مرجعیت علمی اهل بیت در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۱: خط ۱۱:
راه [[شناخت]] درست [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} است و بدین صورت آنان [[مرجع]] علمی‌ [[مسلمانان]] در [[شناخت]] [[معارف]] و [[احکام دین]] هستند. [[ملا علی قاری]] گفته است: [[اهل بیت]] غالباً به صاحب [[بیت]] و احوال او از دیگران [[آگاه]] ترند، بنابراین، مراد از [[اهل بیت]] [[دانشمندان]] آنان و آگاهان به [[سیره]] [[پیامبر]] {{صل}} و واقفان بر راه و روش او و دانایان به [[حکم]] و [[حکمت]] اوست، به این جهت است که [[شایستگی]] آن را دارند که دوشادوش [[کتاب]] [[خدای سبحان]] قرار گیرند<ref>المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.</ref>. [[ابن حجر]] نیز گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} بدان جهت [[قرآن]] و [[عترت]] را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گران‌بها و دارای اهمیت است گفته می‌شود و [[قرآن]] و [[عترت]] این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن [[علوم لدنی]] و [[اسرار]] و حکمت‌های عالی و [[احکام]] شرعی‌اند، بدین جهت بر [[تمسک]] به آن دو و فراگیری [[معرفت]] از آن دو [[تحریض]] و تأکید شده است. این [[تشویق]] و تأکید در مورد [[عترت]] مخصوص کسانی است که [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] {{صل}} را می‌شناسند و آنها هستند که تا [[قیامت]] از [[قرآن]] جدا نخواهند شد<ref>الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.</ref>.
راه [[شناخت]] درست [[قرآن]] و [[سنت]] [[پیامبر]] {{صل}} [[تمسک]] به [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} است و بدین صورت آنان [[مرجع]] علمی‌ [[مسلمانان]] در [[شناخت]] [[معارف]] و [[احکام دین]] هستند. [[ملا علی قاری]] گفته است: [[اهل بیت]] غالباً به صاحب [[بیت]] و احوال او از دیگران [[آگاه]] ترند، بنابراین، مراد از [[اهل بیت]] [[دانشمندان]] آنان و آگاهان به [[سیره]] [[پیامبر]] {{صل}} و واقفان بر راه و روش او و دانایان به [[حکم]] و [[حکمت]] اوست، به این جهت است که [[شایستگی]] آن را دارند که دوشادوش [[کتاب]] [[خدای سبحان]] قرار گیرند<ref>المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.</ref>. [[ابن حجر]] نیز گفته است: [[پیامبر]] {{صل}} بدان جهت [[قرآن]] و [[عترت]] را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گران‌بها و دارای اهمیت است گفته می‌شود و [[قرآن]] و [[عترت]] این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن [[علوم لدنی]] و [[اسرار]] و حکمت‌های عالی و [[احکام]] شرعی‌اند، بدین جهت بر [[تمسک]] به آن دو و فراگیری [[معرفت]] از آن دو [[تحریض]] و تأکید شده است. این [[تشویق]] و تأکید در مورد [[عترت]] مخصوص کسانی است که [[کتاب خدا]] و [[سنت]] [[رسول خدا]] {{صل}} را می‌شناسند و آنها هستند که تا [[قیامت]] از [[قرآن]] جدا نخواهند شد<ref>الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.</ref>.


[[قرآن کریم]] [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} را به عنوان کسانی که [[خداوند]] آنان را از هرگونه [[پلیدی]] [[پاک]] کرده است، معرفی نموده است<ref>سوره احزاب، آیه۳۳.</ref> و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و [[معارف]] مکنون [[قرآن]] را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها [[درک]] نمی‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref> که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۷- ۷۹.</ref> همان گونه که [[طهارت]] [[شرعی]]، شرط تماس [[بدن انسان]] با [[ظاهر قرآن]] است، [[طهارت]] [[روح]] و [[جان]] از [[رذایل]] نیز شرط [[فهم]] [[معارف]] و حقایق [[قرآن]] است و هر چه [[معارف]] و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، [[فهم]] آن به [[طهارت]] [[روحی]] بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با [[عصمت]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷</ref>. بنابراین، [[معارف]] و حقایق [[قرآن]] را به طور کامل و عمیق جز [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] [[معصوم]] او کسی نمی‌داند و برای [[درک]] این حقایق باید به آنان [[رجوع]] کرد. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: حقایق مربوط به گذشته و [[آینده]] و احکامی‌ که [[حق و باطل]] را در مورد [[زندگی]] [[بشر]] از هم جدا می‌سازد، در [[قرآن]] وجود دارد و ما آن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.</ref>. همچنین فرموده است: ما [[راسخان در علم]] هستیم و [[تأویل قرآن]] را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.</ref>، احادیثی که از [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} در این باره [[روایت]] شده، فراوان است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>.
[[قرآن کریم]] [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} را به عنوان کسانی که [[خداوند]] آنان را از هرگونه [[پلیدی]] [[پاک]] کرده است، معرفی نموده است<ref>سوره احزاب، آیه۳۳.</ref> و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و [[معارف]] مکنون [[قرآن]] را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها [[درک]] نمی‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref> که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۷- ۷۹.</ref> همان گونه که [[طهارت]] [[شرعی]]، شرط تماس [[بدن انسان]] با [[ظاهر قرآن]] است، [[طهارت]] [[روح]] و [[جان]] از [[رذایل]] نیز شرط [[فهم]] [[معارف]] و حقایق [[قرآن]] است و هر چه [[معارف]] و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، [[فهم]] آن به [[طهارت]] [[روحی]] بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با [[عصمت]] است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷</ref>. بنابراین، [[معارف]] و حقایق [[قرآن]] را به طور کامل و عمیق جز [[پیامبر]] {{صل}} و [[اهل بیت]] [[معصوم]] او کسی نمی‌داند و برای [[درک]] این حقایق باید به آنان [[رجوع]] کرد. [[امام صادق]] {{ع}} فرموده است: حقایق مربوط به گذشته و [[آینده]] و احکامی‌ که [[حق و باطل]] را در مورد [[زندگی]] [[بشر]] از هم جدا می‌سازد، در [[قرآن]] وجود دارد و ما آن را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.</ref>. همچنین فرموده است: ما [[راسخان در علم]] هستیم و [[تأویل قرآن]] را می‌دانیم<ref>اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.</ref>، احادیثی که از [[امامان]] [[اهل بیت]] {{عم}} در این باره [[روایت]] شده، فراوان است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]]، ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۱۰ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۵۷

مقدمه

حدیث ثقلین بیانگر مرجعیت علمی‌ اهل بیت است، زیرا پیامبر (ص) از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. نخستین و اساسی‌ترین منبع و مرجع علمی‌ مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنّت پیامبر (ص) قرار دارد، و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند، پیامبر گرامی‌ مأموریت داشت تا حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کنند، اما او به مقتضای حکمت و مصلحت، این کار را به صورت تدریجی انجام داد. بدون شک او بخش عظیمی‌ از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان‌های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان آن را بیان کنند[۱]؛ حاصل آنکه حفظ کامل آنچه توسط پیامبر (ص) بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به اهل بیت پیامبر سپرده شد.

راه شناخت درست قرآن و سنت پیامبر (ص) تمسک به اهل بیت پیامبر (ص) است و بدین صورت آنان مرجع علمی‌ مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین هستند. ملا علی قاری گفته است: اهل بیت غالباً به صاحب بیت و احوال او از دیگران آگاه ترند، بنابراین، مراد از اهل بیت دانشمندان آنان و آگاهان به سیره پیامبر (ص) و واقفان بر راه و روش او و دانایان به حکم و حکمت اوست، به این جهت است که شایستگی آن را دارند که دوشادوش کتاب خدای سبحان قرار گیرند[۲]. ابن حجر نیز گفته است: پیامبر (ص) بدان جهت قرآن و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گران‌بها و دارای اهمیت است گفته می‌شود و قرآن و عترت این گونه‌اند، زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت‌های عالی و احکام شرعی‌اند، بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) را می‌شناسند و آنها هستند که تا قیامت از قرآن جدا نخواهند شد[۳].

قرآن کریم اهل بیت پیامبر (ص) را به عنوان کسانی که خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است، معرفی نموده است[۴] و از سوی دیگر یادآور شده است که حقایق متعالی و معارف مکنون قرآن را جز انسان‌های مطهّر از پلیدی‌ها درک نمی‌کنند: ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ[۵] همان گونه که طهارت شرعی، شرط تماس بدن انسان با ظاهر قرآن است، طهارت روح و جان از رذایل نیز شرط فهم معارف و حقایق قرآن است و هر چه معارف و حقایق لطیف‌تر و عمیق‌تر باشد، فهم آن به طهارت روحی بالاتر و عمیق‌تری نیاز دارد، و عالی‌ترین آن ملازم با عصمت است[۶]. بنابراین، معارف و حقایق قرآن را به طور کامل و عمیق جز پیامبر (ص) و اهل بیت معصوم او کسی نمی‌داند و برای درک این حقایق باید به آنان رجوع کرد. امام صادق (ع) فرموده است: حقایق مربوط به گذشته و آینده و احکامی‌ که حق و باطل را در مورد زندگی بشر از هم جدا می‌سازد، در قرآن وجود دارد و ما آن را می‌دانیم[۷]. همچنین فرموده است: ما راسخان در علم هستیم و تأویل قرآن را می‌دانیم[۸]، احادیثی که از امامان اهل بیت (ع) در این باره روایت شده، فراوان است[۹].

منابع

پانویس

  1. اصل الشیعة واصولها، ص۱۶۲.
  2. المرقاة، ج۵، ص۶۰۰.
  3. الصواعق المحرقة، ص ۱۸۹.
  4. سوره احزاب، آیه۳۳.
  5. که این قرآنی ارجمند است، در نوشته‌ای فرو پوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۷- ۷۹.
  6. المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۱۳۷
  7. اصول کافی، ج۱، باب الرد إلی الکتاب والسنّة، حدیث۹.
  8. اصول کافی، ج۱، باب الراسخین فی العلم، حدیث۱.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «اهل بیت»، دانشنامه کلام اسلامی ج۱، ص ۵۳۹-۵۴۹.