بحث:آیا امام رضا علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
خط ۱: | خط ۱: | ||
پاسخ ها: | پاسخ ها: | ||
==پاسخ == | ==پاسخ == | ||
ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّو تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیلهای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخشاز غیب آگاه بود. به نمونه های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس از درگذشت مفضّل بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء میگوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانهای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا میگوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد میگوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی میگوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامیگذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ] | ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّو تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیلهای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخشاز غیب آگاه بود. به نمونه های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس از درگذشت مفضّل بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء میگوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانهای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا میگوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد میگوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی میگوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامیگذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ] |
نسخهٔ ۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۵
پاسخ ها:
پاسخ
ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّو تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیلهای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخشاز غیب آگاه بود. به نمونه های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح میگوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس از درگذشت مفضّل بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء میگوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانهای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا میگوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد میگوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی میگوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامیگذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ]