نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۸ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۵۴ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
حدیث منزلت از روشنترین و قویترین دلایل امامت و خلافت حضرت علی(ع) است[۱]. حدیثی از پیامبر اسلام(ص) که با شکوهمندترین عناوین از علی(ع) یاد کرده است. این گونه احادیث در قلم و بیانعالمان و محدثان به اقتضای صراحت کلام پیامبر(ص) به "احادیث منزلت" مشهورند: «أَنْتَ خَلِیفَتِی فِی أَهْلِی وَ دَارِ هِجْرَتِی وَ قَوْمِی، أَمَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۲]و به تعبیر دیگر: «أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی»[۳].
ماجرای صدور روایت از این قرار است: زمانی که پیامبر(ص) از احتمال هجومسپاهروم به مدینه باخبر شد، مسلمانان را فراخواند و فرمان داد برای حرکت به سوی سپاهروم آماده شوند، از سوی دیگر میدانست منافقان ممکن است در غیاب او دسیسه کنند و مدینه را به آشوب کشند از این رو، تصمیم گرفت امام علی(ع) را با خود نَبَرَد و در مدینه بگذارد. چون منافقان از تصمیم پیامبر(ص) آگاه شدند، شایعه انداختند پیامبر (ص) به علی(ع) بیمهری کرده و او را با خود نمیبرد، امام خود را به پیامبر رساند و جوّ شایعه را گزارش داد. پیامبر(ص) نیز برای روشن ساختن هدف خویش از همراه نکردن علی(ع) با سپاه، از مقام و منزلت والای او نزد خویش پرده برداشت و همۀ مسؤولیتهای خود را (به جز نبوت) بر دوش او نهاد و زعامت و رهبری پس از خود را به او سپرد و بدینسان، کوشش منافقان را بدون نتیجه گذاشت[۴]. این حدیث در صد حدیثِ اهل سنت و هفتاد حدیثشیعه آمده است[۵].[۶]
در قرآن کریم، مقامهای هارون چنین بیان داشته شده: ﴿وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي﴾[۷]؛ ﴿لَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا﴾[۸]؛ هارون(ع) در غیاب موسی(ع) جانشین او نیز بوده است[۹].
در احادیثپیامبر(ص) مقامهای هارون برای علی(ع) به صراحت، تعیین شده است. در حدیثی حتی بیش از نسبت موسی و هارون مطرح شده است. رسول(ص) به علی(ع) فرمودند: «ای علی! تو نسبت به من همانند هبة الله نسبت به آدم و همانند سام نسبت به نوح و همانند اسحاق نسبت به ابراهیم و همانند هارون نسبت به موسی و همانند شمعون نسبت به عیسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست، ای علی! تو وصی و جانشین من هستی، پس هر کس با وصی بودن و جانشینی تو بجنگد از من نیست و من از او نیستم و من دشمن او در روز قیامت هستم، ای علی! تو برترین افراد امت من و قدیمیترین ایشان در اسلام هستی و عالمترین ایشان و بردبارترین آنها و شجاعترین ایشان و بخشندهترین ایشان هستی، ای علی! تو امام و امیر پس از من و وزیر و رئیس بعد از من هستی و همانند تو در امت من نیست»[۱۰].
امام صادق(ع) به نقل از پدرانش فرمودند: «بیگمان، پیامبر(ص) به علی(ع) در ده جا فرمودند: تو برای من، به منزلۀ هارون برای موسی هستی»[۲۱] مانند:
روز هشدار: پیامبر(ص) بنی عبد المطلب را در شِعب ابو طالبْ گرد آورد و فرمودند: «خدای عزوجل به من فرمان داده خویشان نزدیک و اقوام مُخلصم را هشدار دهم: خداوند متعال، پیامبری برنینگیخت، مگر آنکه از خاندانش برادر، وارث، وزیر، وصی و جانشینی در میان خانوادهاش قرار داد. حال کدام یک از شما با من بیعت میکند به این شرط که در میان خاندانم، تنها او برادر من، وزیر من و وارث من و برایم به منزلۀ هارون برای موسی باشد، جز آنکه پس از من پیامبری نیست؟» همه ساکت ماندند. پیامبر(ص) سه بار سخن خود را برای آنان تکرار کرد و فرمودند: «به خداسوگند، یا کسی از میانتان بر میخیزد یا این که غیر شما به این منزلت میرسد و مورد نکوهش قرار میگیرید». پس علی(ع) برخاست و در حالی که همه به او مینگریستند با پیامبر(ص) بیعت کرد و او را در آنچه بدان فرامیخوانْد، اجابت نمود[۲۲].
هنگام بستن درها: پیامبر خدا (ص) فرمودند: «برخی مردم از من دلآزرده شدهاند که چرا علی را در مسجد جای دادهام به خداسوگند، من علی را به مسجد داخل و آنان را از مسجد بیرون نکردهام. خدای عزوجل به موسی(ع) و برادرش وحی کرد: «قوم خود را در مصر در خانههایی سکنی دهید و خانههایتان را رو به قبله قرار دهید و نماز بخوانید»[۲۴] و به موسیفرمان داد کسی در مسجدش سکنی نگزیند و در آن آمیزش نشود و جز هارون و فرزندانش را به آن راه ندهد. علی نیز برای من به منزلۀ هارون برای موسی است در میان خانوادهام تنها او برادر من است و برای هیچ کس روا نیست در مسجدم با زنان بیامیزد، جز علی و فرزندان او، پس هر که ناخشنود است به آنجا برود و با دستش به سوی شام اشاره کرد[۲۵].
فتح خیبر: زمانی که علی بن ابی طالب(ع) از فتح خیبر برگشت، پیامبر(ص) به او فرمودند: «ای علی! اگر بیم این نبود که گروهی از امتم، دربارۀ تو چیزی را بگویند که نصرانیها دربارۀ عیسی گفتند، در شأن تو سخنی میگفتم که به هر گروهی از مسلمانان بر میخوردی، خاک زیر پایت و باقی ماندۀ آب وضویت را بر میگرفتند و به آن دو، شفا میجستند؛ اما تو را همین بس که برای من به منزلۀ هارون برای موسی هستی، جز آنکه پیامبری پس از من نیست»[۲۶].
↑«تو جانشین من در خانوادهام و محلّ هجرتم و در میان قوم منی. آیا دوست نداری که نسبت به من به منزلۀ هارون نسبت به موسی باشی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست؟»؛ ارشاد، مفید، ج ۱ ص ۱۵۶؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.
↑«تو نسبت به من به منزله هارون نسبت به موسی هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست»؛ موسوعة الامام علی بن ابی طالب، ج ۲، ص ۱۴۹؛ سنن ترمذی؛ تاریخ بغداد؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۸، ص ۱۰۷، ح ۸۰.
↑ارشاد مفید، ص ۱۵۶ـ ۱۵۴؛ سیرۀ ابن هشام، ج۲، ص۵۲۰.
↑المراجعات، ص ۱۱۹، نامههای ۲۶ ـ ۳۲؛ کشف المراد، ص۳۶۸؛ احقاق الحق، ج ۷، ص ۴۲۸؛ ج ۱۶، ص ۱؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۵۹، مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳۷، ص ۲۵۴؛ نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۱۷، ص ۱۸؛ باب اخبار المنزلة و الاستدلال بها علی امامته؛ معانی الأخبار، ص ۷۴.
↑شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۹۵. مقصود از پنج هزار طریق، کثرت راویانی است که در طبقههای مختلف، این حدیث را نقل کردهاند، ولی طبقه اول، یعنی اصحاب پیامبر(ص) نزدیک به ده نفر هستند.