جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\'\'\'\[\[(.*)\]\]\'\'\'(.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\> \<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(206\,242\,\s299\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\sn...) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
*تجرد [[روح]]، یعنی اینکه [[روح]]، ماده و عنصری مادی نیست، بلکه مجرد از جسم و ماده میباشد؛ زیرا اگر ما [[جایگاه]] [[علم]] را جسم خودمان، مثلاً در سلولهای مغز بدانیم، باید به محدودیت قائل بشویم؛ چون هر جملهای که یاد میگیریم یا هر تصویری که از دنیای بیرون، در ذهن ما پیدا میشود، در [[حقیقت]] بدان معناست که این [[فهم]] و تصور در نقطهای معین از نقاط مغز ما ثبت و ضبط میشود. آن وقت صورت دیگری که پشت سر آن ملاحظه میکنیم، بایستی در جای دیگر مغز ما ثبت شود؛ نه روی تصویر قبلی؛ چون یک ظرف با یک ظرفیت مادی نمیتواند دو مظروف را در آن واحد در خود جا دهد؛ و با توجه به محدودیت مغز، اگر [[انسان]] تمام ظرفیت خود را نیز به فعلیت برساند روزی فرا میرسد که اصلاً هیچ استعداد یادگیری در او باقی نماند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۶-۷۷.</ref>. | *تجرد [[روح]]، یعنی اینکه [[روح]]، ماده و عنصری مادی نیست، بلکه مجرد از جسم و ماده میباشد؛ زیرا اگر ما [[جایگاه]] [[علم]] را جسم خودمان، مثلاً در سلولهای مغز بدانیم، باید به محدودیت قائل بشویم؛ چون هر جملهای که یاد میگیریم یا هر تصویری که از دنیای بیرون، در ذهن ما پیدا میشود، در [[حقیقت]] بدان معناست که این [[فهم]] و تصور در نقطهای معین از نقاط مغز ما ثبت و ضبط میشود. آن وقت صورت دیگری که پشت سر آن ملاحظه میکنیم، بایستی در جای دیگر مغز ما ثبت شود؛ نه روی تصویر قبلی؛ چون یک ظرف با یک ظرفیت مادی نمیتواند دو مظروف را در آن واحد در خود جا دهد؛ و با توجه به محدودیت مغز، اگر [[انسان]] تمام ظرفیت خود را نیز به فعلیت برساند روزی فرا میرسد که اصلاً هیچ استعداد یادگیری در او باقی نماند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۶-۷۷.</ref>. | ||
*فرضیه دیگر آن است که رابطه مغز با معلومات، رابطه ظرف و مظروف نیست، بلکه به اصطلاح فقط ابزاری ارتباطی با ظرفیت واقعی است، و ظرفیت واقعی معلومات و [[اندیشهها]] در خود ماست و خود ما غیر از مغز است. | *فرضیه دیگر آن است که رابطه مغز با معلومات، رابطه ظرف و مظروف نیست، بلکه به اصطلاح فقط ابزاری ارتباطی با ظرفیت واقعی است، و ظرفیت واقعی معلومات و [[اندیشهها]] در خود ماست و خود ما غیر از مغز است. | ||
*[[روح]] [[انسان]] محدود نبوده، و دارای ابعاد معینی نمیباشد، بلکه در عین اینکه مغز خسته و [[انسان]] پیر و [[قدرت]] یادگیریاش کم میشود؛ اما از حافظه چیزی محو نمیگردد<ref>مطهری، معاد، ص۱۶۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۷.</ref>. | * [[روح]] [[انسان]] محدود نبوده، و دارای ابعاد معینی نمیباشد، بلکه در عین اینکه مغز خسته و [[انسان]] پیر و [[قدرت]] یادگیریاش کم میشود؛ اما از حافظه چیزی محو نمیگردد<ref>مطهری، معاد، ص۱۶۳.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۷۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |