تجرد روح در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==منابع== * +==منابع== {{منابع}} * )) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-\n{{نبوت}} +{{نبوت}})) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{نبوت}} | {{نبوت}} | ||
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[تجرد روح]]''' است. "'''[[تجرد روح]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> | <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخههای بحث '''[[تجرد روح]]''' است. "'''[[تجرد روح]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div> |
نسخهٔ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۹:۵۱
تجرد روح در قرآن - تجرد روح در حدیث - تجرد روح در نهج البلاغه - تجرد روح در معارف دعا و زیارات - تجرد روح در کلام اسلامی - تجرد روح در اخلاق اسلامی - تجرد روح در عرفان اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل تجرد روح (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- از بحثهای جنجالی در میان متکلمان و فیلسوفان، بحث "تجرد روح و نفس" است که فهم و اثبات آن، به ویژه در دو موضوع انسانشناسی و معاد اهمیت اساسی دارد.
- نگرشهای مادی مسلک، تجرد روح را به سبب ناهمخوانی با اصول تجربی انکار میکنند که به قول علامه طباطبایی، مباحث علمی براساس حس و تجربه است و برای حس و تجربه، شناخت حقیقت روح ممکن نمیباشد[۱]؛ در حالی که کنجکاوی و بررسیهای عقلی، نظریه قرآن کریم را درباره روح تأیید میکند، هریک از افراد انسان نیز از خود حقیقتی را درک مینماید که از آن به "من" تعبیر میشود و قابل انقسام و تجزی نیست. روشن است که اگر این "من"، مادی بود، خواص مادیت را که انقسام و تغییر و زمان میباشد، میپذیرفت[۲].
- تجرد روح، یعنی اینکه روح، ماده و عنصری مادی نیست، بلکه مجرد از جسم و ماده میباشد؛ زیرا اگر ما جایگاه علم را جسم خودمان، مثلاً در سلولهای مغز بدانیم، باید به محدودیت قائل بشویم؛ چون هر جملهای که یاد میگیریم یا هر تصویری که از دنیای بیرون، در ذهن ما پیدا میشود، در حقیقت بدان معناست که این فهم و تصور در نقطهای معین از نقاط مغز ما ثبت و ضبط میشود. آن وقت صورت دیگری که پشت سر آن ملاحظه میکنیم، بایستی در جای دیگر مغز ما ثبت شود؛ نه روی تصویر قبلی؛ چون یک ظرف با یک ظرفیت مادی نمیتواند دو مظروف را در آن واحد در خود جا دهد؛ و با توجه به محدودیت مغز، اگر انسان تمام ظرفیت خود را نیز به فعلیت برساند روزی فرا میرسد که اصلاً هیچ استعداد یادگیری در او باقی نماند[۳].
- فرضیه دیگر آن است که رابطه مغز با معلومات، رابطه ظرف و مظروف نیست، بلکه به اصطلاح فقط ابزاری ارتباطی با ظرفیت واقعی است، و ظرفیت واقعی معلومات و اندیشهها در خود ماست و خود ما غیر از مغز است.
- روح انسان محدود نبوده، و دارای ابعاد معینی نمیباشد، بلکه در عین اینکه مغز خسته و انسان پیر و قدرت یادگیریاش کم میشود؛ اما از حافظه چیزی محو نمیگردد[۴][۵].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ طباطبایی، المیزان، ج۱، ص۳۶۳.
- ↑ طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۱۶۱ - ۱۶۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۷۶-۷۷.
- ↑ مطهری، معاد، ص۱۶۳.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۷۷.