراتب منازل [[اهل]] [[سعادت]]، عمده توشه سالکان عالم [[نور]] و بهجت، سبب فزونی نعمت و دفع بلا شمردهاند<ref>غزالی، إحیاء علوم الدین، ۱۲/۶۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۲.</ref>. | ||
در میان آثار [[عرفانی]]، کتاب [[قوت القلوب]] ازجمله قدیمیترین آثاری است که به تبیین شکر و وصف حالات شاکران پرداخته است<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۳۵۹.</ref>. همچنین رساله [[قشیریه]]<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۱.</ref>، [[منازل السائرین]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۲.</ref> و [[اوصاف الاشراف]]<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱.</ref> باب مستقلی به بحث شکر اختصاص داده، آن را از [[مقامات]] سالکان شمردهاند و به بیان مراتب و درجات آن پرداختهاند. علمای اخلاق نیز به اهمیت شکر توجه داشته، آن را بررسی کردهاند. در میان آثار [[اخلاقی]]، [[الذریعة الی مکارم الشریعه]]<ref>راغب اصفهانی، الذریعة، ۲۷۹.</ref> [[راغب اصفهانی]]، [[احیاء علوم الدین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۶۵.</ref> و [[کیمیای سعادت]]<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۴۳.</ref> [[ابوحامد غزالی]] از نخستین کتابهای اخلاقی است که بابی به این موضوع اختصاص دادهاند. پس از آنان نیز علمای اخلاق به تبیین و تکمیل آن پرداختهاند<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۰.</ref>. [[متکلمان]] نیز در بحث [[معرفت]] [[حقتعالی]] از شکر بحث کردهاند و شکر نعمتدهنده را به [[حکم عقل]] [[واجب]] میدانند و آن را بدون معرفت حقتعالی ممکن نمیدانند، از این جهت [[وجوب]] شکر نعمتدهنده مستلزم معرفت به اوست<ref>شهید اول، اربع رسائل کلامیه، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۲۷۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانیپور|رضوانیپور، مهدی]]، [[شکر - رضوانیپور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref> | در میان آثار [[عرفانی]]، کتاب [[قوت القلوب]] ازجمله قدیمیترین آثاری است که به تبیین شکر و وصف حالات شاکران پرداخته است<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۳۵۹.</ref>. همچنین رساله [[قشیریه]]<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۱.</ref>، [[منازل السائرین]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۷۲.</ref> و [[اوصاف الاشراف]]<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱.</ref> باب مستقلی به بحث شکر اختصاص داده، آن را از [[مقامات]] سالکان شمردهاند و به بیان مراتب و درجات آن پرداختهاند. علمای اخلاق نیز به اهمیت شکر توجه داشته، آن را بررسی کردهاند. در میان آثار [[اخلاقی]]، [[الذریعة الی مکارم الشریعه]]<ref>راغب اصفهانی، الذریعة، ۲۷۹.</ref> [[راغب اصفهانی]]، [[احیاء علوم الدین]]<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۶۵.</ref> و [[کیمیای سعادت]]<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۴۳.</ref> [[ابوحامد غزالی]] از نخستین کتابهای اخلاقی است که بابی به این موضوع اختصاص دادهاند. پس از آنان نیز علمای اخلاق به تبیین و تکمیل آن پرداختهاند<ref>خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۰.</ref>. [[متکلمان]] نیز در بحث [[معرفت]] [[حقتعالی]] از شکر بحث کردهاند و شکر نعمتدهنده را به [[حکم عقل]] [[واجب]] میدانند و آن را بدون معرفت حقتعالی ممکن نمیدانند، از این جهت [[وجوب]] شکر نعمتدهنده مستلزم معرفت به اوست<ref>شهید اول، اربع رسائل کلامیه، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۲۷۰.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانیپور|رضوانیپور، مهدی]]، [[شکر - رضوانیپور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref> | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
== شکر الهی == | == شکر الهی == | ||
{{اصلی|شکر الهی}} | {{اصلی|شکر الهی}} | ||
