عثمان بن حنیف در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[عثمان بن حنیف]] از [[اصحاب پیامبر]] است او در [[جنگ احد]] و تمام جنگ‌های بعد از آن شرکت داشته است. او در [[زمان]] [[عمر بن خطاب]] [[مسئول]] رسیدگی به زمین‌های [[عراق]] و گرفتن خراج‌های آن [[سرزمین]] بود. پس از [[قتل عثمان]]، [[علی]]{{ع}} او را [[فرماندار بصره]] قرار داد بعد از آنکه [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[عایشه]] به [[بصره]] رفته، او را از بصره بیرون کردند، [[امام]] پس از [[پیروزی در جنگ]] [[جمل]]، [[عبدالله ابن عباس]] را به بصره [[والی]] فرستاد و عثمان بن حنیف همراه امام به [[کوفه]] آمد و ساکن کوفه شد<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۱.</ref>. عثمان بن حنیف و برادرش [[سهل بن حنیف]] که از جانب امام{{ع}} بر [[مدینه]] [[حکومت]] داشت و هر دو از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و تا آخر عمر [[شیعه]] و [[دوستدار]] [[امیرمؤمنان]] بودند و از این‌رو [[علمای رجال]] در [[نیکی]] و [[وثاقت]] این دو [[برادر]] [[اختلاف]] و تردید نداشتند در نقل [[اخبار]]، آنها را مورد [[وثوق]] و [[اطمینان]] می‌دانند.
[[عثمان بن حنیف]] از [[اصحاب پیامبر]] است او در [[جنگ احد]] و تمام جنگ‌های بعد از آن شرکت داشته است. او در [[زمان]] [[عمر بن خطاب]] [[مسئول]] رسیدگی به زمین‌های [[عراق]] و گرفتن خراج‌های آن [[سرزمین]] بود. پس از [[قتل عثمان]]، [[علی]]{{ع}} او را [[فرماندار بصره]] قرار داد بعد از آنکه [[طلحه]] و [[زبیر]] و [[عایشه]] به [[بصره]] رفته، او را از بصره بیرون کردند، [[امام]] پس از [[پیروزی در جنگ]] [[جمل]]، [[عبدالله بن عباس]] را به بصره [[والی]] فرستاد و عثمان بن حنیف همراه امام به [[کوفه]] آمد و ساکن کوفه شد<ref>اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۱.</ref>. عثمان بن حنیف و برادرش [[سهل بن حنیف]] که از جانب امام{{ع}} بر [[مدینه]] [[حکومت]] داشت و هر دو از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} و تا آخر عمر [[شیعه]] و [[دوستدار]] [[امیرمؤمنان]] بودند و از این‌رو [[علمای رجال]] در [[نیکی]] و [[وثاقت]] این دو [[برادر]] [[اختلاف]] و تردید نداشتند در نقل [[اخبار]]، آنها را مورد [[وثوق]] و [[اطمینان]] می‌دانند.


هنگامی که عثمان بن حنیف [[حاکم بصره]] بود، به امام گزارش داده شد که گروهی از [[اهل]] بصره وی را به میهمانی [[دعوت]] کرده و او پذیرفته و در آن میهمانی شرکت کرده است، امام با [[نوشتن]] نامه‌ای او را به جهت رفتن به آن میهمانی [[نکوهش]] نموده است: در قسمتی از آن نامه آمده است: «ای پسر حنیف! به من گزارش داده شده که یکی از [[جوانان]] اهل بصره ترا به میهمانی [[عروسی]] خوانده است و تو هم به سرعت به سوی آن طعام شتافته‌ای، در حالی که طعام‌های رنگارنگ و ظرف‌های بزرگ [[غذا]] یکی بعد از دیگری پیش تو قرار داده می‌شد. من [[گمان]] نمی‌کردم تو [[دعوت]] جمعیتی را قبول کنی که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‌خوری بنگر (آیا [[حلال]] است یا [[حرام]]؟) آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود از دهان بینداز و آنچه را [[یقین]] به [[پاکیزگی]] و حلیتش داری تناول کن).
هنگامی که عثمان بن حنیف [[حاکم بصره]] بود، به امام گزارش داده شد که گروهی از [[اهل]] بصره وی را به میهمانی [[دعوت]] کرده و او پذیرفته و در آن میهمانی شرکت کرده است، امام با [[نوشتن]] نامه‌ای او را به جهت رفتن به آن میهمانی [[نکوهش]] نموده است: در قسمتی از آن نامه آمده است: «ای پسر حنیف! به من گزارش داده شده که یکی از [[جوانان]] اهل بصره ترا به میهمانی [[عروسی]] خوانده است و تو هم به سرعت به سوی آن طعام شتافته‌ای، در حالی که طعام‌های رنگارنگ و ظرف‌های بزرگ [[غذا]] یکی بعد از دیگری پیش تو قرار داده می‌شد. من [[گمان]] نمی‌کردم تو [[دعوت]] جمعیتی را قبول کنی که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‌خوری بنگر (آیا [[حلال]] است یا [[حرام]]؟) آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود از دهان بینداز و آنچه را [[یقین]] به [[پاکیزگی]] و حلیتش داری تناول کن).

نسخهٔ ‏۵ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۰:۳۰


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث عثمان بن حنیف است. "عثمان بن حنیف" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

عثمان بن حنیف از اصحاب پیامبر است او در جنگ احد و تمام جنگ‌های بعد از آن شرکت داشته است. او در زمان عمر بن خطاب مسئول رسیدگی به زمین‌های عراق و گرفتن خراج‌های آن سرزمین بود. پس از قتل عثمان، علی(ع) او را فرماندار بصره قرار داد بعد از آنکه طلحه و زبیر و عایشه به بصره رفته، او را از بصره بیرون کردند، امام پس از پیروزی در جنگ جمل، عبدالله بن عباس را به بصره والی فرستاد و عثمان بن حنیف همراه امام به کوفه آمد و ساکن کوفه شد[۱]. عثمان بن حنیف و برادرش سهل بن حنیف که از جانب امام(ع) بر مدینه حکومت داشت و هر دو از اصحاب رسول خدا(ص) و تا آخر عمر شیعه و دوستدار امیرمؤمنان بودند و از این‌رو علمای رجال در نیکی و وثاقت این دو برادر اختلاف و تردید نداشتند در نقل اخبار، آنها را مورد وثوق و اطمینان می‌دانند.

هنگامی که عثمان بن حنیف حاکم بصره بود، به امام گزارش داده شد که گروهی از اهل بصره وی را به میهمانی دعوت کرده و او پذیرفته و در آن میهمانی شرکت کرده است، امام با نوشتن نامه‌ای او را به جهت رفتن به آن میهمانی نکوهش نموده است: در قسمتی از آن نامه آمده است: «ای پسر حنیف! به من گزارش داده شده که یکی از جوانان اهل بصره ترا به میهمانی عروسی خوانده است و تو هم به سرعت به سوی آن طعام شتافته‌ای، در حالی که طعام‌های رنگارنگ و ظرف‌های بزرگ غذا یکی بعد از دیگری پیش تو قرار داده می‌شد. من گمان نمی‌کردم تو دعوت جمعیتی را قبول کنی که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‌خوری بنگر (آیا حلال است یا حرام؟) آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود از دهان بینداز و آنچه را یقین به پاکیزگی و حلیتش داری تناول کن). [۲]

سپس امام شیوه و روش خود را بیان می‌کند و از او می‌خواهد در زهد و تقوا و خویشتن داری به وی اقتدا نماید و سرانجام نامه را با این جمله پایان می‌دهد:« بنابراین ای پسر حنیف از خدا بترس! و به همان قرص‌های نان اکتفا کن تا خلاصی تو از آتش جهنم امکان‌پذیر گردد»[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. اسد الغابه، ج۳، ص۳۷۱.
  2. يَا اِبْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ اَلْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ اَلْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ اَلْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا اَلْمَقْضَمِ فَمَا اِشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ
  3. «فَاتَّقِ اَللَّهَ يَا اِبْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفِكَ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ اَلنَّارِ خَلاَصُكَ»
  4. الهامی، داوود، صحابه از دیدگاه نهج البلاغه، ص۲۰۷-۲۰۸.