بحث:آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش)

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Shafipour (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

محمد بیابانی اسکویی

در کتاب: امامت

بر اساس آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت : هيچ شك و شبهه‌اى در ازدياد علم پيامبر 6 و امام عليه السلام وجود ندارد. خداوند متعال به پيامبر 6 مى‌فرمايد: (وَلا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضى إِلَـيْکَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً).(طه / 114)

پيش از آن‌كه وحى قرآن به سوى تو حكم شود تعجيل به آن نكن و بگو پروردگار را بر علمم بيافزاى. و در سوره قدر آمده است كه فرشتگان و روح در شب قدر براى هر امرى فرود مى‌آيند: (تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِـيها بِـإِذنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أمَرٍْ).(قدر / 4)

فرشتگان و روح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آيند. بيشتر مسلمانان معتقدند كه شب قدر هر سال تكرار مى‌شود و اختصاص به زمان پيامبر 6 نداشته است. و در روايات اهل بيت : به صراحت بيان شده است كه شب قدر اكنون نيز هست و با رحلت پيامبر 6 از ميان نرفته است.(. ر. ك: كنز الدقائق 14/ 366 و 367.)

و نيز مسلّم است كه «قدر» ناميده شدن اين شب به اين دليل است كه خداوند متعال در اين شب از سال همه امور خلايق را تا شب قدر ديگر مورد تقدير و اندازه‌گيرى قرار داده و به وسيله فرشتگان و روح به زمين فرو مى‌فرستد. و «من كل امر» در آيه شريفه مربوط به حوادث همين سال است. مناسبت شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و روح و آوردن تقديرات يك سال بر زمين، اقتضا مى‌كند كه فرشتگان اين امور را به محلى خاص براى كارهاى خاص فرود آورند. از ميان انسان‌ها كسى جز أئمّه اهل بيت: بعد از پيامبر 6 مدعى فرود فرشتگان و روح در شب قدر براى خويش نيست. و تنها آنان هستند كه در روايات متعدّد از اين موضوع خبر داده‌اند. امام صادق 7 در تفسير آيه مذكور مى‌فرمايد : أي مِنْ عِنْدِ رَبِّهِمْ عَلَى محمّد وَ آلِ محمّد بِكُلِّ أَمْرٍ سَلَامٍ.(. تأويل الآيات الظاهرة/ 793؛ بحار الانوار 25/ 70.)

يعنى از سوى پروردگارشان بر محمّد وآل محمّد براى هر امرِسلام فرود مى‌آيند. امام سجّاد 7 در دعاى دخول ماه رمضان، نزول فرشتگان و روح را بر آنان كه خدا خواسته است با امورى كه مورد قضاى الهى قرار گرفته، بيان كرده، مى‌فرمايد : تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ... عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِه.(. صحيفه سجاديه دعا و دخول شهر رمضان؛ اقبال الاعمال / 42.)

فرشتگان وروح در آن شب به اذن پروردگارشان از جهت همه امور فرود مى‌آيند... بر آن بندگانى كه مورد مشيّت خدا هستند از براى آن قضاى الهى كه حكم كرده است. و امام باقر 7 مى‌فرمايد : إِنَّهُ لَيَنْزِلُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ إِلَى وَلِيِّ الْأَمْرِ تَفْسِيرُ الْأُمُورِ سَنَةً سَنَةً يُوْمَرُ فِيهَا فِي أَمْرِ نَفْسِهِ بِكَذَا وَ كَذَا وَ فِي أَمْرِ النَّاسِ بِكَذَا وَ كَذَا.(كافى 1/ 248؛ بحارالانوار 25/ 79)

