فرهنگ جاهلی در فقه سیاسی
مقدمه
علامه طباطبایی ابعاد فرهنگ جاهلی را در میان اعراب قبل از اسلام اینگونه تبیین میکند:
- دین: اعراب به خاطر همجواری با ملل مختلف با ادیان متنوع (از جنوب با حبشه مسیحی از مغرب امپراتوری مسیحی روم، از شمال با ایران مجوس و در سایر نقاط مثل هند و مصر، بتپرستی و حضور قبایل یهودی در داخل جزیرةالعرب) به بتپرستی و شرک روی آورده بودند و زندگی قبیلهای و بیاباننشینی آنان با اختلاطی از رسوم و عقاید یهودیت، مسیحیت و مجوس همراه شده بود.
- معیشت: بادیهنشینان عرب به رغم زندگی پر مشقت و رذیلانه همواره در جنگ، راهزنی و دزدی به سر میبردند و هیچ صلح و امنیتی در این جامعه بدوی به چشم نمیخورد و قاعده الحَقُّ لمن غَلب حاکم بود.
- مردان: فضیلت میان آنان سفاکی و خونخواری، تعصب جاهلی، تکبر، غرور و دنبالهروی ستمکاران، تجاوز به حقوق مظلومان، عصیانگری، قمار، شرابخواری، زنا و... بود.
- زنان: محروم از حقوق اجتماعی و انسانی بودند و اختیاری درباره خود و کار خود نداشتند، ارث نمیبردند، تعداد همسر برای مردان محدود نبود، اخلاق رذیله مانند زینتنمایی و خودنمایی، زنا حتی میان شوهرداران آنها و عجیبتر از همه انجام اعمال حج به صورت عریان میان آنان شایع بود.
- فرزندان: بهرغم انتساب آنان به پدرانشان، فرزندان صغیر ارث نمیبردند و بزرگان فامیل ارث آنان و مادرانشان را از راههای مختلف مانند قیمومیت، ازدواج و... تصاحب و تملک میکردند. از معضلات اجتماعی دوره جاهلی یتیمان و بیسرپناهی و فقر آنان بود که بر اثر جنگها، غارتها و راهزنیها، این گروه تعداد بسیاری را تشکیل میدادند. از بدبختیهای فرزندان، فقر و تنگدستی و قحطی مسلط بر زندگی بیابان نشینان بود که باعث قتل آنان به دست پدران و مادرانشان میشد: ﴿لَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ﴾[۱] و دخترها نیز مورد بغض پدران بودند و زندهبهگور میشدند﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ﴾[۲].
- حکومت: در اطراف شبه جزیره، پادشاهانی بودند که تحتالحمایه امپراتوریهای بزرگ آن دوره (روم و ایران) حکومت میکردند؛ ولی در مرکز شبهجزیره مانند مکه، مدینه و طایف... ریشسفیدها بر قبایل بدوی حاکم بودند و بر همه این رذایل، بیسوادی و فقدان تعلیم و تعلم، تیرهروزی عرب جاهلی را مضاعف میساخت[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ «فرزندانتان را از ناداری نکشید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ «و چون یکی از ایشان را به آنچه برای (خداوند) بخشنده مثل میزند نوید بخشند، (و گویند دختردار شدهای) چهرهاش سیاه میگردد و اندوهگین میشود» سوره زخرف، آیه ۱۷.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۴، ص۱۵۱-۱۵۳.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۲۰۱-۲۰۳.