شرک در اخلاق اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث شرک است. "شرک" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

این رذیلت اخلاقی، در شمار بدترین صفات و یا می‌‌توان گفت که بدترین آنهاست. شرک را از کفر نیز بدتر دانسته‌اند؛ چرا که کافر تنها بر خویشتن ظلم می‌کند، مشرک امّا چون حضرت حق را چون دیگر اشیاء می‌‌بیند و در کنار او سنگی، درختی، آدمی ضعیف و یا شیئی دیگر را به ربوبیّت برمی‌گزیند، بر خویشتن و بر خالق خویش هردو ظلم کرده است!. از این‌روست که شرک در قرآن کریم "ظلم بزرگ" خوانده شده است: ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۱].[۲]

این رذیلت اخلاقی، به گونه‌ای درشت و بنیان‌سوز است که استعداد بخشوده شدن را در وجود آدمی سوزانده سراسر از بین می‌‌برد: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ[۳]

کوتاه سخن آنکه شرک، سقوط آور است و مشرک به بدترین گونه‌ای که برای یک انسان متصوّر است، سقوط کرده است: ﴿وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ[۴].[۵]

خداوند بزرگ، هوای نفس آدمی را در شمار خدایان او برشمرده است، همانگونه که بتان در این فهرست قرار دارند: ﴿أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ[۶]. از این‌رو، اهل حق تفاوتی میان الهه‌های سخیف بعضی از ملل پست - همچون آلت نرینه و مادینه ـ و الهه‌های دیگر ـ همچون شهوت جنسی، که بسیار کسان را در حکم صنم است - نمی‌نهند؛ از این‌رو، آن مشرکان تفاوتی با این مشرکین ندارند؛ هردو در شرکند و هردو را پروردگاری در کنار پروردگار تواناست![۷].

اضافه می‌‌کنم که شیطان، برای بعضی از مردمان معبود است و برای بعضی دیگر پیشوا و آیا تفاوتی میان این دو دسته از مردم هست؟؛ آیا می‌‌توان میان آنکه اجرام آسمانی را در کنار حضرت حق مؤثّر در این عالم می‌‌داند، با آنکه زکاوت و تیزهوشی خود را در کسب رزق و دفع مشکلات مؤثّر می‌داند، تفاوتی نهاد؟.

آنکس که در مقابل بتی سر فرو می‌‌آورد تا کامش برآرد، و آنکس که در مقابل کسی خضوع می‌‌کند تا ریاستی به‌دست آرد، هردو مشرکند و هردو را پروردگاری دیگر جز از قادر متعال است!؛ و چه تلخ است که آدمی عمری در این عالم بزید و از سفره حضرت حق لقمه برگیرد و سرانجام با شرک به او، از این دنیای فانی گذر کند!؛ آیا برای شیطان، کامی شیرین‌تر از این می‌‌توان تصور نمود؟. تنها به او از شرک - که خلاصی یافتن از آن، سخت دشوار است! - پناه می‌‌بریم[۸].

منابع

پانویس

  1. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  2. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۴۳.
  3. «بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید» سوره نساء، آیه ۴۸.
  4. « و هر کس به خداوند شرک ورزد چنان است که از آسمان فرو افتد و پرندگان او را بربایند یا باد او را به جایی دور اندازد» سوره حج، آیه ۳۱.
  5. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۴۴.
  6. «آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است » سوره جاثیه، آیه ۲۳.
  7. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۴۴.
  8. مظاهری، حسین، دانش اخلاق اسلامی، ج۱، ص ۳۴۵.