همانا در شب قدر به ولىِّ امر سال به سال تفسير امور نازل مى‌شود. در آن شب درباره خودش به امورى امر مى‌شود و درباره مردم هم به امورى ديگر. پس در شب قدر دستورهاى لازم براى امام 7 تا يك سال در مورد خود امام و ديگران آورده مى‌شود. بدين ترتيب روشن مى‌شود كه علم امام 7 بلكه علم پيامبر 7 هم در شب‌هاى قدر افزوده مى‌شود. زيرا روشن است اگر چه پيامبر 6 و امام 7 از همه حوادث و وقايع تا قيامت به صورت اجمالى اطلاع دارند، ولى در شب قدر همه آن حوادثى كه در طول سال تا شب قدر ديگر قبلاً ثبت شده بود دوباره تجديد نظر شده و تقدير مى‌گردد و مورد امضاى خداوند سبحانه واقع شده به پيامبر يا امام ابلاغ مى‌شود. از اين امر استفاده مى‌شود كه علم و آگاهى پيامبر 6 و امام 7 پيش از شب قدر نسبت به حوادث آينده به صورت روشن و حتمى نبوده است يا حداقل حتمى بودن تعدادى از آن امور روشن و مسلّم نبوده است. ممكن است تغييراتى هم به صورت تقديم و تأخير و يا امر جديدى كه قبلاً اثرى از آن به صورت تفصيلى نبود در مقدّرات شب قدر وجود داشته باشد. پس با توجّه به اين بيان، پيدايش نوعى علم براى امام در شب قدر امكان دارد. و به نظر مى‌رسد به همين جهت است كه ائمّه : در روايات متعددى تأكيد كرده‌اند كه اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت و اقع مى‌شود برايتان خبر مى‌دادم: لَوْ لَا آيَةٌ فِي كِتَابِ اللَّهِ لَحَدَّثْتُكُمْ بِمَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. فَقُلْتُ: أَيَّةُ آيَةٍ؟ قَالَ: قَوْلُ اللَّهِ: (يَمْحُوا اللّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ)( تفسير عياشى 2/215 و توحيد صدوق / 305؛ بحارالانوار 4/ 118)


اگر آيه‌اى در كتاب خدا نبود از آنچه تا قيامت خواهد شد خبر مى‌دادم. پس گفتم :كدام آيه؟ فرمود: سخن خدا كه مى‌فرمايد: «خدا آن را كه مى‌خواهد محو مى‌كند و اثبات مى‌كند و نزد اوست ام الكتاب. و آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» (فاطر / 1) هم بر اين مطلب تأكيد مى‌كند. زيرا زيادى وقتى معنا پيدا مى‌كند كه از قبل تقديرى صورت گرفته باشد. اين امر اختصاص به تقديرات پيشين ندارد بلكه در امورى كه در شب قدر هم مورد تقدير قرار مى‌گيرد جارى است. زيرا آيه «يَزِيدُ فِي آلخَلْقِ ما يَشاءُ» اطلاق دارد. و ممكن است اضافه شدن چيزى در آن واحد صورت پذيرد. علاوه بر اين رواياتى داريم كه علم امام هر شب جمعه افزوده مى‌شود. بلكه روايات ديگرى هم وجود دارد كه امامان اهل بيت : هر لحظه ممكن است بر علومشان افزوده شود. امام صادق7 مى‌فرمايد

إِذَا كَانَ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ 6 الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ  : وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدِي.( كافى 1/254)

شب جمعه رسول خدا 6 و امامان : و من هم با آن‌ها، با عرش الهى برخورد مى‌كنيم. و من بر نمى‌گردم مگر با علمى كه تازه استفاده كرده‌ام. واگر چنين نباشد، آنچه نزد ماست تمام مى‌گردد. اين روايت به صراحت دلالت دارد كه اگر به علوم اهل بيت: افزوده نشود علم آن‌ها تمام مى‌شود. زراره مى‌گويد: امام باقر7 فرمود: لَوْ لَا أَنَّا نَزْدَادُ لَأَنْفَدْنَا. قَالَ: قُلْتُ تَزْدَادُونَ شَيْئاً لَا يَعْلَمُهُ رَسُولُ اللَّهِ 6؟ قَالَ: أَمَا إِنَّهُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ عُرِضَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ 6 ثُمَّ عَلَى الْأَئِمَّةِ ثُمَّ انْتَهَى الْأَمْرُ إِلَيْنَا.(. كافى 1/255؛ بحارالانوار 17/ 136.)

اگر به علم ما افزوده نشود علم ما تمام مى‌گردد. زراره گفت: عرض كردم: آيا به شما علمـى داده مى‌شود كه رسول خدا6 آن را نمى‌داند؟ فرمـود: آگاه باش؛ همانا وقتى علمى به ما داده مـى‌شود، ابتدا به رسول خدا 6 عرضه مى‌شود و بعد به امامان : و سپس كار به ما منتهى مى‌شود. در اين روايت علاوه بر زياد شدن علم امام 7 نكته ديگرى نيز عنوان شده است كه افزوده شدن علوم اهل بيت: به گونه‌اى است كه وقتى مطلبى به امام حاضر القا و الهام مى‌شود به أئمّه پيشين و پيامبر 6 هم رسيده است. و نيز رواياتى در باب محدّث بودن امام رسيده است. و روايات ديگرى نيز وجود دارد كه افضل علم امام 7 آن است كه به صورت الهام و القا در قلب و يا با رسيدن صداى فرشته به گوش امام، برايش پديد مى‌آيد. اين دو گروه از روايات هم به اين امر تأكيد مى‌كند كه علوم اهل بيت : دائمآ در فزونى است.

علامه طباطبایی

در مقاله: علم امام و عصمت انبیا و اوصیا

در کتاب علم امام مجموعه مقالات

آیا از این دسته روایات (روایات افزایش شدن علم ائمه؛ در شب‌های جمعه، و روایات عرض اعمال@بحارالأنوار، ج23، ص۳۳۳، روایات باب ۲۰.@ به دست نمی‌آید که علوم آنان تدریجی است، نه اینکه دفعی باشد و به یکبارگی از حضرت رسول(ص) دریافته باشند؟ علوم آنان دفعی است، گرچه معلوم تدریجی باشد، پس علم به معلومِ تدریجی دارند، نه اینکه خود علم هم تدریجی باشد. تعلیم رسول الله(ص) به امیرالمؤمنین(ع) مثل تعلیم رایج در میان ما تدریجی نبوده، بلکه دفعةً واحدةً بوده است،@ملاحظه شود روایاتی که می‌فرماید: رسول خدا(ص) در بیماری پایان عمر گرانمایه‌اش، امیرالمؤمنین(ع) را فرا خواند و در مدت کوتاه هزار حدیث، و یا هزار دَر از دانش را به آن بزرگوار آموخت که هر کدام از آن، هزار دَر را می‌گشاید: «یَفتَحُ کُلُّ حدیثٍ [بابٍ] أَلفَ بایٍ» بصائر الدرجات، ص۳۱۳-۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۲۲، ص۴۶۱، روایت ۹.@ چنان که تعلّم حضرت رسول(ص) نیز دفعی بوده است. خداوند متعال می‌فرماید: «وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ».@النحل(۱۶):89.@ و ما کتاب را بر تو نازل نمودیم، تا بیانگر تمام اشیا باشد. زیرا کلمه «لِكُلِّ شَيْءٍ» یعنی همه چیز، با تدریج سازگار نیست. و به طور کلی باید توجه داشت که روز مبعث، روز رسالت است و از سوره «إِقرَأ بِاسم» که سیاق آیاتش بیانگر آن است که نخستین سوره‌ای است که بر رسول خدا(ص) نازل شده، نیز بر می‌آید که نبوت قبل از رسالت بوده است، و از آیات دیگر استفاده می‌شود که قرآن دفعةً واحدةً و یکباره در شب 19 یا 21 یا ۲۳ ماه رمضان همان سال نازل گردیده است. خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُّبَارَكَةٍ».@الدخان(۴۴): ۳.@ بی‌گمان ما قرآن را در شب خجسته‌ای فرو فرستادیم.

ص331

محمد زمان رستمی و طاهره آل‌بویه

در کتاب: علم امام

از امامان(ع) روایت شده که علم ایشان هر روز و هر لحظه افزایش می‌یابد. زراره از امام باقر(ع) پرسید: آیا برای شما چیزی از علوم هست که رسول خدا آن را نمی‌دانست؟ امام(ع) فرمود: هرگاه علمی به ما دهند اول آن را بر رسول خدا عرضه کنند سپس بر همه امامان تا به ما برسد.

امام صادق(ع) نیز فرموده‌اند: چیزی از نزد خداوند بیرون نیاید تا آغاز به رسول خدا(ص) شود و سپس به امیرمؤمنان و پس از آن به یک یک از ماها به ترتیب برسد تا امام بعدی از ما اعلم از امام قبلی نباشد.@کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۴۹۰-۴۹۱.@ در این‌جا جای اشکال است که اخبار بسیاری دلالت دارد بر این که پیامبر(ص) همه چیز و همه شرایع و احکام را می‌دانست و همه را به امیرالمؤمنین آموخت، او همه را به امام حسن(ع) و هم‌چنین هر امامی به امام بعدی آموخته است، پس اگر ایشان همه چیز را می‌دانستند چه چیز می‌ماند که در هر شب و هر روز و هر ساعت برای آنها پدیدار شود. ممکن است از این اعتراض به چند صورت پاسخ گفت:

- علم آن نیست که به شنیدن و کتاب خواندن و حفظ کردن به دست آید، زیرا همه این‌ها تقلیدی است و همانا علم آن است که از طرف خدای سبحان بر قلب افاضه می‌شود و این علم که خدا بی‌واسطه رسولان و فرشتگان افاضه می‌کند، موجب افزایش ایمان و یقین است.

- خدا به ائمه، تفصیلات علومی را افاضه می‌کند که آن را به طور اجمال و کلی از امام قبلی آموخته‌اند.

- این افاضات جدید بر اساس بداست و معلومات گذشته آنها بر اثر بدا تجدید می‌شود و تغییر می‌کند. - از فحوای اخبار بسیاری معلوم می‌شود که ائمه(ع) در همه مراحل هستی خود، یعنی پیش از آن‌که روحشان به تن حلول کند و پس از حلول در تن و پس از مفارقت از بدن و عروج به عالم قدسی، ترقی بسیاری در معارف ربانی و درجات کمال دارند و همیشه در معارج قرب و کمال و وصال و در سیرند و در بحار انوار معرفت حضرت ذوالجلال شناورند، زیرا مقامات عرفان و حبّ قرب الهی، نهایتی ندارد و از مقام ربوبیت تا درجات عبودیت، منازل بی‌شماری است. این نکته دلالت دارد که هر امامی در آغاز امامت، مقداری از علوم و معارفی که برای رتبه امامت لازم است را از امام قبلی دریافت می‌کند، ولی در همان درجه نمی‌ماند و به واسطه مزید قرب و طاعت، علم بیشتری نصیب او می‌گردد، ازاین‌رو، امامان(ع) در هر روز هفتاد بار و یا بیشتر استغفار می‌کردند با این که گناهی نداشتند، زیرا وقتی از درجه‌ای به درجه بالاتر عروج می‌کردند، درجه گذشته و عبادات و طاعات آن را ناچیز می‌شمردند و استغفار می‌نمودند و برای رسیدن به درجه بالاتر به خدا استغاثه می‌نمودند و این خود حدی ندارد.

- شاید بتوان گفت: علومی که هر روز و هر ساعت پدید می‌شود، به فعالیت بی‌نهایت خدا اشاره دارد و تأثیر این فعالیت در وجود امام وقت که سرپرست عموم عالم امکان و به خصوص عالم انسان است، افزایش درجات علمی و کمالی اوست.

آيه شريفه «يُدَبِّرُ الأَمْرَ مِنَ السَّمَاء إِلَى الأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ»@سجده، آیه5.@ می‌فرماید: خداوند متعال امور آسمان تا زمین را تدبیر می‌کند و سپس این امور در ظرف یک روز که اندازه آن هزار سال است به او برمی‌گردد. این آیه، بیانگر وسعت تدبیر و فعالیت خدا در عالم امکان است و این‌که می‌فرماید: از فراز آسمان‌ها تا زمین چون این مقدار در گنجایش فهم بشری است و یک روز واحد زمانی کار انسان است و هزار سال برای درک بهتر اندازه فعالیت ذات باری تعالی است و هزار به معنای بی‌نهایت است و این مطابق با قاعده مسلم میان حکمای الهیین است که «لاتکرار فی التجلی» یعنی در ظهور جلوه‌های حق، تکراری وجود ندارد، بلکه هر شب و هر روز و هر آن، جلوه‌ای تازه از خداوند متعال پدید آید، چنان‌که آیه شریفه «بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِّنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ»@ق، آیه۱۵.@؛ بلکه ایشان در پوششی از آفرینش تازه‌اند. نیز بر این امر دلالت دارد. این جلوه‌های تازه و تدبیر بی‌پایان خدا در هر شب و روز و هر ساعت، تحقق مسائل تازه‌ای است در عالم هستی که تعلق علمی و دستوری به امام وقت دارد و به عبارت دیگر، به دفتر اداره او تحویل می‌شود، از این نظر است که امام می‌فرماید شگفت این‌جا است که هر روز و هر شب و هر ساعت، علم تازه‌ای در کار است. این علم تازه همان گزارش جدید جلوه‌های خدا یا به تعبیر قرآن مجید تدبیرهای خداست در عالم امکان که به امام وقت می‌رسد و این با اصل کلی تکامل هم مطابق است و همین موضوع سر این است که خاتم انبیا و بلکه ائمه معصومین از همه انبیای گذشته افضل هستند، ولی در موضوع تفاوت مراتب میان ائمه و نیز تفاوت مرتبه پیغمبر و ائمه باید گفت: «کلهم من نور واحد».@همان، ص434.@


ص153الی156

فعلا در بحث بماند

در پایان نامه علم غیب در روایات

نقد و تحليل احاديثي كه دلالت بر فزوني علم ائمه ع بر انبياء دارد اين روايات دو دسته اند دسته ي اول رواياتي اند كه دلالت دارد افزايش و فزوني علمي در ائمه (ع) هست و در انبياء نيست كه به دو نمونه از آن اشاره مي كنم. روايت اول را ثمالي از امام زين العابدين نقل مي كند و مي گويد از علي ابن الحسين ع پرسيدم آيا ائمه آنچه را كه پنهان است مي داند حضرت در پاسخ مي فرمايد: به خدا سوگند آنچه را كه پيامبران و رسولان مي دانند ائمه نيز ميدانند، سپس فرمود بيشتر برايت بگويم به ما افزوده مي شود آنچه را كه بر انبياء افزوده نمي شد.1 در حديثي ديگر باز هم ثمالي از امام زين العابدين نقل مي كند كه به حضرت گفتم فدايت شوم آيا همه آنچه كه نزد پيامبر خدا بود به اميرالمومنين و سپس به امام حسن و امام حسين و بعد از او به هر امامي تا روز قيامت داد؟ حضرت فرمود بلي همراه با افزايش كه در هر سال و در هر ماه و به خدا سوگند در هر ساعت رخ ميدهد.2 دسته دوم رواياتي اند كه علم ائمه ع را ماخوذ از پيامبر مي دانند و آنان را در واقع دانش آموخته گان پيامبر معرفي مي دارد كه روايت ديلمي از امام صادق ع و روايت زراره از امام باقر ع و همچنين رواياتي كه در بخش افزايش علم ائمه ع ذكر شد و رواياتي كه ائمه را وارثان پيامبر در علم معرفي مي كنند از اين دسته اند ، اين روايات تصريح دارد كه ابتدا پيامبر از چيزي آگاه مي شود سپس ائمه ع؛ و در روايتي كه امام علي ع را افضل بر انبياء مي داند مراد انبياء ديگرغير از پيامبر اسلام است وهم چنين در روايت امام صادق ع در مورد موسي و خضر همه و همه نشانگر برتري علمي امام بر ساير انبياء است نه پيامبر اسلام و اين مسئله مورد اتفاق همه است و در آن اختلافي نيست. اما آنچه دقت و تامل بيشتر را مي طلبد اعتقاد به فزوني علم ائمه برانبياء سلف و پيامبر خاتم ص است بنا براين اگر احاديث دسته اول را چنين تفسير نمائيم که مراد از انبياء در آنها پيامبران گذشته و غير از رسول اكرم ص است چنين چيزي با ظاهر احاديث مطابقت ندارد اگر چه مي تواند تفسير مورد قبول و پذيرش باشد. اما تفسير ديگر اين مي تواند باشد كه بگوييم اين احاديث شامل پيامبر خاتم ص نيز مي شود و در اين صورت بايد گفت كه بلي پيامبر اسلام ص تمام علوم از جمله حلال و حرام را به ائمه ع داده است كه روايات فراواني هم اين مطلب را بيان ميدارد، اما موارد افزايش شامل اتفاقات و حوادث جزئي خاص زمان هر امام مي شود كه در زمان حضرت رسول ص اتفاق نيافتاده است، و ائمه ع از طريق سماع و الهام از آنها مطلع مي شوند و نه تنها عدم آگاهي بر اين موارد باعث كسر شان و تنزل مقام پيامبر ص نمي شود بلكه لزومي هم ندارد پيامبر براين موارد آگاهي داشته باشد. به نظر مي رسد راه حل بهتر آن است كه بگوييم هميشه روايات عام با روايات خاص تخصيص مي خورد ، به اين معنا كه از رواياتي كه مي فرمايد ما وارث علم پيامبر خاتم ص هستيم و اول او مطلع مي شود سپس ما ، به روشني فهميده مي شود كه در ساير روايات هم مراد پيامبر اسلام نيست بلكه ساير پيامبران است.

صفحه 75 و 76

  1. شیخ کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۴۰.
  2. نرم افزار مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات، وبگاه رهروان ولایت