فلسفه جهاد در معارف و سیره علوی
برخی از اهداف جهاد از منظر امام علی(ع) عبارتاند از: تقویت و گسترش اسلام؛ براندازی فتنه و گمراهی و ستمستیزی.
اهداف و فلسفه جهاد
اسلام با نگرش عَرَضی به جنگ و جهاد، اعتبار آن را حفظ کرده است؛ اما در این محدوده خاص نیز اهداف الهی و انسانی را تعقیب میکند و به شدت از دست زدن به جهاد برای دستیابی به منافع مادی و دنیوی پرهیز میدهد. اکنون به این اهداف از منظر امام علی(ع) اشاره میکنیم:
تقویت و گسترش اسلام
از آنجا که آیین مقدس اسلام، ناسخ ادیان آسمانی پیشین و یگانه صراط مستقیم است، از همه مردم جهان و همچنین از پیروان ادیان دیگر میخواهد برای گام برداشتن در صراط نجات و مستقیم و تقرب به خداوند متعال، رو به اسلام آورند. اسلام برای دعوت مردم به این هدف، از راهکاری منطقی و عقلانی، مانند گفتوگو و جدال احسن استفاده کرده است و اگر حکومت ظالمی در مقابل آیین حق، به نبرد و پیکار دست یازد، یا مانع تبیین و تبلیغ حقانیت آن گردد، در این فرض، جهاد کارساز و مشروع خواهد بود. حضرت هماره فلسفه تشریع جهاد را احیای «کلمة الله»، تقویت اسلام و هدایت انسانها ذکر کردهاند: «لِتَكُونَ كَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ كَلِمَةُ الظَّالِمِينَ هِيَ السُّفْلَى»[۱].
امام علی(ع) در روایت پیشگفته، هدف جهاد را اعلای کلمه الهی، و در روایتی ذیل، عزت و تقویت اسلام ذکر میکند: «فَرَضَ اللَّهُ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ»[۲].
در روایت دیگری، فلسفه جهادهای پیامبر را جهاد با روی برگردانندگان از خداوند و مشرکان قلمداد میکند: «فَجَاهَدَ فِي اللَّهِ الْمُدْبِرِينَ عَنْهُ وَ الْعَادِلِينَ بِهِ»[۳]. همچنین فلسفه جهاد خویش را با مخالفانش، قصد آنان در خاموش کردن نور الهی میخواند: «خُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا... لِكَيْ يُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ»[۴].
فلسفه مهم جهاد، پذیرش اسلام و هدایت انسانها است. از این رو، امام امیرالمؤمنین علی(ع) در مبارزه تن به تن خود با عمرو بن عبدود در جنگ خندق، نخست وی را به اسلام دعوت میکند و بعد از عناد و مخالفت وی، تن به مبارزه میدهد[۵]. همچنین از پیامبر نقل میکند که آن گرامی، وی را برای دعوت مردم یمن به اسلام فرستاد و تأکید فرمود: مبادا دست به پیکار بزنی، پیش از آنکه نخست آنان را به اسلام دعوت کنی[۶].[۷]
براندازی فتنه و گمراهی
تقویت و گسترش اسلام در جهاد با غیرمسلمانان، هدفی معقول و پذیرفته است؛ اما اگر گروهی از مسلمانان گمراه در ناحیهای دست به آشوب و اغتشاش یا تشکیل حکومت خودسر زدند و به انحراف مسلمانان و ایجاد فساد و بدعت در دین و احکام آن همت گماشتند، جهاد با چنین مسلمانانی مشروع خواهد بود. جهادهای داخلی حضرت با مخالفان خود (ناکثین، قاسطین، مارقین) به همین منظور بوده که توضیح بیشتر آن در جای خود آمده است؛ در این جا به نقل نامه حضرت به یکی از حاکمان خود در توجیه جهاد با مخالفان بسنده میکنیم: جهاد ما با این مخالفان به دلیل عمل به غیر آنچه خدا نازل کرده و تعطیلی حدود الهی و نابودی حق و ایجاد فساد در زمین است[۸].
حضرت در روایت دیگری پیکار با مخالفان حق و گمراهان را از برنامههای خود ذکر میکند[۹] و در جای دیگر آن را از وظایف عارفان میشمرد[۱۰].[۱۱]
ستمستیزی
از منظر حضرت یکی از اهداف مهم جهاد، حمایت از حقوق مردم، مانند آزادی، و جلوگیری از ستم بر آنان است؛ چنانکه حضرت دلیل پیکار خود را با امثال معاویه تأسف و نگرانی خویش از حکمرانی سفیهان و فاسقان بر میشمارد که رهاورد آن تصرف و تملک اموال عمومی به نفع خویش و به اسارت گرفتن مردم است.
تأسف و اندوه من از این است که حکومت این امت به دست سفیهان و فاسقان بیفتد که لازمه آن تصاحب مال خدا (بیت المال) و اسارت و استثمار بندگان الهی است[۱۲].
حضرت در جایی دیگر، یکی از اهداف جهاد خود را تصمیم جبهه مخالف بر تسلط بر انسانها و تسخیر بندگان خدا ذکر میکند[۱۳].[۱۴]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، حکمت ۳۶۵.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۲۴۴.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۴۱.
- ↑ شیخ مفید، الارشاد، ج۱، ص۹۹.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۰.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «جهاد»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۴۲۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۷، ص۳۴۱.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۲۴.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۲؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۴۰.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «جهاد»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۴۲۶.
- ↑ نهج البلاغه، نامه ۶۲.
- ↑ ابن حنبل، احمد، مسند ابن حنبل، ج۱، ص۱۹۸؛ مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۵.
- ↑ قدردان قراملکی، محمد حسن، مقاله «جهاد»، دانشنامه امام علی ج۶، ص ۴۲۷.