ابی بن کعب در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۶ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث ابی بن کعب است. "ابی بن کعب" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

ابیّ ‌بن‌ کعب، از قبیله خزرج، تیره بنی‌نجّار و کنیه‌اش ابومنذر [۱] یا ابوالطفیل [۲] بود و در جاهلیّت از معدود کسانی بود که نوشتن می‌دانست.[۳] در بیعت عقبه حضور داشت [۴] و پس از هجرت پیامبر(ص)، او در شمار کاتبان وحی، نویسندگان نامه‌ها و معاهدات پیامبر قرار گرفت [۵] و برخی از نامه‌های رسیده به رسول خدا را برای حضرت می‌خواند.[۶] او، در نخستین سریّه پس از هجرت، به فرمان‌دهی حمزه شرکت داشت [۷] و در دیگر غزوات نیز با پیامبر همراه بود. رسول اکرم، در عقد اخوت میان مهاجر و انصار، بین او و سعید بن زید یا طلحة بن ‌عبیدالله، برادری بر قرار کرد.[۸] پس از رحلت رسول‌خدا(ص) در شمار صحابیان بزرگی قرار داشت که از بیعت با ابوبکر سرباز زده به خلافت علی بن ابی‌طالب متمایل بودند.[۹] او در مقام احتجاج بر ابوبکر گفت: ای ابوبکر! حقی را که خداوند برای غیر تو قرار داده، انکار مکن و نخستین کسی نباش که رسول خدا را در امر وصیّ و برگزیده‌اش نافرمانی کرده، از امر او سرمی‌پیچد.[۱۰] برابر برخی روایات شیعی، اُبیّ در ضمن خطبه‌ای می‌گوید: روزی پیامبر(ص) درباره وصیّ و جانشین بعد از خود برایم سخن گفت و علی(ع) را هدایتگر هدایت شده خیرخواه امت، احیا‌ کننده سنت پیامبر(ص)، امام و پیشوای مسلمانان پس از خود معرفی فرمود: «يَا أُبَيُّ عَلَيْكَ بِعَلِيٍّ ، فَإِنَّهُ اَلْهَادِي اَلْمَهْدِيُّ، اَلنَّاصِحُ لِأُمَّتِي، اَلْمُحْيِي لِسُنَّتِي، وَ هُوَ إِمَامُكُمْ بَعْدِي، فَمَنْ رَضِيَ بِذَلِكَ لَقِيَنِي عَلَى مَا فَارَقْتُهُ عَلَيْهِ»[۱۱] از روایتی استفاده می‌شود که پیامبر، آینده امر خلافت پس از خود را و اینکه چه کسانی آن را قبضه خواهند کرد، به او خبر داده است.[۱۲]

اُبیّ در نوشتن و جمع‌آوری، قرائت، تعلیم، تفسیر، و فقه قرآن، دارای مقام والایی بوده است. انس‌ بن ‌مالک و قرظی، او را از ۴ یا ۵ نفری دانسته‌اند که قرآن را در زمان رسول‌خدا(ص) گردآوردند.[۱۳] بنا به نقلی، او یکی از ۱۲ نفری است که عثمان آنان را برای جمع‌آوری قرآن تعیین کرد.[۱۴] برپایه روایتی، گروهی که مأمور جمع قرآن بودند، از روی مصحف اُبیّ و با املای خود او نوشته‌اند [۱۵] که به روایت ابن ‌ندیم، مصحف وی با دیگر مصاحف، اندکی اختلاف داشته است.[۱۶] وی، از قرّاء مشهور زمان رسول خدا بوده [۱۷] و براساس روایتی، حضرت او را آگاه‌ترین فرد امت به قرائت دانسته [۱۸] و به او فرموده است: خداوند امر کرده که بر تو قرآن بخوانم. اُبیّ از این سخن که خود را مورد عنایت خاصّ پروردگار دید، متأثر و اشک شوق از دیدگانش جاری شد و پیامبر این آیه را تلاوت فرمود: ﴿قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ[۱۹].[۲۰] ذهبی، عدّه‌ای از قاریان صدر اوّل، از‌جمله ابوهریره، ابن‌عباس و عبدالله بن سائب را در قرائت، شاگردان اُبیّ می‌داند.[۲۱] شاید بدین جهت، برخی او را "سیّدالقرّاء" خوانده‌اند.[۲۲] از روایتی از امام صادق نیز استفاده می‌شود که قرائت او مورد تأیید آن حضرت بوده است.[۲۳] قرائت اُبیّ گاهی خشم عمر را برانگیخته،[۲۴] اظهار می‌داشت که اُبیّ، داناترین امّت به قرائت است؛ ولی ما بعضی از قرائات او را ترک می‌کنیم.[۲۵] سجستانی، مواردی از اختلاف قرائات اُبیّ را ذکر کرده، می‌گوید: اُبیّ، جمله ﴿إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى را در پی ﴿فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ در سوره نساء می‌آورده [۲۶] و همین قرائت، صراحت آیه را در ازدواج موقت بیش‌تر می‌کند.[۲۷] او به امر پیامبر، به افرادی قرآن آموخته [۲۸] و یکی از ده صحابی نام‌دار در تفسیر قرآن است.[۲۹] برخی، او را از فقیهان دوران خلافت ابوبکر و عمر شمرده[۳۰] و گفته‌اند: وقتی به عمر گفت: چرا مرا به‌کاری نمی‌گماری؟ گفت: خوش ندارم حکومت، دینِ تو را آلوده سازد.[۳۱] با این حال، در سال چهاردهم هجرت که عمر، نماز تراویح را بنا نهاد و (چون در زمان رسول خدا و ابوبکر انجام نمی‌شد) مردم، آن را بدعت شمردند، از اُبیّ خواست که امامت مردم را در نماز بر عهده گیرد.[۳۲] او ۲۰ شب برای مردم امامت کرد و ۱۰ شب آخر در جماعت حاضر نشد و در خانه نماز خواند، مردم گفتند: "اَبَقَ اُبَیّ "= اُبیَّ از این کار فرار‌ کرد،[۳۳] برخی عبارت "اَبَقَ اُبَیّ " را دلیل بر آن می‌دانند که عمر او را به خواندن نماز تراویح وادار کرده بود.[۳۴] وی، در میان صحابه از شهرتی خاص برخوردار بود.[۳۵]تاریخ وفاتش سال ۲۲‌ یا‌ ۳۰ هجری دانسته شده؛ گرچه اقوال دیگری نیز وجود دارد[۳۶].[۳۷]

ابی در شأن نزول

  1. از عکرمه و مقاتل نقل شده است که دو نفر یهودی، به اُبی و جمعی از مسلمانان گفتند: دین ما بهتر از اسلام است و ما بهتر از شماییم که آیه نازل شد: ﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ[۳۸].[۳۹]
  2. واقدی[۴۰] درپی نقل داستان افک با نقل روایتی می‌گوید: پس از آنکه ام‌الطفیل، شایعه مذکور را برای همسرش اُبیّ بیان داشت، اُبیّ‌ گفت: به خدا سوگند آن‌چه می‌گویند، دروغ است. آیا تو خود چنین کاری انجام می‌دهی؟ گفت: به خدا پناه ‌می‌برم. اُبیّ گفت: به خدا سوگند او ‌همسر ‌پیامبر از تو بهتر است، و ام‌الطفیل نیز تأیید کرد؛ پس از این واقعه، آیه نازل شد: ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ[۴۱] بر این اساس، مسلمانانی که این بهتان را تکذیب نکردند، مورد نکوهش قرار‌ گرفته‌اند[۴۲].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸؛ رجال الطوسی، ص‌۲۲.
  2. اسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۶۹.
  3. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۸.
  4. جال‌الطوسی، ص۲۲.
  5. یعقوبی، ج‌۲، ص‌۸۰؛ الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.
  6. المغازی، ج۱، ص‌۲۰۴ و ج۲، ص‌۴۹۲.
  7. المغازی، ج‌۱، ص‌۹.
  8. الطبقات، ج۳، ص‌۳۷۸.
  9. یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۲۴.
  10. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷.
  11. الاحتجاج، ج‌۱، ص‌۱۹۷ و ۳۰۳.
  12. العقد الفرید، ج‌۴، ص‌۲۴۱.
  13. الطبقات، ج۲، ص‌۲۷۲؛ الفهرست، ص‌۳۰.
  14. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۸۱.
  15. المصاحف، ص‌۳۸.
  16. الفهرست، ص‌۳۰.
  17. الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.
  18. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹؛ صحیح مسلم، ج‌۸، ص‌۳۴۸.
  19. «بگو: به بخشش خداوند و به بخشایش وی- آری، به آن- باید شاد گردند، این از آنچه فراهم می‌آورند بهتر است» سوره یونس، آیه ۵۸.
  20. اسدالغابه، ج۱، ص۱۶۹؛ الاستیعاب، ج۱، ص‌۱۶۲.
  21. الاتقان، ج‌۱، ص‌۱۵۸.
  22. تاریخ دمشق، ج‌۷، ص‌۳۰۸؛ البدایة والنهایه، ج‌۷، ص‌۷۸؛ تهذیب‌الکمال، ج۲، ص‌۲۶۲.
  23. الکافی، ج‌۲، ص‌۵۹۷.
  24. المصاحف، ص‌۱۷۴.
  25. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴.
  26. المصاحف، ص‌۶۳.
  27. التبیان، ج‌۳، ص‌۱۶۶.
  28. الطبقات، ج‌۱، ص‌۲۴۰.
  29. الاتقان، ج‌۲، ص‌۴۱۲و۴۱۷.
  30. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۳۸ و ۱۶۱.
  31. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹.
  32. تاریخ یعقوبی، ج‌۲، ص‌۱۴۰.
  33. سنن ابی‌داود، ج‌۱، ص‌۴۲۵.
  34. قاموس الرجال، ج‌۱، ص‌۳۵۶.
  35. الطبقات، ج‌۳، ص‌۳۷۹‌ـ‌۳۸۰.
  36. الاستیعاب، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ اُسدالغابه، ج‌۱، ص‌۱۷۱.
  37. خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.
  38. «شما بهترین گروهی بوده‌اید که (به عنوان سرمشق) برای مردم پدیدار شده‌اید؛ به کار پسندیده فرمان می‌دهید و از (کار) ناپسند باز می‌دارید و به خداوند ایمان دارید و اهل کتاب اگر ایمان می‌آوردند برای آنان بهتر بود؛ برخی از آنها مؤمن امّا بسیاری از آنان نافرمانن» سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
  39. جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۵۹؛ اسباب النزول، ص‌۱۰۱.
  40. المغازی، ج‌۲، ص‌۴۳۴.
  41. «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیک‌اندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
  42. خراسانی، محمد، مقاله «ابی بن خلف»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۲.