کاربر:Ali/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه گفتاورد |عنوان = <!-- عنوان گفتاورد --> |گفتاورد = <!-- متن گفتاورد --> |منبع = <!-- منبع گفتاورد --> |تراز = <!-- چپ، راست، وسط --> |عرض = <!-- می‌توانید از اعداد فارسی نیز استفاده کنید. --> |حاشیه = <!-- می‌توانید از اعداد فارس...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


{{شعر جدید
{{شعر جدید
| عرض = (اختیاری) عرض ترجیحی برای خطوط، ترجیحاً روی کمترین عرض ممکن تنظیم نشود
| عنوان = امام کاظم(ع)
| عنوان = (اختیاری) عنوان شعر اگر می خواهید ظاهر شود
| شاعر = حزین لاهیجی
| شاعر = (اختیاری) نام شاعر اگر بخواهد ظاهر شود
| قالب = غزل
| قالب = (اختیاری) نام نوع شعر که در صورت تمایل ظاهر شود
| متن =
| جداکننده = (اختیاری) نماد جداکننده دو قسمت بیت در صورتی که مشخص نشده باشد، پیش فرض \\ است.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد\\در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
| متن = یا 1 = متن ابیات هر بیت در یک سطر جدید است و دو نیمه بیت با \\ یا علامت مشخص شده در جداکننده از هم جدا می شوند اگر بیت از یک نیمه یا شعر باشد. پنج ضلعی است و این نیمه پنجم است، سپس در ابتدای خط \\ یا علامت مشخص شده در یک جداکننده نوشته می شود.
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله\\در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
| ترجمه = اختیاری است
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد\\شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا\\صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را\\وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت\\با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی\\گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
پرشور از حزین است امروزکوه و صحرا\\مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد
}}
}}

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۱۹


امام کاظم(ع)
حزین لاهیجی
[از غزل]
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
آه از دمی که تنها با داغ او چو لاله
در خون نشسته باشم چون باد رفته باشد
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
خونش به تیغ حسرت یا رب حلال بادا
صیدی که از کمندت آزاد رفته باشد
از آه دردناکی سازم خبر دلت را
وقتی که کوه صبرم بر باد رفته باشد
رحم است بر اسیری کز گرد دام زلفت
با صد امیدواری ناشاد رفته باشد
شادم که از رقیبان دامن کشان گذشتی
گو مشت خاک ما هم، بر باد رفته باشد
پرشور از حزین است امروزکوه و صحرا
مجنون گذشته باشد فرهاد رفته باشد