امامت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بیان' به 'بیان')
جز (جایگزینی متن - 'علیه ' به 'علیه ')
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
*از نظر اکثر [[اهل حدیث]]، [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[خلع]] نمی‌شود و [[قیام]] علیه او روا نیست، فقط باید او را [[موعظه]] کرد و از [[اطاعت]] وی در [[معاصی]] [[خداوند]] سرباز زد<ref>تمهید الأوائل، ص۴۷۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۲</ref>
*از نظر اکثر [[اهل حدیث]]، [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[خلع]] نمی‌شود و [[قیام]] علیه او روا نیست، فقط باید او را [[موعظه]] کرد و از [[اطاعت]] وی در [[معاصی]] [[خداوند]] سرباز زد<ref>تمهید الأوائل، ص۴۷۸.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۲</ref>
*با این که [[ماتریدیه]] در [[کلام]]، روشی [[عقلی]] دارند، [[ابوحفص ماتریدی]] در این مسئله با [[اهل حدیث]] و ظاهرگرایان همراه شده و گفته است: [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[عزل]] نمی‌شود <ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref>.
*با این که [[ماتریدیه]] در [[کلام]]، روشی [[عقلی]] دارند، [[ابوحفص ماتریدی]] در این مسئله با [[اهل حدیث]] و ظاهرگرایان همراه شده و گفته است: [[امام]] با [[ارتکاب ظلم]] و [[فسق]] از [[مقام]] خود [[عزل]] نمی‌شود <ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref>.
*[[ابوجعفر طحاوی]] نیز همین دیدگاه را [[برگزیده]] است<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص۳۷۹.</ref>. طرفداران این [[عقیده]] به دو وجه استناد کرده‌اند: یکی [[عمل صحابه]] و [[تابعین]] که در زمان حکومت‌های [[اموی]] [[زندگی]] می‌کردند و در برابر [[ستمگری]] و [[تبهکاری]] آنان روش [[مدارا]] و [[سکوت]] را [[برگزیده]] بودند و حتی برخی از آنان، مانند [[عبدالله بن عمر]] از [[قیام]] [[علیه ]] [[بنی امیه]] منع می‌کردند<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref> و دیگری احادیثی که بر [[اطاعت]] از [[فرمانروا]] [[دستور]] داده و از [[سرپیچی]] از [[فرمان]] او [[نهی]] کرده است<ref>شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۱.</ref>.
*[[ابوجعفر طحاوی]] نیز همین دیدگاه را [[برگزیده]] است<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص۳۷۹.</ref>. طرفداران این [[عقیده]] به دو وجه استناد کرده‌اند: یکی [[عمل صحابه]] و [[تابعین]] که در زمان حکومت‌های [[اموی]] [[زندگی]] می‌کردند و در برابر [[ستمگری]] و [[تبهکاری]] آنان روش [[مدارا]] و [[سکوت]] را [[برگزیده]] بودند و حتی برخی از آنان، مانند [[عبدالله بن عمر]] از [[قیام]] علیه [[بنی امیه]] منع می‌کردند<ref>شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.</ref> و دیگری احادیثی که بر [[اطاعت]] از [[فرمانروا]] [[دستور]] داده و از [[سرپیچی]] از [[فرمان]] او [[نهی]] کرده است<ref>شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۱.</ref>.
*دو [[استدلال]] مزبور ناتمام است، زیرا در برابر [[احادیث]] یاد شده، [[احادیث]] دیگری [[روایت]] شده که از هرگونه [[همکاری]] با فرمانروای [[ستمگر]] [[نهی]] کرده است. [[ابن اثیر جزری]] به [[نقل]] از [[ترمذی]] و [[نسایی]] از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: پس از من امیرانی [[رهبری]] شما را برعهده می‌گیرند، هر کس [[دروغگویی]] آنها را [[تصدیق]] کرده و [[ستمکاری]] آنان را [[تأیید]] کند، از من نخواهد بود<ref>جامع الاصول، ج۴، ص۷۵.</ref>.
*دو [[استدلال]] مزبور ناتمام است، زیرا در برابر [[احادیث]] یاد شده، [[احادیث]] دیگری [[روایت]] شده که از هرگونه [[همکاری]] با فرمانروای [[ستمگر]] [[نهی]] کرده است. [[ابن اثیر جزری]] به [[نقل]] از [[ترمذی]] و [[نسایی]] از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: پس از من امیرانی [[رهبری]] شما را برعهده می‌گیرند، هر کس [[دروغگویی]] آنها را [[تصدیق]] کرده و [[ستمکاری]] آنان را [[تأیید]] کند، از من نخواهد بود<ref>جامع الاصول، ج۴، ص۷۵.</ref>.
*در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که در [[قیامت]] کسانی که [[ستمکاران]] را [[یاری]] کرده‌اند با آنها محشور خواهند شد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۴۲، حدیث۱۰.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: هر کس فرمانروای [[ستمکاری]] را ببیند که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کرده، [[عهد الهی]] را می‌شکند و بر خلاف [[سنت پیامبر]]{{صل}} عمل می‌کند و در میان [[مردم]] دست به [[تبهکاری]] و [[ستمگری]] می‌زند، با گفتار و [[کردار]] خود علیه او [[اقدام]] نکند، بر [[خداوند]] است که او را با آن فرمانروای [[ستمکار]] همنشین کند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.</ref>.
*در [[حدیث]] دیگری از [[پیامبر]]{{صل}} آمده است که در [[قیامت]] کسانی که [[ستمکاران]] را [[یاری]] کرده‌اند با آنها محشور خواهند شد<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۴۲، حدیث۱۰.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] کرده که فرمود: هر کس فرمانروای [[ستمکاری]] را ببیند که [[حرام]] [[خدا]] را [[حلال]] کرده، [[عهد الهی]] را می‌شکند و بر خلاف [[سنت پیامبر]]{{صل}} عمل می‌کند و در میان [[مردم]] دست به [[تبهکاری]] و [[ستمگری]] می‌زند، با گفتار و [[کردار]] خود علیه او [[اقدام]] نکند، بر [[خداوند]] است که او را با آن فرمانروای [[ستمکار]] همنشین کند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.</ref>.
*از سوی دیگر، همه [[صحابه]] و [[تابعین]] در برابر [[ستمکاری]] و [[تبهکاری]] [[بنی امیه]] [[سکوت]] نکردند. روشن‌ترین [[گواه]] این مطلب [[قیام امام حسین]]{{ع}} علیه [[یزید]] [[ستمکار]] و [[تبهکار]] است. عده‌ای از [[صحابه]] یا [[تابعین]] نیز که علیه [[یزید]] [[قیام]] نکردند بدان جهت نبود که [[مخالفت]] با [[حاکم ستمکار]] را روا نمی‌دانستند، بلکه یا به خاطر [[ترس]] بر [[جان]] و [[مال]] خود بود، و یا به این [[دلیل]] بود که [[گمان]] می‌کردند [[قیام]] علیه او نتیجه‌ای نخواهد داشت<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۱۶- ۲۱۷.</ref>. ولی [[امام حسین]]{{ع}} بر آن بود که [[سکوت]] در برابر [[رفتار]] جائرانه و تبهکارانه [[یزید]] سبب نابودی [[اسلام]] خواهد شد، بدین جهت حاضر شد [[جان]] و [[مال]] و [[فرزندان]] و [[یاران]] [[فداکار]] خود را در راه [[دفاع]] از [[اسلام]] [[فدا]] نماید. [[امام حسین]]{{ع}} با [[قیام]] خود چند مطلب مهم را اثبات کرد: [[نامشروع]] بودن [[حکومت]] [[یزید]]، [[مشروع]] بودن [[قیام]] [[علیه ]] [[حاکم ستمکار]] و [[تبهکار]]، احیای [[سنت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[پایداری]] [[سیره]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۳</ref>
