جز
جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع =='
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
ایزوتسو [[معتقد]] است برخلاف اغلب کلمات کلیدی [[قرآن]] که به روابط میان خدا و [[انسان]] مربوط میشود، کلمههای کلیدی این حوزه در درجه اول بیانکننده روابط میان انسان و انسان در [[زندگی اجتماعی]] این جهانی است و هفت دسته از [[احکام]] و قوانین را در این زمینه برمیشمرد<ref>خدا و انسان در قرآن، ص۱۰۱.</ref>. [[واقعیت]] این است که برجستگی چنین احکامی صرفاً به جهت اهمیت بعد اجتماعی مفهوم [[امّت]] است و زیربنای چنین مواجههای در اسلام در سطح [[اجتماع]]، نسبتی است که [[بنده]] با [[خداوند]] دارد و باید آن را در همه مناسبات رعایت کند. چنین جامعهای مصداق دعای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است که مهمترین خصیصه آن [[تسلیم]] در برابر [[امر الهی]] است و از اینرو از ناحیه قرآن به «امّت [[مسلمه]]» تعبیر میشود<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که آورنده این [[حقیقت]] و [[هویت]] تازه بود، شاخص این جامعه تازه بود و از اینرو در روایتهای متعدّد از آن به «امّتی» تعبیر میفرماید<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛ الکافی، ج۲، ص۷۹، ۱۰۰، ۴۶۲، ۴۶۳؛ التوحید، ص۳۵۳، ۴۰۷؛ الخصال، ج۱، ص۷، ۱۲.</ref>. چنانکه از روایتهای [[پیامبر]]{{صل}} به دست میآید همه [[مسلمانان]] در شمار [[امّت]] وی به شمار میآیند و هرچند بیان ایشان نسبت به برخی از [[اهل]] امّت مشتمل بر [[مدح]] است<ref>الکافی، ج۴، ص۱۲۷؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۶.</ref> و نسبت به برخی مشتمل بر [[ذم]]<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴.</ref>، با اینهمه، تفاوتی میان [[صالح]] و [[ناصالح]] قائل نشدهاند و همه مسلمانان را به خود منتسب داشتهاند، حتی اگر مرتکب [[گناه کبیره]] بودهاند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۳۶؛ الأمالی، صدوق، ص۷.</ref>. برای نمونه [[امام رضا]]{{ع}} به نقل از پیامبر{{صل}} میفرماید که دو گروه از امّت من بهرهای از [[مسلمانی]] ندارند: [[مرجئه]] و [[قدریه]]<ref>ثواب الأعمال، ص۲۱۲؛ جامع الأخبار، شعیری، ص۱۶۱.</ref>. بر اساس این [[حدیث]] و نظائر آن معلوم میشود که امّت پیامبر{{صل}} همه کسانی را شامل میشوند که خود را [[مسلمان]] میدانند، خواه از حیث [[باور]] و عمل مطابق [[موازین اسلامی]] مشی کنند و خواه طریقی دیگر پیشه نمایند. مفهوم امّت مصادیق وسیعی دارد و از اینروی نمیتوان آن را حامل معنایی صرفاً مثبت یا منفی دانست. آنچه امّت پیامبر{{صل}} نامیده میشود [[هویت]] جمعی تازهای است که [[عزم]] آن دارد که همه هویتهای پیشین را در خود هضم و جذب کند و ارزشهای متعالی نوینی را بر بنیان [[نظام ارزشی]] [[جامعه]] بگذارد. چنانکه از [[روایتها]] به دست میآید، این جامعه در صورتی به [[صلاح]] و [[فلاح]] میرسد که توصیههای شاخصهای امّت یعنی پیامبر{{صل}} و [[اهل بیت]] [[معصوم]]{{عم}} وی را معیار [[اندیشه]] و عمل خود قرار دهد و به [[رأی]] و [[هوس]] فرد یا جماعتی اتکا نیابد. پس از پیامبر{{صل}} این مهم به دست [[معصومان]]{{عم}} سپرده شده و از اینروست که در روایتها منقول از پیامبر{{صل}} از [[ائمه]] به عنوان «سروران و [[رهبران]] امّت من» یاد میشود. [[امام