بیعت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲٬۵۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۰
خط ۴۶: خط ۴۶:
*از جمله بیعت‌های همراه با [[تهدید]]، [[بیعت]] [[عبدالملک]] است که بعد از [[مرگ]] [[عبدالعزیز بن مروان]] در [[مصر]]، دو [[فرزند]] خود، به نام‌های [[ولید]] و [[سلیمان]] را به عنوان [[ولایت‌عهدی]] معرفی کرد و به [[فرمانداران]] [[کشورهای اسلامی]] [[نامه]] نوشت که از [[مردم]] برای این دو نفر، [[بیعت]] بگیرید. [[هشام بن اسماعیل مخزومی]] که در آن زمان فرماندار [[مدینه]] بود [[مردم]] را برای [[بیعت]] با دو [[ولی‌عهد]] [[دعوت]] کرد که در این میان، [[سعید بن مسیب]] از [[فقیهان]] [[مدینه]] از [[بیعت]] ابا ورزیده و جهت بررسی مهلت خواست، همین عذرخواهی سبب که شصت تازیانه بر او زدند<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۰؛ حلیة الأولیاء، ج۲، ص۱۷۱.</ref>.
*از جمله بیعت‌های همراه با [[تهدید]]، [[بیعت]] [[عبدالملک]] است که بعد از [[مرگ]] [[عبدالعزیز بن مروان]] در [[مصر]]، دو [[فرزند]] خود، به نام‌های [[ولید]] و [[سلیمان]] را به عنوان [[ولایت‌عهدی]] معرفی کرد و به [[فرمانداران]] [[کشورهای اسلامی]] [[نامه]] نوشت که از [[مردم]] برای این دو نفر، [[بیعت]] بگیرید. [[هشام بن اسماعیل مخزومی]] که در آن زمان فرماندار [[مدینه]] بود [[مردم]] را برای [[بیعت]] با دو [[ولی‌عهد]] [[دعوت]] کرد که در این میان، [[سعید بن مسیب]] از [[فقیهان]] [[مدینه]] از [[بیعت]] ابا ورزیده و جهت بررسی مهلت خواست، همین عذرخواهی سبب که شصت تازیانه بر او زدند<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۲۲۹-۲۳۰؛ حلیة الأولیاء، ج۲، ص۱۷۱.</ref>.
*در کنار بیعت‌های اجباری، برخی بیعت‌ها هم همراه با [[تطمیع]] بوده است که نمونه بارز آن [[بیعت گرفتن]] [[معاویه]] از [[مردم]] است. وی برای جلب [[بیعت]]، به برخی، [[وعده]] [[حکومت]] بر یک منطقه تا آخر [[عمر]] را می‌داد. از جمله، این پیشنهاد را به [[عمرو بن عاص]] و [[قیس بن سعد]] داد که [[قیس بن سعد]] آن را رد کرد ولی [[عمرو بن عاص]] آن را پذیرفت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۰-۵۶۰.</ref>. وی برای اخذ [[بیعت]]، مبلغ مخصوصی را به عنوان "رزق بیعت" قرار داد و این مبلغ هنگفت را به [[سپاهیان]] میداد. حتی [[نقل]] شده است که سه میلیون [[دینار]] از [[بیت المال]] را بابت ضمانت [[بیعت]] طفلی کوچک پرداخت کرد<ref>نظام الحکم، ج۱، ص۲۸۶.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
*در کنار بیعت‌های اجباری، برخی بیعت‌ها هم همراه با [[تطمیع]] بوده است که نمونه بارز آن [[بیعت گرفتن]] [[معاویه]] از [[مردم]] است. وی برای جلب [[بیعت]]، به برخی، [[وعده]] [[حکومت]] بر یک منطقه تا آخر [[عمر]] را می‌داد. از جمله، این پیشنهاد را به [[عمرو بن عاص]] و [[قیس بن سعد]] داد که [[قیس بن سعد]] آن را رد کرد ولی [[عمرو بن عاص]] آن را پذیرفت<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۵۰-۵۶۰.</ref>. وی برای اخذ [[بیعت]]، مبلغ مخصوصی را به عنوان "رزق بیعت" قرار داد و این مبلغ هنگفت را به [[سپاهیان]] میداد. حتی [[نقل]] شده است که سه میلیون [[دینار]] از [[بیت المال]] را بابت ضمانت [[بیعت]] طفلی کوچک پرداخت کرد<ref>نظام الحکم، ج۱، ص۲۸۶.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
====[[جایگاه]] [[بیعت]] از دیدگاه [[تشیع]]==
*[[پیامبر]]{{صل}} [[مشروعیت]] [[منصب]] خود را از [[طریق وحی]] اخذ کرده بود و در این قسمت نیازی به [[بیعت]] و [[پیروی]] [[مردم]] نداشته است، اما [[بدیهی]] است برای اجرای برنامه‌های خود به نیروی [[انسانی]] [[نیاز]] داشت و به همین خاطر از [[مردم]] [[بیعت]] می‌گرفت. بنابراین، [[بیعت]] [[مسلمانان]] با [[رسول خدا]]{{صل}} برای تثبیت [[منصب]] [[رسالت]] نبود، بلکه برای [[تعهد]] به اجرای [[وظایف عملی]] بوده است. به همین خاطر [[پیامبر]]{{صل}} به بیعت‌کنندگان چنین فرمود: "با من [[بیعت]] کنید تا بر [[خدا]] شریکی قائل نشوید، از [[اسراف]] و [[زنا]] و [[قتل]] [[فرزندان]] دوری جویید"<ref>صحیح بخاری، کتاب ایمان، ص۲۴.</ref>. و در مورد دیگر فرمود: {{متن حدیث|محل وأن تدفعوا علی العدو حتی الموت }}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۱۵.</ref>؛ و در مورد سوم فرمود: {{متن حدیث|وأن لا تفروا من الحرب}}<ref>مسند احمد، ج۳، ص۲۹۲.</ref>؛ تمام این جمله‌ها حاکی از آن است که [[پیامبر]] هیچ‌گاه از [[بیعت]] برای [[اثبات]] [[منصب]] [[نبوت]] استفاده نکرده؛ زیرا [[منصب]] [[نبوت]] یک [[منصب الهی]] است که هیچ‌گاه با [[بیعت مردم]]، پدید نیامده و با [[اعراض]] آنان منتفی نمی‌شود، بلکه نوعی اخذ [[پیمان]] برای عمل به [[وظایف]] و احیاناً برای [[دفاع]] از آن است.
*[[منصب امامت]] برای [[امام علی]]{{ع}} نیز یک [[منصب]] [[تنصیصی]] بود و به سان [[رسول اکرم]]{{صل}} برای [[رهبری]] از جانب [[خدا]] [[تعیین]] شده بود، و اخذ [[بیعت]]، نه برای [[مشروعیت]] [[منصب]]، بلکه برای پیشبرد برنامه‌های خود و [[مقابله با دشمن]] بود که [[نیاز]] به نیروی [[انسانی]] داشت که از او [[حمایت]] کنند و [[شر]] [[دشمنان]] را کوتاه سازند. با این اوصاف روشن می‌شود که [[بیعت]] با [[نبی]] و [[امام]] [[معصوم]] در [[حقیقت]] تأکید بر [[التزام عملی]] [[انسان]] به [[اوامر]] ایشان است، و نقش تعیینی ندارد<ref>الالهیات، ج۴، ص۶۳.</ref>.
*اما اینکه [[امام]]{{ع}} در نامه‌ای که به [[معاویه]] نوشته، بر [[حقانیت]] خود، به [[بیعت]] [[مهاجران]] و [[انصار]] [[استدلال]] می‌کند<ref>نهج البلاغه، نامه ۶.</ref>. بدین جهت بود که [[امیرمؤمنان]] نمی‌توانست بر [[معاویه]] از طریق [[نص]] بر [[خلافت]] [[احتجاج]] کند؛ زیرا چنین استدلالی نوعی [[انتقاد]] از [[خلافت]] خلفای پیشین تلقی می‌شد و گروهی که با او [[بیعت]] کرده بودند [[خلافت]] [[شیخین]] را پذیرفته بودند، لذا ناچار شد از طریق [[جدل]] با وی [[مذاکره]] کند؛ بدین صورت که میان من و گذشتگان تفاوتی نیست، اگر [[بیعت]] [[مهاجر]] و [[انصار]] برای دیگران الزام‌آور است باید در مورد من نیز الزام‌آور باشد<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج۱۲، ص۳۷؛ شرح نهج البلاغه، ابن میثم، ج۴. ص۳۵۳.</ref>.
*همچنین روایت‌هایی با این مضمون وارد شده است که هر کس پس از [[بیعت]]، [[پیمان‌شکنی]] کند، در [[روز رستاخیز]] هنگام [[دیدار]] [[خدا]] حجتی ندارد و هر کس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است <ref>صحیح مسلم، کتاب الأماره، ح۴۶۸۶.</ref>. و پیمان‌شکنی و نقض [[بیعت]]، هلاک‌کننده [[انسان]] معرفی شده است <ref>بحارالانوار، ج۲، ص۲۶۶.</ref>، یا کسی که [[بیعت با امام]] [[حق]] را بشکند، در [[روز قیامت]] با دست مقطوع در پیشگاه [[خداوند]] حاضر می‌شود<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۰۵.</ref>، یا [[روایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[نهج البلاغه]]، که شکستن [[بیعت]] مصداق [[فساد]] و برتری‌جویی در [[زمین]] دانسته شده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۳.</ref>. همه اینها دلالتی بر [[مشروعیت]] بخشیدن [[بیعت]] به [[منصب]] [[حاکم]] ندارد؛ زیرا مفاد [[احادیث]] آن است که هر فرد [[مسلمانی]] باید [[متعهد]] بوده و نسبت به [[امام حق]]، فرمان‌پذیر باشد تا [[امام]] و [[حاکم]] وقت بتواند به [[وظایف امامت]] عمل کند<ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
==[[بیعت]] از دیدگاه [[اهل تسنن]]==
*جریان [[گزینش]] برخی از [[خلفا]] از طریق [[بیعت]] سبب شده که این مسأله وارد کتاب‌های [[کلامی]] شود و [[بیعت]] را [[تعیین]] کننده [[منصب امامت]] بدانند. بر خلاف [[شیعیان]] که [[بیعت]] را شرط [[مشروعیت]] [[امام]] نمی‌دانند، بسیاری از اهل تستن، راه [[گزینش امام]] را متعدد دانسته که یکی از آنها [[بیعت]] [[اهل حل و عقد]] است؛ به گونه‌ای که بگویند این [[امام]] است<ref>الأحکام السلطانیة، فراء، ص۲۸؛ الأحکام السلطانیه، ماوردی، ص۶.</ref>. [[عضدالدین ایجی]] می‌گوید:[[امامت]]، با [[بیعت]] [[اهل حل و عقد]] [[ثابت]] می‌شود، به [[گواه]] اینکه [[خلافت ابوبکر]] با [[بیعت]] آنان صورت پذیرفت<ref>المواقف، ص۳۹۹.</ref>. [[تفتازانی]] می‌گوید:[[امامت]] نزد بیشتر [[فرق اسلامی]]، با [[گزینش]] [[اهل حل و عقد]]، انجام می‌گیرد، هر چند تعداد آنها کم باشد، به [[گواه]] این که [[اجماع]] بر [[خلافت ابوبکر]] هست، در حالی که [[نص]] و اتفاق همگانی بر [[انتخاب]] او نبوده است<ref>شرح المقاصد، ج۵ ص۲۵۲.</ref>.
*در مورد [[لزوم]] [[بیعت]] با شخص [[افضل]] هم بین [[اهل سنت]] اختلافاتی وجود دارد. از نگاه ایشان، اگر از ابتدا [[افضل]] یافت نشود و بعد پیدا شود، یا اینکه دسترسی به [[افضل]] وجود نداشته باشد، یا اینکه [[مفضول]] در نظر [[مردم]] [[مقبولیت]] بیشتری داشته باشد، می‌توان با شخص [[مفضول]] [[بیعت]] کرد؛ اما اگر از ابتدا بدون عذر خاصی با شخص [[مفضول]] [[بیعت]] شود، در مورد صحت [[بیعت]] و [[رهبری]] وی [[اختلاف]] وجود دارد. [[جاحظ]] [[بیعت]] با وی را منعقد نمی‌داند، اما اکثر [[فقهاء]] و [[متکلمان]] [[اهل تسنن]]، وجود [[افضل]] را [[مانع]] از [[بیعت]] با [[مفضول]] نمی‌دانند<ref>الاحکام السلطانیه، ماوردی، ص۲۷.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.
==شرایط تحقق [[بیعت]]==
*همان‌طور که اشاره شد از آنجا که [[اهل سنت]] -برخلاف [[شیعه]]- [[نص]] را یگانه طریق [[کشف]] [[امام]] نمی‌دانند، برای [[تعیین]] [[نبی]] بیشتر روی [[بیعت]] تکیه میکنند، اما در خصوص شمار بیعت‌کنندگان که [[تعیین]] کننده [[خلافت]] است، [[اختلاف]] نظر دارند. برخی اتفاق همگان را لازم ندانسته و [[بیعت]] بزرگان [[اهل حل و عقد]] از [[دانشمندان]] و [[امیران]] را کافی دانسته‌اند و هرگاه خبر به اهالی بلاد دیگر رسید باید موافقت کنند. بنابراین قول، عددی در کار نیست<ref>تذکره علامه، ج۹، ص۳۹۸.</ref>. برخی از شافعیه عدد معتبر را [[چهل]] نفر دانسته‌اند، با این [[استدلال]] که [[نماز جمعه]] با حداقل [[چهل]] نفر منعقد می‌شود و اهمیت [[بیعت]]، کم‌تر از [[نماز جمعه]] نیست. برخی دیگر از شافعیه معتقدند چهار نفر کافی است؛ زیرا عدد چهار، بیشترین تعداد مورد [[نیاز]] در [[شهادت]] دادن است<ref>روضة الطالبین، ج۱۰، ص۴۳؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۳۹۸.</ref>.
*[[فقهاء]] و [[متکلمان]] اهل [[بصره]] با این [[استدلال]] که [[بیعت ابوبکر]] با [[بیعت]] پنج نفر منعقد شده و در شورای [[عمر]] هم [[رضایت]] پنج نفر شرط بوده، وجود پنج شخص را ضروری دانسته‌اند. در مقابل، علمای [[کوفه]] [[رضایت]] دو نفر را که یکی از آنها ولی بقیه است، کافی دانسته‌اند؛ همان‌طور که [[عقد]] [[نکاح]] با [[رضایت]] یک ولی و دو [[شاهد]] صورت می‌گیرد<ref>الاحکام السلطانیة، ماوردی، ص۲۳- ۲۴.</ref>. برخی حتی یک نفر را هم کافی دانسته‌اند؛ زیرا ابتدا [[عمر بن خطاب]] به [[تنهایی]] با [[ابابکر]] [[بیعت]] کرد و بعد [[اصحاب]] موافقت کردند<ref>روضة الطالبین، ج۱۰، ص۴۳؛ تذکرة الفقهاء، ج۹، ص۳۹۸.</ref>.
*سپس یک رشته بحث‌هایی درباره فردی که باید با او [[بیعت]] نمود، مطرح می‌کنند. شرایط چنین فردی از نظر تعداد مختلف است. [[ماوردی]] می‌نویسد: فردی که با او [[بیعت]] می‌شود باید دارای شرایط ده‌گانه باشد که برخی مربوط به [[صفات]] [[خلیفه]] و برخی دیگر کارهایی است که باید انجام دهد<ref>الاحکام السلطانیة، ص۱۵-۱۶.</ref>. عضدی به چهار شرط اکتفا کرده و شرط پنجم را که [[عصمت]] است به [[شیعه]] نسبت داده است<ref>المواقف، ص۳۹۹.</ref>.
*در نتیجه مسأله [[بیعت]]، گاهی در کتاب‌های [[کلامی]] مطرح شده و احیاناً در کتاب‌های [[فقهی]] به دنبال [[جهاد]] [[امام]] با [[اهل بغی]]. [[علامه حلی]] مینویسد: عادت [[فقیهان]] بر این جاری شده که مسأله [[امامت]] را در همین مبحث [[جهاد]] مطرح کنند تا امامی که [[پیروی]] او لازم است، شناخته شود و آن کس که بر او [[خروج]] کند [[باغی]] شناخته شود و این جزئی از [[علم]] [[فقه]] نیست بلکه بخشی از [[کلام]] است. آنگاه به طور مختصر در این باره بحث می‌کند<ref>تذکره، ج۹، ص۳۲.</ref><ref>[[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، [[بیعت ۲ (مقاله)|بیعت]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۲ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۲.</ref>.


==[[تاریخچه بیعت در اسلام]]==
==[[تاریخچه بیعت در اسلام]]==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش