نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Shafipour(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۰ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ﴾[۶]؛ خداوند متعال در ادامۀ این آیه، کسانی را که ولایتخدا، رسول خدا(ص) و ولی خدا را گردن مینهند به عنوان "حزب الله" میستاید: ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۷] براساس آیۀ یاد شده تنها خدا، پیامبر و جانشین پیامبر که در پایان آیه به کنایه از وی یاد شده است و او کسی جز امیر مؤمنان علی(ع) نیست، صلاحیت ولایت بر مؤمنان را دارند[۸].
در فرهنگ شیعه، زیارتنامههایی مانند زیارت عاشورا، زیارت جامعۀ کبیره و... نمونۀ برجستهای از بیان تولی و تبری است[۳۰] و امامان معصوم(ع) مَظهر همۀ خوبیها و دشمنان آنها مظهر همۀ بدیها هستند. امام صادق(ع) در این زمینه فرمودند: «ما ریشه همۀ خوبیهاییم و همۀ خوبیها از شاخ و برگ ماست و از جملۀ خوبیها یگانهپرستی، نماز، روزه و... است و دشمن ما ریشۀ همه بدیهاست و همۀ اعمالزشت و ناشایست از شاخ و برگ آنهاست که دروغگویی، تنگنظری، سخنچینی و.... از آن جمله است»[۳۱].
در فرهنگ اسلامی، انسانها یا در خط ولایتخدا و دوستانخدا هستند که خدا آنها را از تاریکیهای نادانی و گمراهی خارج و به روشنای دانایی و رستگاری داخل میکند یا در خط ولایت شیطان و دوستان شیطان قرار دارند که اولیایشان، آنها را از روشناییهدایت به سوی تاریکیهای ضلالت میکشانند: ﴿اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ﴾[۳۲] بر اساس این نگرش همۀ اهلایمان موظفند از یکسو در گرو ولایتحق و پیروان آن باشند و از سوی دیگر از ولایت شیطان و پیروان او بیزاری جویند و این همان حقیقت "تولی" و "تبری" است که در مکتبتشیع بر آن بسیار تأکید شده است[۳۳].
تولی و تبری بر همۀ پیوندها حتی پیوندهای عاطفی و خویشاوندی مقدم است، بنابراین کسانی که به خدا و روز واپسین ایمان دارند با کسانی که با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کنند دوستی نمیکنند، اگرچه پدران یا پسران یا برادران یا خویشاوندانشان باشند.: ﴿لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ﴾[۳۹]، چنانکه ابراهیم(ع) وقتی فهمید آزردشمن خداست از وی بیزاری جست: ﴿فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ﴾[۴۰]. قرآن کریمحضرت ابراهیم(ع) و پیروان وی را اسوۀ مؤمنان در تولی و تبری معرفی میکند: ﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ﴾[۴۱].
در حقیقت مدار تولی و تبری، ایمان و کفر است و کسانی که پدران و برادرانکافر خود را دوست و سرپرست بگیرند، ستمکارند: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا آبَاءَكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْكُفْرَ عَلَى الْإِيمَانِ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴾[۴۲]. آیهای دیگر پیامبر اکرم(ص) را الگوی مطلق مؤمنان در همۀ زمینهها میشناساند: ﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾[۴۳] و چون تولی و تبری از وظایف و برنامههای پیامبر(ص) بود: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ﴾[۴۴]، مؤمنان نیز باید در این زمینه به آن حضرتتأسی کنند. برخی با استناد به آیۀ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ﴾[۴۵] گفتهاند: همۀ کسانی که ادعای محبت الهی میکنند ولی در عمل بر طریقۀ محمدیه(ص) نیستند در ادعایشان کاذباند[۴۶]، زیرا خداوند متعال نشانۀ دوستی خود را در پیروی از پیامبر(ص) قرار داده است: ﴿قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي﴾[۴۷] و چون متابعت فرع بر مودت و دوستی است و خداوندمردم را به مودت اهل بیت(ع) فرا خوانده است: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى﴾[۴۸]، لذا مردم باید تبعیت کرده و ایشان را دوست داشته و ولایت آنها را پذیرا باشند و مراد از مودتقربی در آیه همان حب فی الله است و اینکه اهل بیت(ع) به آن اختصاص یافته و در حدیث ثقلین، حدیث سفینه و مانند آن، مردم به تبعیت از آنها فرا خوانده شدهاند همه برای تکمیل دعوت دینی است[۴۹] و مصداق قربی در زمان پیامبر(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و بعد از آنها فرزندان ایشان هستند[۵۰].
↑«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
↑«و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
↑«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند» سوره آل عمران، آیه ۲۸.
↑«آنها دوست میدارند چنان که خود کافر شدند شما (نیز) کافر میشدید تا با ایشان یگانه میبودید پس هیچیک از آنان را دوست مگیرید» سوره نساء، آیه ۸۹.
↑«ای مؤمنان! یهودیان و مسیحیان را دوست مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۱.
↑«ای مؤمنان! آنان را که دینتان را به ریشخند و بازی میگیرند- یعنی کسانی را که پیش از شما به آنان کتاب داده شده است و (یا) کافران را- سرور مگیرید» سوره مائده، آیه ۵۷.
↑«پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند» سوره اعراف، آیه ۱۵۷.
↑«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.
↑«یا با حمزة إنما یعبد الله من عرف الله، فأما من لا یعرف الله کأنما یعبد غیره- هکذا ضالا قلت: أصلحک الله و ما معرفة الله قال: یصدق الله و یصدق محمدا رسول الله ص فی موالاة علی و الایتمام به، و بأئمة الهدی من بعده و البراءة إلی الله من عدوهم...»؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۱۱۶.
↑ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۲، ص ۱۲۴ ـ ۱۲۷؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۲۳۶ ـ ۲۵۳.
↑«من أحبّ أن یرکب سفینة النجاة و یتمسّک بالعروة الوثقی و یعتصم بحبل اللّه المتین فلیوال علیّا بعدی و لیعاد عدوّه و لیأتمّ»؛ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۹۲، ح۴۳؛ محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۷۴ ـ ۹۷۵.
↑«شهادة أن لا إله إلاّ اللّه و أنّ محمّدا رسول اللّه(ص)، والإقرار بماجاء من عنداللّه والولایة لولیّنا والبراءة من عدوّنا والتسلیم لأمرنا و انتظار قائمنا والإجتهاد والورع»؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۶۶، ص ۱۴، ح ۱۵.
↑«قال رسول اللّه،(ص) لأصحابه: «أیّ عُری الإیمان أوثق؟ فقالوا: اللّه و رسوله أعلم و قال بعضهم: الصلاة و قال بعضهم: الزکاة و قال بعضهم: الصیام و قال بعضهم: الحجّ والعمرة و قال بعضهم: الجهاد. فقال رسول اللّه،(ص): لکلّ ما قلتم فضل ولیس به ولکن أوثق عری الإیمان الحبّ فی اللّه والبغض فی اللّه و توالی (تولّی) أولیاء اللّه و التبرّی من أعداء اللّه»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، ص۱۲۶ـ ۱۲۵، ح۶.
↑«کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا»؛ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸.
↑«من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی»؛ مناقب، ج ۱، ص ۲۹۱.
↑«إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه»؛ امینی، الغدیر، ج ۱، ص ۱۱.
↑«من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه»؛ کنز العمّال، ج ۱۱، ص ۶۱۱.
↑«نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
↑«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگیها بیرون میبرد اما سروران کافران، طاغوتهایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگیها بیرون میکشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.
↑«گروهی را نمییابی که با ایمان به خداوند و روز واپسین، با کسانی که با خداوند و پیامبرش مخالفت ورزیدهاند دوستی ورزند هر چند که آنان پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشانشان باشند؛ آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته» سوره مجادله، آیه ۲۲.
↑«و چون بر او آشکار گشت که وی دشمن خداوند است از وی دوری جست» سوره توبه، آیه ۱۱۴.
↑«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند میپرستید بیزاریم» سوره ممتحنه، آیه ۴.
↑«ای مؤمنان! پدران و برادرانتان را دوست مگیرید اگر کفر را بر ایمان برگزینند و کسانی از شما که آنها را دوست بگیرند ستمگرند» سوره توبه، آیه ۲۳.
↑«و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده! و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن و با مؤمنانی که از تو پیروی میکنند افتادگی کن» سوره شعراء، آیه ۲۱۴ ـ ۱۲۶
↑«بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید» سوره آل عمران، آیه ۳۲.