امامت از دیدگاه امامیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'واحد' به 'واحد')
خط ۱۲: خط ۱۲:
*با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].  
*با تأمل و توجه به بحث از [[مقام]] و [[جایگاه]] رفیع و مهمی که نازل منزله [[نبوت]] است و در [[هدایت]] [[مسلمانان]] بعد از [[رحلت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} نقش و تأثیر اساسی دارد با [[علم کلام]] که از [[اعتقادات]] سخن می‌گوید تناسب دارد نه با [[علم]] [[فقه]] که از [[افعال]] [[مکلفان]] بحث می‌کند. برخلاف گروهی که- با فروکاستن از [[مقام]] رفیع [[امامت]] و تنزل دادن آن به [[امارت]] و [[حکومت]] معمول و رایج بر [[مردم]]- [[نصب امام]] را [[وظیفه]] [[مردم]] دانسته و بالتبع [[جایگاه]] آن را [[علم]] وفقه و [[فروع]] [[علمی]] می‌دانند نه [[علم کلام]] و [[اعتقادات]].  
*به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سؤال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.  
*به بیان دیگر تامل در [[حقیقت امامت]] و [[منزلت]] [[عظیم]] آن، سؤال از روش [[نصب]] و [[جایگاه]] بحث از آن را هم جواب می‌دهد. [[میزان]] سنجش در این مسأله، [[قرآن کریم]] و [[سنت]] [[قطعیه ]] [[نبی اکرم]]{{صل}} است و ما با عرضه آراء بر این [[میزان]] مورد قبول طرفین می‌‌توانیم پاسخ این پرسش مقدماتی و بلکه پرسش‌های دیگر را هم در مسائل [[امامت]] به دست آوریم.  
*در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای [[واحد]] مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص22-23.</ref>
*در اینجا توجه به یک سخن [[رسول خدا]]{{صل}} می‌تواند راهگشای این معضل باشد که فرمود: {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. این [[حدیث]] که با نقل‌های گوناگون و محتوای واحد مورد قبول [[فریقین]] است<ref>برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین. </ref>، [[جایگاه]] رفیع بحث [[امامت]] را روشن می‌سازد. [[دانشمندان]] [[امامیه]] برای بیان [[جایگاه]] بحث از [[امامت]] و اینکه از اصول است نه از [[فروع]] به دلایلی استناد کرده‌اند<ref>ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.</ref>. از جمله مستندات آنان این [[حدیث]] است زیرا لازمه [[وجوب]] [[معرفت امام]] به گونه‌ای که تخلف از او مستوجب [[مرگ جاهلی]] باشد و عذری از متخلف پذیرفته نخواهد شد، آن است که [[امامت]] را مانند [[نبوت]] از اصول [[عقائد]] بدانیم نه از [[فروع]] و مسائل [[فقهی]]. در [[فرهنگ دینی]] [[مرگ جاهلی]] مردن در [[بی‌دینی]] و [[شرک]] و [[کفر]] است بنابراین تخلف از [[امام]] همانند تخلف از [[رسول خدا]]{{صل}} و عدم پذیرش او موجب [[کفر]] است و این با اصلی بودن [[امامت]] سازگار است نه فرعی بودن آن<ref>شیخ طوسی می‌گوید: {{عربی|وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ{{صل}}:}} {{متن حدیث| مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً }}. الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: {{عربی|انَّ النبی{{صل}} قَالَ}}: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ {{عربی|فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ}} و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین. </ref><ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۱ (کتاب)|'''معارف و عقاید ۵ ج۱''']]؛ ج5، ص22-23.</ref>
*'''[[امامت]]''' محوری‌ترین‌ جایگاه‌ و نقش‌ را در منظومه اندیشه کلامی‌ [[شیعه]] [[امامیه‌]] داراست‌. اعتقاد به‌ "[[نص‌]]" و "[[عصمت]]" از یک‌ سو، و نقشی‌ که‌ [[امامیه‌]] برای‌ [[جایگاه‌ معنوی‌ امام]]؛ یعنی‌ [[مرجعیت دینی|مرجعیت‌ انحصاری‌ دینی‌]] [[امامان‌]] قائل‌ بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت‌ این‌ جایگاه‌ باشد. از دیگر سو دست‌ کم‌ در میان‌ برخی‌ گرایشها و محافل‌ امامی‌، [[مقام‌ امامت]] بستری‌ برای‌ بحث‌ از [[ویژگی‌های‌ خاص‌ امام]] تحت‌ عنوان‌ [[طبیعت‌ مقام‌ امامت]] و [[قلمرو علم امام|حدود علم‌]] و [[قلمرو قدرت‌ امام|قدرت‌ امام]] فراهم‌ می‌کرده‌ است‌. در این‌ میان‌، ارائه نظامی‌ از جهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی‌، فرجام‌شناسی‌ و تاریخ‌ با تکیه‌ بر جایگاه‌ و [[نقش‌ تکوینی‌ امام]]، از سوی‌ برخی‌ محافل‌ علمی‌ و دینی‌ [[امامیان‌]]، اهمیت‌ بحث‌ [[امامت]] را بیشتر آشکار می‌کند. آنچه‌ در اینجا مورد نظر است‌، تفکر [[امامیه‌]] در باب‌ [[امامت]] پس‌ از استقرار و شکل‌گیری‌ [[امامیه‌]] و آن‌ هم‌ در قالب‌ [[مذهب‌ اثناعشری‌]] در سالهای‌ پس‌ از ۲۶۰ق‌ "سال‌ درگذشت‌ [[امام عسکری|امام حسن‌ عسکری‌]]{{ع}}" است‌، یعنی‌ دوره‌ای‌ که‌ به‌ دوره [[غیبت‌ صغری‌]] شناخته‌ می‌شود؛ گرچه‌ برای‌ تبیین‌ [[جایگاه‌ امام]] و نقش‌ [[امامت]] در این‌ مذهب‌، بررسی‌ پیشینه تاریخ‌ تشیع‌ از سده ۱ ق‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در این‌ دوره‌ و پس‌ از آن‌، با کوشش‌ متکلمان‌ بزرگی‌ چون‌ [[ابن‌ قبه رازی‌]] و متکلمان‌ [[خاندان‌ نوبختی‌]] و همچنین‌ متکلمان‌ نامداری‌؛ چون‌: [[شیخ مفید]] و شاگردش‌ [[سید مرتضی]] و سرانجام‌ [[شیخ طوسی]]، سنتهای‌ دینی‌ و فکری‌ - کلامی‌ [[امامیه‌]] در [[دوره حضور امامان]]{{عم}} و فعالیت‌ فرقه‌های‌ مختلف‌ امامی‌، در یک‌ نظام‌ کلامی‌نوین‌ بازسازی‌ شد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.  
*'''[[امامت]]''' محوری‌ترین‌ جایگاه‌ و نقش‌ را در منظومه اندیشه کلامی‌ [[شیعه]] [[امامیه‌]] داراست‌. اعتقاد به‌ "[[نص‌]]" و "[[عصمت]]" از یک‌ سو، و نقشی‌ که‌ [[امامیه‌]] برای‌ [[جایگاه‌ معنوی‌ امام]]؛ یعنی‌ [[مرجعیت دینی|مرجعیت‌ انحصاری‌ دینی‌]] [[امامان‌]] قائل‌ بوده‌اند، می‌تواند نشانگر اهمیت‌ این‌ جایگاه‌ باشد. از دیگر سو دست‌ کم‌ در میان‌ برخی‌ گرایشها و محافل‌ امامی‌، [[مقام‌ امامت]] بستری‌ برای‌ بحث‌ از [[ویژگی‌های‌ خاص‌ امام]] تحت‌ عنوان‌ [[طبیعت‌ مقام‌ امامت]] و [[قلمرو علم امام|حدود علم‌]] و [[قلمرو قدرت‌ امام|قدرت‌ امام]] فراهم‌ می‌کرده‌ است‌. در این‌ میان‌، ارائه نظامی‌ از جهان‌شناسی‌، انسان‌شناسی‌، فرجام‌شناسی‌ و تاریخ‌ با تکیه‌ بر جایگاه‌ و [[نقش‌ تکوینی‌ امام]]، از سوی‌ برخی‌ محافل‌ علمی‌ و دینی‌ [[امامیان‌]]، اهمیت‌ بحث‌ [[امامت]] را بیشتر آشکار می‌کند. آنچه‌ در اینجا مورد نظر است‌، تفکر [[امامیه‌]] در باب‌ [[امامت]] پس‌ از استقرار و شکل‌گیری‌ [[امامیه‌]] و آن‌ هم‌ در قالب‌ [[مذهب‌ اثناعشری‌]] در سالهای‌ پس‌ از ۲۶۰ق‌ "سال‌ درگذشت‌ [[امام عسکری|امام حسن‌ عسکری‌]]{{ع}}" است‌، یعنی‌ دوره‌ای‌ که‌ به‌ دوره [[غیبت‌ صغری‌]] شناخته‌ می‌شود؛ گرچه‌ برای‌ تبیین‌ [[جایگاه‌ امام]] و نقش‌ [[امامت]] در این‌ مذهب‌، بررسی‌ پیشینه تاریخ‌ تشیع‌ از سده ۱ ق‌ ضروری‌ به‌ نظر می‌رسد. در این‌ دوره‌ و پس‌ از آن‌، با کوشش‌ متکلمان‌ بزرگی‌ چون‌ [[ابن‌ قبه رازی‌]] و متکلمان‌ [[خاندان‌ نوبختی‌]] و همچنین‌ متکلمان‌ نامداری‌؛ چون‌: [[شیخ مفید]] و شاگردش‌ [[سید مرتضی]] و سرانجام‌ [[شیخ طوسی]]، سنتهای‌ دینی‌ و فکری‌ - کلامی‌ [[امامیه‌]] در [[دوره حضور امامان]]{{عم}} و فعالیت‌ فرقه‌های‌ مختلف‌ امامی‌، در یک‌ نظام‌ کلامی‌نوین‌ بازسازی‌ شد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.  
*به‌ نظر می‌رسد که‌ اختلافات‌ دینی‌ و کلامی‌ بر سر [[تعیین‌ جانشین‌ امامان]]{{عم}} و یا اختلافات‌ دیگر در باب‌ طبیعت‌ [[مقام‌ امامت]] که‌ تاریخ‌ پرفراز و نشیب‌ [[امامیه‌]] پس‌ از عصر [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} شاهد آن‌ بود، بسی‌ گسترده‌تر از آن‌ بوده‌ است‌ که‌ [[امامیه‌]] را عنوان‌ کلی‌ برای‌ جریان‌ اصلی‌ [[شیعه‌]] و با اعتقادات‌ مرزبندی‌ شده مشخص‌ تصور کنیم‌ که‌ احیاناً دچار شکافهایی‌ به‌ صورت‌ پیدایش‌ فرق‌ مختلف‌ در درون‌ خود می‌شده‌ است‌، اما به‌ هر حال‌ [[شیخ‌ مفید]] بر اساس‌ چنین‌ دریافتی‌ از تاریخ‌ تحولات‌ [[مذهب‌ امامی‌]] در العیون‌ و المحاسن‌ <ref>سید مرتضی‌، الفصول‌ المختاره، ص۲۹۶ بر خلاف‌ اوائل‌ المقالات‌ للشیخ‌ المفید، ص‌ ۴۶.</ref> حتی‌ فرقی‌ مانند [[کیسانیه‌]] را در داخل‌ [[مذهب‌ امامی‌]] معرفی‌ کرده‌، و [[امامیه‌]] را عنوان‌ جامعی‌ برای‌ گروههایی‌ دانسته‌ است‌ که‌ به‌ طور کلی‌ به‌ [[وجوب‌ امامت]] و [[وجوب عصمت|عصمت]] و [[وجوب‌ نص‌]] معتقدند. با این‌ وصف‌، طبیعی‌ است‌ که‌ پس‌ از استقرار [[مذهب‌ دوازده‌ امامی‌]]، میراث‌ مشترک‌ فرق‌ مختلف‌ امامی در طول‌ سده‌های‌ ۲ و ۳ق‌ مورد عنایت‌ قرار گیرد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.
*به‌ نظر می‌رسد که‌ اختلافات‌ دینی‌ و کلامی‌ بر سر [[تعیین‌ جانشین‌ امامان]]{{عم}} و یا اختلافات‌ دیگر در باب‌ طبیعت‌ [[مقام‌ امامت]] که‌ تاریخ‌ پرفراز و نشیب‌ [[امامیه‌]] پس‌ از عصر [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}} شاهد آن‌ بود، بسی‌ گسترده‌تر از آن‌ بوده‌ است‌ که‌ [[امامیه‌]] را عنوان‌ کلی‌ برای‌ جریان‌ اصلی‌ [[شیعه‌]] و با اعتقادات‌ مرزبندی‌ شده مشخص‌ تصور کنیم‌ که‌ احیاناً دچار شکافهایی‌ به‌ صورت‌ پیدایش‌ فرق‌ مختلف‌ در درون‌ خود می‌شده‌ است‌، اما به‌ هر حال‌ [[شیخ‌ مفید]] بر اساس‌ چنین‌ دریافتی‌ از تاریخ‌ تحولات‌ [[مذهب‌ امامی‌]] در العیون‌ و المحاسن‌ <ref>سید مرتضی‌، الفصول‌ المختاره، ص۲۹۶ بر خلاف‌ اوائل‌ المقالات‌ للشیخ‌ المفید، ص‌ ۴۶.</ref> حتی‌ فرقی‌ مانند [[کیسانیه‌]] را در داخل‌ [[مذهب‌ امامی‌]] معرفی‌ کرده‌، و [[امامیه‌]] را عنوان‌ جامعی‌ برای‌ گروههایی‌ دانسته‌ است‌ که‌ به‌ طور کلی‌ به‌ [[وجوب‌ امامت]] و [[وجوب عصمت|عصمت]] و [[وجوب‌ نص‌]] معتقدند. با این‌ وصف‌، طبیعی‌ است‌ که‌ پس‌ از استقرار [[مذهب‌ دوازده‌ امامی‌]]، میراث‌ مشترک‌ فرق‌ مختلف‌ امامی در طول‌ سده‌های‌ ۲ و ۳ق‌ مورد عنایت‌ قرار گیرد <ref>[http://lib.eshia.ir/23022/10/3910 [[حسن انصاری|انصاری، حسن]]، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.]</ref>.

نسخهٔ ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۴:۱۳

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث امامت در کلام اسلامی و از فروع مدخل کلان امامت است. مدخل‌های وابسته به این بحث:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امامت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

امامت پس از رحلت امام عسکری(ع)

  • پس‌ از رحلت‌ امام یازدهم‌(ع) و با بروز اختلافات‌ در میان‌ جامعه امامیه عراق‌ که‌ بیش‌ از مناطق‌ دیگر شاهد اختلافات‌ درون‌ گروهی‌ امامیه‌ بود[۸]، اکثریت‌ امامیه‌ و با رهبری‌ مرکزیت‌ آنان‌ در بغداد و متکلمان‌ بزرگ‌ شیعه‌ در آن‌ عصر، یعنی‌ خاندان‌ نوبختی‌ و دیگران‌ به‌ امامت فرزند امام یازدهم‌(ع) به‌ عنوان‌ امام دوازدهم‌ معتقد شدند و با وجود اعتقادی‌ ریشه‌‌دار در میان‌ امامیه‌ که‌ از تداوم‌ امامت در نسل‌ امامان(ع) خبر می‌داد[۹]، به‌ غیبت‌ ولی‌ عصر(ع) ایمان‌ آوردند. نوع‌ اعتقاد حاکم‌ بر جامعه دوازده‌ امامیان‌ِ معاصر با اوایل‌ دوره غیبت‌ صغری‌ نشان‌ می‌دهد که‌ آنان‌ به‌ هیچ‌ روی‌ غیبت‌ امام دوازدهم‌(ع) را از خاستگاه‌ عقیده غالیانه "وقف‌" مطرح‌ نکردند، بلکه‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ امر واقع‌ پذیرفتند[۱۰][۱۱].
  • در واقع‌ گذشت‌ زمان‌ بود که‌ امامیه‌ و علما و متکلمان‌ آنان‌ را به‌ اعتقادی‌ با سابقه‌ مبنی‌ بر غیبت‌ یکی‌ از امامان(ع) فرا خواند که‌ او را همان‌ قائم‌ آل‌ محمد(ص) می‌انگاشت‌ که‌ در آینده‌ ظهور خواهد کرد [۱۲]این‌ نکته‌ به‌ خوبی‌ نشان‌ می‌دهد چنین‌ نبوده‌ است‌ که‌ براساس‌ طرحی‌، احادیثی‌ در این‌ زمینه‌ تنظیم‌ و روایت‌ شود. بنابراین‌، اعتقاد به‌ غیبت‌ امام دوازدهم‌ و اعتقاد به‌ اینکه‌ او کسی‌ است‌ که‌ به‌ عنوان‌ قائم‌ ظهور خواهد کرد، در شرایطی‌ ابراز شد که‌ هیچ‌گونه‌ انگیزه خاصی‌ که‌ از پیش‌تر برای‌ آن‌ اندیشه‌ای‌ شده‌ باشد، وجود نداشت‌. عالمان‌ امامی‌ با حفظ اصول‌ خود در نفی‌ اندیشه‌های‌ غالیانه‌، به‌ تدریج‌ به‌ این‌ نکته‌ آگاهی‌ یافتند که‌ سلسله امامت به‌ شخص‌ امام دوازدهم‌(ع) پایان‌ یافته‌، و عصر غیبت‌ قائم‌ آغاز شده‌ است‌ [۱۳][۱۴].

وجوب و لزوم وجود امام از دیدگاه امامیه

نص‌ بر امامت از دیدگاه امامیه

علم امام(ع) از دیدگاه امامیه

موارد اختلافی امامیه و اهل سنت در مورد امامت چیست؟

۱. چگونگی تعیین حاکم (اصل نصب یا انتخاب): اشاره رفت هر دو مکتب در تعریف و تفسیر امامت به ریاست عامه به دین و دنیا اتفاق‌ نظر دارند، لکن باید به این نکته توجّه شود که خاستگاه و مبدأ مشروعیت و حقانیت حکومت امام و حاکم از دیدگاه آن دو مکتب متفاوت است. امامیه معتقد است که حسب مقتضای ادله - که تفصیل آن خواهد آمد - امامت منصبی مقدس، الهی و برخوردار از صفات و شرایط خاصی مانند عصمت و علم کامل است که تعیین آن باشد توسط وحی و خداوند صورت گیرد، "مشروعیت الهی = اصل نصب"، در سوی دیگر اهل سنت برحسب تفسیر سطحی خود از امامت "ریاست دنیوی و دینی و لحاظ علم درحد حداکثر اجتهاد و نفی عصمت" برای تعیین امام راهکارهای مختلی مانند بیعت اجماع اهل حل و عقد، نص خلیفه پیشین، غلبه و زور [۲۳]، ارائه دادند که جملگی آنها در تقطیع مشروعیت تعیین امام از وحی و خداوند مشترک است و اکثریت قریب به‌ اتفاق آنان تأکید می‌‌کنند که از طرف خداوند و پیامبر(ص) برای منصب خلافت و امامت هیچ‌گونه نص و نصبی صورت نگرفته است. به تعبیر خود اهل سنت امامت و مشروعیت آن‌یک مسئله فقهی و از فروع دین است که به انتخاب مردم تفویض شده است. از این مبنا چند تفاوت فرعی دیگر بین امامیه و اهل سنت در مسئله امامت اصطیاد می‌‌شود:

الف. اعتبار یا عدم اعتبار اذن مس تخلف عنه: اهل سنت با اینکه امامت را به خلافت و جانشینی منصب پیامبر(ص) تعریف می‌‌کنند، لکن این ادعایشان کامل نیست؛ چرا که آنان تصدی مسند رسول الله(ص) توسط خلا را به اذن مستخلف عنه صورت گرفته است. اما بنابر مکتب امامیه تصدی منصب پیامبر(ص) باید با اذن حضرت انجام گیرد و در همین راستا پیامبر(ص) حضرت علی(ع) و دیگر امامان را به این منصب برگزیده است.

ب. رویکرد فقهی یا کلامی‌: اهل سنت با فرو کاستن ارزش مسئله امامت و جری آن به‌صرف حکومت آن با یک مسئله فقهی فرعی تفسیر نموده که بر مردم به‌عنوان یک فعل، واجب است برای خود حاکمی را انتخاب کنند[۲۴]. اما امامیه ازآنجاکه امامت و امام را تلی تلو نبوت و پیامبر می‌‌داند، معتقد است که امامت از مباحث اصولی و اساسی علم کلام و دین پژوهی می‌‌باشد که در علم کلام باید بحث و بررسی شود[۲۵]. البته این به معنای نفی بحث فقهی از امامت نیست، بلکه مقصود این است که جایگاه اصلی و اولیه امامت در علم کلام می‌‌باشد، در صفحات آینده اشاره خواهد شد که مسئله امامت در علم عرفان و حکمت متعالیه نیز قابل طرح و تبیین است.

۲. ‌‌نگاه حداقلی و حداکثری به صفات امام ( علم و عصمت): یکی دیگر از موارد اختلاف اهل سنت و شیعه در تعریف و تبیین امامت لحاظ و اعتبار صفات خاص امام می‌‌باشد، اهل سنت به دلیل نگاه سطحی به امامت و پایین آوردن مقام و منزلت آن، "نقش امام به‌عنوان یک حاکم نهایت حاکم دینی" صفات حداقلی برای امام ملحوظ داشتند که مهم‌ترین و چالشی‌ترین آنها عبارت‌اند از: الف. علم دینی در حد اجتهاد؛ ب. عدالت و تقوا[۲۶] روشن است بسندگی در صفت علم به حد اجتهاد - که دارای مراتب قوت و ضعف است - بر دو نکته دلات می‌‌کند. اولی عدم اعتبار صفت اعلمیت در امام است که لازمه آن تجویز امامت مفضول بر فاضل است و دومی‌ خطا در اجتهاد است که نتیجه آن تجویز خطای امام در تفسیر دین و آموزه‌های آن می‌‌باشد. مشهور اهل سنت صفت عدالت و تقوا را در ابتدای امامت و خلافت پذیرفته، اما اعتبار آن را در استمرار حکومت مورد مناقشه قرار دادند، بعضی‌شان معتقدند در صورت بروز فسق و خلاف عدالت برای حاکم دراثنای حکومت آن موجب سلب مشروعیت خلافت وی نمی‌گردد، چنان‌که باقلانی[۲۷]، تفتازانی[۲۸] و نسفی[۲۹] تصریح می‌‌کنند که امام هرگز با غصب اموال، قتل نفوس و عدم اجرای حدود از منصب خود عزل نمی‌شود و امت تنها وظیفه دارند او را نصیحت و نهایت وی را بترسانند. در سوی دیگر امامیه امامت را مفسّر حقیقی و حافظ دین انگاشته است که برحسب چنین مقامی‌ آنان به‌جای اجتهاد، علم لدنی و الهامی‌ و به‌جای عدالت، عصمت را جایگزین نموده‌اند که بر حسب آن از میان صحابه تنها امام علی(ع) از چنین ویژگی ممتازی برخوردار بوده است[۳۰] بر این اساس امام از منظر اهل سنت تنها به عنوان حاکم و حداکثر حاکم دینی مطرح بوده و لازمه انکار صفت علم الهامی‌ و عصمت، عدم حجیت و مرجعیت علمی و دینی امام است، اما از منظر امامیه امام به دلیل برخورداری از صفت علم الهامی‌ و عصمت، جانشین حقیقی پیامبر و مانند او از مرجعیت علمی‌، دینی و حجت برخوردار است.

۳. حجت الهی و مرجعیت علمی و دینی امام: در شماره پیشین توضیح داده شد که لازمه صفت علم غیبی، الهام و عصمت ائمه، حجیت قول و فعل آن بزرگواران در حق بندگان که لازمه‌اش واجب الاطاعه بودنشان است.

۴. امام واسطه فیض و قطب "رویکرد فلسفی - عرفانی": اشاره رفت که فرق مهم یا یکی از فرق‌های مهم امامیه و اهل سنت نوع نگاه آن دو به شخص و جایگاه امام است. امامیه امام را نه صرف خلیفه ظاهری پیامبر بلکه جانشین حقیقی پیامبر اسلام(ص) می‌‌دانند که خلیفه و مستدل عنه باید واجد شرایط و صفات خاص باشند تا صلاحیت تصدی امام نبوت و امامت را داشته باشد. یکی از این صفات به مقام و منزلت امام پیش خداوند متعال برمی‌گردد، به این معنی که، چنان‌که پیامبران الهی به علت حالات معنوی خاص و دارا بودن صفات کمالی انسان‌های برتر و وارسته زمان خود بودند و به همین جهت مورد لطف و عنایت الهی قرار گرفته و به مقام امامت مبعوث شدند، شخص امام نیز چنین باید باشد، پیش از مقام امامت می‌‌بایست واجد همه صفات کمالی لازم برای انسان کامل باشد تا با عنایت ربوبی به مقام امامت منصوب شود، به تعبیر عرفانی امام باید اوّل "ولی" باشد تا در پرتو ولایت به مقام امامت برسد، چنان‌که ولایت گوهر نبوت است. این رویکرد به امام و امامت رویکرد فلسفی و عرفانی به اصل نبوت و چیستی آن است، فلاسفه و عرفا در تعریف نبی خاطر نشان کردند که نبی دارای نفس قدسیه تکامل یافته‌ای است که در پرتو تهذیب آن با عالم غیبی "فرشتگان" و به تعبیری‌ "عقل فعال" ارتباط برقرار نموده و وحی را از آن اخذ می‌‌نماید، امامیه معتقدند که امام نیز مانند پیامبر دارای نفس تکامل و مهذبی است که می‌‌تواند با عالم غیب ارتباط برقرار کند و چه‌بسا عالم ممکن نیز تحت تأثیر نفس قدسیه وی قرار گیرد، در اصطلاح از آن به "ولایت تکوینی" تعبیر می‌‌شود. نهایت فرق نبی و امام درباره دریافت و وحی و شریعت جدید است که آن با بعثت حضرت محمد(ص) به نقطه پایان خود رسیده است.

عرفا نقش "ولی" را بالاتر از ارتباط با غیب می‌‌دانند و معتقدند "ولی مطلق" یا "قطب" واسطه فیض و حجت الهی در عالم است که هیچ‌وقت جهان از آن تهی نمی‌ماند[۳۱]

نکته قابل ذکر اینکه عرفا این نکته ظریف و عرفانی را از احادیث شیعه در وصف "امام" اقتباس کرده و آن را بر "ولی" تطبیق داده‌اند که البته بعضی در تطبیق آن بر مصداق دچار اشتباه شده‌اند. حاصل آن‌که امامیه "امام" را در حد یک ولی مطلق و انسان کامل مرتبط با عالم غیب و واسطه فیض الهی و حجت آسمانی می‌‌دانند، اما اهل سنت آن را به یک انسان عادی نهایت در حد اجتهاد و عدالت فرو کاهیده و بعضاً منکر اعتبار شرط عدالت در استمرار حکومت حاکم شده‌اند.

۵. وجوب عقلی یا نقلی امامت:از موارد اختلاف در بحث امامت بین شیعه و سنی درباره نحوه وجوب امامت است، به این معنا که آیا وجوب امامت حکم عقل بدون حکم شرع است و یا اینکه عقل در این مسئله حکمی‌ ندارد و نقل، حکم آن را تعیین نموده است؟ هر دو مکتب درباره اصل وجوب امامت و خلافت اتفاق نظر دارند، لکن اختلافشان در وجوب عقلی یا نقلی است. اکثریت اشاعره و جمعی از معتزله وجوب امامت را از باب دلیل سمعی و امامیه و برخی از معتزله آن را از باب وجوب عقلی پذیرفتند. بنابر دیدگاه اشاعره و معتزله تعیین امام نه بر خداوند بلکه بر مردم واجب است. (حکم وجوب فقهی)، اما امامیه معتقدند تعیین امام برحسب صفات کمال خداوند مانند صفت حکمت و لطف بر خداوند واجب است. البته این وجوب، وجوب کلامی‌ "یعنی استفاده از صفات خدا = من اللّه" است و نه وجوب فقهی که بر خدا "علی اللّه" باشد.[۳۲]

دیدگاه شیعه در درس‌هایی از عقاید اسلامی

اهمیت معرفت امام

پرسش‌های وابسته

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. برای آگاهی بیشتر از وحدت مضمون و محتوای احادیث من مات ر.ک: راز رهائی از مرگ جاهلی و بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین.
  2. ر.ک: الاصول العامه لمسائل الامامه، ص ۸۷ و امامت پژوهی، ص ۶۱.
  3. شیخ طوسی می‌گوید: وَ دَفعُ الْإِمَامَةِ عِنْدَهُمْ وَ جَحدُهَا كَدَفْعِ النُّبُوَّةِ وَ جَحدُهَا سَوَاءُ، بِدَلَالَةِ قَوْلِهِ(ص): « مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ». الاقتصاد، ص ۲۲۶. و قاضی نورالله در کتاب الصوارم المهرقه: انَّ النبی(ص) قَالَ: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ فَإِنَّهُ صریحٌ في أَنَّ الْإِمَامَةَ فی الإصولِ ضَرُورَةً إِنَّ الْجَاهِلَ بشیءٍ مِنَ الْفُرُوعِ وَ إِنْ کان وَاجِباً لایکون میتَتُه میتَةً جاهلیةً وَ لَا یَقدَحُ ذلک في إِسْلَامِهِ و ر.ک: احقاق الحق، ص ۲۹۴، و گوهر مراد، ص ۴۶۷ و مراة العقول، ج ۱۱، ص ۱۹۱ و بحارالأنوار، ج ۸، ص ۳۶۸. برای آگاهی بیشتر درباره نقل‌های گوناگون و دلالت حدیث من مات ر.ک: بررسی معرفت امام از منظر فریقین.
  4. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ ج5، ص22-23.
  5. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  6. سید مرتضی‌، الفصول‌ المختاره، ص۲۹۶ بر خلاف‌ اوائل‌ المقالات‌ للشیخ‌ المفید، ص‌ ۴۶.
  7. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  8. ابو حاتم‌ رازی‌، احمد، «الزینه»، ضمن‌ الغلو و الفرق‌ الغالیه عبدالله‌ سلوم‌ سامرایی‌، ص ۲۹۲؛ نوبختی‌، حسن‌، فرق‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ ریتر، ص۷۹-۹۴؛ سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمد جواد مشکور، ص۱۰۲-۱۱۶؛ سید مرتضی‌، علی‌، الفصول‌ المختاره، ص۳۱۸-۳۲۱.
  9. نوبختی‌، حسن‌، فرق‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ ریتر، ص۹۰-۹۳؛ سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمد جواد مشکور، ص۱۰۲-۱۰۶؛ ابوتمام‌ خراسانی‌، باب‌ الشیطان‌ من‌ کتاب‌ الشجره، به‌ کوشش‌ ویلفرد مادلونگ‌ و پاول‌ واکر، ص۱۲۳؛ مسائل‌ الامامه، منسوب‌ به‌ ناشی‌´ اکبر، به‌ کوشش‌ فان‌ اس‌، ص۲۲، ۲۴.
  10. ابن‌ بابویه‌، علی‌، الامامه و التبصره من‌ الحیره، به‌ کوشش‌ محمدرضا حسینی‌ جلالی‌، ص۱۴۶؛ کلینی‌، محمد، الکافی‌، به‌ کوشش‌ علی‌ اکبر غفاری‌، ج۱، ص۳۳۸؛ ابن‌ بابویه‌، محمد، کمال‌الدین‌، به‌ کوشش‌ حسین‌ اعلمی، ص۳۲۳
  11. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  12. ابوسهل‌ نوبختی‌، اسماعیل‌، «التنبیه‌»، ص۹۴. ضمن‌ کمال‌ الدین‌ (نک: هم، ابن‌ بابویه‌، محمد، کمال‌ الدین‌ )
  13. از حدود اواخر سده ۳ق‌، نک: همانجا؛ ابن‌ قبه‌، «النقض‌...»، بند ۵؛ نیز نک: نوبختی‌، حسن‌، فرق‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ ریتر، ص۹۱، سعد بن‌ عبدالله‌ اشعری‌، المقالات‌ و الفرق‌، به‌ کوشش‌ محمد جواد مشکوره‌، ص۱۰۵.
  14. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  15. ابوسهل‌ نوبختی‌، اسماعیل‌، «التنبیه‌»، ضمن‌ کمال‌ الدین‌ (نک: هم، ابن‌ بابویه‌، محمد، کمال‌ الدین‌ )، ص‌ ۹۶.
  16. نک: شیخ‌ مفید، محمد، اوائل‌ المقالات‌، به‌ کوشش‌ واعظ چرندابی‌، ص۷۶-۷۷.
  17. نک: شیخ‌ مفید، محمد، اوائل‌ المقالات‌، به‌ کوشش‌ واعظ چرندابی‌، ص۷۹.
  18. نک: شیخ‌ مفید، محمد، اوائل‌ المقالات‌، به‌ کوشش‌ واعظ چرندابی‌، ص۷۷.
  19. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  20. نک: شیخ‌ مفید، محمد، اوائل‌ المقالات‌، به‌ کوشش‌ واعظ چرندابی‌، ص۴۷-۴۹؛ نیز نک: شیخ‌ مفید، محمد، الافصاح‌، به‌ کوشش‌ واعظ چرندابی‌، ص ۲۷-۲۹؛ سید مرتضی‌، الذخیره، به‌ کوشش‌ احمد حسینی‌، ص۴۰۹ بب، الشافی‌، به‌ کوشش‌ عبدالزهرا حسینی‌ خطیب‌، ج۱، ص۳۵ بب؛ ابوالصلاح‌ حلبی‌، تقی‌الدین‌، تقریب‌ المعارف‌، به‌ کوشش‌ رضا استادی‌، ص۱۱۶ بب؛ شیخ طوسی، تمهید الاصول‌، به‌ کوشش‌ عبدالمحسن‌ مشکوه‌الدینی، ص۳۴۸ بب.
  21. انصاری، حسن، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج ۱۰، ص ۳۹۱۰.
  22. مدعا اختلا جوهری در تعریف است نه تباین، به این معنی که هر دو مکتب در سمتی از تعریف وجه مشترکی نیز دارند و آن‌ «ریاسة عامه بر دین و دنیا» است که توضیح آن و نیز محل اختلاف اهل سنت و تشيع در متن خواهد آمد.
  23. ر.ک: غزالی، احیاء العلوم، ج ۲، ص ۱۴۱؛ فضائح الباطنیه، باب ۹ و ۱۰، صص ۹ - ۱۷۶؛ شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۷۰؛ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص ۶؛ شرح مواف، ج ۸، ص ۳۵۱.
  24. ر.ک: غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، ص ۲۳۴؛ آمدی، غایة المرام فی علم الکلام، ص ۳۶۳؛ شرح المقاصد، ج ۳، ص ۲۶۹، شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۳۴.
  25. عالمان امامیه بعد از پذیرفتن اصل کلامی‌ و از آموزه های اساسی و مهم بودن اصل امامت در اینکه امامت آیا از اصول دین یا اصول مذهب است، دو دیدگاه مختلف دارند؛ ر.ک: کلام فلسفی فصل هفتم.
  26. ر.ک: بغدادی، کتاب اصول الدین، ص ۱۴۷؛قاضی ایجی، شرح المواقف، ج ۸، ص ۳۸۱؛ امام الحرمی‌ن جوینی، کتاب الأرشاد، ص ۳۵۸؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ج ۵، ص ۲۴۴؛ ابن خلدون، مقدمه، ص ۱۹۱؛ قاضی عبدالجبار، شرح الأصول الخمسه، ص ۷۵۱.
  27. ر.ک: تمهید الأوایل، ص ۴۷۸.
  28. ر.ک: شرح المقاصد، ج ۳، ص ۴۷۰.
  29. "و لا ینعزل بالفسق و الجور"؛ شرح عاید اهل سنت، با شرح عبدالملک السعدی، ص ۲۶۷.
  30. ر.ک: شیخ صدوق، الاعتقادات، مندرج در مصنفات شیخ مفید، ج ۵، ص ۹۶.
  31. ر.ک: الهیات شفا، ص ۴۵۵؛ مصنفات شیخ اشراق، ج ۲، ص ۱۱؛ صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ج ۶، ص ۲۹۹؛ مطهری، آثار ج ۴، ص ۸۴۸. نکته قابل ذکر اینکخ در این نگرش عرفای اهل سنت با امامیه مشترک اند و می‌‌توان گفت آنان دیدگاه امامیه را پذیرفتند ولکن آنان جایگاه مزبور را به غیر امامان از جمله خودشان نیز جاری و شامل می‌‌دانند و همچنین عرفای اهل سنت منکر اصل نصب هستند؛ محی الدین عربی، فصوص، فص داودیه؛ الفتحوحات، ج ۱، صص ۲۵۴ و ۱۴۳.
  32. قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۳۴ - ۴۰.
  33. بحارالانوار، ج۱۷، ص۱۲۹.
  34. محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۱۵.