*از سوی دیگر، همه [[صحابه]] و [[تابعین]] در برابر [[ستمکاری]] و [[تبهکاری]] [[بنی امیه]] [[سکوت]] نکردند. روشن‌ترین [[گواه]] این مطلب [[قیام امام حسین]]{{ع}} علیه [[یزید]] [[ستمکار]] و [[تبهکار]] است. عده‌ای از [[صحابه]] یا [[تابعین]] نیز که علیه [[یزید]] [[قیام]] نکردند بدان جهت نبود که [[مخالفت]] با [[حاکم ستمکار]] را روا نمی‌دانستند، بلکه یا به خاطر [[ترس]] بر [[جان]] و [[مال]] خود بود، و یا به این [[دلیل]] بود که [[گمان]] می‌کردند [[قیام]] علیه او نتیجه‌ای نخواهد داشت<ref>مقدمه ابن خلدون، ص۲۱۶- ۲۱۷.</ref>. ولی [[امام حسین]]{{ع}} بر آن بود که [[سکوت]] در برابر [[رفتار]] جائرانه و تبهکارانه [[یزید]] سبب نابودی [[اسلام]] خواهد شد، بدین جهت حاضر شد [[جان]] و [[مال]] و [[فرزندان]] و [[یاران]] [[فداکار]] خود را در راه [[دفاع]] از [[اسلام]] [[فدا]] نماید. [[امام حسین]]{{ع}} با [[قیام]] خود چند مطلب مهم را اثبات کرد: [[نامشروع]] بودن [[حکومت]] [[یزید]]، [[مشروع]] بودن [[قیام]] علیه [[حاکم ستمکار]] و [[تبهکار]]، احیای [[سنت]] [[امر به معروف و نهی از منکر]]، [[پایداری]] [[سیره]] و [[سنت پیامبر]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}}<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۳</ref>
===[[دانایی]] و [[کفایت]]===
===[[دانایی]] و [[کفایت]]===
*پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] و دیگری [[معرفت]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به [[مدیریت]] [[جامعه]]، که از آن به عنوان [[کفایت در رهبری]] یاد می‌شود.
*پیشوای [[جامعه اسلامی]] باید از دو گونه [[معرفت]] برخوردار باشد: یکی [[شناخت]] [[معارف]] و [[احکام اسلامی]] و دیگری [[معرفت]] به [[مصالح]] و [[مفاسد]] امور و [[شئون]] مربوط به [[مدیریت]] [[جامعه]]، که از آن به عنوان [[کفایت در رهبری]] یاد می‌شود.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
==[[راه تعیین امام]]==
==[[راه تعیین امام]]==
*یکی از مباحث کلی [[امامت]]، بحث درباره [[راه تعیین امام]] است. این بحث بر این پایه [[استوار]] است که داشتن صلاحیت برای [[امامت]] برای تحقق و تعین یافتن [[امامت]] در فردی خاص [[کافی]] نیست، بلکه تحقق و تعیین [[امامت]] در او [[نیازمند]] عامل دیگری است که [[متکلمان]] آن را راه ثبوت [[امامت]] یا [[راه تعیین امام]] نامیده‌اند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶؛ گوهر مراد، ص۴۷۷.</ref>.
*یکی از مباحث کلی [[امامت]]، بحث درباره [[راه تعیین امام]] است. این بحث بر این پایه [[استوار]] است که داشتن صلاحیت برای [[امامت]] برای تحقق و تعین یافتن [[امامت]] در فردی خاص [[کافی]] نیست، بلکه تحقق و تعیین [[امامت]] در او [[نیازمند]] عامل دیگری است که [[متکلمان]] آن را راه ثبوت [[امامت]] یا [[راه تعیین امام]] نامیده‌اند<ref>شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶؛ گوهر مراد، ص۴۷۷.</ref>.
*در این که تعیین [[امامت]] در فردی خاص با [[نص شرعی]] ثابت می‌شود، اختلافی وجود ندارد، ولی در این که آیا [[نص در امامت]] وجود دارد یا نه، دیدگاه‌ها متفاوت است. [[مذاهب شیعی]] در وجود [[نص]] درباره [[علی بن ابی طالب]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} [[اتفاق نظر]] دارند؛ چنان که [[شیعه امامیه]] [[معتقد]] است بر دیگر [[امامان اهل بیت]] که همگی از [[نسل]] [[امام حسین]]{{ع}} می‌باشند نیز [[نص]] وجود دارد، اما [[شیعیان]] [[زیدی]] بر دیگر [[امامان]] مورد قبول خود [[معتقد]] به [[نص]] نیستند، آنان معتقدند [[امامت]] به [[فرزندان فاطمه زهرا]] {{س}} اختصاص دارد. هر یک از آنان که [[شجاع]]، عالم و [[زاهد]] باشد [[شایستگی]] [[امامت]] را دارد، ولی تعیین [[امامت]] در فردی خاص در گرو آن است که [[علیه ]] [[ظالمان]] [[قیام]] کند و [[مردم]] را به [[امامت]] خود [[دعوت]] نماید<ref>الزیدیة، ص۲۳۴.</ref>.
*در این که تعیین [[امامت]] در فردی خاص با [[نص شرعی]] ثابت می‌شود، اختلافی وجود ندارد، ولی در این که آیا [[نص در امامت]] وجود دارد یا نه، دیدگاه‌ها متفاوت است. [[مذاهب شیعی]] در وجود [[نص]] درباره [[علی بن ابی طالب]] و [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} [[اتفاق نظر]] دارند؛ چنان که [[شیعه امامیه]] [[معتقد]] است بر دیگر [[امامان اهل بیت]] که همگی از [[نسل]] [[امام حسین]]{{ع}} می‌باشند نیز [[نص]] وجود دارد، اما [[شیعیان]] [[زیدی]] بر دیگر [[امامان]] مورد قبول خود [[معتقد]] به [[نص]] نیستند، آنان معتقدند [[امامت]] به [[فرزندان فاطمه زهرا]] {{س}} اختصاص دارد. هر یک از آنان که [[شجاع]]، عالم و [[زاهد]] باشد [[شایستگی]] [[امامت]] را دارد، ولی تعیین [[امامت]] در فردی خاص در گرو آن است که علیه [[ظالمان]] [[قیام]] کند و [[مردم]] را به [[امامت]] خود [[دعوت]] نماید<ref>الزیدیة، ص۲۳۴.</ref>.
*[[کیسانیه]] فرقه‌ای از [[شیعه]] که پس از [[امام حسین]]{{ع}} به [[امامت]] [[محمد بن حنفیه]]، [[فرزند]] دیگر [[علی]]{{ع}} [[معتقد]] شدند و چون [[رهبر]] آنان، مختار بن ابی عبیده ثقفی در آغاز کیسان نامیده می‌شد، به [[کیسانیه]] شهرت یافتند [[راه تعیین امام]] را [[نص]] دانسته و معتقدند [[نص در امامت]] پس از سه [[امام]] نخست ([[حضرت علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}) در مورد [[محمد حنفیه]] وارد شده است. آنان بر این [[عقیده]]، دلایلی آورده‌اند که [[شیخ مفید]] آنها را نقد کرده است<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۰- ۳۰۳، مدخل کیسانیه.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۴-۴۱۵</ref>
*[[کیسانیه]] فرقه‌ای از [[شیعه]] که پس از [[امام حسین]]{{ع}} به [[امامت]] [[محمد بن حنفیه]]، [[فرزند]] دیگر [[علی]]{{ع}} [[معتقد]] شدند و چون [[رهبر]] آنان، مختار بن ابی عبیده ثقفی در آغاز کیسان نامیده می‌شد، به [[کیسانیه]] شهرت یافتند [[راه تعیین امام]] را [[نص]] دانسته و معتقدند [[نص در امامت]] پس از سه [[امام]] نخست ([[حضرت علی]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}}) در مورد [[محمد حنفیه]] وارد شده است. آنان بر این [[عقیده]]، دلایلی آورده‌اند که [[شیخ مفید]] آنها را نقد کرده است<ref>الفصول المختاره، ص۳۰۰- ۳۰۳، مدخل کیسانیه.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت ۱ (مقاله)|امامت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۱۴-۴۱۵</ref>
*گروهی از [[محدثان]] و ظاهرگرایان [[اهل سنت]] نیز به وجود [[نص در امامت]] [[عقیده]] داشته‌اند. به [[اعتقاد]] آنان [[پیامبر]]{{صل}} [[ابوبکر بن ابوقحافه]] را به عنوان جانشن خود تعیین کرده است. از آنجا که [[رهبر]] آنان [[بکر بن اخت عبدالواحد]] بود، به [[بکریه]] شهرت یافتند. وی که معاصر واصل بن عطا، مؤسس [[مذهب]] [[معتزله]] بوده، علاوه بر این [[عقیده]]، [[عقاید]] شاذ دیگری نیز اظهار کرده است<ref>مقالات الإسلامیین، ج۱، ص۳۴۲؛ الفرق بین الفرق، ص۲۱۲- ۲۱۳.</ref>. [[ذهبی]]، رجالی [[معروف]] [[اهل سنت]] از [[ابن حبان]] [[نقل]] کرده که او را [[دجال]] و [[جعل]] کننده [[حدیث]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۴۵.</ref>.
*گروهی از [[محدثان]] و ظاهرگرایان [[اهل سنت]] نیز به وجود [[نص در امامت]] [[عقیده]] داشته‌اند. به [[اعتقاد]] آنان [[پیامبر]]{{صل}} [[ابوبکر بن ابوقحافه]] را به عنوان جانشن خود تعیین کرده است. از آنجا که [[رهبر]] آنان [[بکر بن اخت عبدالواحد]] بود، به [[بکریه]] شهرت یافتند. وی که معاصر واصل بن عطا، مؤسس [[مذهب]] [[معتزله]] بوده، علاوه بر این [[عقیده]]، [[عقاید]] شاذ دیگری نیز اظهار کرده است<ref>مقالات الإسلامیین، ج۱، ص۳۴۲؛ الفرق بین الفرق، ص۲۱۲- ۲۱۳.</ref>. [[ذهبی]]، رجالی [[معروف]] [[اهل سنت]] از [[ابن حبان]] [[نقل]] کرده که او را [[دجال]] و [[جعل]] کننده [[حدیث]] معرفی کرده است<ref>میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۴۵.</ref>.

نسخهٔ ‏۵ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۷:۴۸

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امامت است. "امامت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

امامت در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

امامت خاصه و عامه

خدایی بودن امامت

فرق نبوت و امامت

  1. معانی امامت رهبری اجتماع: اصل مسئله "امامت و رهبری اجتماع" بعد از پیامبر، مسئله‌ای است که هم مورد قبول شیعه است و هم مورد پذیرش سنی، مبنی بر اینکه اجتماع به یک زعیم و فرمانده نیازمند است. شیعه بر این اعتقاد است که پیغمبر(ص) رهبر و زعیم بعد از خودش را تعیین کرد و فرمود: "بعد از من، زمام امور مسلمین باید به دست حضرت علی(ع) باشد" و اهل تسنن این مطلب را به شکلی که مورد پذیرش شیعه است، قبول ندارند و می‌‌گویند که در این جهت پیغمبر شخص معینی را تعیین نکرد، بلکه این وظیفه خود مسلمین است که رهبر جامعه را بعد از پیغمبر انتخاب کنند. آنچه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، تنها یک شأن دنیایی به معنای حکومت دارد. از منظر آنان، امام یعنی حاکم میان مسلمین و در واقع فردی از مسلمانان است که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آنها گستره مسئله امامت را بیش از حکومت معتقد نیستند. اگر گستره مسئله امامت در رهبر سیاسی مسلمین بعد از پیغمبر محدود بود، از نظر شیعه اصل امامت جزء فروع دین قرار می‌‌گرفت، نه از زمره اصول دین[۲۴].
  2. مرجعیت دینی: از منظر شیعه، امامت نوعی کارشناسی اسلام است؛ اما کارشناسی‌ای از جانب خدا؛ یعنی افرادی که اسلام‌شناس هستند. البته نه اسلام‌شناسانی که بر مبنای عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند که قهراً جایزالخطا باشند؛ بلکه افرادی که از طریقی رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، علوم اسلام را از پیغمبر گرفته‌اند. این علوم از پیغمبر(ص) به حضرت علی(ع) و از آن حضرت به امامان بعد رسیده است و در تمام دوره‌های ائمه(ع)، علم اسلام، یک علم معصوم است که هیچ خطا نمی‌کند و از هر امامی به امامان بعد رسیده است. اهل تسنن برای هیچ‌کس چنین مقامی قائل نیستند. در حقیقت آنها در این‌گونه امامت، اصلاً به وجود امام و امامت قائل نیستند، نه اینکه به امامت قائل باشند و بگویند که علی(ع) امام نیست و ابوبکر امام است، بلکه آنان، به طور کلی برای هیچ‌یک از صحابه چنین شأن و مقامی قائل نیستند. بر این اساس، در کتاب‌های خودشان اشتباهات فراوانی را از ابوبکر و عمر در مسائل دینی نقل می‌‌کنند؛ ولی شیعه، امامان خود را از خطا معصوم می‌‌داند و محال است که به خطایی برای امام اقرار کند[۲۵].
  3. ولایت: امامت به معنی "ولایت"، اوج مفهوم امامت است. ولایت به معنی حجت زمان، این نکته را به اعتقاد شیعه نشانده است که زمین در هیچ زمانی از حجت خالی نیست: «وَ لَوْ لَا الْحُجَّة لَسَاخَتِ الْأَرْضُ بِأَهْلِهَا»[۲۶]؛ بدان معناست که هیچ زمانی نبوده و نخواهد بود که زمین از یک انسان کامل خالی باشد و برای آن انسان کامل مقامات و درجات زیادی قائلند و ما در بیشتر زیارت‌ها، به چنین ولایت و امامتی اقرار و اعتراف می‌‌کنیم؛ یعنی معتقدیم که امام دارای چنین روح کلی است. در زیارت امام رضا(ع) آمده است: «أَشْهَدُ أَنَّكَ تَشَهَدُ مَقامي وَتَسْمَعُ كَلامِيْ وَتَرُدُّ سَلامي». از نظر ما مرده و زنده امام فرقی ندارد[۲۷].

امامت در دانشنامه کلام اسلامی

  1. حقیقت یا چیستی امامت (ما الإمام؟)؛
  2. وجوب و وجود امام (هل الإمام؟)؛
  3. فلسفه و غایت امامت (لم یجب وجود الإمام؟)؛
  4. صفات و ویژگی‌های امام (کیف الإمام؟)؛
  5. تعیین امام در هر زمان (مَنِ الإمام؟)[۳۰][۳۱].

تعریف امامت

  1. کاربردهای غیر بشری امام عبارتند از:
    1. لوح محفوظ[۳۴].
    2. راه آشکار[۳۵]
    3. کتاب آسمانی حضرت موسی[۳۶].
  2. کاربردهای بشری امام در قرآن دو گونه است:
    1. حق
    2. باطل.
  1. پیامبران الهی[۳۷].
  2. بندگان شایسته خداوند[۳۸].
  3. مستضعفان[۳۹].
  1. تعریف‌های عام که نبوت را نیز در برمی‌گیرد.
  2. تعریف‌های خاصی که شامل نبوت نمی‌شود.
  1. امامت، رهبری عمومی در امور دین و دنیا و برای فردی از افراد به عنوان نیابت از پیامبر(ص) است[۴۵].
  2. امامت عبارت است از جانشینی پیامبر در اجرای دین، به گونه‌ای که پیروی از او بر همه مسلمانان واجب است[۴۶][۴۷]

جایگاه امامت

وجوب امامت

امامت و لطف

  1. آفریدن امام توسط خداوند و اعطای منصب امامت به او؛
  2. پذیرش منصب امامت توسط امام و آمادگی او برای عمل به مقتضای آن؛
  3. آمادگی مکلفان در یاری دادن امام و اطاعت از او.
  • مراتب یاد شده بر یکدیگر ترتب دارند و تا مرتبه نخست محقق نشود، موضوع مرتبه دوم تحقق نخواهد یافت، بر این اساس، مرتبه سوم که مربوط به مکلفان است در گرو تحقق دو مرتبه پیشین است. بنابراین، وجود امام و نصب او به امامت از جانب خداوند واجب است، تا موضوع مرتبه سوم لطف امامت تحقق پذیرد. اما تحقق نیافتن لطف در مرتبه سوم ناشی از سوء تصمیم و عمل مکلفان است[۹۸]. بحث گسترده درباره آثار و فواید وجودی امام غایب در مدخل جداگانه خواهد آمد[۹۹]

امامت و غایت خلقت

صفات امام

قریشی بودن امام

عدالت و پارسایی

دانایی و کفایت

راه تعیین امام

منابع

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ شیعه، ص 92.
  2. فرهنگ شیعه، ص 93.
  3. بدایة المعارف الالهیة فی شرح عقائد الامامیه‌، ۱۰۰؛ فرهنگ معارف اسلامی‌، ۱/ ۲۸۵ و ۲۸۶.
  4. فرهنگ شیعه، ص 92-93.
  5. فرهنگ شیعه، ص 93.
  6. ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِيضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ؛ سوره رعد، آیه ۸؛ ﴿وَمَا يَسْتَوِي الأَحْيَاء وَلا الأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاء وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ؛ سوره فاطر، آیه ۲۲.
  7. ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ؛ سوره مائده، آیه ۳ و ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ؛ آیه ۶۷.
  8. موسوعة الامام المهدی‌، ۹؛ دلائل الصدق‌، ۲/ ۶؛ الغدیر، ۱۰/ ۳۵۹ و ۳۶۰ به نقل از بدایة المعارف الالهیه‌، ۲/ ۱۷.
  9. فرهنگ شیعه، ص 93-94.
  10. «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
  11. «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند» سوره قصص، آیه ۴۱.
  12. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۵.
  13. جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل «امامت».
  14. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۵.
  15. تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.
  16. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  17. طوسی، تلخیص المحصل، ص۴۳۰ - ۴۲۹.
  18. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  19. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۶.
  20. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  21. «و بر (عهده) پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار نیست» سوره نور، آیه ۵۴.
  22. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا... «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  23. کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۴ - ۱۳۳.
  24. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۷.
  25. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.
  26. مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۷، ص۲۱۳.
  27. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.
  28. مطهری، امامت و رهبری، ص۲۹ - ۲۸، ۵۱ - ۴۵، ۵۷، ۹۵ - ۹۲ و ۱۶۳ - ۱۶۲؛ همو، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص، ۱۱۱ -۱۰۸؛ همو، آشنایی با علوم اسلامی، ج۲، ص۷۶.
  29. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۳۸.
  30. تلخیص المحصل، ص۴۲۶- ۴۲۷؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۳- ۱۷۴.
  31. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۴.
  32. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۴.
  33. معجم المقاییس فی اللغة، ص۴۸، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۱- ۳۲؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱، ص۱۵۷؛ المفردات فی غریب القرآن، ص۲۴، اقرب الموارد، ج۱، ص۱۹؛ المعجم الوسیط، ج۱، ص۲۷؛ فرهنگ عمید، ص۱۸.
  34. ﴿إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ «ما خود، مردگان را زنده می‌گردانیم و هر چه را پیش فرستاده‌اند و آنچه را از آنان بر جای مانده است می‌نگاریم و هر چیزی را در نوشته‌ای روشن بر شمرده‌ایم» سوره یس، آیه ۱۲.
  35. ﴿فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ «پس از آنان داد ستاندیم و (نشانه‌های) آن دو شهر (لوط و ایکه) بر سر راهی آشکار است» سوره حجر، آیه ۷۹.
  36. ﴿أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً «پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟» سوره هود، آیه ۱۷.
  37. ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴؛ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳؛ ﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ «و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.
  38. ﴿وَالَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا «و آنان که می‌گویند: پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان روشنی دیدگان ببخش و ما را پیشوای پرهیزگاران کن» سوره فرقان، آیه ۷۴.
  39. ﴿وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  40. ﴿وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ «و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲؛ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ «و آنان را (به کیفر کفرشان) پیشوایانی کردیم که (مردم را) به سوی آتش دوزخ فرا می‌خوانند و روز رستخیز یاری نخواهند شد» سوره قصص، آیه ۴۱.
  41. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  42. مجمع البیان، ج۵، ص۴۲۹- ۴۳۰.
  43. الإمام الّذی له الرئاسة العامّة فی الدین و الدنیا جمیعا؛ التعریفات، ص۲۸.
  44. قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۴؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵، المسلک فی اصول الدین، ص۱۸۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶.
  45. الإمامة، رئاسة عامّة فی الدّین و الدّنیا لشخص من الأشخاص نیابةً عن النّبی(ص)؛ الباب الحادی عشر، ص۶۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۵- ۳۲۶؛ اللوامع الإلهیة، ص۳۱۹- ۳۲۰.
  46. الإمامة خلافة الرّسول في إقامة الدين بحيث يجب إتّباعه علی كافّة الأمّة؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵؛ أبکار الأفکار، ج۳، ص۴۱۶؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
  47. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۵
  48. مقدمه ابن خلدون، ص۱۹۱.
  49. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۵۵.
  50. گوهر مراد، ص۴۶۱- ۴۶۲؛ سرمایه ایمان، ص۱۰۷.
  51. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۴.
  52. شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱.
  53. بالأصالة في دار التكليف
  54. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۲۶؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵.
  55. رسائل الشریف المرتضی، ج۲، ص۲۶۴.
  56. المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۳۵- ۲۳۶.
  57. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۶
  58. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  59. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۳- ۱۳۴، ۱۴۹- ۱۵۱ و ۱۵۴؛ غایة المرام، ج۳، ص۱۲۷- ۱۲۹؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۴۹- ۱۵۱.
  60. «امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.
  61. الغدیر، ج۱، ص۲۳۰- ۲۳۶؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۸- ۳۴۰.
  62. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  63. الغدیر، ج۱، ص۲۱۴- ۲۲۳؛ غایة المرام، ج۳، ص۳۲۰- ۳۲۷.
  64. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷
  65. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  66. مجمع البیان، ج۳، ص۴۳۰.
  67. نهج البلاغه، خطبه ۲۵۲.
  68. شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
  69. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۱۶، ح۵و ۸.
  70. شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۲۲.
  71. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۷
  72. تلخیص المحصل، ص۴۰۷.
  73. «بی‌گمان آنچه بر ما مقرّر است رهنمود است» سوره لیل، آیه ۱۲.
  74. قواعد العقاید، ص۱۱۰.
  75. قواعدالعقائد، ص۱۱۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۵؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۶؛ کشف المراد، ص۲۹۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.
  76. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۷
  77. قواعدالعقائد، ص۱۱۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۵؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۶؛ کشف المراد، ص۲۹۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۵.
  78. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۷؛ شهرستانی، عبدالکریم، الملل والنحل، ج۱، ص۱۱۶.
  79. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  80. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.
  81. بحارالأنوار، ج۲۳، ص۷۶- ۹۵؛ اثبات الوصیه، ج۱، ص۱۱۲- ۱۱۵؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۵۰ و ۲۰۴، احادیث ۲۵۹ و ۴۰۳؛ مسند احمد بن حنبل، ج۱۲، ص۲۷۷؛ ج۱۳/ ص۱۸۸، احادیث ۱۵۶۳۶ و ۱۶۸۱۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۲۵.
  82. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۷۹؛ النبراس، ص۵۱۴؛ تلخیص المحصل، ص۴۰۷.
  83. شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ شرح العقاید النسفیه، ص۱۱۰؛ نهایة الاقدام، ص۴۷۹؛ غایة المرام، ص۳۶۴.
  84. المغنی فی أبواب التوحید والعدل، الإمامة، ج۱، ص۴۷.
  85. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۶؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۶؛ غایة المرام فی علم الکلام، ص۳۶۶؛ الألفین، ص۷-۸.
  86. تلخیص المحصل، ص۴۰۷.
  87. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۸
  88. الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹- ۴۱۰.
  89. قواعد المرام، ص۱۷۵.
  90. تقریب المعارف، ص۹۵؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۴۰؛ کشف المراد، ص۴۹۰؛ ارشاد الطالبین، ص۳۲۸.
  91. المغنی، ج۱، ص۳۵.
  92. المغنی، ص۲۶.
  93. المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۵۰.
  94. المنقذ، ج۲، ص۲۴۷.
  95. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۰۹
  96. المنقذ، ج۲، ص۲۵۰.
  97. همان، ج۲، ص۲۵۲.
  98. کشف المراد، ص۴۹۱.
  99. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۰
  100. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳۷.
  101. «الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»؛ دعای عدیله.
  102. شرح اصول کافی، ص۴۶۲.
  103. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۰-۴۱۱
  104. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.
  105. تلخیص المحصل، ص۴۲۹- ۴۳۰.
  106. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۱
  107. الإرشاد جوینی، ص۱۷۰؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ تمهید الأوائل، ص۴۷۲؛ شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۱؛ شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۰؛ اصول الدین، ص۲۷۳؛ المغنی، ج۱، ص۱۹۹؛ شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۷۰.
  108. الشافی فی الإمامة، ج۳، ص۱۸۳- ۱۹۶.
  109. نهج البلاغه، خطبه۱۴۴.
  110. «أَطيعوا و لو أُمِّر عليكم عبدٌ حبشِيٌّ مُجَدَّعٌ»؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۹۴۴، حدیث۳۱۱.
  111. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
  112. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۵.
  113. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۲
  114. قواعد المرام، ص۱۷۹- ۱۸۰.
  115. شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ الزیدیه، ص۳۳۸- ۳۳۹.
  116. المغنی، ج۱، ص۲۰۱- ۲۰۲.
  117. الأباضیه مذهب اسلامی معتدل، ص۲۵.
  118. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴؛ شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۰؛ اصول الدین بغدادی، ص۱۴۷؛ الإقتصاد فی الاإعتقاد، ص۲۵۶.
  119. المغنی، ج۱، ص۱۹۹.
  120. اصول السنة، ص۸۰.
  121. تمهید الأوائل، ص۴۷۸.
  122. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۲
  123. شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.
  124. شرح العقیدة الطحاویه، ص۳۷۹.
  125. شرح العقائد النسفیه، ص۱۱۴.
  126. شرح الفقه الأکبر، ص۱۸۱.
  127. جامع الاصول، ج۴، ص۷۵.
  128. وسائل الشیعه، ج۱۲، باب۴۲، حدیث۱۰.
  129. تاریخ طبری، ج۶، ص۲۲۹.
  130. مقدمه ابن خلدون، ص۲۱۶- ۲۱۷.
  131. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۳
  132. تلخیص المحصل، ص۴۳۰؛ قواعد المرام، ص۱۷۹؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۰- ۲۹۵؛ الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۳۳- ۴۳۴؛ الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۶۳- ۱۶۵.
  133. المغنی، ج۱، ص۱۹۸ و ۲۰۹.
  134. تمهید الأوائل، ص۴۷۱؛ الارشاد جوینی، ص۱۶۹- ۱۷۰؛ اصول الدین بغدادی، ص۱۴۷؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۴۴.
  135. شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۹.
  136. النبراس، ص۵۳۶.
  137. الزیدیه، ص۳۳۸؛ قواعد العقائد، ص۱۲۶.
  138. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۴
  139. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶؛ گوهر مراد، ص۴۷۷.
  140. الزیدیة، ص۲۳۴.
  141. الفصول المختاره، ص۳۰۰- ۳۰۳، مدخل کیسانیه.
  142. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۴-۴۱۵
  143. مقالات الإسلامیین، ج۱، ص۳۴۲؛ الفرق بین الفرق، ص۲۱۲- ۲۱۳.
  144. میزان الاعتدال، ج۱، ص۳۴۵.
  145. الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۰۹.
  146. مقالات الإسلامیین، ج۱، ص۴۶، پاورقی؛ الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۱۲۱.
  147. شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۱؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۴.
  148. المغنی، ج۱، ص۲۵۲- ۲۵۳.
  149. ر.ک: امامت علی(ع).
  150. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۵-۴۱۶
  151. اللوامع الإلهیة، ص۳۳۴؛ الشافی فی الإمامه، ج۲، ص۵-۷؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۲۹۶؛ کشف المراد، ص۴۹۶؛ گوهر مراد، ص۴۸۱.
  152. الشافی فی الإمامة، ج۲، ص۲۱- ۲۴.
  153. شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۶- ۲۵۷.
  154. غایة المرام، ص۳۸۰.
  155. ربانی گلپایگانی، علی، امامت، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۱۶