تفکر [[انسانها]] درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام [[نعمتها]] و کمالات او از سوی [[خداوند]] است و او [[منعم]] [[حقیقی]] است و همه [[نعمتها]] را بدون هیچ استحقاقی به آفریدههایش داده است. | تفکر [[انسانها]] درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام [[نعمتها]] و کمالات او از سوی [[خداوند]] است و او [[منعم]] [[حقیقی]] است و همه [[نعمتها]] را بدون هیچ استحقاقی به آفریدههایش داده است. پذیرش [[قلبی]] این [[حقیقت]] اولین و مهمترین [[درجه]] [[شکر منعم]] است که [[عقل]] به خوبی آن را [[درک]] میکند، [[عقل]] پس از آن به [[لزوم]] تشکر و [[قدردانی]] از چنین منعمی [[حکم]] میکند؛ لذا [[لزوم]] [[شکر منعم]]، یک [[حکم عقلی]] است؛ حتی اگر [[خداوند]] به آن [[فرمان]] ندهد<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۱۳۳- ۱۳۴.</ref>. | ||
== [[شکرگزاری از مردم]] == | == [[شکرگزاری از مردم]] == | ||
== اقسام شکر == | == اقسام شکر == | ||
علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کردهاند که آن، [[شکر]] به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به [[حمد]] و ثنا، شکر به جوارح را کاربری [[نعمتها]] در راه [[اطاعت خداوند]] و پرهیز از کاربری آنها در [[معاصی]] و شکر قلبی را قصد خیر و پنهان کردن آن از همه [[مردم]] دانستهاند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغول شدن به [[فرمان]] نعمتدهنده و | علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کردهاند که آن، [[شکر]] به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.</ref>. شکر زبانی را شکر به [[حمد]] و ثنا، شکر به جوارح را کاربری [[نعمتها]] در راه [[اطاعت خداوند]] و پرهیز از کاربری آنها در [[معاصی]] و شکر قلبی را قصد خیر و پنهان کردن آن از همه [[مردم]] دانستهاند<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.</ref>. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغول شدن به [[فرمان]] نعمتدهنده و خدمت به او و شکر [[دل]] را دوام [[شهود]] نعمتدهنده و نگه داشتن [[حرمت]] او شمردهاند<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.</ref>.<ref>[[مهدی رضوانیپور|رضوانیپور، مهدی]]، [[شکر - رضوانیپور (مقاله)| مقاله «شکر»]]، [[دانشنامه امام خمینی ج۶ (کتاب)| دانشنامه امام خمینی ج۶]]، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.</ref> | ||
== آثار شکر == | == آثار شکر == |
نسخهٔ ۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۵
شکر عبارت است از شناخت و درک نعمت و شکرگزاری از نعمتدهنده. شکرگزاری به سه قسم قلبی، زبانی و عملی تقسیم میشود و تاکید فراوانی در آیات و روایات بر آن صورت گرفته است و عبارت: ﴿لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾ بیانگر آن است که سپاسگذاری از اهداف نهایی نعمتهایی است که خداوند به بندگان خود عطا فرموده است.
مقدمه
شکر بهمعنای شناخت و درک نعمت و شکرگزاری از نعمتدهنده، از فضیلتهای اخلاقی است. شکرگزاری بهمعنای سپاس و ثنا گفتن منعم به سبب نعمت اوست و برای خدای تعالی و هر منعمی بهکار میرود. برترین مرحله شکرگزاری در برابر خداوند متعال معنا مییابد. در این حالت، انسان شاکر با نیت شکر و انجام عمل خیر از نعمتهای پروردگار خویش قدردانی و شکرگزاری میکند.
در اثر شناخت نعمت و نعمتدهنده، حالت خضوع و فروتنی و رضایت از نعمت به شخص دست میدهد. نعمتهای الهی هدیهای از جانب منعماند و بیانگر لطف و عنایت خداوند نسبت به بنده. از اینرو آدمی با قلب و زبان و عمل به جوارح نسبت به منعم خویش شکرگزاری میکند. اما بیشتر مردمان شکر نعمتهای الهی را بهجا نمیآورند و خداوند در قرآن کریم به این موضوع اشاره کرده است: «خدا فضل خود را به مردمان ارزانی میدارد، ولی بیشترشان شکر نمیگویند«[۱]. خداوند سبحان در چندین فراز از قرآن کریم به موضع شکر توجه فرموده است. این مواضع گاه بر ترکیب دو فضیلت شکر و صبر تأکید دارند[۲].[۳]
معناشناسی
شکر یعنی شناخت نعمت و ظاهر کردن آن[۴] و در مقابل آن کفر قرار دارد بهمعنای پوشاندن نعمت[۵] و در اصطلاح دینی شکر نعمت عبارت از شناخت آن است، شناخت اینکه آنچه در دست اوست نعمت است. امام صادق (ع) در این زمینه شکر نعمت را به شناخت آن معرفی نموده است: "هر که خدا به او نعمتی دهد و او آن را از دل بفهمد، شکرش را ادا کرده است"[۶].[۷]
شکر بهمعنای شناخت و درک نعمت و شکرگزاری از نعمتدهنده، از فضیلتهای اخلاقی است[۸].
