خلافت الهی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵۱: خط ۵۱:
*نظریه سوم و چهارم نیز با توجه به مطالب پیشین، مردود است. افزون بر آن، مقتضای سنخیت میان [[خلیفه]] و مستخلف‌عنه در آن لحاظ‍ نشده است، چگونه انسان‌های غیر کامل، همانند افراد عادی [[مؤمن]] و [[وارسته]] یا [[کافر]] و [[فاسق]] می‌توانند. [[خلیفه]] [[خدای متعال]] بوده و حاکی و [[مظهر]] صفات ثبوتی او باشند؟ و دیگر اینکه [[هدف از خلقت]] و [[جعل]] [[خلافت]]، آبادی و عُمران [[زمین]] نبوده؛ با توجه به اینکه در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، [[دنیا]] متاعی ناچیز معرفی شده است؛ بلکه طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>، [[هدف]] از آن، [[شناخت]] و [[معرفت]] که در پیِ آن [[بندگی]] است، می‌باشد؛ و اگر [[هدف]] [[عمران]] بوده، [[پیامبران]]{{عم}} به جای صَرف اکثر اوقاتشان در [[تبلیغ]] [[توحید]] و [[تربیت نفوس]]، آن را صَرف [[آبادانی زمین]] می‌کردند.
*نظریه سوم و چهارم نیز با توجه به مطالب پیشین، مردود است. افزون بر آن، مقتضای سنخیت میان [[خلیفه]] و مستخلف‌عنه در آن لحاظ‍ نشده است، چگونه انسان‌های غیر کامل، همانند افراد عادی [[مؤمن]] و [[وارسته]] یا [[کافر]] و [[فاسق]] می‌توانند. [[خلیفه]] [[خدای متعال]] بوده و حاکی و [[مظهر]] صفات ثبوتی او باشند؟ و دیگر اینکه [[هدف از خلقت]] و [[جعل]] [[خلافت]]، آبادی و عُمران [[زمین]] نبوده؛ با توجه به اینکه در [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، [[دنیا]] متاعی ناچیز معرفی شده است؛ بلکه طبق [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>، [[هدف]] از آن، [[شناخت]] و [[معرفت]] که در پیِ آن [[بندگی]] است، می‌باشد؛ و اگر [[هدف]] [[عمران]] بوده، [[پیامبران]]{{عم}} به جای صَرف اکثر اوقاتشان در [[تبلیغ]] [[توحید]] و [[تربیت نفوس]]، آن را صَرف [[آبادانی زمین]] می‌کردند.
*بنابراین، [[خلیفه]] در [[آیات شریفه]]، [[خلافت]] در روی [[زمین]] از جانب [[پروردگار]] [[متعال]] است که [[انسان‌های کامل]] [[برگزیده]] بتوانند در عالَم [[مادّی]]، ارتباط‍ و وساطت در میان [[خالق]] و مخلوق، پیدا کنند و به این اعتبار [[انوار]] [[معارف]] و فیض‌های [[غیبی]] را به دیگران رسانیده، و [[احکام]] [[تشریعی]] و [[قوانین الهی]] را بیان کنند. در [[حقیقت]] [[هدف]] از [[جعل]] [[خلافت]]، برای تأمین [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[روحی]] و بیان کردن [[مصالح]]، [[مفاسد]]، [[خیر و شر]] در [[حیات]] [[انسان]] است<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۴-۵۵.</ref>
*بنابراین، [[خلیفه]] در [[آیات شریفه]]، [[خلافت]] در روی [[زمین]] از جانب [[پروردگار]] [[متعال]] است که [[انسان‌های کامل]] [[برگزیده]] بتوانند در عالَم [[مادّی]]، ارتباط‍ و وساطت در میان [[خالق]] و مخلوق، پیدا کنند و به این اعتبار [[انوار]] [[معارف]] و فیض‌های [[غیبی]] را به دیگران رسانیده، و [[احکام]] [[تشریعی]] و [[قوانین الهی]] را بیان کنند. در [[حقیقت]] [[هدف]] از [[جعل]] [[خلافت]]، برای تأمین [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[روحی]] و بیان کردن [[مصالح]]، [[مفاسد]]، [[خیر و شر]] در [[حیات]] [[انسان]] است<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۴-۵۵.</ref>
*'''منظور از [[خلیفه]]:'''
*بنابر آنچه در معنای [[خلیفه]] اصطلاحی در [[قرآن کریم]] با استفاده از نظریه‌های [[مفسرین]] [[شیعه]] و [[سنی|سُنّی]] مطرح شد، چهار نظریه ارائه گردید.
*البته اگر [[آیات قرآن]] با دقت قرائت شود، ملاحظه می‌شود در بعضی از آنها، [[اطاعت]] از فرستاده‌گان [[خدا]]، [[اطاعت]] از خود [[خدای متعال]] لحاظ‍ شده است و [[بیعت]] با آنان، [[بیعت]] با [[خدای متعال]] یا [[ایمان]] به [[خدای متعال]] توأم با [[ایمان]] به [[پیامبران]]{{عم}} دانسته شده است که از آن [[آیات]] استفاده می‌شود آنان جایگاهی بس مهم در صحنه عالَم دارند و به عنوان [[جانشین]] [[خدای متعال]] مطرح هستند، که در بخش اول در ذیل عنوان [[ولایت]] [[خلیفه الهی]]، به [[آیات]] اشاره خواهد شد.
*لذا [[خلیفه]] مورد نظر کتاب، فقط‍ [[انبیا]] و [[اوصیا]]{{عم}} یعنی انسان‌های کامل<ref>یکی از علمای [[اهل]] [[سنّت]] بر خلاف روش دیگر [[عالمان]] آن [[فرقه]]، در کتاب تفسیرش در ذیل [[آیه]] [[سوره بقره]] می‌نویسد: "[[خلیفه]] یعنی [[جانشین]] [[خدای متعال]] در زمینش و هر [[نبی]] [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، برای آباد کردن [[زمین]]، [[سیاست]] [[مردم]]، تکمیل [[نفوس]] آنان و به [[اجرا]] درآوردن امر [[خدای متعال]] در بین [[مردم]]، البته نَه به علت نیاز به آن [[جانشین]]، بلکه برای [[ناتوانی]] و [[قصور]] [[مردم]] از دریافت [[فیض]] مستقیم [[پروردگار]] سبحان، پس ناچار به واسطه قرار دادن بین خود و [[مردم]] است تا فیضش را با واسطه به [[مردم]] برساند".
*سپس جمله‌هایی می‌نویسد که عام‌پسند است که [[خلیفه]] به معنای [[جانشین]] از افراد ساکن قبل از [[آدم]]{{ع}} و ذریه‌اش است و در ادامه آورده: "در نزد [[اهل]] [[الله]] (آنان که [[عارف]] [[حقیقی]] هستند)، [[خلیفه]] خود [[حضرت آدم]]{{ع}} است که دارای [[قدرت الهی]] است، چنان‌که از باب کنایه، هر دو دست [[خدای متعال]] راست است، دو دست [[آدم]]{{ع}} نیز راست و دارای توان و [[قدرت الهی]] است و کسی جز او که دارای سعه [[حق]] باشد، در موجودات دیگر نیست و به [[وسیله]] اوست که اضداد جمع شده و نشأه وجود (خَلق)، کامل شده و [[حق]] ظاهر شده و همیشه آن [[خلافت]] ([[الهی]]) در [[انسان کامل]] تا [[قیامت]] (متجلی) است، بلکه هر موقع آن [[انسان کامل]]، از این عالَم ([[دنیا]]) رفت، عالَم هم می‌رود و برچیده می‌شود، برای اینکه او (دارای) [[روحی]] است که به سبب آن، قوام و [[قیام]] عالَم است و [[انسان کامل]] [[ستون]] [[معنوی]] [[آسمان‌ها]] و دارِ [[دنیا]] است، مانند: این است که عالَم، [[جسد]] و [[روح]] آن، [[انسان کامل]] باشد، و چون او قابلیت ذاتی دارد، مستحقّ [[خلافت الهی]] و [[تدبیر]] عالم شده است، و [[خدای سبحان]] هر چه بخواهد، می‌تواند انجام دهد و فاعل [[حقیقی]] و اصلی نیست مگر [[خدای متعال]]. سپس می‌نویسد: اینجا جای بحث و [[تحقیق]] طولانی نیست و [[منکران]] [[خلافت]] به آن معنا نیز زیاد هستند و کمک [[حقیقی]] نیست مگر خدای عزّوجلّ".
*و در ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ}}<ref>«ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن و از هوا و هوس پیروی مکن که تو را از راه خداوند گمراه کند؛ به راستی آن کسان که از راه خداوند گمراه گردند، چون روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابی سخت خواهند داشت» سوره ص، آیه ۲۶.</ref> درباره [[خلافت]] [[داوود]]{{ع}} دو قول [[نقل]] می‌کند، یکی [[جانشینی]] از انبیای قبل از او و قولی نیز به معنای [[جانشینی]] از [[خدای متعال]]، که قول دوم را [[انتخاب]]، و می‌نویسد: "پس [[داوود]]{{ع}} [[جانشین]] [[خدای متعال]] است، به همان معنای [[جانشینی]] که قبلاً نام بردم" و اشاره می‌کند به کلمه [[خلیفه]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>، که آن را [[تفسیر]] و معنا کرده‌اند؛ روح‌المعانی، ج۱، ص۲۲۰ و ۲۲۱ و ج۲۳، ص۱۸۶.</ref> هستند؛ و نحوه [[خلافت]] آنان به صورت مراتب تشکیکی است که بعضی از آنان [[صبغه]] خلافتشان نسبت به بعضی دیگر، کامل‌تر است؛ و مؤید آن [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref>؛ و آیه دیگر: {{متن قرآن|وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا}}<ref>«و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref> است.
*بنابراین، همه مفسرینی که [[خلیفه]] را به معنای [[جانشینی]] از [[خدای متعال]] [[تفسیر]] کرده‌اند، [[خلیفه اعظم]] را، [[پیغمبر اسلام]] [[حضرت]] [[محمد مصطفی]]{{صل}} می‌دانند<ref>[[عبدالله حق‌جو|حق‌جو، عبدالله]]، [[ولایت در قرآن (کتاب)|ولایت در قرآن]]، ص:۵۵-۵۶.</ref>.


==منابع==
==منابع==

نسخهٔ ‏۱۱ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۲۱

اعتقادات شیعه
خداشناسی
توحیدتوحید ذاتیتوحید صفاتیتوحید افعالیتوحید عبادیصفات ذات و صفات فعل
فروعتوسلشفاعتتبرکاستغاثه
عدل الهی
حُسن و قُبحبداءامر بین الامرین
نبوت
عصمت پیامبرانخاتمیتپیامبر اسلاممعجزهعدم تحریف قرآن
امامت
باورهاعصمت امامانولایت تكوینیعلم غیبخلیفة‌اللهغیبتمهدویتانتظار فرجظهوررجعت
امامانامام علیامام حسنامام حسینامام سجادامام باقرامام صادقامام کاظمامام رضاامام جوادامام هادیامام عسکریامام مهدی
معاد
برزخمعاد جسمانیحشرصراطتطایر کتبمیزان
مسائل برجسته
اهل‌بیتچهارده معصومکرامتتقیهمرجعیتولایت فقیه
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث خلافت الهی است. "خلافت الهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل خلافت الهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • واژه خلیفه در دو مورد به شکل مفرد و در باقی موارد به صورت جمع "خلائف" و "خلفا" در قرآن کریم به کار رفته است. خلیفه در لغت به معنای کسی است که جانشین و قائم مقام کسی می‌شود.
  • واژه خلیفه با برشمردن اشتقاق‌های آن در قرآن کاربرد فراوان دارد که در مجموع بیش‌تر آیات به معنای کنار رفتن گروهی و جانشین شدن گروهی دیگر آمده است که به نمونه‌هایی از این آیات اشاره می‌شود:
  • ﴿وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ[۱]؛
  • ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ[۲]؛
  • ﴿أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۳]؛
  • ﴿فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ...[۴].
  • ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۸]؛
  • ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ[۹].

معنای خلیفه در کاربردهای قرآنی

  • خلیفه از مادّه "خلف" مشتق بوده، که با مشتقاتش در قرآن مجید، ۱۱۶ بار استعمال شده است و خود لفظ‍ "خلیفه" از آن تعداد، دو بار بیش‌تر استعمال نشده است؛
  • یک مورد در سوره بقره: ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً[۱۵].
  • و دیگری در سوره ص: ﴿يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ[۱۶].
  • آنچه اهل لغت و مفسران و همه بر آن اتفاق دارند، خلیفه به معنای جانشین است؛ اما در اینکه کدام انسان خلیفه است و جانشینِ چه کسی‌؟ نظریه‌های مختلفی بیان شده است:
  1. در آیه اول، جانشینی از موجودات سابق و ساکن روی زمین، مانندِ ملائکه یا جن و در آیه دوم، جانشینی از انبیای سابق[۱۷]، و علت انتخاب این نظریه را، ممتنع بودن جانشینی از خدای متعال بیان کرده‌اند؛ زیرا او حاضر و شاهد است، غایب نیست تا نیاز به جانشین داشته باشد.
  2. جانشینی از خداوند متعال، که مخصوص حضرت آدم(ع) بوده؛ چنان‌که از ظاهر تفسیر برخی مفسران استفاده می‌شود[۱۸].
  3. آن جانشینی اختصاصی نبوده و شامل همه افرادی می‌شود که قوّه و استعداد دریافت اسما را به فعلیت درآورده و انسان‌هایی مؤمن و وارسته باشند[۱۹].
  4. آن جانشینی به طور مساوی شامل مجموع آدم(ع) و ذریه او می‌شود[۲۰]؛ و جهت خلافت انسان‌ها، به دلیل داشتن علم و توانایی بر هرگونه تصرف در روی زمین و عُمران آن و بهره‌برداری از منافع گوناگون آن و ابداع و اختراع اشیای مختلف است. به عبارت دیگر: ابتکار و خلاقیت انسان‌ها مظهر خالقیت، اختیار، حاکمیت و قدرت مطلق خدای متعال است[۲۱].

منابع

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «و پروردگار تو بی‌نیاز دارای بخشایش است؛ اگر بخواهد شما را باز می‌برد و آنچه را بخواهد پس از شما جانشین می‌گرداند به همان‌گونه که شما را از نسل گروه دیگری پدید آورد» سوره انعام، آیه ۱۳۳.
  2. «و اوست که شما را جانشینان (خویش یا گذشتگان) در زمین گمارد و برخی را بر برخی دیگر به پایه‌هایی برتری داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید؛ بی‌گمان پروردگار تو زودکیفر است و به راستی او آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۶۵.
  3. «آیا شگفت می‌دارید که از سوی پروردگارتان بر (زبان) مردی از شما پندی آمده باشد تا بیمتان دهد؟ و به یاد آورید هنگامی را که پس از قوم نوح شما را جانشین کرد و در آفرینش بر گستره (توانمندی) شما افزود، بنابراین نعمت‌های خداوند را به یاد آورید باشد که رستگار گردید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
  4. «او را دروغگو دانستند، ما هم او و کسانی را که با او بودند در کشتی رهایی بخشیدیم و آنان را جانشین (پیشینیان) گرداندیم»... سوره یونس، آیه ۷۳.
  5. محمدحسین طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، مترجم: سید محمد باقر موسوی همدانی، ج۱۷، ص۷۵.
  6. محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۴۴.
  7. حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۲.
  8. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم»... سوره بقره، آیه ۳۰.
  9. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.
  10. عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص۲۹۱.
  11. محمد بن ابراهیم صدرالمتالهین شیرازی، تفسیر القرآن الحکیم، ج۳، ص۵۱.
  12. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۱۱۰.
  13. حیدر مظفری، بازخوانی تحولات اعتقادی و تاریخی امامت و واژگان مرتبط، ص۱۳۷.
  14. زیوری کبیرنیا، فاطمه، بررسی ابعاد خلیفة اللهی انسان، ص:۲۵-۲۸.
  15. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  16. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم» سوره ص، آیه ۲۶.
  17. التبیان، ج۱، ص۱۳۱؛ التفسیرالکبیر، ج۱، ص۳۸۸ و ج۹، ص۳۸۶؛ تفسیرالطبری، ج۱، ص۲۳۸ و ج۱۰، ص۵۷۵؛ روح البیان، ج۱، ص۹۳؛ روض‌الجنان، ج۱، ص۱۹۸.
  18. کشاف، ج۱، ص۱۲۴؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۷۶.
  19. المیزان، ج۱، ص۱۶۰؛ برای عمومیت خلافت، استشهاد به آیاتی (سوره اعراف، آیه ۶۸؛ سوره یونس، آیه ۱۴؛ سوره نمل، آیه ۶۲) می‌نماید که قابل مناقشه بوده، زیرا از سیاق آن آیات برمی‌آید، مقصود در آنها، خلافت و جانشینی امت‌ها از امت‌های پیشین است، نه خلافت نوع انسان از خداوند متعال.
  20. الکاشف، ج۱، ص۸۰؛ المنار، ج۱، ص۲۵۹، در منبع اخیر آمده: المراد بالخليفة آدم و مجموع ذريته.
  21. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۴۹-۵۰.
  22. مفاتیح الجنان، زیارت اول از زیارات مطلق امام حسین(ع).
  23. «و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند» سوره انفال، آیه ۱۷.
  24. «بی‌گمان آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خداوند بیعت می‌کنند» سوره فتح، آیه ۱۰.
  25. «آگاه باش که او به هر چیزی چیره است» سوره فصلت، آیه ۵۴.
  26. «بی‌گمان خداوند بر هر چیزی گواه است» سوره حج، آیه ۱۷.
  27. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۵۱-۵۳.
  28. «گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.
  29. «ای داود! ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کرده‌ایم» سوره ص، آیه ۲۶.
  30. البلدالامین، ص۲۸۵ و ۲۹۴؛ مصباح الکفعمی، فصل ۴۱، ص۴۸۷؛ بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۱۶، باب ۷.
  31. الکافی، ج۱، ص۱۹۳، باب ان الائمة(ع) خلفاء الله عزوجل فی ارضه...؛ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۴۷.
  32. برهان، ج۱، ص۷۳، ح۲؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۸۴، باب ۶، ح۳۸.
  33. نورالثقلین، ج۱، ص۵۲، ح۸۰.
  34. برهان، ج۱، ص۷۵، ح۱۳.
  35. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۵۳-۵۴.
  36. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  37. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۵۴-۵۵.
  38. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم ؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰.
  39. «برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاه‌های برخی از ایشان را بالا برد» سوره بقره، آیه ۲۵۳.
  40. «و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.
  41. حق‌جو، عبدالله، ولایت در قرآن، ص:۵۵-۵۶.