رضا]]{{ع}} به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: هرکس [[دوست]] دارد به [[کشتی نجات]] سوار شود و به دستاویز [[استوار]] چنگ بزند و با ریسمان [[قوی]] [[الهی]] خود را [[حفظ]] کند، باید بعد از من [[علی]]{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمنان]] علی{{ع}} را [[دشمن]] خود برگزیند و از [[امامان]] [[هدایتگر]]، که از [[فرزندان]] اویند، [[تبعیت]] نماید و آنان را [[امام]] خود برگزیند؛ زیرا آنان [[خلفا]] و [[اوصیا]] من، و بعد از من [[حجتهای خدا]] بر [[خلق]] بوده و [[سرور]] [[امّت]] و [[رهبر]] [[اهل تقوا]] به سوی بهشتاند. [[حزب]] ایشان حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان ایشان [[حزب شیطان]] است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۹۲؛ الأمالی، صدوق، ص۱۹.</ref>. امام رضا{{ع}} در مناظرهای که در باب تفاوت [[عترت]] و امّت با برخی از علمای [[عراق]] و [[خراسان]] انجام میدهند، به [[عظمت]] عترت در [[قیاس]] با امّت تصریح میکنند و ایشان را در میان امّت، واجد [[مقام]] والایی میدانند و [[دانش]] و [[درک عمیق]] ایشان از [[دین الهی]] را تبیین میکنند و آنان را شاخص [[دین خدا]] و امّت پیامبر{{صل}} به شمار میآورند<ref>تحف العقول، ص۴۳۵، ۴۳۶؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰-۲۳۰.</ref>. در مقابل این رویکرد، [[اهل تسنن]] بر این باورند از آنجا که به فرموده پیامبر{{صل}} امّت وی بر [[خطا]] و [[گمراهی]] [[اجماع]] نمیکنند، میتوان برای حل مسائل [[امّت اسلام]] به [[اجماع امّت]] اتکا کرد<ref>التنبیه و الرد علی أهل الأهواء و البدع، ص۱۲؛ المغنی فی أبواب التوحید و العدل، ج۱۷، ص۱۸۰، ۱۹۵، ۲۲۸؛ التبصیر فی الدین، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>. [[شیعیان]] هر چند اجمالاً [[حجیت اجماع]] را میپذیرند، اما بر این باورند که [[اجماعی]] میتواند مبنای عمل قرار گیرد که کاشفیت از قول امام [[معصوم]] داشته باشد<ref>العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۶۶۶.</ref> یا معصوم در زمرۀ [[اهل]] اجماع باشد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۲۳۵.</ref>. در تلقی [[شیعی]] امام معصوم در رأس امّت قرار میگیرد و اگر اجماع صحیحی نیز واقع میشود، برگرفته از وی با بیان اوست، در حالیکه در میان [[اهل سنت]] [[اجماع امّت]] نیازی به چنین پشتوانهای ندارد. علمای [[شیعی]] مبنای [[اجماع]] اهل سنت را بر برخی از [[اخبار]] [[آحاد]] و غیرقابل پذیرش میدانند و بر آناند آنچه از [[عقل]] ونقل دانسته میشود، [[لزوم]] [[حضور امام معصوم]] برای رسیدن به [[حقیقت]] برای [[امّت]] است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۲۷-۴۲۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۲۳۶؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۸۰- ۱۸۲؛ کامل بهائی، ص۴۰۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} عمل به توصیههای [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[حقیقی]] ایشان را عامل [[رستگاری]] امّت و زیستن ایشان در [[خیر و خوبی]] میدانند. ایشان به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: «امّت من پیوسته در خیر و [[نیکی]] به سر میبرند، مادامی که با هم [[دوستی]] کرده، به یکدیگر [[هدیه]] دهند، [[امانتداری]] نموده، از [[حرام]] اجتناب کنند، مهمان را گرامی داشته، [[نماز]] را برپا دارند و [[زکات]] دهند و اگر چنین نکنند به [[قحطی]] و گرانی [[مبتلا]] میگردند»<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۹.