شفاعت در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{امامت}} +{{امامت}})) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[شفاعت]] از ریشه «شفع» به معنای جفت و قرین شدن است و چون در شفاعت فردی که [[مقام]] بالاتری دارد و دارای قوت در امری است، فرد [[ضعیف]] را جفت و قرین خود میکند تا از این طریق به او نفعی برساند، اعم از [[دنیوی]] و [[اخروی]]، به او [[شفیع]] اطلاق کردهاند | [[شفاعت]] از ریشه «شفع» به معنای جفت و قرین شدن است و چون در شفاعت فردی که [[مقام]] بالاتری دارد و دارای قوت در امری است، فرد [[ضعیف]] را جفت و قرین خود میکند تا از این طریق به او نفعی برساند، اعم از [[دنیوی]] و [[اخروی]]، به او [[شفیع]] اطلاق کردهاند<ref> المیزان، ج۱، ص۱۵۷.</ref>. | ||
از بدیهیات [[مذهب شیعه]]، [[شفاعت]] کردن [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} و دیگر مقرّبان [[درگاه الهی]]، همچون [[عالمان]]، [[صالحان]] و [[شهدا]] است؛ البته [[شفاعت کبری]] از آنِ [[پیامبر اعظم]]{{صل}} میباشد | از بدیهیات [[مذهب شیعه]]، [[شفاعت]] کردن [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} و دیگر مقرّبان [[درگاه الهی]]، همچون [[عالمان]]، [[صالحان]] و [[شهدا]] است؛ البته [[شفاعت کبری]] از آنِ [[پیامبر اعظم]]{{صل}} میباشد<ref>مکیال المکارم، ج۱، ص۳۱۰ ـ ۳۱۳.</ref>، چنان که [[قرآن کریم]] نیز ـ برحسب آنچه در [[روایات]] آمده ـ از جمله [[شفیعان]] [[روز قیامت]] برای افرادی است که به آن چنگ زدهاند<ref>الکافی (کلینی، ج ۲، ص۵۹۷ ـ ۵۹۹.</ref>. | ||
درخواست شفاعت از [[رسول خدا]]{{صل}} و سایر [[معصومان]]{{عم}} و [[توسّل]] به ایشان، امری مطلوب و [[مستحب]] و موجب [[تقرب به خداوند]] است | درخواست شفاعت از [[رسول خدا]]{{صل}} و سایر [[معصومان]]{{عم}} و [[توسّل]] به ایشان، امری مطلوب و [[مستحب]] و موجب [[تقرب به خداوند]] است<ref>بحار الأنوار، ج۹۴، ص:۱؛ کشف الغطاء ۳، ص۵۰۰.</ref>. | ||
وساطت کردن برای [[مؤمن]]، بهویژه در امر [[ازدواج]] مستحب و بر اساس مفاد برخی روایات، دارای [[پاداش]] و [[ثواب]] فراوانی است | وساطت کردن برای [[مؤمن]]، بهویژه در امر [[ازدواج]] مستحب و بر اساس مفاد برخی روایات، دارای [[پاداش]] و [[ثواب]] فراوانی است<ref>وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۳۹؛ وسیلة النجاة، ص۶۹۵.</ref>. | ||
شفاعت در اسقاط حدود و یا [[تخفیف]] در آن پس از ثبوت نزد [[حاکم شرع]]، جایز نیست؛ بلکه حدّ ثابت باید بدون تأخیر [[اجرا]] شود | شفاعت در اسقاط حدود و یا [[تخفیف]] در آن پس از ثبوت نزد [[حاکم شرع]]، جایز نیست؛ بلکه حدّ ثابت باید بدون تأخیر [[اجرا]] شود<ref>جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۹۵؛ تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۶۹.</ref>. | ||
وساطت [[قاضی]] در صرف نظر کردن صاحب [[حق]] از حق خود بعد از ثبوت آن و نیز دست برداشتن مدّعی از دعوای خویش قبل از ثبوت آن [[مکروه]] است | وساطت [[قاضی]] در صرف نظر کردن صاحب [[حق]] از حق خود بعد از ثبوت آن و نیز دست برداشتن مدّعی از دعوای خویش قبل از ثبوت آن [[مکروه]] است<ref>جواهرالکلام، ج۴۰، ص۱۴۸.</ref>.<ref> [[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، ص۶۸۵-۶۸۶.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۵۱
مقدمه
شفاعت از ریشه «شفع» به معنای جفت و قرین شدن است و چون در شفاعت فردی که مقام بالاتری دارد و دارای قوت در امری است، فرد ضعیف را جفت و قرین خود میکند تا از این طریق به او نفعی برساند، اعم از دنیوی و اخروی، به او شفیع اطلاق کردهاند[۱].
از بدیهیات مذهب شیعه، شفاعت کردن پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و دیگر مقرّبان درگاه الهی، همچون عالمان، صالحان و شهدا است؛ البته شفاعت کبری از آنِ پیامبر اعظم(ص) میباشد[۲]، چنان که قرآن کریم نیز ـ برحسب آنچه در روایات آمده ـ از جمله شفیعان روز قیامت برای افرادی است که به آن چنگ زدهاند[۳].
درخواست شفاعت از رسول خدا(ص) و سایر معصومان(ع) و توسّل به ایشان، امری مطلوب و مستحب و موجب تقرب به خداوند است[۴].
وساطت کردن برای مؤمن، بهویژه در امر ازدواج مستحب و بر اساس مفاد برخی روایات، دارای پاداش و ثواب فراوانی است[۵].
شفاعت در اسقاط حدود و یا تخفیف در آن پس از ثبوت نزد حاکم شرع، جایز نیست؛ بلکه حدّ ثابت باید بدون تأخیر اجرا شود[۶].
وساطت قاضی در صرف نظر کردن صاحب حق از حق خود بعد از ثبوت آن و نیز دست برداشتن مدّعی از دعوای خویش قبل از ثبوت آن مکروه است[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ المیزان، ج۱، ص۱۵۷.
- ↑ مکیال المکارم، ج۱، ص۳۱۰ ـ ۳۱۳.
- ↑ الکافی (کلینی، ج ۲، ص۵۹۷ ـ ۵۹۹.
- ↑ بحار الأنوار، ج۹۴، ص:۱؛ کشف الغطاء ۳، ص۵۰۰.
- ↑ وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۳۳۹؛ وسیلة النجاة، ص۶۹۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۳۹۵؛ تحریرالوسیلة، ج۲، ص۴۶۹.
- ↑ جواهرالکلام، ج۴۰، ص۱۴۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۴، ص۶۸۵-۶۸۶.