«شکر» به معنای شناخت احسان و نشر آن[۹] یا یادآوری نعمت و اظهار آن[۱۰] است. برخی نیز آن را ستایش احسانکننده دانستهاند[۱۱] و ضد آن کفران است که به معنای فراموشی نعمت و پوشاندن آن است[۱۲]. شکر در اصطلاح اخلاقی، به معنای شناخت نعمت پروردگار، شاد بودن به آن و عمل به مقتضای آن است[۱۳].[۱۴]
پیشینه
انسان از روی فطرت الهی خواهان ستایش انعامکننده و تعظیم اوست. در ادیان الهی خداوند سزاوار همه حمدها دانسته شده است[۱۵] و به شکرگزاری از خداوند سفارش شده است[۱۶]. در قرآن کریم نیز شکر از صفات پسندیدهای شمرده شده است که خداوند خود را به آن ستوده است[۱۷].
برخی از علمای اخلاق، شکر را افضل مراتب منازل اهل سعادت، عمده توشه سالکان عالم نور و بهجت، سبب فزونی نعمت و دفع بلا شمردهاند[۱۸].
در میان آثار عرفانی، کتاب قوت القلوب ازجمله قدیمیترین آثاری است که به تبیین شکر و وصف حالات شاکران پرداخته است[۱۹]. همچنین رساله قشیریه[۲۰]، منازل السائرین[۲۱] و اوصاف الاشراف[۲۲] باب مستقلی به بحث شکر اختصاص داده، آن را از مقامات سالکان شمردهاند و به بیان مراتب و درجات آن پرداختهاند. علمای اخلاق نیز به اهمیت شکر توجه داشته، آن را بررسی کردهاند. در میان آثار اخلاقی، الذریعة الی مکارم الشریعه[۲۳] راغب اصفهانی، احیاء علوم الدین[۲۴] و کیمیای سعادت[۲۵] ابوحامد غزالی از نخستین کتابهای اخلاقی است که بابی به این موضوع اختصاص دادهاند. پس از آنان نیز علمای اخلاق به تبیین و تکمیل آن پرداختهاند[۲۶]. متکلمان نیز در بحث معرفت حقتعالی از شکر بحث کردهاند و شکر نعمتدهنده را به حکم عقل واجب میدانند و آن را بدون معرفت حقتعالی ممکن نمیدانند، از این جهت وجوب شکر نعمتدهنده مستلزم معرفت به اوست[۲۷].[۲۸]
شکرگزاری در قرآن
خداوند در چندین آیه از قرآن کریم به موضع شکر توجه فرموده است. این مواضع گاه بر ترکیب دو فضیلت شکر و صبر تأکید دارند[۲۹]. گویا در این آیات شکرگزاری از نعمتهای خداوند همواره با اقدام عملی روبهروست و تنها به زبان و نیت برقرار میشود.
برخی دیگر از آیات الهی، شکرگزاری را وسیله "آزمایش" یاد میکند تا مردمان در بوته آزمایش، جوهر وجودیشان آشکار شود که شکرگزارند یا ناسپاس. برای نمونه خداوند در قرآن کریم در بیان ماجرای بلقیس و اعجاز حضور او با تخت و بارگاهش از مسافتی دور، سلیمان نبی در یک چشم بر هم زدن، میفرماید: ﴿ قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴾[۳۰].
برخی از آیات نیز بر ضرورت شکرگزاری و نقش آن در بقا و ازیاد نعمت تأکید دارد، مانند: برای وی هرچه میخواست از بناهای بلند و تندیسها و کاسههایی چون حوض و دیگهای محکم بر جای، میساختند. ای خاندان داوود، برای سپاسگزاری کاری کنید و اندکی از بندگان من سپاسگزارند[۳۱]. از اینرو خداوند سبحان شکرگزاری را امری به سود شکرگزارنده میداند، زیرا ذات حق تعالی نیازی به تشکر بندگان ندارد، چنانکه میفرماید: هر آینه به لقمان حکمت دادیم و گفتیم: خدا را سپاس گوی، زیرا هر که سپاس گوید به سود خود سپاس گفته و هر که ناسپاسی کند، خدا بینیاز و ستودنی است[۳۲].[۳۳]
شکرگزاری در حدیث
در احادیث بسیاری به موضوع شکرگزاری پرداخته شده است که برخی از روایات در این زمینه عبارتاند از:
- امام صادق (ع) فرمودند: "در تورات نوشته شده است: کسی که به تو نعمتی داده است را سپاسگذار، و بر کسی که تو را سپاس گوید نعمت بخش؛ چه وقتی شکر گویی نعمت از بین نمیرود، و چون آن را کفران کنی پایدار نمیماند. شکر موجب زیادی نعمت است، و مایه آن است که نعمتت تغییر نکند"[۳۴]؛
- امام صادق (ع) فرمودند: "سه چیز است که هیچ چیزی با آنها ضرر نمیرساند: دعا به هنگام سختی، و استغفار به هنگام گناه، و شکر به هنگام نعمت" [۳۵]؛
- امام صادق (ع) فرمودند: "خداوند به هیچ بندهای نعمتی نبخشید که او آن را با قلب خود بشناسد و خداوند را با زبان بر آن سپاس گوید، مگر آنکه تا حمدش را تمام نکرده خداوند مقدار بیشتری از آن نعمت را برای او امر میفرماید"[۳۶]؛
- امام صادق (ع) فرمودند: "شکر هر نعمتی هر چند بزرگ باشد، آن است که خداوند - عزَّ وجلّ! - را بر آن حمد گویند"[۳۷].[۳۸]
شکر الهی
تفکر انسانها درباره خود او را به این نتیجه خواهد رساند که تمام نعمتها و کمالات او از سوی خداوند است و او منعم حقیقی است و همه نعمتها را بدون هیچ استحقاقی به آفریدههایش داده است. پذیرش قلبی این حقیقت اولین و مهمترین درجه شکر منعم است که عقل به خوبی آن را درک میکند، عقل پس از آن به لزوم تشکر و قدردانی از چنین منعمی حکم میکند؛ لذا لزوم شکر منعم، یک حکم عقلی است؛ حتی اگر خداوند به آن فرمان ندهد[۳۹].
شکرگزاری از مردم
اقسام شکر
علمای اخلاق، اقسام و مراتبی برای شکر بیان کردهاند که آن، شکر به زبان، شکر به جوارح و شکر به قلب است[۴۰]. شکر زبانی را شکر به حمد و ثنا، شکر به جوارح را کاربری نعمتها در راه اطاعت خداوند و پرهیز از کاربری آنها در معاصی و شکر قلبی را قصد خیر و پنهان کردن آن از همه مردم دانستهاند[۴۱]. بعضی نیز شکر زبانی را اعتراف به نعمت و شکر بدنی را مشغول شدن به فرمان نعمتدهنده و خدمت به او و شکر دل را دوام شهود نعمتدهنده و نگه داشتن حرمت او شمردهاند[۴۲].[۴۳]
آثار شکر
قرآن کریم شکر را سبب فزونی نعمت: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۴۴] و رفع عذاب: ﴿مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا﴾[۴۵] میداند که در حقیقت ثمره آن به خود انسان بازمیگردد: ﴿وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ﴾[۴۶]؛ همچنین در روایات شکر سبب فزونی نعمت و برترین زاد و توشه آخرت شمرده شده است[۴۷]. بعضی از علمای اخلاق، اعمال و حالاتی را که در نتیجه معرفت نعمت دهنده حاصل میشود، مانند خضوع، تحمید، تعظیم و تمجید نعمت دهنده، از ارکان شکر میدانند[۴۸].[۴۹]
جستارهای وابسته
- حمد
- مدح
- شکر در راحتی
- شکر منعم
- درجات شاکران
- شکر عابدان
- شکر عارفان
- شکر عالمان
- شکر مادون
- شکر مافوق
- شکر نظیر
- شکر الهی
- شکر مخلوق
- مراتب شکر
- شکر زبانی
- شکر عملی
- شکر قلبی
- شکر در مصیبت
- شکر نعمت
- اجتماع صبر و شکر
- ارکان شکر
- اسباب شکر
- افزایش نعمت
- حق ذکر منت
- ستایش شکر
- شاکر
- عافیت
- کفران
- مراتب شکر
- معرفت نعمت
- موانع شکر
منابع
پانویس
- ↑ ﴿وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَشْكُرُونَ ﴾؛ سوره یونس، آیه ۶۰.
- ↑ نک: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه ۵، ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره لقمان، آیه ۳۱، ﴿ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره سبأ، آیه ۱۹، ﴿ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره شوری، آیه ۳۳.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۰۵ ـ ۵۰۷.
- ↑ الشُّكْرُ: تصوّر النّعمة و إظهارها... و يضادّه الْكُفْرُ، و هو: نسيان النّعمة و سترها؛ المفردات، ص۴۶۱.
- ↑ و الكُفْرُ: نقيض الشكر. كَفَرَ النعمةَ، أي: لم يشكرها؛ العین، ج۵، ص۳۵۶.
- ↑ «مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُكْرَهَا»؛ الکافی، ج۲، ص۹۶؛ تحف العقول، ص۳۶۹.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۱۲۶؛ زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۴۹۶؛ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 505.
- ↑ فراهیدی، العین، ۵/۲۹۲؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۲/۱۳۱.
- ↑ راغب، مفردات، ۴۶۱.
- ↑ جوهری، الصحاح، ۲/۷۰۲.
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۱۴۴.
- ↑ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۰.
- ↑ رضوانیپور، مهدی، مقاله «شکر»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.
- ↑ کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۸، ۳.
- ↑ کتاب مقدس، مزامیر، ب۱۰۷، ۱–۴۳، لاویان، ب۲۲، ۲۹، لوقا، ب۲، ۳۸ و ب۱۸، ۱۱.
- ↑ سوره تغابن، آیه ۱۷.
- ↑ غزالی، إحیاء علوم الدین، ۱۲/۶۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۸؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۹۲.
- ↑ مکی، قوت القلوب، ۱/۳۵۹.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۱.
- ↑ انصاری، منازل السائرین، ۷۲.
- ↑ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱.
- ↑ راغب اصفهانی، الذریعة، ۲۷۹.
- ↑ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۲/۶۵.
- ↑ غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۴۳.
- ↑ خواجهنصیر، اوصاف الاشراف، ۶۱؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۰.
- ↑ شهید اول، اربع رسائل کلامیه، ۴۷؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱/۲۷۰.
- ↑ رضوانیپور، مهدی، مقاله «شکر»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.
- ↑ نک: ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره ابراهیم، آیه ۵، ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِنِعْمَتِ اللَّهِ لِيُرِيَكُم مِّنْ آيَاتِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره لقمان، آیه ۳۱، ﴿ فَقَالُوا رَبَّنَا بَاعِدْ بَيْنَ أَسْفَارِنَا وَظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ فَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ وَمَزَّقْنَاهُمْ كُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره سبأ، آیه ۱۹، ﴿ إِن يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلَى ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ ﴾؛ سوره شوری، آیه ۳۳.
- ↑ «و آنکس که از علم کتاب بهرهای داشت، گفت: من بیش از آنکه چشم بر هم زنی، آن را نزد تو میآورم. چون آن را نزد خود دید، گفت: این بخشش پروردگار من است تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا کافر نعمت. پس هر که سپاس گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بینیاز و کریم است»؛ سوره نمل، آیه ۴۰؛ نیز نک: ﴿نِعْمَةً مِّنْ عِندِنَا كَذَلِكَ نَجْزِي مَن شَكَرَ ﴾؛ سوره قمر، آیه ۳۵.
- ↑ ﴿ يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ ﴾؛ سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴾؛ سوره لقمان، آیه ۱۲.
- ↑ دینپرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۰۵ ـ ۵۰۷.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيَرِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۴.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ ثَلَاثٌ لَا يَضُرُّ مَعَهُنَّ شَيْءٌ الدُّعَاءُ عِنْدَ الْكَرْبِ وَ الِاسْتِغْفَارُ عِنْدَ الذَّنْبِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعْمَةِ»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ {{متن حدیث|عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ظَاهِراً بِلِسَانِهِ فَتَمَّ كَلَامُهُ حَتَّى يُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزِيدِ}؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ شُكْرُ كُلِّ نِعْمَةٍ وَ إِنْ عَظُمَتْ أَنْ تَحْمَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْهَا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۹۵.
- ↑ مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی ج۴، ص ۳۱-۳۶.
- ↑ شکری، آرزو، حقوق اهل بیت، ص۱۳۳- ۱۳۴.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۴؛ مدنی، ریاض السالکین، ۲/۲۶۱؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۲۳۵.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸.
- ↑ قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۲.
- ↑ رضوانیپور، مهدی، مقاله «شکر»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.
- ↑ «اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «اگر سپاسگزار باشید و ایمان آورید خداوند را با عذاب شما چه کار؟ و خداوند سپاسداری داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۷.
- ↑ «و هر که سپاس گزارد تنها به سود خویش گزارده است و هر که ناسپاسی کند بیگمان پروردگار من بینیازی ارجمند است» سوره نمل، آیه ۴۰.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۹۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۴/۲۹۴.
- ↑ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۱۴۸–۱۵۰.
- ↑ رضوانیپور، مهدی، مقاله «شکر»، دانشنامه امام خمینی ج۶، ص۴۴۰ ـ ۴۴۶.