</ref>. نظیر این [[روایت]] از طرق دیگر با [[اختلاف]] اندکی نقل شده است<ref>الأمالی، طوسی، ص۶۴۷.</ref>. در روایتهای منقول از [[امام]] به برخی از اموری اشاره شده که امّت پیامبر{{صل}} به واسطه آنها دچار [[ضعف]] و خطر میشوند. امام به نقل از [[حضرت محمد]]{{صل}} میفرماید: «از سه چیز بر امّت خود [[بیم]] دارم؛ [[گمراهی]] پس از [[آگاهی]]، آشوبهای [[گمراهکننده]] و [[شهوت]] [[فرج]] و شکم»<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۹؛ الأمالی، مفید، ص۱۱۱.</ref>. از این [[روایتها]] و نظائر آن استفاده میشود که [[امّت اسلام]] بیش و پیش از آنکه از ناحیه دیگران مورد آسیب قرار گیرد، به جهت عدم رعایت [[موازین شرع]] و [[اختلافات]] درونی دچار اشکال میشود. یکی از اموری که امّت اسلام بیش از همه به رعایت آن [[فرمان]] یافتهاند، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. امام رضا{{ع}} با استفاده از آموزههای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: «هرگاه [[امت]] من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند بایستی آماده [[عذاب الهی]] باشند»<ref>ثواب الأعمال، ص۲۵۵-۲۵۶.</ref>. [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[انتقاد]] دلسوزانه بر اساس [[موازین]] [[الهی]]، همه [[شئون]] [[جامعه اسلامی]] را به سامان میکند و علاوه بر [[استحکام]] داخلی، آن را از گزند خارجی مصون میدارد. در [[قرآن کریم]] نیز به اهمیت این مطلب در [[حیات]] [[جامعه دینی]] تأکید شده است. [[خداوند]] پس از اینکه [[امت پیامبر]]{{صل}} را به این [[دعوت]] میکند که به ریسمان [[استوار]] الهی چنگ زنید و [[وحدت]] خود را بدین وسیله [[حفظ]] کنید به آنان متذکر میشود که برای ماندن در طریق الهی و بقای [[هدایت]] همدیگر را به [[نیکی]] بخوانید و از [[زشتی]] منع کنید و مانند کسانی نباشید که پس از دریافت [[دلایل]] روشن، پراکنده شدند و [[اختلاف]] ورزیدند<ref>{{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}} «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref>. در ادامه این [[آیات]] [[خداوند]] [[امّت]] [[پیامبر]]{{صل}} را امّت [[برگزیده]] مینامد و وجه چنین نسبتی را توجه به [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[ایمان به خدا]] معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}} «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. مهمترین ویژگیای که امّت پیامبر{{صل}} به آن [[وصف]] شده، وصف [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[افراط و تفریط]] در امور است. [[قرآن]]، [[مسلمانان]] را «امّت وسط» خوانده و فرموده که این امّت بر دیگر امم [[شاهد]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. و این، به نحوی نشان دادن جایگاه این [[جماعت]] با دیگر جماعات از جمله [[اهل کتاب]] و [[کفّار]] است و بیانگر این مطلب که این [[قوم]] در حوزه [[باورها]]، [[ارزشها]] و [[اعمال]] در چه مسیری قرار گرفتهاند<ref>المیزان، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. [[قرآن کریم]] ارائه [[صراط مستقیم]] از ناحیه [[خداوند]] را همان راه میانه و عاری از [[افراط و تفریط]] میداند<ref>؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟</ref> و میفرماید که برای [[اهل کتاب]] نیز چنین طریقی گشوده است، اما بیشتر آنان بدعملاند و از طریق [[اعتدال]] [[پیروی]] نمیکنند و تنها جماعتی از ایشاناند که [[اهل]] اعتدال: {{متن قرآن|أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ}}<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}} «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref> به شمار میآیند. با این توضیح معلوم میشود که [[امّت]] [[راستین]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز کسانی هستند که از [[تعالیم]] وی پیروی میکنند و بدانها عمل مینمایند و چنین کسانیاند که از طریق اعتدال به سرمنزل [[رستگاری]] میرسند. از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده که [[حضرت موسی]]{{ع}} از خداوند درخواست نموده که وی را از امّت [[حضرت محمد]]{{صل}} قرار دهد و خداوند فرموده که تو به آن نخواهی رسید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۱-۳۲.</ref>. چنین درخواستی از ناحیه حضرت موسی{{ع}} بیانگر آشنایی ایشان به جایگاه رفیع [[خواص]] امّت پیامبر اسلام{{صل}} است، و گرنه امّت به معنای عام آن نمیتوانسته موردنظر چنین [[پیامبری]] باشد<ref>مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ص۵۹.</ref>. عرفای [[مسلمان]] در تشریح این سخن حضرت موسی{{ع}} و مراد ایشان مطالب مهمی را بیان کردهاند<ref>روح الأرواح، ص۲۴۹؛ الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. [[میبدی]] به نقل از [[قتاده]] میگوید حضرت موسی{{ع}} از بس که از [[خداوند متعال]]، [[فضائل]] امّت [[محمد]]{{صل}} را شنید، [[الواح]] بیافکند و گفت: «خداوندا مرا از امّت محمد{{صل}} کن»<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۳، ص۷۴۵.</ref>. عین القضات [[همدانی]] به خاصبودن جایگاه [[خواص]] [[امّت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} نسبت به دیگر [[مقربان]] [[بارگاه الهی]] اشاره کرده است و [[مقام]] ایشان را از بسیاری اولیای امّتهای پیشین [[برتر]] دانسته است<ref>تمهیدات، ص۴۶-۴۷.</ref>. [[شمس]] تبریزی نیز بر این [[باور]] است که این تنها خواسته [[حضرت موسی]]{{ع}} نیست و بسیاری از مقرّبان و [[اولیای الهی]] از جمله، [[حضرت خضر]]{{ع}} خواستار آناند که در شمار امّت [[محمد]]{{صل}} گردند<ref>مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۲۸۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امت - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۵۵.</ref> | ایزوتسو [[معتقد]] است برخلاف اغلب کلمات کلیدی [[قرآن]] که به روابط میان خدا و [[انسان]] مربوط میشود، کلمههای کلیدی این حوزه در درجه اول بیانکننده روابط میان انسان و انسان در [[زندگی اجتماعی]] این جهانی است و هفت دسته از [[احکام]] و قوانین را در این زمینه برمیشمرد<ref>خدا و انسان در قرآن، ص۱۰۱.</ref>. [[واقعیت]] این است که برجستگی چنین احکامی صرفاً به جهت اهمیت بعد اجتماعی مفهوم [[امّت]] است و زیربنای چنین مواجههای در اسلام در سطح [[اجتماع]]، نسبتی است که [[بنده]] با [[خداوند]] دارد و باید آن را در همه مناسبات رعایت کند. چنین جامعهای مصداق دعای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است که مهمترین خصیصه آن [[تسلیم]] در برابر [[امر الهی]] است و از اینرو از ناحیه قرآن به «امّت [[مسلمه]]» تعبیر میشود<ref>{{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}} «پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور) و شیوههای پرستشمان را به ما بنما و توبه ما را بپذیر بیگمان تویی که توبهپذیر مهربانی» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که آورنده این [[حقیقت]] و [[هویت]] تازه بود، شاخص این جامعه تازه بود و از اینرو در روایتهای متعدّد از آن به «امّتی» تعبیر میفرماید<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۵-۳۰۶؛ الکافی، ج۲، ص۷۹، ۱۰۰، ۴۶۲، ۴۶۳؛ التوحید، ص۳۵۳، ۴۰۷؛ الخصال، ج۱، ص۷، ۱۲.</ref>. چنانکه از روایتهای [[پیامبر]]{{صل}} به دست میآید همه [[مسلمانان]] در شمار [[امّت]] وی به شمار میآیند و هرچند بیان ایشان نسبت به برخی از [[اهل]] امّت مشتمل بر [[مدح]] است<ref>الکافی، ج۴، ص۱۲۷؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۸۶.</ref> و نسبت به برخی مشتمل بر [[ذم]]<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۹؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۷۴.</ref>، با اینهمه، تفاوتی میان [[صالح]] و [[ناصالح]] قائل نشدهاند و همه مسلمانان را به خود منتسب داشتهاند، حتی اگر مرتکب [[گناه کبیره]] بودهاند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۱۳۶؛ الأمالی، صدوق، ص۷.</ref>. برای نمونه [[امام رضا]]{{ع}} به نقل از پیامبر{{صل}} میفرماید که دو گروه از امّت من بهرهای از [[مسلمانی]] ندارند: [[مرجئه]] و [[قدریه]]<ref>ثواب الأعمال، ص۲۱۲؛ جامع الأخبار، شعیری، ص۱۶۱.</ref>. بر اساس این [[حدیث]] و نظائر آن معلوم میشود که امّت پیامبر{{صل}} همه کسانی را شامل میشوند که خود را [[مسلمان]] میدانند، خواه از حیث [[باور]] و عمل مطابق [[موازین اسلامی]] مشی کنند و خواه طریقی دیگر پیشه نمایند. مفهوم امّت مصادیق وسیعی دارد و از اینروی نمیتوان آن را حامل معنایی صرفاً مثبت یا منفی دانست. آنچه امّت پیامبر{{صل}} نامیده میشود [[هویت]] جمعی تازهای است که [[عزم]] آن دارد که همه هویتهای پیشین را در خود هضم و جذب کند و ارزشهای متعالی نوینی را بر بنیان [[نظام ارزشی]] [[جامعه]] بگذارد. چنانکه از [[روایتها]] به دست میآید، این جامعه در صورتی به [[صلاح]] و [[فلاح]] میرسد که توصیههای شاخصهای امّت یعنی پیامبر{{صل}} و [[اهل بیت]] [[معصوم]]{{عم}} وی را معیار [[اندیشه]] و عمل خود قرار دهد و به [[رأی]] و [[هوس]] فرد یا جماعتی اتکا نیابد. پس از پیامبر{{صل}} این مهم به دست [[معصومان]]{{عم}} سپرده شده و از اینروست که در روایتها منقول از پیامبر{{صل}} از [[ائمه]] به عنوان «سروران و [[رهبران]] امّت من» یاد میشود. [[امام رضا]]{{ع}} به نقل از [[پیامبر]]{{صل}} میفرماید: هرکس [[دوست]] دارد به [[کشتی نجات]] سوار شود و به دستاویز [[استوار]] چنگ بزند و با ریسمان [[قوی]] [[الهی]] خود را [[حفظ]] کند، باید بعد از من [[علی]]{{ع}} را دوست بدارد و [[دشمنان]] علی{{ع}} را [[دشمن]] خود برگزیند و از [[امامان]] [[هدایتگر]]، که از [[فرزندان]] اویند، [[تبعیت]] نماید و آنان را [[امام]] خود برگزیند؛ زیرا آنان [[خلفا]] و [[اوصیا]] من، و بعد از من [[حجتهای خدا]] بر [[خلق]] بوده و [[سرور]] [[امّت]] و [[رهبر]] [[اهل تقوا]] به سوی بهشتاند. [[حزب]] ایشان حزب من و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان ایشان [[حزب شیطان]] است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۹۲؛ الأمالی، صدوق، ص۱۹.</ref>. امام رضا{{ع}} در مناظرهای که در باب تفاوت [[عترت]] و امّت با برخی از علمای [[عراق]] و [[خراسان]] انجام میدهند، به [[عظمت]] عترت در [[قیاس]] با امّت تصریح میکنند و ایشان را در میان امّت، واجد [[مقام]] والایی میدانند و [[دانش]] و [[درک عمیق]] ایشان از [[دین الهی]] را تبیین میکنند و آنان را شاخص [[دین خدا]] و امّت پیامبر{{صل}} به شمار میآورند<ref>تحف العقول، ص۴۳۵، ۴۳۶؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۲۰-۲۳۰.</ref>. در مقابل این رویکرد، [[اهل تسنن]] بر این باورند از آنجا که به فرموده پیامبر{{صل}} امّت وی بر [[خطا]] و [[گمراهی]] [[اجماع]] نمیکنند، میتوان برای حل مسائل [[امّت اسلام]] به [[اجماع امّت]] اتکا کرد<ref>التنبیه و الرد علی أهل الأهواء و البدع، ص۱۲؛ المغنی فی أبواب التوحید و العدل، ج۱۷، ص۱۸۰، ۱۹۵، ۲۲۸؛ التبصیر فی الدین، ص۱۵۲-۱۵۳.</ref>. [[شیعیان]] هر چند اجمالاً [[حجیت اجماع]] را میپذیرند، اما بر این باورند که [[اجماعی]] میتواند مبنای عمل قرار گیرد که کاشفیت از قول امام [[معصوم]] داشته باشد<ref>العدة فی أصول الفقه، ج۲، ص۶۶۶.</ref> یا معصوم در زمرۀ [[اهل]] اجماع باشد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۲۳۵.</ref>. در تلقی [[شیعی]] امام معصوم در رأس امّت قرار میگیرد و اگر اجماع صحیحی نیز واقع میشود، برگرفته از وی با بیان اوست، در حالیکه در میان [[اهل سنت]] [[اجماع امّت]] نیازی به چنین پشتوانهای ندارد. علمای [[شیعی]] مبنای [[اجماع]] اهل سنت را بر برخی از [[اخبار]] [[آحاد]] و غیرقابل پذیرش میدانند و بر آناند آنچه از [[عقل]] ونقل دانسته میشود، [[لزوم]] [[حضور امام معصوم]] برای رسیدن به [[حقیقت]] برای [[امّت]] است<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۲۷-۴۲۸؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۲۳۶؛ تلخیص الشافی، ج۱، ص۱۸۰- ۱۸۲؛ کامل بهائی، ص۴۰۷.</ref>. [[امام رضا]]{{ع}} عمل به توصیههای [[پیامبر]]{{صل}} و [[جانشینان]] [[حقیقی]] ایشان را عامل [[رستگاری]] امّت و زیستن ایشان در [[خیر و خوبی]] میدانند. ایشان به نقل از [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: «امّت من پیوسته در خیر و [[نیکی]] به سر میبرند، مادامی که با هم [[دوستی]] کرده، به یکدیگر [[هدیه]] دهند، [[امانتداری]] نموده، از [[حرام]] اجتناب کنند، مهمان را گرامی داشته، [[نماز]] را برپا دارند و [[زکات]] دهند و اگر چنین نکنند به [[قحطی]] و گرانی [[مبتلا]] میگردند»<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۹.</ref>. نظیر این [[روایت]] از طرق دیگر با [[اختلاف]] اندکی نقل شده است<ref>الأمالی، طوسی، ص۶۴۷.</ref>. در روایتهای منقول از [[امام]] به برخی از اموری اشاره شده که امّت پیامبر{{صل}} به واسطه آنها دچار [[ضعف]] و خطر میشوند. امام به نقل از [[حضرت محمد]]{{صل}} میفرماید: «از سه چیز بر امّت خود [[بیم]] دارم؛ [[گمراهی]] پس از [[آگاهی]]، آشوبهای [[گمراهکننده]] و [[شهوت]] [[فرج]] و شکم»<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۲۹؛ الأمالی، مفید، ص۱۱۱.</ref>. از این [[روایتها]] و نظائر آن استفاده میشود که [[امّت اسلام]] بیش و پیش از آنکه از ناحیه دیگران مورد آسیب قرار گیرد، به جهت عدم رعایت [[موازین شرع]] و [[اختلافات]] درونی دچار اشکال میشود. یکی از اموری که امّت اسلام بیش از همه به رعایت آن [[فرمان]] یافتهاند، [[امر به معروف و نهی از منکر]] است. امام رضا{{ع}} با استفاده از آموزههای [[پیامبر اسلام]]{{صل}} میفرماید: «هرگاه [[امت]] من امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند بایستی آماده [[عذاب الهی]] باشند»<ref>ثواب الأعمال، ص۲۵۵-۲۵۶.</ref>. [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[انتقاد]] دلسوزانه بر اساس [[موازین]] [[الهی]]، همه [[شئون]] [[جامعه اسلامی]] را به سامان میکند و علاوه بر [[استحکام]] داخلی، آن را از گزند خارجی مصون میدارد. در [[قرآن کریم]] نیز به اهمیت این مطلب در [[حیات]] [[جامعه دینی]] تأکید شده است. [[خداوند]] پس از اینکه [[امت پیامبر]]{{صل}} را به این [[دعوت]] میکند که به ریسمان [[استوار]] الهی چنگ زنید و [[وحدت]] خود را بدین وسیله [[حفظ]] کنید به آنان متذکر میشود که برای ماندن در طریق الهی و بقای [[هدایت]] همدیگر را به [[نیکی]] بخوانید و از [[زشتی]] منع کنید و مانند کسانی نباشید که پس از دریافت [[دلایل]] روشن، پراکنده شدند و [[اختلاف]] ورزیدند<ref>{{متن قرآن|وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}} «و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید و نعمتهای خداوند را بر خود فرا یاد آورید که دشمنان (همدیگر) بودید و خداوند دلهای شما را الفت داد و به نعمت او با هم برادر شدید و در لبه پرتگاهی از آتش بودید که شما را از آن رهانید؛ بدینگونه خداوند آیات خود را برای شما روشن میگوید باشد که شما راهیاب گردید * و باید از میان شما گروهی باشند که (مردم را) به نیکی فرا میخوانند و به کار شایسته فرمان میدهند و از کار ناشایست باز میدارند و اینانند که رستگارند * و مانند کسانی نباشید که پراکندند و پس از آنکه برهانها (ی روشن) برای آنان آمد، اختلاف کردند و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۰۳-۱۰۵.</ref>. در ادامه این [[آیات]] [[خداوند]] [[امّت]] [[پیامبر]]{{صل}} را امّت [[برگزیده]] مینامد و وجه چنین نسبتی را توجه به [[امر به معروف و نهی از منکر]] و [[ایمان به خدا]] معرفی میکند<ref>{{متن قرآن|كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ}} «شما بهترین گروهی بودهاید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شدهاید؛ به کار پسندیده فرمان میدهید و از (کار) ناپسند باز میدارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان میآوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانند» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.</ref>. مهمترین ویژگیای که امّت پیامبر{{صل}} به آن [[وصف]] شده، وصف [[اعتدال]] و [[پرهیز]] از [[افراط و تفریط]] در امور است. [[قرآن]]، [[مسلمانان]] را «امّت وسط» خوانده و فرموده که این امّت بر دیگر امم [[شاهد]] خواهند بود<ref>{{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ}} «و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>. و این، به نحوی نشان دادن جایگاه این [[جماعت]] با دیگر جماعات از جمله [[اهل کتاب]] و [[کفّار]] است و بیانگر این مطلب که این [[قوم]] در حوزه [[باورها]]، [[ارزشها]] و [[اعمال]] در چه مسیری قرار گرفتهاند<ref>المیزان، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. [[قرآن کریم]] ارائه [[صراط مستقیم]] از ناحیه [[خداوند]] را همان راه میانه و عاری از [[افراط و تفریط]] میداند<ref>؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟</ref> و میفرماید که برای [[اهل کتاب]] نیز چنین طریقی گشوده است، اما بیشتر آنان بدعملاند و از طریق [[اعتدال]] [[پیروی]] نمیکنند و تنها جماعتی از ایشاناند که [[اهل]] اعتدال: {{متن قرآن|أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ}}<ref>{{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ}} «و اگر آنان تورات و انجیل و آنچه را از پروردگارشان به سوی آنها فرو فرستاده شده است، بر پا میداشتند از نعمتهای آسمانی و زمینی برخوردار میشدند؛ برخی از ایشان امتی میانهرو هستند و بسیاری از آنان آنچه انجام میدهند زشت است» سوره مائده، آیه ۶۶.</ref> به شمار میآیند. با این توضیح معلوم میشود که [[امّت]] [[راستین]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز کسانی هستند که از [[تعالیم]] وی پیروی میکنند و بدانها عمل مینمایند و چنین کسانیاند که از طریق اعتدال به سرمنزل [[رستگاری]] میرسند. از [[امام رضا]]{{ع}} نقل شده که [[حضرت موسی]]{{ع}} از خداوند درخواست نموده که وی را از امّت [[حضرت محمد]]{{صل}} قرار دهد و خداوند فرموده که تو به آن نخواهی رسید<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۱-۳۲.</ref>. چنین درخواستی از ناحیه حضرت موسی{{ع}} بیانگر آشنایی ایشان به جایگاه رفیع [[خواص]] امّت پیامبر اسلام{{صل}} است، و گرنه امّت به معنای عام آن نمیتوانسته موردنظر چنین [[پیامبری]] باشد<ref>مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، ص۵۹.</ref>. عرفای [[مسلمان]] در تشریح این سخن حضرت موسی{{ع}} و مراد ایشان مطالب مهمی را بیان کردهاند<ref>روح الأرواح، ص۲۴۹؛ الفتوحات المکیة، ج۲، ص۱۲۵.</ref>. [[میبدی]] به نقل از [[قتاده]] میگوید حضرت موسی{{ع}} از بس که از [[خداوند متعال]]، [[فضائل]] امّت [[محمد]]{{صل}} را شنید، [[الواح]] بیافکند و گفت: «خداوندا مرا از امّت محمد{{صل}} کن»<ref>کشف الأسرار، میبدی، ج۳، ص۷۴۵.</ref>. عین القضات [[همدانی]] به خاصبودن جایگاه [[خواص]] [[امّت]] [[حضرت محمد]]{{صل}} نسبت به دیگر [[مقربان]] [[بارگاه الهی]] اشاره کرده است و [[مقام]] ایشان را از بسیاری اولیای امّتهای پیشین [[برتر]] دانسته است<ref>تمهیدات، ص۴۶-۴۷.</ref>. [[شمس]] تبریزی نیز بر این [[باور]] است که این تنها خواسته [[حضرت موسی]]{{ع}} نیست و بسیاری از مقرّبان و [[اولیای الهی]] از جمله، [[حضرت خضر]]{{ع}} خواستار آناند که در شمار امّت [[محمد]]{{صل}} گردند<ref>مقالات شمس تبریزی، ج۱، ص۲۸۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امت - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امت»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۵۵۵.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |