بحث:آیا امام رضا علم غیب دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۱: خط ۱:
پاسخ ها:
پاسخ ها:
==داوود خوش‌باور==
در پایان نامه: علم غیب از دیدگاه فریقین
از کتاب خرائج و جرائح از محمد بن فضل هاشمى، از حضرت رضا (علیه السلام ) روایت شده که آن جناب نظر کرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم که در همین روزها یکى از ارحامت کشته مىشود، آیا تصدیقم مىکنى؟ گفت: نه، براى اینکه کسى به جز خداى تعالى غیب نمىداند. فرمود: مگر این خداى تعالى نیست که مىفرماید: (عالم الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ على غَیبِه أَحداً إِلَّا منِ ارتَضى منْ رسولٍ) ، پس رسول اللَّه (صلی االله علیه و آله وسلم) که مرضى نزد خدا است غیب مىداند، ما هم ورثه همان رسولى هستیم که خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه کرده، پس ما هم مىدانیم آنچه شده و آنچه که تا روز قیامت خواهد شد. روایات در این باب از حد شمار بیرون است، و مدلول آنها این است که: رسول اللَّه (صلی االله علیه و آلهوسلم) علم غیب را از راه وحى از خداى تعالى گرفته، و ائمه (علیهم السلام) از آن جناب به ارث گرفتهاند.
صفحه 152
==پاسخ ==
==پاسخ ==
ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّ‏و تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیله‏ای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخش‏از غیب آگاه بود. به نمونه‏ های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح می‏گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده‏ اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس‏ از درگذشت مفضّل‏ بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء می‏گوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم‏ پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانه‏ای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا می‏گوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه‏ های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد می‏گوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس ‏از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی می‏گوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت‏ رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه‏ خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامی‏گذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ]
ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّ‏و تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیله‏ای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخش‏از غیب آگاه بود. به نمونه‏ های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح می‏گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده‏ اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس‏ از درگذشت مفضّل‏ بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء می‏گوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم‏ پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانه‏ای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا می‏گوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه‏ های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد می‏گوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس ‏از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی می‏گوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت‏ رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه‏ خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامی‏گذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ]

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۷، ساعت ۱۰:۳۵

پاسخ ها:

پاسخ

ز جمله محورهای مهم علم حضرت رضا(ع) آگاهی آن حضرت از «غیب» است. منظور از علم غیب، آگاهی از چیزی است که هیچ گونه ابزار و اسباب مادی - مانند حسّ‏و تجربه - و عقلی - مانند براهین علمی و محاسبات ریاضی - برای اطلاع از آن در اختیارشخص نباشد. علم غیب بر دو گونه است: علم به حقایق تحقق یافته در گذشته یا حال که شخص،هیچ راه و وسیله‏ای برای کشف حقیقت و دستیابی به آن در اختیار ندارد، و علم به امور وحقایقی که در آینده تحقق پیدا خواهند کرد. امام رضا(ع) به اذن خداوند به هر دو بخش‏از غیب آگاه بود. به نمونه‏ های ذیل توجه فرمایید. خالد بن نجیح می‏گوید: به امام رضا(ع) عرض کردم: یاران ما از کوفه آمده ویادآور شده‏ اند «مفضّل» سخت بیمار است، برای سلامتی او دعا کن! حضرت فرمود: او راحت شد، واین سخن امام(ع) سه روز پس‏ از درگذشت مفضّل‏ بود [ - مناقب ، ج ۴ ، ص ۳۳۵ ] حسن بن علی وشّاء می‏گوید: سرورم حضرت رضا(ع) در مرو مرا خواست وفرمود: علی بن ابی حمزه بطاینی امروز درگذشت و هم اکنون در قبرش نهاده شد. دوفرشته الهی در قبر بر او داخل شدند و از خدا و پیامبر و امامانش از او پرسیدند. او همه رادرست جواب داد ولی به نام من که رسید دچار لکنت زبان شد. وقتی برای بار دوم‏ پرسیدند، سکوت اختیار کرد. فرشتگان به او گفتند: آیا موسی بن جعفر(ع) تو را دستور به سکوت داده است؟!سپس او را با تازیانه‏ای از آتش زدند که قبرش تا روز قیامت پر از آتش گشت. حسن بن علی وشّا می‏گوید: من از نزد امام خارج شدم و آن روز را ثبت کردم؛ چندروزی نگذشت که نامه‏ های کوفیان رسید و در آنها نوشته شده بود که علی بن حمزه درآن روز درگذشت و در همان ساعتی که امام فرموده بود در قبر نهاده شده بود[ - همان ، ص ۳۳۷ ( به اختصار ) ]سعید بن سعد می‏گوید: حضرت رضا(ع) به مردی نظر کرد و فرمود: ای بندهء(خدا) هر وصیتی داری بکن و آماده امری باش که گریزی از آن نیست. مرد، سه روز پس ‏از این سخن امام(ع) درگذشت [ - الفصول المهمة ، ص ۲۴۷ ] حسین بن موسی می‏گوید: همراه گروهی از جوانان بنی هاشم گرد حضرت‏ رضا(ع) جمع شده بودیم که جعفر بن علی علوی در حالی که لباسی کهنه و مندرس برتن داشت بر ما گذر کرد. ما به یکدیگر نگریستیم و به ریخت و قیافه او خندیدیم. امام(ع)فرمود: به زودی خواهید دید که او ثروتمند، دارای خدمتکاران زیاد و خوش قیافه‏ خواهد شد. بیش از یک ماه نگذشت که والی مدینه شد و حالش نیکو گردید و بر مامی‏گذشت، در حالی که همراهش، خدمه و حشمه بودند[ - همان و نورالابصار ، ص ۳۲۳ ]

منبع: http://eshghereza8.rozblog.com/1393/10/22/39

http://old.ido.ir/a.aspx?a=1386121506