امامت امام صادق: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ')| ' به ')|')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


==مقدمه==
==مقدمه==
*[[امام صادق]]{{ع}}، ششمین [[پیشوا]] از [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]]، در سال۸۳هجری<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۳؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۷؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۱۰.</ref> یا سال ۸۰ هجری<ref>بخاری، محمد بن اسماعیل، تاریخ الکبیر، ج۲، ص۱۸۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۲، ص۶۹۱.</ref> هفدهم [[ربیع]] [[الأول]]<ref>نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۱۴.</ref> در سپیده دم [[روز جمعه]] یا [[دوشنبه]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۱۲.</ref><ref>[[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[امامت امام صادق (مقاله)|امامت امام صادق]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۳۸.</ref>.
أبوخالد کابلی از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از [[امام پنجم]] [[حضرت]] [[محمد بن علی]] {{ع}} پرسید و آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: {{عربی|"مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ"}}. ابوخالد می‌پرسد: سرورم شما که همگی [[صادق]] هستید چرا اسم او [[صادق]] شده است؟
*[[پدر]] برزگوارش [[امام باقر]]{{ع}} و مادرش ام فروه، بنت [[قاسم بن محمد بن ابوبکر]] بود<ref>مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۵.</ref> نامش را به سفارش [[پیامبر اسلام]] [[جعفر]] نهادند<ref>طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۱۱.</ref>. کنیه‌اش [[ابوعبدالله]] یا ابواسماعیل و از [[القاب]] بارزش [[صادق]]، [[صابر]]، [[فاضل]] و ظاهر می‌باشد<ref>ر.ک: اربلی، ابن ابوالفتح، کشف الغمة، ج۲، ص۶۹۱.</ref>.
[[امام سجاد]] {{ع}} می‌فرماید: {{عربی|"حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ"}}<ref>الإحتجاج علی أهل اللحجاج، ج ۲، ص ۳۱۸ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹. پدرم از پدرانش از رسول خدا روایت فرموده است: آنگاه که فرزندم جعفر بن محمد بن علی ابن حسین بن علی بی أبی طالب متولد شد نامش را صادق بگذارید که پنجمین از سلاله او فرزندی است که نامش جعفر است که از روی تجری بر خدای تعالی و دروغ بستن بر او ادعای امامت می‌کند و او نزد خدا جعفر کذاب و مفتری بر خدای تعالی است و مدعی مقامی است که آهل آن نیست و مخالف پدرش خویش و حسود بر برادر خود است.</ref>. [[جابر بن یزید جعفی]] از [[امام باقر]] {{ع}} درباره [[امام]] بعد از آن [[حضرت]] سؤال می‌کند. [[امام باقر]] {{ع}} با ست به [[فرزند]] خود [[جعفر بن محمد]] می‌زند و او را نشان می‌دهد<ref>ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۰۷ و ارشاد، ج ۲، ص ۱۸۱ و اعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۸.</ref>.
*مدت [[امامت]] آن [[حضرت]] ۳۴ سال بود<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۵.</ref> و ۱۲ سال از عمرش در عصر [[امامت]] [[امام سجاد]]{{ع}} و بعد از آن ۱۹ سال با [[امام باقر]]{{ع}} سپری شد و ایام امامتش مصادف با [[خلافت]] [[هشام بن عبدالملک]]، و [[ولید بن یزید بن عبدالملک]] و [[یزید بن ولید بن عبدالملک]] و [[ابراهیم بن ولید]] و [[مروان بن محمد]]، از خلفای [[اموی]] و [[سفاح]] و [[منصور دوانیقی]]، از [[خلفای عباسی]] بوده است.
*در سال ۱۴۸هجری، ۲۵ [[ماه]] [[شوال]] یا نیمه [[ماه]] در سن ۶۵سالگی به [[شهادت]] رسید<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۲؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۳؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین ج۱، ص۲۱۲؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۵۱۴.</ref>.
*سبب شهادتش در اثر سمی بود که [[منصور]] به [[حضرت]] داد<ref>طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۱۱.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} [[منصور دوانیقی]] و [[حاکم]] [[مدینه]] و [[حمیده]]، [[مادر]] [[موسی بن جعفر]] و [[عبدالله افطح]] و [[موسی بن جعفر]] را [[وصی]] خود مشخص کرد و این، به جهت [[حفظ جان امام]] کاظم از [[شر]] [[منصور]] بود<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۱۰.</ref>.
*عصر [[امامت]] [[حضرت صادق]]{{ع}} از پرآشوب‌ترین دوره‌های [[تاریخ اسلام]] بود و قیام‌های [[بنی العباس]] در سراسر عالم [[اسلام]] با [[شعار]] "[[الرضا]] من [[آل محمد]]" جریان داشت، و برخی از [[علویان]] و [[شیعیان]] که از [[حقیقت]] امر مطلع نبودند فریفته این [[شعار]] می‌شدند. [[امام صادق]]{{ع}} در جمع [[علویان]] که با تنی چند از [[بنی العباس]] در [[ابواء]] اجتماع کرده بودند و برای [[محمد بن عبدالله بن حسن]] به عنوان [[مهدی موعود]] [[بیعت]] می‌گرفتند حاضر شد و آنان را از [[قیام]] منع کرد و متذکر شد [[محمد بن عبدالله]] [[مهدی موعود]] نمی‌باشد و برنده اصلی ماجرا [[بنی العباس]] هستند و [[محمد]] به دست آنان کشته می‌شود<ref>مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۶۷- ۲۷۱؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۹۵۶؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص۲۱۷.</ref>.
*[[امام صادق]]{{ع}} [[دعوت]] [[ابوسلمه خلال]] را که از سران [[قیام]] [[عباسی]] بود، رد کرد و در پاسخ [[نامه]] وی نوشت: "نه تو از [[یاران]] من هستی و نه زمان، زمان من است"<ref>{{متن حدیث|مَا أَنْتَ مِنْ رِجَالِي وَ لاَ الزَّمَانُ زَمَانِي}}؛ شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ملل و نحل، ج۱، ص۱۵۳؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۱؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۳، ص۲۵۳- ۲۵۴.</ref> پس از [[پیروزی]] [[بنی عباس]]، فشار [[سیاسی]] بر [[شیعیان]] چندین برابر شد و [[امام]]، [[شیعیان]] را به [[تقیه]] سفارش می‌کرد و [[منصور]] در [[مدینه]] جاسوسانی داشت که در پی شناسایی [[شیعیان]] و کشتن آنان بودند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۵۱؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال کشی، ص۵۰۲؛ مجلسی محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۷، ص۳۴۳.</ref><ref>[[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[امامت امام صادق (مقاله)|امامت امام صادق]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۳۹.</ref>.


==[[ادله]] [[امامت]]==
عبدالاعلی از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود وقتی که پدرم [[امام باقر]] {{ع}} می‌خواست [[وصیت]] کند [[ودایع امامت]] را به من بسپارد چهار نفر از [[قریش]] را به عنوان [[شاهد]] طلبید بعد از این که [[وصیت]] و سفارش لازم را انجام داد و [[شهود]] رفتند سؤال کردم برای این کار [[شاهد]] خواستید؟ فرمود: {{عربی|"يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۰۷.</ref>. پسر جانم! نخواستم که تو در امر [[امامت]] و کارهای [[وصیت]] مغلوب باشی و [[مردم]] بگویند به او [[وصیت]] نکرده است، خواستم که تو [[حجت]] و [[دلیل]] داشته باشی.
*در [[اثبات امامت حضرت]] [[صادق]]{{ع}} به سه دسته از [[ادله]] استناد شده است:
*۱. در [[روایات نبوی]] به [[امامت]] [[امام صادق]]{{ع}} تصریح شده است. در فرازی از [[حدیث لوح]] آمده است: بعد از [[امام باقر]]{{ع}} شک‌کنندگان در [[جعفر]] هلاک خواهند شد و کسی که او را رد کند مرا رد کرده است و این سخن [[حق]] من است که [[مقام]] [[جعفر]] را گرامی دارم و او را در میان دوستانش و شیعیانش شاد سازم<ref>ر.ک: ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا {{ع}}، ج۱، ص۳۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۴۵؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۵۲۸؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا {{ع}}، کمال الدین، ج۱، ص۵۷۲؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۴۰.</ref>. [[حدیث معراج]] و [[حدیث]] [[ابی بن کعب]] و [[جابر]] از [[پیامبر]] نیز تصریح بر [[امامت]] [[امام صادق]] می‌کنند<ref> ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا {{ع}}، ج۱، ص۴۹؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۱۳۶ و ۱۵۱؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ج۱، ص۴۷۴ و ۵۰۱؛ بحرانی، عبدالله، عوالم العلوم، ج۲۰، ص۴۲-۴۶.</ref><ref>[[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[امامت امام صادق (مقاله)|امامت امام صادق]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۳۹-۴۴۰.</ref>.
*۲. [[امام باقر]]{{ع}} نیز به طور [[آشکار]] به او [[وصیت]] و به امامتش بعد از خود تصریح کرد و فرمود چون من از میان شما رفتم به فرزندم [[جعفر]] [[اقتدا]] کنید و در هنگام [[رحلت]] شهودی خواست و در حضورشان [[وصایت]] [[امام صادق]]{{ع}} را [[ابلاغ]] و مکتوب کرد<ref>مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۴؛ حلی، ابومنصور حسن بن ابویوسف، المستجاد، ص۱۸۸؛ مالکی، ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۹-۹۱۰؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۳، ص۷۳-۷۵؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۰۷- ۲۰۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۳؛ و ج۴۷، ص۱۲؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۳۰۷.</ref>.
*۳. یکی از [[شرایط امام]] این است که [[افضل]] زمان خودباشد. [[امام صادق]]{{ع}} به اتفاق مخالف و موافق در [[علم]] و دیگر [[کمالات انسانی]] [[افضل]] اهل زمانش بود<ref>ر.ک: مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۲، ص۲۵۳؛ مالکی، ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۰۷؛ حلی، ابومنصور حسن بن ابویوسف، المستجاد، ص۱۸۸؛ نیشابوری، فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۲۰۷.</ref>. [[ابوحنیفه]] پیشوای حنفیه می‌گفت: هرگز در عمرم عالم‌تر و فقیه‌تر از [[جعفر بن محمد]] ندیدم<ref>ذهبی، شمس الدین، تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۱۶۶.</ref> [[منصور دوانیقی]] آن [[حضرت]] را به [[علم]] و [[معنویت]] می‌ستود<ref>احمد بن محمد، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷۸.</ref> ابوبحر [[جاحظ]] می‌گفت: [[علم]] و [[فقه]] [[جعفر بن محمد]] [[دنیا]] را پر کرده است<ref>ابن ابوالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۱۸۹.</ref> قرمانی [[جایگاه]] آن [[حضرت]] در [[حدیث]] را به منزله سر از [[بدن]] می‌داند<ref>فرمانی، ا حمد بن یوسف، اخبار الدول، ص۱۱۲.</ref> مالک ابن انس آن [[حضرت]] را بی‌نظیر در [[علم]] و [[فضل]] و [[معنویت]] می‌دانست<ref>ر.ک: ابن شهر آشوب، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۲۶۹؛ ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، ص۶۳۶.</ref>.
*[[کرامات]] و کارهای خارق العاده‌ای همچون زنده کردن مرده، بارور شدن درخت خشکیده به دعای [[حضرت]] و خبر دادن از [[غیب]] و [[نهان]] افراد و [[استجابت دعا]] و نفرین ایشان از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] شده است <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۴۷۳ به بعد؛ راوندی، قطب الدین، الخرائج والجرائح، ج۱، ص۲۹۴- ۳۰۴؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابوطالب، ج۴، ص۲۳۹- ۲۶۸؛ طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب والدر النظیم، ص۶۲۶- ۶۳۷؛ طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۱۱۱- ۱۴۳؛ بحرانی، سید هاشم، مدینة المعاجز، ج۲، ص۴۰۱- ۵۶۹؛ حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداه، ج۳، ص۷۶- ۱۵۰.</ref> و اینها همگی مؤید [[امامت]] آن [[حضرت]] می‌باشد. برخی از اعلام [[اهل سنت]] نیز ایشان را [[مستجاب]] الدعوه شمرده و آورده‌اند هرگاه چیزی از [[خدا]] می‌خواست هنوز کلامش تمام نشده بود که دعایش [[مستجاب]] می‌شد<ref>نبهانی، شیخ یوسف، جامع کرامات الأولیاء، ج۴، ص۴؛ شبنلجی، مؤمن ابن حسین، نور الابصار، ص۲۲۳.</ref> و مواردی از [[کرامات]] و [[علم]] [[حضرت صادق]] به [[آینده]] را ذکر کرده‌اند<ref>شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ملل و نحل، ج۱، ص۱۵۵-۱۵۶؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ص۴۱۸؛ قندوزی، سلیمان، ینابیع الموده، ج۳، ص۱۶۲؛ امام مزی، جمال الدین، تهذیب الکمال، ج۳، ص۴۳۰-۴۳۱؛ ذهبی، شمس الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۶۶؛ مالکی، ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۹۱۸؛ هیثمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ج۲، ص۵۹۰؛ سبط ابن جوزی، یوسف شمس الدین، تذکرة الخواص، ص۳۰۹.</ref><ref>[[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[امامت امام صادق (مقاله)|امامت امام صادق]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۴۰.</ref>.


[[ابونضره]] گوید: زمانی که [[وفات]] [[امام باقر]] {{ع}} فرا رسید و [[حضرت]] در حال احتضار بودند [[فرزند]] خود، [[حضرت صادق]] {{ع}} را فراخواندند تا به ایشان [[وصیت]] کنند، [[زید بن علی]]، برادر [[امام باقر]] {{ع}} گفت: اگر در مورد من به روش [[حسن]] و [[حسین]] {{عم}} [[رفتار]] می‌کردی، به گمانم، کار بدی نبود. یعنی بعد از خود مرا [[امام]] می‌کردی همان طور که بعد از [[امام حسن]] {{ع}} برادر آن [[حضرت]] [[امام حسین]] {{ع}} به [[امامت]] رسیدند. [[حضرت]] به او فرمودند: {{عربی|"إِنَّ الْأَمَانَاتِ لَيْسَتْ بِالْمِثَالِ وَ لَا الْعُهُودُ بِالرُّسُومِ وَ إِنَّمَا هِيَ أُمُورٌ سَابِقَةٌ عَنْ حُجَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"}}<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج ۱، ص ۴۰ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲ امانات الهی از روی قیاس کردن و تشبیه نمودن افراد به یک دیگر صورت نمی‌گیرد، و اوامر او بستگی به شباهت‌ها ندارد، اینها مسائلی است که قبل از میلاد حجج الهی {{عم}} مشخص شده است.</ref>. سپس [[جابر بن عبدالله]] را فراخوانده، به او فرمودند تا درباره صحیفه‌ای که نزد [[فاطمه زهرا]] {{س}} دیده بود و در آن اسامی [[امامان دوازده‌گانه]] با خصوصیات آنان ثبت شده بود توضیح دهد.
[[هشام بن سالم]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] می‌کند: {{عربی|"لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي {{ع}} الْوَفَاةُ قَالَ: يَا جَعْفَرُ أُوصِيكَ بِأَصْحَابِي خَيْراً. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، وَ اللَّهِ لَأَدَعَنَّهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي الْمِصْرِ فَلَا يَسْأَلُ أَحَداً"}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۰۶ و الإرشاد، ج ۲، ص ۱۰۸ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲. چون وفات پدرم نزدیک شد، فرمود: ای جعفر! خیر خواهی اصحابم را بتو سفارش می‌کنم. گفتم: قربانت گردم: بخدا آنها را بمقامی از علم رسانم که هر مردی از آنها در هر شهری که باشد، محتاج بسؤال از هیچ کس نباشد.</ref>. [[همام بن نافع]] می‌گوید روزی [[امام باقر]] {{ع}} به اصحابش فرمود: {{عربی|"إِذَا افْتَقَدْتُمُونِي فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَهُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}"}}<ref>کفایة الأثر، ص ۲۲۴ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۵.</ref>.
[[عبدالغفار بن القاسم]] گوید بر [[امام باقر]] {{ع}} وارد شدم در حالی که جمعی از اصحابش حضور داشتند و سؤال کردم بعد از شما به که [[رجوع]] کنیم؟ فرمود: {{عربی|"اِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ سَیِّدُ اَوْلَادِی وَ ابوالْاَئِمَّةِ صَادِقٌ فِی قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَقَدْ سَاَلْتَ عَظِیماً یَا عَبْدَ الْغَفَّارِ وَ اِنَّکَ لَاَهْلُ الْاِجَابَة"}}<ref>کفایة الأثر فی النص الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۱.</ref>.
[[محمد بن مسلم]] گوید: نزد [[امام باقر]] {{ع}} بودم که فرزندش [[جعفر]] وارد شد [[امام باقر]] {{ع}} او را در آغوش خود فشرد و خطاب به من فرمود: {{عربی|"یَا مُحَمَّدُ هَذَا اِمَامُکَ بَعْدِی فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ اِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} وَ اِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَلَی لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ"}}<ref>همان، ص ۲۵۳.</ref>.
'''افضیلت''': [[نصوص]] فراوانی بر [[افضلیت]] و [[برتری امام]] [[صادق]] {{ع}} دلالت دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: سدیر صیرفی می‌گوید از [[امام باقر]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: {{عربی|"إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ الْوَلَدُ يـَعـْرِفُ فـِيـهِ شـِبْهَ خَلْقِهِ وَ خُلُقِهِ وَ شَمَائِلِهِ وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ مِنِ ابْنِی هَذَا شِبْهَ خَلْقِی وَ خُلُقِی وَ شَمَائِلِی يَعْنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}}"}}<ref>الکافی، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref>. در [[روایات]] دیگری [[امام باقر]] {{ع}} در جمع اصحابش نسبت به [[امام صادق]] {{ع}} به خیر البریة تعبیر فرموده است<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۰۷. از جمله سعادت مرد اینست که او را فرزندی باشد که شباهتی از خلقت و اخلاق و شمائلش در او درک شود و من شباهت خلقت و اخلاق و شمائلم را از این پسرم یعنی ابا عبدالله درک می‌کنم.</ref>.
دیگران نیز در [[برتری]] و [[افضلیت]] و تقدم [[امام صادق]] {{ع}} سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ج ۱، ص ۵۵، أقوال العلماء فی الإمام الصادق {{ع}}.</ref> که به سبب کثرت و فراوانی این کلمات به چند نمونه اکتفا می‌کنیم: از [[زید بن علی]] بن [[حسین]] {{ع}} [[نقل]] است که گفت: {{عربی|"فِي كُلِّ زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ يَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّةُ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَا يَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا يَهْتَدِي مَنْ خَالَفَهُ"}}<ref>الأمالی، ص ۵۴۳؛ بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۷۳.</ref>.
[[مالک بن انس]] پیشوای [[مذهب]] [[مالکی]] در توصیف [[امام صادق]] {{ع}} می‌گوید: چند گاهی نزد [[جعفر بن محمد]] آمد و شد می‌کردم و همواره او را در یکی از سه حالت یافتم، یا در [[نماز]] بود یا [[روزه]] داشت و یا [[قرآن]] [[تلاوت]] می‌کرد بیهوده سخن نمی‌گفت و از [[دانشمندان]] و [[بندگان]] [[خداوند]] بود که نسبت به [[خداوند تعالی]] [[خوف]] و [[خشیت]] داشت<ref>{{عربی|"وَ قَدْ كُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَيْهِ زَمَاناً فَمَا كُنْتُ أَرَاهُ إِلَّا عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا مُصَلِّياً وَ إِمَّا صَامِتاً وَ إِمَّا يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ لَا يَتَكَلَّمُ فِيمَا لَا يَعْنِيهِ وَ كَانَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْعُبَّادِ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ"}}؛ از منابع اهل سنت مثل الشفاء بعتریف حقوق المصطفی {{صل}}، ج ۲، ص ۹۴ و نیز ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۳۳.</ref>. ابو حنفیه ثابت بن نعمان پیشوای [[حنفیان]] به استفاده‌های فراوان علمی از [[امام صادق]] {{ع}} اعتراف دارد از جمله ماجرای بحث‌های فقهی در حضور [[منصور عباسی]] است<ref>ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۲۸۵، {{عربی|"ثمَّ أتَيْتُ أَبا جَعْفرٍ و جَعْفَرٌ جَالِسٌ عَنْ يَمِينِهِ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِمَا دَخَلَنِي لِجَعْفَرٍ مِنَ الْهَيْبَةِ مَا لَا يَدْخُلُنِي لَابِي جَعْفَرٍ فَسَلَّمْتُ و أَذِنَ لِي فجلستُ ثُمَّ اِلْتَفَت إِلَيَّ جَعْفَرٌ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ تَعْرِفُ هَذَا قَالَ نَعَمْ هَذَا أَبُو حَنِيفَةَ ثُمَّ قَالَ أَبُوحَنِيفَة أَليس قَدْ رُوِّينَا أَنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ أَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلاَفِ النَّاسِ"}}</ref> تا جائی که [[نقل]] شده که گفته است: {{عربی|"لَوْ لاَ السَّنَتَانِ لَهَلَكَ النُّعْمَانُ"}}<ref>ر.ک: آلوسی مختصر تحفه اثنا عشریه، ص ۸. و إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۸، ص ۴۸۶.</ref>.
[[شهرستانی]] [[متکلم]] [[اهل سنت]] درباره [[امام صادق]] {{ع}} می‌نویسد: [[جعفر بن محمد]] [[صادق]] [[صاحب]] [[دانش]] سرشار و [[ادب]] کامل در [[حکمت]] و [[زهد]] در [[دنیا]] و [[ورع]] تام از شهوات بود. او مدتی را در [[مدینه]] اقامت کرده و [[شیعیان]] منسوب به خود را بهره‌مند ساخته و بر دوستداران خود [[اسرار]] [[علوم]] را [[افاضه]] می‌نمود. آنگاه به [[عراق]] درآمد و مدتی در آنجا درنگ کرد او هرگز در پی [[ریاست]] نبود و با احدی در امر [[امامت]] و [[خلافت]] به کشمکش نپرداخت و آنکه در دریای [[معرفت]] غرق گشته دیگر او را چه کار به جویبار و آن را که بر بلندای [[حقیقت]] [[صعود]] کرده چه [[بیم]] از پستی<ref>{{عربی|"وَ هُوَ ذُو عِلْمٍ غَزيرٍ فِي‌ الدِّينِ، وَ أدَبٍ كَامِلٍ فِي‌ الْحِكْمَةِ، وَ زُهْدٍ بَالِغٍ فِي‌ الدُّنْيَا، وَ وَرَعٍ تَامٍّ عَنِ الشَّهَوَاتِ. قَالَ: وَ قَدْ أقَامَ بِالْمَدِينَةِ مُدَّةً يُفِيدُ الشِّيعَةَ الْمُنْتَمِينَ إلَيْهِ، وَ يُفِيضُ عَلَي‌ الْمُوَالِينَ لَهُ أسْرَارَ الْعُلُومِ. ثُمَّ دَخَلَ الْعِرَاقَ وَ أقَامَ بِهَا مُدَّةً. مَا تَعَرَّضَ لِلاْءمَامَةِ - أيْ لِلسَّلْطَنَةِ - قَطُّ ، وَ لاَ نَازَعَ أحَداً فِي‌ الْخِلاَفَةِ. (قَالَ): وَ مَنْ غَرِقَ فِي‌ بَحْرِ الْمَعْرَفَةِ لَمْ يَطْمَعْ فِي‌ شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلَّي‌ إلَي‌ ذِرْوَةِ الْحَقِيقَةِ لَمْ يَخَفْ مِنْ حَطٍّ "}}. محمد بن عبدالکریم شهرستانی الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۹۴.</ref>.
[[کمال الدین]]، [[محمد]] بن [[طلحه]] [[شافعی]] او را اینگونه می‌ستاید: [[جعفر بن محمد]] از [[عالمان]] و [[سادات]] [[اهل بیت]]، دارای [[علوم]] انباشته و عبادت‌های فراوان بود، پیوسته زبان به ذکر گشوده داشت زهدش [[آشکار]] و [[قرآن]] بسیار [[تلاوت]] کرده و در معانی آن [[تدبر]] و از دریای [[معارف]] آن گوهرها صید کرده و شگفتی‌ها بیرون می‌کشید. نظر در سیمایش یادآور [[آخرت]] و شنیدن سخنش مایه [[زهد]] در [[دنیا]] و [[اقتدا]] به هدایتش [[میراث]] [[بهشت]] بود. درخشش چهره‌اش [[گواه]] بر آن بود که او از نسل [[نبوت]] و [[طهارت]] است و افعالش فاش می‌ساخت که او از نسل [[پیامبری]] است. از او [[حدیث]] [[روایت]] شده و گروهی از شخصیت‌های [[امت]] امثال یحیی بن سعید [[انصاری]]، ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، ابن عیینه و ایوب سجستانی و دیگران از او [[دانش]] آموخته و این را برای خود [[شرافت]] و افتخار می‌شمردند<ref>{{عربی|"هُوَ مِنْ عُظَمَاءِ أَهْلِ الْبَيْتِ وَ سَادَاتِهِمْ ع ذُو عُلُومٍ جَمَّةٍ وَ عِبَادَةٍ مَوْفُورَةٍ وَ أَوْرَادٍ مُتَوَاصِلَةٍ وَ زَهَادَةٍ بَيِّنَةٍ وَ تِلَاوَةٍ كَثِيرَةٍ يَتَتَبَّعُ مَعَانِيَ الْقُرْآنِ الْكَرِيمِ وَ يَسْتَخْرِجُ مِنْ بَحْرِهِ جَوَاهِرَهُ وَ يَسْتَنْتِجُ عَجَائِبَهُ وَ يَقْسِمُ أَوْقَاتَهُ عَلَى أَنْوَاعِ الطَّاعَاتِ بِحَيْثُ يُحَاسِبُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ رُؤْيَتُهُ تُذَكِّرُ بِالْآخِرَةِ وَ اسْتِمَاعُ كَلَامِهِ يُزَهِّدُ فِي الدُّنْيَا وَ الِاقْتِدَاءُ بِهُدَاهُ يُورِثُ الْجَنَّةَ نُورُ قَسَمَاتِهِ شَاهِدُ أَنَّهُ مِنْ سُلَالَةَ النُّبُوَّةِ وَ طَهَارَةُ أَفْعَالِهِ تَصْدَعُ بِأَنَّهُ مِنْ ذُرِّيَّةِ الرِّسَالَةِ نَقَلَ عَنْهُ الْحَدِيثَ وَ اسْتَفَادَ مِنْهُ الْعِلْمَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَعْيَانِ الْأَئِمَّةِ وَ أَعْلَامِهِمْ مِثْلُ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ الْأَنْصَارِيِّ وَ ابْنِ جُرَيْجٍ وَ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ وَ الثَّوْرِيِّ وَ ابْنِ عُيَيْنَةَ وَ أَبِي حَنِيفَةَ وَ شُعْبَةَ وَ أَيُّوبَ السَّخْتِيَانِيِّ وَ غَيْرِهِمْ وَ عَدُوّاً أَخْذَهُمْ مِنْهُ مَنْقَبَةً شُرِّفُوا بِهَا وَ فَضِيلَةً اكْتَسَبُوهَا"}}. مطالب السوول، ص ۲۳۸.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۵۱-۵۴.</ref>.
== پرسش‌های وابسته ==
* [[ادله امامت امام صادق کدامند؟ (پرسش)]]
==منابع==
==منابع==
* [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[مهدی لطفی|لطفی، مهدی]]، [[امامت امام صادق (مقاله)|امامت امام صادق]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی''']]
{{ستون-شروع|1}}
* [[پرونده:1368914.jpg|22px]] [[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵''']]
{{پایان}}


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==

نسخهٔ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۲

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت امام صادق (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

أبوخالد کابلی از امام صادق (ع) درباره امام بعد از امام پنجم حضرت محمد بن علی (ع) پرسید و آن حضرت در پاسخ فرمود: "مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ ابْنُهُ جَعْفَرٌ وَ اسْمُهُ عِنْدَ أَهْلِ السَّمَاءِ الصَّادِقُ". ابوخالد می‌پرسد: سرورم شما که همگی صادق هستید چرا اسم او صادق شده است؟ امام سجاد (ع) می‌فرماید: "حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ أَبِيهِ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: إِذَا وُلِدَ ابْنِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَسَمُّوهُ الصَّادِقَ فَإِنَّ الْخَامِسَ مِنْ وُلْدِهِ الَّذِي اسْمُهُ جَعْفَرٌ يَدَّعِي الْإِمَامَةَ اجْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ وَ كَذِباً عَلَيْهِ فَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ جَعْفَرٌ الْكَذَّابُ الْمُفْتَرِي عَلَى اللَّهِ الْمُدَّعِي لِمَا لَيْسَ لَهُ بِأَهْلٍ الْمُخَالِفُ عَلَى أَبِيهِ وَ الْحَاسِدُ لِأَخِيهِ"[۱]. جابر بن یزید جعفی از امام باقر (ع) درباره امام بعد از آن حضرت سؤال می‌کند. امام باقر (ع) با ست به فرزند خود جعفر بن محمد می‌زند و او را نشان می‌دهد[۲].

عبدالاعلی از امام صادق (ع) نقل می‌کند که فرمود وقتی که پدرم امام باقر (ع) می‌خواست وصیت کند ودایع امامت را به من بسپارد چهار نفر از قریش را به عنوان شاهد طلبید بعد از این که وصیت و سفارش لازم را انجام داد و شهود رفتند سؤال کردم برای این کار شاهد خواستید؟ فرمود: "يَا بُنَيَّ كَرِهْتُ أَنْ تُغْلَبَ وَ أَنْ يُقَالَ لَمْ يُوصَ إِلَيْهِ فَأَرَدْتُ أَنْ تَكُونَ لَكَ الْحُجَّةُ"[۳]. پسر جانم! نخواستم که تو در امر امامت و کارهای وصیت مغلوب باشی و مردم بگویند به او وصیت نکرده است، خواستم که تو حجت و دلیل داشته باشی.

ابونضره گوید: زمانی که وفات امام باقر (ع) فرا رسید و حضرت در حال احتضار بودند فرزند خود، حضرت صادق (ع) را فراخواندند تا به ایشان وصیت کنند، زید بن علی، برادر امام باقر (ع) گفت: اگر در مورد من به روش حسن و حسین (ع) رفتار می‌کردی، به گمانم، کار بدی نبود. یعنی بعد از خود مرا امام می‌کردی همان طور که بعد از امام حسن (ع) برادر آن حضرت امام حسین (ع) به امامت رسیدند. حضرت به او فرمودند: "إِنَّ الْأَمَانَاتِ لَيْسَتْ بِالْمِثَالِ وَ لَا الْعُهُودُ بِالرُّسُومِ وَ إِنَّمَا هِيَ أُمُورٌ سَابِقَةٌ عَنْ حُجَجِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ"[۴]. سپس جابر بن عبدالله را فراخوانده، به او فرمودند تا درباره صحیفه‌ای که نزد فاطمه زهرا (س) دیده بود و در آن اسامی امامان دوازده‌گانه با خصوصیات آنان ثبت شده بود توضیح دهد.

هشام بن سالم از امام صادق (ع) نقل می‌کند: "لَمَّا حَضَرَتْ أَبِي (ع) الْوَفَاةُ قَالَ: يَا جَعْفَرُ أُوصِيكَ بِأَصْحَابِي خَيْراً. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ، وَ اللَّهِ لَأَدَعَنَّهُمْ وَ الرَّجُلُ مِنْهُمْ يَكُونُ فِي الْمِصْرِ فَلَا يَسْأَلُ أَحَداً"[۵]. همام بن نافع می‌گوید روزی امام باقر (ع) به اصحابش فرمود: "إِذَا افْتَقَدْتُمُونِي فَاقْتَدُوا بِهَذَا فَهُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ أَشَارَ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع)"[۶].

عبدالغفار بن القاسم گوید بر امام باقر (ع) وارد شدم در حالی که جمعی از اصحابش حضور داشتند و سؤال کردم بعد از شما به که رجوع کنیم؟ فرمود: "اِلَی جَعْفَرٍ وَ هُوَ سَیِّدُ اَوْلَادِی وَ ابوالْاَئِمَّةِ صَادِقٌ فِی قَوْلِهِ وَ فِعْلِهِ وَ لَقَدْ سَاَلْتَ عَظِیماً یَا عَبْدَ الْغَفَّارِ وَ اِنَّکَ لَاَهْلُ الْاِجَابَة"[۷].

محمد بن مسلم گوید: نزد امام باقر (ع) بودم که فرزندش جعفر وارد شد امام باقر (ع) او را در آغوش خود فشرد و خطاب به من فرمود: "یَا مُحَمَّدُ هَذَا اِمَامُکَ بَعْدِی فَاقْتَدِ بِهِ وَ اقْتَبِسْ مِنْ عِلْمِهِ وَ اللَّهِ اِنَّهُ لَهُوَ الصَّادِقُ الَّذِی وَصَفَهُ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ اِنَّ شِیعَتَهُ مَنْصُورُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اَعْدَاءَهُ مَلْعُونُونَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ عَلَی لِسَانِ کُلِّ نَبِیٍّ"[۸].

افضیلت: نصوص فراوانی بر افضلیت و برتری امام صادق (ع) دلالت دارد که به برخی از آنها اشاره می‌شود: سدیر صیرفی می‌گوید از امام باقر (ع) شنیدم که می‌فرمود: "إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ يَكُونَ لَهُ الْوَلَدُ يـَعـْرِفُ فـِيـهِ شـِبْهَ خَلْقِهِ وَ خُلُقِهِ وَ شَمَائِلِهِ وَ إِنِّی لَأَعْرِفُ مِنِ ابْنِی هَذَا شِبْهَ خَلْقِی وَ خُلُقِی وَ شَمَائِلِی يَعْنِی أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)"[۹]. در روایات دیگری امام باقر (ع) در جمع اصحابش نسبت به امام صادق (ع) به خیر البریة تعبیر فرموده است[۱۰].

دیگران نیز در برتری و افضلیت و تقدم امام صادق (ع) سخن گفته‌اند[۱۱] که به سبب کثرت و فراوانی این کلمات به چند نمونه اکتفا می‌کنیم: از زید بن علی بن حسین (ع) نقل است که گفت: "فِي كُلِّ زَمَانٍ رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ يَحْتَجُّ اللَّهُ بِهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ حُجَّةُ زَمَانِنَا ابْنُ أَخِي جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ لَا يَضِلُّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَا يَهْتَدِي مَنْ خَالَفَهُ"[۱۲].

مالک بن انس پیشوای مذهب مالکی در توصیف امام صادق (ع) می‌گوید: چند گاهی نزد جعفر بن محمد آمد و شد می‌کردم و همواره او را در یکی از سه حالت یافتم، یا در نماز بود یا روزه داشت و یا قرآن تلاوت می‌کرد بیهوده سخن نمی‌گفت و از دانشمندان و بندگان خداوند بود که نسبت به خداوند تعالی خوف و خشیت داشت[۱۳]. ابو حنفیه ثابت بن نعمان پیشوای حنفیان به استفاده‌های فراوان علمی از امام صادق (ع) اعتراف دارد از جمله ماجرای بحث‌های فقهی در حضور منصور عباسی است[۱۴] تا جائی که نقل شده که گفته است: "لَوْ لاَ السَّنَتَانِ لَهَلَكَ النُّعْمَانُ"[۱۵].

شهرستانی متکلم اهل سنت درباره امام صادق (ع) می‌نویسد: جعفر بن محمد صادق صاحب دانش سرشار و ادب کامل در حکمت و زهد در دنیا و ورع تام از شهوات بود. او مدتی را در مدینه اقامت کرده و شیعیان منسوب به خود را بهره‌مند ساخته و بر دوستداران خود اسرار علوم را افاضه می‌نمود. آنگاه به عراق درآمد و مدتی در آنجا درنگ کرد او هرگز در پی ریاست نبود و با احدی در امر امامت و خلافت به کشمکش نپرداخت و آنکه در دریای معرفت غرق گشته دیگر او را چه کار به جویبار و آن را که بر بلندای حقیقت صعود کرده چه بیم از پستی[۱۶].

کمال الدین، محمد بن طلحه شافعی او را اینگونه می‌ستاید: جعفر بن محمد از عالمان و سادات اهل بیت، دارای علوم انباشته و عبادت‌های فراوان بود، پیوسته زبان به ذکر گشوده داشت زهدش آشکار و قرآن بسیار تلاوت کرده و در معانی آن تدبر و از دریای معارف آن گوهرها صید کرده و شگفتی‌ها بیرون می‌کشید. نظر در سیمایش یادآور آخرت و شنیدن سخنش مایه زهد در دنیا و اقتدا به هدایتش میراث بهشت بود. درخشش چهره‌اش گواه بر آن بود که او از نسل نبوت و طهارت است و افعالش فاش می‌ساخت که او از نسل پیامبری است. از او حدیث روایت شده و گروهی از شخصیت‌های امت امثال یحیی بن سعید انصاری، ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، ابن عیینه و ایوب سجستانی و دیگران از او دانش آموخته و این را برای خود شرافت و افتخار می‌شمردند[۱۷]»[۱۸].


پرسش‌های وابسته

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. الإحتجاج علی أهل اللحجاج، ج ۲، ص ۳۱۸ و کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۱۹. پدرم از پدرانش از رسول خدا روایت فرموده است: آنگاه که فرزندم جعفر بن محمد بن علی ابن حسین بن علی بی أبی طالب متولد شد نامش را صادق بگذارید که پنجمین از سلاله او فرزندی است که نامش جعفر است که از روی تجری بر خدای تعالی و دروغ بستن بر او ادعای امامت می‌کند و او نزد خدا جعفر کذاب و مفتری بر خدای تعالی است و مدعی مقامی است که آهل آن نیست و مخالف پدرش خویش و حسود بر برادر خود است.
  2. ر.ک: کافی، ج ۱، ص ۳۰۷ و ارشاد، ج ۲، ص ۱۸۱ و اعلام الوری، ج ۱، ص ۵۱۸.
  3. کافی، ج ۱، ص ۳۰۷.
  4. عیون أخبار الرضا (ع)، ج ۱، ص ۴۰ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲ امانات الهی از روی قیاس کردن و تشبیه نمودن افراد به یک دیگر صورت نمی‌گیرد، و اوامر او بستگی به شباهت‌ها ندارد، اینها مسائلی است که قبل از میلاد حجج الهی (ع) مشخص شده است.
  5. کافی، ج ۱، ص ۳۰۶ و الإرشاد، ج ۲، ص ۱۰۸ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۲. چون وفات پدرم نزدیک شد، فرمود: ای جعفر! خیر خواهی اصحابم را بتو سفارش می‌کنم. گفتم: قربانت گردم: بخدا آنها را بمقامی از علم رسانم که هر مردی از آنها در هر شهری که باشد، محتاج بسؤال از هیچ کس نباشد.
  6. کفایة الأثر، ص ۲۲۴ و بحار الأنوار، ج ۴۷، ص ۱۵.
  7. کفایة الأثر فی النص الأئمة الإثنی عشر، ص ۲۵۱.
  8. همان، ص ۲۵۳.
  9. الکافی، ج ۱، ص ۳۰۶.
  10. کافی، ج ۱، ص ۳۰۷. از جمله سعادت مرد اینست که او را فرزندی باشد که شباهتی از خلقت و اخلاق و شمائلش در او درک شود و من شباهت خلقت و اخلاق و شمائلم را از این پسرم یعنی ابا عبدالله درک می‌کنم.
  11. ر.ک: الإمام الصادق و المذاهب الأربعة، ج ۱، ص ۵۵، أقوال العلماء فی الإمام الصادق (ع).
  12. الأمالی، ص ۵۴۳؛ بحار الأنوار، ج ۴۶، ص ۱۷۳.
  13. "وَ قَدْ كُنْتُ أَخْتَلِفُ إِلَيْهِ زَمَاناً فَمَا كُنْتُ أَرَاهُ إِلَّا عَلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ إِمَّا مُصَلِّياً وَ إِمَّا صَامِتاً وَ إِمَّا يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَ لَا يَتَكَلَّمُ فِيمَا لَا يَعْنِيهِ وَ كَانَ مِنَ الْعُلَمَاءِ وَ الْعُبَّادِ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ"؛ از منابع اهل سنت مثل الشفاء بعتریف حقوق المصطفی (ص)، ج ۲، ص ۹۴ و نیز ر.ک: بحار الأنوار، ج ۱۷، ص ۳۳.
  14. ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج ۶، ص ۲۸۵، "ثمَّ أتَيْتُ أَبا جَعْفرٍ و جَعْفَرٌ جَالِسٌ عَنْ يَمِينِهِ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهِمَا دَخَلَنِي لِجَعْفَرٍ مِنَ الْهَيْبَةِ مَا لَا يَدْخُلُنِي لَابِي جَعْفَرٍ فَسَلَّمْتُ و أَذِنَ لِي فجلستُ ثُمَّ اِلْتَفَت إِلَيَّ جَعْفَرٌ فَقَالَ يَا أَبَا عَبْدِاللَّهِ تَعْرِفُ هَذَا قَالَ نَعَمْ هَذَا أَبُو حَنِيفَةَ ثُمَّ قَالَ أَبُوحَنِيفَة أَليس قَدْ رُوِّينَا أَنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ أَعْلَمُهُمْ بِاخْتِلاَفِ النَّاسِ"
  15. ر.ک: آلوسی مختصر تحفه اثنا عشریه، ص ۸. و إحقاق الحق و إزهاق الباطل، ج ۲۸، ص ۴۸۶.
  16. "وَ هُوَ ذُو عِلْمٍ غَزيرٍ فِي‌ الدِّينِ، وَ أدَبٍ كَامِلٍ فِي‌ الْحِكْمَةِ، وَ زُهْدٍ بَالِغٍ فِي‌ الدُّنْيَا، وَ وَرَعٍ تَامٍّ عَنِ الشَّهَوَاتِ. قَالَ: وَ قَدْ أقَامَ بِالْمَدِينَةِ مُدَّةً يُفِيدُ الشِّيعَةَ الْمُنْتَمِينَ إلَيْهِ، وَ يُفِيضُ عَلَي‌ الْمُوَالِينَ لَهُ أسْرَارَ الْعُلُومِ. ثُمَّ دَخَلَ الْعِرَاقَ وَ أقَامَ بِهَا مُدَّةً. مَا تَعَرَّضَ لِلاْءمَامَةِ - أيْ لِلسَّلْطَنَةِ - قَطُّ ، وَ لاَ نَازَعَ أحَداً فِي‌ الْخِلاَفَةِ. (قَالَ): وَ مَنْ غَرِقَ فِي‌ بَحْرِ الْمَعْرَفَةِ لَمْ يَطْمَعْ فِي‌ شَطٍّ، وَ مَنْ تَعَلَّي‌ إلَي‌ ذِرْوَةِ الْحَقِيقَةِ لَمْ يَخَفْ مِنْ حَطٍّ ". محمد بن عبدالکریم شهرستانی الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۹۴.
  17. "هُوَ مِنْ عُظَمَاءِ أَهْلِ الْبَيْتِ وَ سَادَاتِهِمْ ع ذُو عُلُومٍ جَمَّةٍ وَ عِبَادَةٍ مَوْفُورَةٍ وَ أَوْرَادٍ مُتَوَاصِلَةٍ وَ زَهَادَةٍ بَيِّنَةٍ وَ تِلَاوَةٍ كَثِيرَةٍ يَتَتَبَّعُ مَعَانِيَ الْقُرْآنِ الْكَرِيمِ وَ يَسْتَخْرِجُ مِنْ بَحْرِهِ جَوَاهِرَهُ وَ يَسْتَنْتِجُ عَجَائِبَهُ وَ يَقْسِمُ أَوْقَاتَهُ عَلَى أَنْوَاعِ الطَّاعَاتِ بِحَيْثُ يُحَاسِبُ عَلَيْهَا نَفْسَهُ رُؤْيَتُهُ تُذَكِّرُ بِالْآخِرَةِ وَ اسْتِمَاعُ كَلَامِهِ يُزَهِّدُ فِي الدُّنْيَا وَ الِاقْتِدَاءُ بِهُدَاهُ يُورِثُ الْجَنَّةَ نُورُ قَسَمَاتِهِ شَاهِدُ أَنَّهُ مِنْ سُلَالَةَ النُّبُوَّةِ وَ طَهَارَةُ أَفْعَالِهِ تَصْدَعُ بِأَنَّهُ مِنْ ذُرِّيَّةِ الرِّسَالَةِ نَقَلَ عَنْهُ الْحَدِيثَ وَ اسْتَفَادَ مِنْهُ الْعِلْمَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَعْيَانِ الْأَئِمَّةِ وَ أَعْلَامِهِمْ مِثْلُ يَحْيَى بْنِ سَعِيدٍ الْأَنْصَارِيِّ وَ ابْنِ جُرَيْجٍ وَ مَالِكِ بْنِ أَنَسٍ وَ الثَّوْرِيِّ وَ ابْنِ عُيَيْنَةَ وَ أَبِي حَنِيفَةَ وَ شُعْبَةَ وَ أَيُّوبَ السَّخْتِيَانِيِّ وَ غَيْرِهِمْ وَ عَدُوّاً أَخْذَهُمْ مِنْهُ مَنْقَبَةً شُرِّفُوا بِهَا وَ فَضِيلَةً اكْتَسَبُوهَا". مطالب السوول، ص ۲۳۸.
  18. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، جلد ۲ ص ۵۱-۵۴.