بحث:هجرت به حبشه در تاریخ اسلامی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۴۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

هجرت مسلمانان به سوی حبشه

پس از تحمل فشارهای بسیاری از مشرکان مکه، اولین راه رهایی از آزار مشرکان دستور هجرت به حبشه بود و اولین هجرت، در اوایل یا اواخر سال چهارم از نبوت اتفاق افتاده است[۱]. با هجرت به حبشه، سلطان حبشه به مسلمانان پناه داد. ابن هشام در سیره خویش می‌نویسد: هنگامی که قریش مشاهده کردند که یاران رسول خدا(ص) در سرزمین حبشه در امن و امان زندگی می‌کنند، آن را خطری برای آینده خود احساس کردند و به مشورت پرداختند و قرار بر این شد که دو نفر از افراد زیرک و فعال را انتخاب کنند و نزد نجاشی بفرستند تا مسلمانان را از حبشه به مکه باز گردانند و در مکه فشارهای بیشتری بر آنان وارد کنند. عبدالله بن ابی ربیعه و عمرو بن عاص را با هدایایی برای نجاشی و فرماندهان لشکرش فرستادند و دستور دادند که قبل از آنکه با نجاشی سخن بگویند، هدایای فرماندهان را به آنها برسانند، تقاضا کنند مسلمانان را بدون پرس و جو و سوال به آنها بسپارند.

نجاشی بعد از اینکه از این رفتار خبردار شد، غضب کرد و گفت: «امکان ندارد گروهی را که به کشور من پناه آورده‌اند و آن را بر مناطق دیگر ترجیح داده‌اند، به دست دشمنانشان بسپارم، مگر اینکه آنها را فرا بخوانم و در مورد ایشان تحقیق کنم، اگر مطلب آن گونه باشد که این دو می‌گویند، به آنها تحویلشان می‌دهم، اگر غیر از آن باشد آنها را با خوش‌رفتاری در پناه خود می‌گیرم».

نجاشی آنها را فراخواند. جعفر بن ابی طالب(ع) ابتدا خودشان را معرفی کرده و از پیامبر اکرم(ص) سخن گفت، سپس آیات آغاز سوره مریم را بر نجاشی و حاضران در جلسه تلاوت کرد. آیات خوانده شده در دل نجاشی بسیار اثر کرد، تا آنجا که نجاشی گریه کرد، به قدری که محاسن او از اشک خیس شد. اسقف‌ها و علمای مسیحی نیز آن چنان گریسته بودند که کتب آسمانی که در دست آنها بود از اشک چشمشان‌تر شده بود.

نجاشی رو به حضار کرد و گفت: «این کتاب همان چیزی است که بر عیسی نازل شد، هر دو از نور واحدی است». سپس به آن دو نفر گفت: «به خدای سوگند! آنها را هرگز به دست شما نمی‌سپارم»[۲]. و به این ترتیب، نمایندگان قریش بعد از آن همه نقشه شیطانی و هزینه‌ها، شکست خوردند و ناکام برگشتند.[۳]

جمعیت مهاجران

مهاجران از تیره‌های مختلف قریش و طبقات مختلف شامل مردان و زنان؛ متأهلان و مجردان؛ حلیفان و اصیلان بودند. زنان مهاجر همه همراه شوهران خود هجرت کردند، گویا هیچ زنی بدون شوهرش هجرت نکرده باشد. ترکیب جمعیتی مهاجران با تولد فرزندان، دامنه بیشتری پیدا کرد. کسانی مانند عبدالله بن جعفر، سعید بن خالد، محمد بن ابی حذیفه در شمار کسانی بودند، که در حبشه متولد شدند.

درباره تکرار هجرت دسته جمعی و شمار مهاجران اختلاف نظر است: برخی مانند ابن اسحاق از دو هجرت و برخی دیگر از یک هجرت در چند مرتبه یاد کرده‌اند. ابن هشام شمار مهاجران را در مجموع، ۸۲ تن دانسته و در این آمار، کودکان و زاده شدگان در حبشه را لحاظ نکرده، همان‌گونه که عمار بن یاسر را نیز در شمار مهاجران ندانسته است[۴]. یعقوبی به این نکته تصریح کرده که زنان در آمار مهاجران لحاظ نشده‌اند[۵].[۶]

پانویس

  1. الرحیق المختوم، ص۴۴.
  2. السیرة النبویة، ج۱، ص۳۲۱.
  3. جاودان، محمد علی، جانشین پیامبر، ص ۷۳.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۲۲۰.
  5. یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹.
  6. محمدی، داداش‌نژاد، حسینیان، تاریخ اسلام ص ۱۱۱.