بحث:عصمت در کلام اسلامی
مباحث
- معناشناسی
- معنای لغوی
- معنای اصطلاحی
- واژگان معادل
- واژگان مشابه
- تاریخچه باور به عصمت
- تاریخچه باور به عصمت پیامبران
- تاریخچه باور به عصمت پیامبر خاتم و امامان
- تاریخچه اعتقاد به عصمت امامان در باور اصحاب ائمه
- منشأ عصمت
- منشأ عصمت پیامبران
- اسباب چهارگانه
- علم ویژه
- علم و اراده
- تمامیت عقل
- مجموع علل طبیعی انسانی و الوهی
- موهبت و لطف الهی
- منشأ عصمت پیامبر خاتم
- مجموع عوامل قبل
- روح القدس
- منشأ عصمت امامان
- اقسام عصمت
- عصمت واجب و عصمت غیر واجب
- عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی
- عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی
- گستره عصمت
- گستره عصمت پیامبران
- گستره زمانی
- عصمت قبل از دریافت وحی
- عصمت پس از دریافت وحی
- گستره متعلق ابعاد عصمت
- عصمت عملی
- عصمت علمی
- گستره عصمت پیامبر خاتم
- گستره عصمت امام
- گستره زمانی
- عصمت قبل از امامت از ابتدای تولد
- عصمت بعد از امامت
- گستره متعلق
- عصمت علمی
- عصمت عملی
- ضرورت و امکان عصمت
- ضرورت و امکان عصمت پیامبران
- ضرورت و امکان عصمت پیامبر خاتم
- ضرورت و امکان عصمت امامان
- شرطیت عصمت
- شرطیت عصمت برای پیامبران
- شرطیت عصمت پیامبر خاتم
- شرطیت عصمت امامان
- مصادیق عصمت
- عصمت وحی
- معناشناسی
- چرایی عصمت وحی
- ضرورت عصمت وحی
- مصادیق عصمت وحی
- اثبات عصمت وحی
- عصمت قرآن
- مراحل و مراتب عصمت قرآن
- ابعاد عصمت قرآن
- عصمت پیامبران
- عصمت پیامبر خاتم
- عصمت اهل بیت
- عصمت امامان
- عصمت حضرت فاطمه
- عصمت فرشتگان
- اثبات عصمت
- اثبات عصمت پیامبران
- براهین عقلی
- قاعده لطف
- معجزه
- روشن بینی درونی پیامبران
- برهان وجوب اطاعت از پیامبران
- برهان تسلسل
- برهان حفظ شریعت
- برهان خلف
- ادله نقلی
- ادله قرآنی
- ادله روایی
- اثبات عصمت پیامبر خاتم
- براهین عقلی
- ادله نقلی
- اثبات عصمت امامان اثنی عشر
- براهین عقلی
- ادله نقلی
- آیات قرآن کریم
- روایات
- اثبات عصمت حضرت زهرا
- دلیل عقلی
- ادله نقلی
- آیات قرآن
- احادیث نبوی
- اثبات عصمت فرشتگان
- آثار و کارکردهای عصمت
- آثار و کارکردهای عصمت پیامبران
- حجیت سنت و سیره پیامبران
- آثار و کارکردهای عصمت پیامبر خاتم
- حجیت سنت و سیره پیامبر خاتم
- حجیت و حقانیت جانشینان پیامبر خاتم
- حجیت شریعت و کتاب
- آثار و کارکردهای عصمت امام
- کارکردهای فقهی
- کارکردهای اصول فقهی
- آثار و کارکردهای عصمت قرآن
- حجیت ظواهر قرآن
- شبهات عصمت
مقدمه
معناشناسی
عصمت
معنای لغوی
معنای اصطلاحی
دیدگاه جبرگرایانه
دیدگاه اندیشمندان امامیه
واژگان معادل
واژگان مشابه
جمعبندی
تاریخچه باور به عصمت
اندیشه عصمت پیامبران در ادیان گذشته
اندیشه عصمت پیش از اسلام وجود داشته است؛ گرچه در هر دینی به شکل و قالب خاصی بروز و جلوه داشته است. در ادیان غیرابراهیمی، بیشتر به عنوان صفت پیش فرضِ معلم و آموزگار خلایق قرار گرفتن و راهبری مردم قرار گرفته است. در بعضی فرقههای بودیزم به صراحت و در بسیاری دیگر به صورت غیرمستقیم این اندیشه مطرح شده است؛ اما در ادیان ابراهیمی نیز به شکل واضحتری این اندیشه وجود دارد. در دین یهود، عصمت انبیا در مقام اخذ و تلقّی و ابلاغ وحی به شکل قطعی مطرح شده است؛ اما عصمت آنها در مقام عمل نیز با توجیه موارد خلاف در تفاسیر تورات به شکل خاصی مطرح شده است. بیش از همه ادیان و آشکارتر از آنها در مسیحیت، عصمتِ عیسی مسیح(ع)، عصمت کاتبان انجیل، عصمت کلیسا، عصمت پاپ در مقام فتوا و اَشکال دیگری از عصمت مطرح بوده و هست؛ درنتیجه میتوان گفت تاریخ این فکر و اندیشه و نظریه، قبل از اسلام بیریشه نیست. بنابراین استبعاد یا انکار این اندیشه در اسلام و انتساب آن به عامل بیرونی دور از انصاف است[۱].
دیدگاه خاورشناسان در باره پیدایش اندیشه عصمت در اسلام
خاورشناسان دیدگاههای مختلفی را پیرامون اصل اعتقاد به عصمت و پیشینه آن مطرح کردهاند. برخی پیدایش آن را به نیمه نخست قرن دوم هجری مرتبط دانسته و بر این باورند که این دیدگاه از زمان امام صادق(ع) مطرح شده و سپس توسط شاگردان آن حضرت و بعدها توسط علمای شیعه ترویج یافت[۲]، برخی معتقدند مسلمانان آن را از زرتشت یا ایرانیان باستان اخذ کرده[۳].[۴][۵] و برخی دیگر تاریخچه آن را به صوفیه بازمیگردانند.[۶] برخی هم معتقدند مسلمانان این عقیده را از ادیان دیگر همچون مسیحیت[۷] گرفتهاند. برخی دیگر اما آن را از ابداعات عبدالله بن سبا میدانند. [۸]. اعتقاد به سیاسی بودن عصمت [۹] و نیز بازگرداندن آن به غلات هم توسط برخی مطرح شده است.[۱۰].
پیشینه اعتقاد به عصمت در باور اصحاب ائمه
عصمت در قرآن با تأکید بر فهم نخستین مسلمانان
آموزه عصمت از دوران امام باقر تا پایان دوره غیبت صغری
آموزه عصمت در اندیشه محدثان تا پایان قرن پنجم
عصمت در اندیشه متکلمان از آغاز غیبت تا پایان قرن پنجم
ابن قبه
ابوجعفر محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی[۱۱] یکی از طرفداران نظریه عصمت پیامبر و امام است. وی عصمت را شرط لازم برای امامت میداند. [۱۲].[۱۳] ابن قبه رازی از آن طیف متکلمان است که عصمت امام را همانند علم امام در چارچوب دین بیان میکنند[۱۴]. او از آنجا که وظیفه اولیه و اصلی امام را در حیطه دین و تبیین و تفسیر آموزههای دینی میداند، عصمت امام را نیز در همین محدوده بیان میکند. او امام را کسی میداند که از هر گونه خطا به تعمد یا سهو در این زمینه مصون باشد[۱۵].[۱۶]
وی در بحث قلمرو عصمت نیز پیامبر و امام را از اشتباه در امور مربوط به دین معصوم دانسته و میگوید: «امام باید این گونه باشد که وقتی به چیزی فرمان داد، از او اطاعت شود، و دستی بالای دست او نباشد، و سهو و اشتباه نکند و اینکه باید عالم باشد تا مردم را نسبت به آنچه جاهل هستند، آشنا سازد»[۱۷]. عبارت وی در این خصوص مطلق است و عصمت از اشتباه در همه مسائل و امور را، اعم از دینی و غیردینی در برمیگیرد[۱۸]
در اینجا توجه به این نکته ضروری است که مسئله عصمت امام از اشتباه در امور عادی یا علمی، نزد متکلمان گذشته چندان مطرح نبوده است، و هرگاه سخن از عصمت به میان میآمده، غالباً مراد همان عصمت از گناه یا اشتباه در تبیین دین بوده است. از این رو، نظریاتی که ذیل این دو عنوان مطرح میشود، غالباً بر اساس نظریات آنها در مسئله علم امام بوده و در واقع لوازم نظریات آنان در آن مسئله است. از این رو ابن قبه نیز به صراحت در این باره نظریهپردازی نکرده است.[۱۹]
با توجه به معدود عبارات به جای مانده از مرحوم ابن قبه، وی تنها به یک برهان بر عصمت امام (ع) اشاره کرده که همان حدیث ثقلین است. او مدلول حدیث ثقلین را وجود یک حجت معصوم و عالم به قرآن و سنت میداند. [۲۰].
ابنجریر طبری
ابوجعفر محمد بن جریر رستم طبری آملی از متکلمان قرن سوم و چهارم هجری قمری است که اصحاب رجال از او به بزرگی یاد کردهاند. [۲۱]. از مرحوم طبری نظریات اندکی در باب عصمت وجود دارد. بر اساس این نظریات وی عصمت را یکی از شرایط لازم برای امامت دانسته [۲۲] و آن را امری موهبتی و الهی میداند. [۲۳] او معتقد است پیامبر و امام ضرورتا از ارتکاب گناهان معصوم هستند. وی قلمرو عصمت در پیامبر و امام را ضرورتا به عصمت از اشتباه در تبیین دین و دیگر نظریات غیر دینی معصوم توسعه داده است[۲۴].
ابنجریر تنها به یک برهان بر اثبات عصمت استناد کرده که بر اساس آن میتوان گفت اگر امام معصوم نباشد نیازمند دیگران خواهد بود؛ در حالی که امام کسی است که نیازمند دیگران نیست؛ پس معصوم است [۲۵]. در واقع میتوان این برهان را همان برهان امتناع تسلسل دانست که بسیاری از متکلمان متأخر شیعه نیز بدان استناد کردهاند[۲۶].[۲۷]
شیخ مفید
محمدبن محمدبن نعمان العکبری البغدادی متولد سال ۳۳۶ هجری قمری، معروف به شیخ مفید، از متکلمان پرآوازه شیعه در قرن چهارم و پنجم، به شمار میآید. [۲۸]
نظریات مرحوم شیخ در مسئله عصمت را میتوان اینگونه خلاصه کرد:
- عصمت، شرط لازم امامت و امری تفکیک ناپذیر از آن است [۲۹].
- عصمت معصومان اعم از پیامبر اکرم (ص) و امامان(ع)، لطف و موهبتی الهی است [۳۰].
- عصمت معصوم، منافاتی با اختیار وی در گناه کردن ندارد [۳۱].
- مفهوم عصمت در آثار شیخ مفید علاوه بر عصمت پیامبر و امام از انواع معاصی و گناهان، درباره عصمت از اشتباه و فراموشی نیز به کار رفته است [۳۲].
- معصوم(ع)، در همه عمر خود از گناهان کبیره معصوم است؛ اما ضرورتاً از گناهان صغیره سهوی که موجب استخفاف او نشود، پیش از تصدی منصب امامت معصوم نیست[۳۳].
- معصوم، از اشتباه در تبیین دین و عمل به آن معصوم است [۳۴].
شیخ مفید برهانهای عقلی و نقلی فراوانی بر اثبات عصمت امام اقامه کرده است که اغلب آنها را میتوان از ابتکارات وی به شمار آورد؛ هرچند متکلمان پیشین شیعه نیز در این باره مسئله عصمت را با برهانهای دیگری مستدل کردهاند. وی به طور گسترده به تعریف عصمت و بیان ویژگیهای آن پرداخته است. [۳۵]. مسئله عصمت معصومان از گناهان سهوی و نیز عصمت تنها پیامبر اسلام و امامان و نه مطلق پیامبران، از ترک مستحبات، برای نخستین بار از زمان مرحوم شیخ مفید و به دست ایشان مطرح شده مفید، [۳۶]. چه اینکه تصریح به امکان اشتباه امام، به دلیل نداشتن علم الهی، دستکم در حوزه قضاوت را که البته به تنقیح مناط در دیگر امور غیردینی نیز قابل سرایت است، نخستین بار ایشان ابراز کرده است [۳۷].
سید مرتضی
مرحوم سید، عصمت امام را از بزرگترین اصول امامت وی دانسته و بحث و نظر درباره آن و تعیین دقیق حدودش را لازم میشمرد[۳۸]. او مانند دیگر متکلمان امامیه، عصمت را از ذاتیات و شروط لازم برای امام میداند: «إِنَّ الْإِمَامَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً»[۳۹]. نظریه مرحوم سید در این باره ناشی از نگاه ویژه او به منصب امامت است؛ بدین معنا که وی وجود رئیس را برای جامعه عقلاً امری ضروری دانسته و او را همان امام میشمرد و بر این باور است که چنین رئیسی باید از ارتکاب گناهان معصوم باشد[۴۰].
مرحوم سید، عصمت را از نظر لغوی به معنای منع کردن میداند: أصل العصمة في وضع اللغة المنع، يقال: عصمت فلانا من السوء إذا منعت من فعله به[۴۱]. وی افزون بر تعریف لغوی عصمت، دستکم سه بار به تعریف اصطلاحی آن پرداخته است. بر اساس یکی از این تعاریف، عصمت چیزی است که با وجود آن، اگرچه مکلف تمکن و قدرت ارتکاب گناه را دارد، از گناه یا ترک واجب امتناع میکند: لعصمة ما يمنع عنده المكلف من فعل القبيح و الاخلال بالواجب ولولاه لم يمنع من ذلك مع تمكينه في الحالين[۴۲]. مرحوم سید مرتضی در تعریف دیگری از عصمت، از ادبیات رایج میان متکلمان آن زمان استفاده میکند و عصمت را لطف خداوند به بنده خود میشمرد[۴۳].
ویژگیهای مقوله عصمت از دیدگاه مرحوم سید عبارتاند از: اختیاری و الهی بودن عصمت [۴۴]، تکاملی بودن عصمت [۴۵]، اختصاص نداشتن به گروهی ویژه [۴۶] و تشکیکی بودن عصمت. مرحوم سید، عصمت را دارای مراتب تشکیکی میداند؛ یعنی کسی که از فعلی قبیح خودداری میکند، از همان عمل، معصوم به شمار میآید؛ ولی نمیتوان او را معصوم مطلق نامید، بلکه معصوم مضاف است؛ یعنی از همان عمل، معصوم است. اگر کسی بتواند از همه گناهان خودداری کند، او را معصوم مطلق مینامند، و از این روست که پیامبران و امامان که در دیدگاه شیعه امامیه از همه گناهان خودداری میکنند، معصوم مطلق به شمار میآیند[۴۷]
از نظر وی امام ضرورتا از ارتکاب همه گناهان صغیره و کبیره [۴۸] و نیز اشتباهاتی که در تبیین و عمل به دین، به روی گردانی مردم از او بیانجامد[۴۹]، قبل و پس از تصدی امامت، معصوم بوده و ضرورتا از اشتباه و فراموشی و سهو و نسیان در امور عادی زندگی[۵۰] و نیز ترک مستحبات معصوم نیست[۵۱] مرحوم سید در آثار متعدد خود، از براهین عقلی و نقلی بسیاری در اثبات عصمت معصومان استناد کرده است.[۵۲].[۵۳]
ابوالصلاح حلبی
ابوالصلاح تقی بن نجم بن عبیدالله حلبی، معروف به ابوالصلاح حلبی، از جمله متکلمان معروف قرن پنجم و از شاگردان سید مرتضی و شیخ طوسی است. او از متکلمانی است که در زمینه عصمت، به ویژه برهانهای آن نوآوریهای زیادی داشته است.[۵۴].[۵۵]
خلاصه نظریات مرحوم حلبی در باب عصمت چنین است
عصمت شرط لازم نبوت و امامت پیامبر و امام است.[۵۶] امام ضرورتا پیش و پس از تصدی منصب امامت از گناه[۵۷] و اشتباه در تبیین دین[۵۸] معصوم است.
مرحوم حلبی را میتوان از جهت ارائه برهانهای متعدد عقلی و نقلی یکی از بینظیرترین متکلمان دانست به گونهای که هیچیک از متکلمان قبل از او به اندازه وی برای اثبات عصمت امام اقامه برهان نکردهاند.[۵۹].[۶۰]
ابوالفتح کراجکی
شیخ طوسی
ابراهیم نوبختی
منشأ عصمت
دیدگاههای مختلف کلامی پیرامون منشأ عصمت پیامبران
اسباب چهارگانه
علم ویژه
علم و اراده
تمامیت عقل
مجموع علل طبیعی، انسانی و الوهی
عوامل طبیعی
عوامل انسانی
موهبت و لطف الهی
منشأ عصمت پیامبر خاتم
مجموع عوامل قبل
روح القدس
منشأ عصمت امامان
اقسام عصمت
عصمت واجب و عصمت غیر واجب
عصمت موهبتی و عصمت اکتسابی
عصمت استحقاقی و عصمت تفضلی
گستره عصمت
گستره عصمت پیامبران
گستره زمانی
عصمت قبل از دریافت وحی
عصمت پس از دریافت وحی
- عصمت در تلقی و ابلاغ وحی
- عصمت در تفسیر و تبیین وحی
- عصمت از اشتباه، خطا و فراموشی در انجام تکالیف شخصی و اجتماعی
- عصمت از گناه
گستره متعلق (ابعاد عصمت)
عصمت عملی
عصمت از گناهان
- صغیره
- کبیره
عصمت از اشتباه و خطا
عصمت از سهو
عصمت از نسیان
عصمت از ترک اولی
عصمت علمی
عصمت از اشتباه در تبیین دین
عصمت از اشتباه در نظریات علمی غیر دینی
عصمت از اشتباه در امور عادی زندگی
گستره عصمت پیامبر خاتم
گستره عصمت امامان
گستره زمانی
عصمت قبل از امامت (از ابتدای تولد)
عصمت بعد از امامت
گستره متعلق
عصمت علمی
عصمت عملی
ضرورت و امکان عصمت
ضرورت و امکان عصمت پیامبران
ضرورت و امکان عصمت پیامبر خاتم
ضرورت و امکان عصمت امامان
شرطیت عصمت
شرطیت عصمت برای پیامبران
شرطیت عصمت پیامبر خاتم
شرطیت عصمت امامان
مصادیق عصمت
عصمت پیامبران
دیدگاه پیروان مذاهب اسلامی حول عصمت پیامبران
امامیه
حنفیها و ماتریدیها
مالکیها و اشاعره
شافعیها
حنابله و اهل حدیث
حشویه
عصمت پیامبر خاتم
عصمت اهل بیت
عصمت امامان
عصمت حضرت فاطمه
عصمت وحی
معناشناسی
چرایی عصمت وحی
ضرورت عصمت وحی
اثبات عصمت وحی
مصادیق عصمت وحی
عصمت قرآن
مراحل و مراتب عصمت قرآن
عصمت از ناحیۀ نازل کننده (خداوند)
عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده وحی به پیامبر
عصمت در دریافت وحی از سوی پیامبر
عصمت در حفظ و نگهداری وحی از سوی پیامبر
عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پیامبر
عصمت در تبیین و تفسیر توسط پیامبر و دیگر حجتهای الهی
عصمت در بقا، تا پایان تاریخ بشر
ابعاد عصمت قرآن
عصمت معنوی یا تفسیری
عصمت لفظی (مصونیت از تحریف)
- عدم زیاده و نقصان یک حرف
- عدم زیاده و نفصان یک کلمه
- عدم زیاده و نقصان یک آیه
- عدم زیاده و نقصان یک سوره
آثار معصوم بودن قرآن
عصمت سبب قداست قرآن
عصمت سبب نفی تضاد و تعارض در قرآن
عصمت حاکی از هدایتگری قرآن
عصمت و حجیت دلالت لفظی و معنوی قرآن
برتری قرآن بر سایر کلامها و کتابها
عصمت فرشتگان
اثبات عصمت
اثبات عصمت پیامبران
براهین عقلی
- قاعده لطف
- معجزه
- روشن بینی درونی پیامبران
- [[برهان وجوب اطاعت از پیامبران
- برهان تسلسل
- برهان حفظ شریعت
- برهان خلف
ادله نقلی
- ادله قرآنی
- ادله روایی
اثبات عصمت پیامبر خاتم
براهین عقلی
ادله نقلی
- ادله قرآنی
- ادله روایی
اثبات عصمت امامان اثنی عشر
براهین عقلی
ادله نقلی
آیات قرآن کریم
روایات
- حدیث ثقلین
- حدیث سفینه
- حدیث منزلت
- احادیث معیت
- حدیث علی مع الحق
- حدیث علی مع القرآن
اثبات عصمت حضرت زهرا
دلیل عقلی
ادله نقلی
آیات قرآن
احادیث نبوی
اثبات عصمت فرشتگان
آثار و کارکردهای عصمت
کارکردهای عصمت پیامبران
حجیت سنت و سیره پیامبران
کارکردهای عصمت پیامبر خاتم
حجیت سنت و سیره پیامبر خاتم
حجیت و حقانیت جانشینان پیامبر خاتم
حجیت شریعت و کتاب
کارکردهای عصمت امامان
کارکردهای فقهی
کارکردهای اصول فقهی
کارکردهای عصمت قرآن
حجیت ظواهر قرآن
شبهات عصمت
عصمت و جبر
عصمت و تفویض
عصمت و غلو
عصمت و استغفار
آیات نافی عصمت
جمعبندی مباحث عصمت
پانویس
- ↑ مینایی، بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص۱۸۱.
- ↑ ر.ک: فرقههای اسلامی، ص۱۲۸ و ۱۸۳؛ تشیع، ص۹۲ و ۹۳؛ رونالدسون، عقیدة الشیعه
- ↑ همیلتن کیب اسلام، بررسی تاریخی، ترجمه منوچهر معصومی، ص۱۳۸
- ↑ مؤلّف کتاب اسلام و بررسی تاریخی نیز این دیدگاه را پذیرفته است و میگوید: «این مطلب مطابق با فلسفه نور از حکمتهای کهن بابلی بود که به موجب آن، نور الهی در وجود ائمه تجسّم یافته است؛ نوری که از طریق نسلهای پیاپی به ایشان رسیده است» هیلتون گیب، اسلام بررسی تاریخی.از این جهت هنگامی که اسلام وارد ایران شد و ایرانیان مذهب شیعه را پذیرفتند، ایرانیان مصداق اعتقادات و افسانههای خویش را در وجود امامان جستجو و آنان را مّتصف به صفات فوق بشری کردند؛ از اینرو مؤلّف در ادامه میگوید: هنوز روشن نیست که با طی چه مراحلی این دو شکل اصلی تشیع با هم در آمیختند: عقیده به حق امامت موروثی و تشیع حاوی عقاید سرّی و رمزی؛ اما میتوان گفت که در قرنهای سوم و چهارم هجری، این جریان از قبل پیشرفت فراوانی کرده بود. با این همه هرچند به طور کلی معتقدات شیعه از نظر اهل سنت مردود بوده است، تشیع نفوذی قوی در بخشهایی از افکار و اعمال اهل سنت داشته است.... سنیان عقیده به نور الهی و معصومیت امام را اتخاذ کرده و نه فقط علی، بلکه مولای علی، یعنی حضرت محمد را نیز مشمول آن نمودند. مرتضی عسکری، عبدالله بن سبا، ج۱
- ↑ گرایشهای تفسیری در میان مسلمانان، ص۱۲
- ↑ رونالدسون، عقیدة الشیعه، ص229
- ↑ بعضی از معاصران از قول عدهای نقل میکنند که عصمت جزو تعالیم دین اسلام نمیباشد، بلکه اندیشه عصمت توسط عدهای از دانشمندان یهودی که اظهار اسلام میکردند وارد حوزه اعتقادات اسلام شده است، یعنی درواقع عصمت، بدعتی است که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) دانشمندان یهودی تازه مسلمان شده آن را وارد دین اسلام کردهاند یا اینکه عدهای از اهل کتاب این عقیده را ترویج کردهاند (ر.ک: جعفر سبحانی، الالهیات، ج3، ص163)
- ↑ ابن تیمیه، مجموعه فتاوی شیخ الاسلام، ج۴، ص۵۱۸؛ همو، منهاج السنة النبویه، ج۴، ص۶؛ ناصر القفاری، اصول مذهب الشیعه
- ↑ از بعضی اهل سنت دیدگاهی نقل شده که میکوشد اندیشه عصمت را سیاسی جلوه دهد و آن اینکه: اندیشه امام معصوم یک اندیشه سیاسی محض است و هیچ جنبه دینی ندارد و ریشه آن تخیل شیعه میباشد. شیعیان آرزو داشتند بعد از رسول خدا(ص) علی(ع) خلافت را عهده دار شود. بعد از اینکه ابوبکر متولی امر شد، به خود میگفتند که بعد از ابوبکر علی(ع) خلیفه میشود، اما عمر متولی شد. باز میگفتند: بعد از عمر علی(ع) عهده دار حکومت خواهد شد، اما باز عثمان خلیفه شد تا اینکه در وهله چهارم علی(ع) خلیفه شد. اما مدت کوتاهی این خلافت دوام نیاورد و طلحه، زبیر و عایشه از یک سو، معاویه از سوی دیگر و نیز خوارج در مقابل او ایستادند تا جایی که به شهادت علی(ع) منتهی شد و خلافت به سرسختترین دشمن علویان یعنی معاویه رسید. شیعهها باز میگفتند: معاویه به زودی میمیرد و خلافت به امام حسن(ع) میرسد؛ اما امام حسن(ع) قبل از مردن معاویه به شهادت رسید و با مرگ معاویه خلافت به پسرش یزید رسید و امام حسین(ع) نیز موفق نشد حکومت را به دست گیرد و در عهد امویان و سپس عباسیان اهل بیت در فشار و سرکوب بسیار شدید قرار داشتند. در این جوّ و محیط بود که شیعه به اوج ناامیدی و خیبت افتاد و هیچ تکیه گاه و نقطه امیدی برایش باقی نماند. برای جبران این واقعیت دردناک، اندیشه امام معصوم از طرف شیعه مطرح شد تا بطلان تمام کسانی را که به اهل بیت(ع) ظلم روا داشتهاند ثابت کنند؛ اما اگر اهل بیت(ع) خلافت را بر عهده میداشتند، به هیچ وجه اثری از این اندیشه یافت نمیشد. محمدجواد مغنیه، الجوامع و الفوارق بین السنة و الشیعه، ص۱۸۸. عدهای دیگر میگویند: «اندیشه عصمت را شیعیان اختراع کردهاند تا بدین وسیله موقعیت والای امامان خویش را در مقابل اهل سنت تحکیم و تثبیت کنند».احمد امین، ضحی الاسلام، ج۳، ص۲۳۴؛ رونالدسون، عقیدة الشعیه، ص۳۲۸؛ حسن صنفی، من العقیدة الی الثوره، ج۴، ص۱۹۲.
- ↑ ر.ک: حسین مدرسی، مکتب در فرآیند تکامل، ص۱۱ - ۱۴.
- ↑ متکلم برجسته شیعه در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم، در آغاز معتزلی بود و سپس به مذهب امامیه گروید، وی در ری میزیست و پیش از سال ۳۱۹ هجری قمری در همان جا از دنیا رفت. ابن ندیم و نجاشی او را از متبحرترین متکلمان شیعی که منزلتی بزرگ در شیعه داشته است، شمرده و کتابهای او را نام بردهاند. نجاشی و ابن ندیم نام کتابهای ابن قبه را به این ترتیب بیان کردهاند: کتاب الإنصاف فی الامامة، کتاب المستثبت نقض کتاب أبی القاسم البلخی، کتاب الرد علی الزیدیة، کتاب الرد علی أبی علی الجبائی، المسألة المفردة فی الإمامة؛ ر. ک: محمد بن اسحاق بن ندیم بغدادی، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص۲۲۵؛ احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص۳۷۵-۳۷۶
- ↑ ابن قبه، نقض کتاب الاشهاد، به نقل از صدوق، کمال الدین، ج1، ص95-94
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص 267-266
- ↑ ر. ک: ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۹۴-۹۵ و ۱۲۰.
- ↑ ر. ک: ابن قبه رازی رازی، نقض الاشهاد، ص۹۵؛ همو، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱؛ همو، الانصاف، ص۱۳۳-۱۳۴.
- ↑ میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۶۰-۱۶۱.
- ↑ «أن يكون إذا أمر ائتمر بطاعته و لا يد فوق يده و لا يسهو و لا يغلط و أن يكون عالما ليعلم الناس ما جهلوا»؛ (محمد بن عبدالرحمن بن قبه رازی، مسألة فی الإمامة، ص۱۸۵، به نقل از: سیدحسین مدرسی، مکتب در فرایند تکامل، ترجمه هاشم ایزدپناه؛ محمد بن عبدالرحمن، نقض کتاب الاشهاد).
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۶۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۶۸.
- ↑ کیفیت استدلال وی را میتوان این گونه تقریر کرد: اولاً، بر اساس حدیث ثقلین، حجت از عترت و اهل بیت رسول خداست؛ ثانیاً، بر اساس این حدیث، عترت رسول خدا (ص) از قرآن جدا نمیشوند، و بر ما لازم است که به عترت رسول خدا (ص) متمسک شویم. «أنّ الحجّة من عترته لا يفارق الكتاب، وإنّا متى تمسکنا بمن لا يفارق الكتاب لن نضلّ و ان من لا يفارق الكتاب فهو ممّن فرض على الامّة أن يتمسّكوا به»؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴-۹۵). ثالثاً، چنین حجتی باید عالم به قرآن باشد و ناسخ و منسوخ و عام و خاص و... را بداند؛ وگرنه نمیتوان به او متمسک شد؛ زیرا ناسخ را به جای منسوخ، محکم را به جای متشابه و... میگذارد، و دیگر فرقی میان او و دیگران نخواهد بود؛ در حالی که رسول خدا (ص) عترتش را حجت و دیگران را مراجعه کننده به آنها دانسته است. يجب أن يكون جامعا لعلم الدين كله ليمكن التمسك به و الأخذ بقوله فيما اختلفت فيه الأمة و تنازعته من تأويل الكتاب و السنة و لأنه إن بقي منه شيء لا يعلمه لم يمكن التمسك به ثم متى كان بهذا المحل أيضا لم يكن مأمونا على الكتاب و لم يؤمن أن يغلط فيضع الناسخ منه مكان المنسوخ و المحكم مكان المتشابه و الندب مكان الحتم إلى غير ذلك مما يكثر تعداده و إذا كان هذا هكذا صار الحجة و المحجوج سواء؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). بنابراین حجت (از عترت رسول خدا (ص)) باید از اشتباه در قرآن معصوم باشد؛ ضمن آنکه از عبارتی که مرحوم ابن قبه بلافاصله پس از استدلال خود میآورد، روشن میشود که مقصود وی از حجت، همان امام است. ... صحّ ما قالت الإماميّة من أنّ الحجّة من العترة لا يكون إلّاجامعاً لعلم الدين، معصوماً مؤتمناً على الكتاب. فإن وجدت الزيديّة في أئمّتها مَن هذه صفته فنحن أوّل من ينقاد له، وإن يكن الاخرى فالحقّ أولى ما اتّبع؛ (محمد بن علی بن حسین (شیخ صدوق)، کمال الدین، ج۱، ص۹۴). از کیفیت استدلال مرحوم ابن قبه روشن میشود که وی با این برهان، در صدد اثبات عصمت پیامبر و امام از دروغ در تبیین دین و عصمت از اشتباه در تبیین دین است. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۲۶۹
- ↑ احمدعلی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجامی، ص۳۷۶؛ محمدبن حسن طوسی، الفهرست، ص۳۳۹؛ حسن بن علی بن داوودحلی، رجال ابن داوود، ص۱۶۷؛ ابن شهرآشوب، معالم العلماء، ص۱۴۱
- ↑ ابن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین(ع)، ص۵۷۱
- ↑ محمدبن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین(ع)، ص۶۰۰-۵۹۹؛ همو، نوادر المعجزات، ص۹
- ↑ ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام ص۲۷۵-۲۷۰
- ↑ محمدبن جریر طبری، المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین(ع)، تحقیق احمد محمودی، ص۵۷۱
- ↑ محمدحمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج3، ص279-278؛ حسن بن یوسف حلی، نهج الحق، تعلیق عین الله حسینی ارموی، ص164؛ همو، مناهج الیقین، ص298؛ همو، الرسالة السعدیة، ص82؛ همو، منهاج الکرامة، ص113؛ ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، ج1، ص177؛ فاضل مقداد، النافع یوم الحشر، ص95-93؛ همو، اللوامع الالهیة، ص326
- ↑ ر.ک: فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۲۷۴-۲۷۳
- ↑ ابن ندیم (گویا او خود، مرحوم شیخ را دیده است) وی را جلودار علم کلام و رئیس متکلمان شیعه در عصر خود دانسته است. محمد بن اسحاق بن ندیم بغدادی، الفهرست، تحقیق رضا تجدد، ص۲۴۷. نجاشی نیز که یکی از شاگردان شیخ مفید به شمار میرود، کمال استاد خود را در علوم کلام، فقه و حدیث، بالاتر از آن دانسته است که توصیفپذیر باشد. احمد بن علی نجاشی، رجال النجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، ص۳۹۹.
- ↑ مفید محمدبن محمدبن نعمان، وقعة الجمل، ص77
- ↑ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، تصحیح الاعتقادات، ص128
- ↑ مفید، محمدبن محمدبن نعمانف المسائل العکبریة، ص115
- ↑ مفید، محمدبنمحمدبن نعمان، اوائل المقالات، ص65؛ همو، المقنعة، ص32-31؛ همو، الفصول المختاره، ص105-194
- ↑ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، اوائل المقالات، ص62
- ↑ مفید، محمدبنمحمدبن نعمان، اوائل المقالات، ص65؛ همو، المقنعة، ص32-31؛ همو، الفصول المختاره، ص105-194
- ↑ مفید، محمدبن محمدبن نعمان، المسائل العکبریة، ص108؛ همو، الافصاح، ص186؛ همو، تصحیح الاعتقادات، ص128
- ↑ محمدبن محمد بن نعمان،الفصول المختاره، 105-104
- ↑ ر.ک: فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص305-275
- ↑ العصمة في صفات الإمام من أكبر الأصول في الإمامة... فالواجب أن يكون الاشتغال بتصحيحها أكثر؛ (سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۱۴۵؛ همو، الامالی، تحقیق سیدمحمدبدرالدین النعانی الحلبی، ج۲، ص۱۴۵؛ همو، الذریعة إلی اصول الشریعة، تحقیق ابوالقاسم گرجی، ج۲، ص۶۵۰).
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۲، ص۲۰۷. نیز ر.ک: همان، ص۱۲۴؛ همو، الرسائل، ج۲، ص۲۹۴ و ج۳، ص۲۰ و ۹۰؛ همو، الانتصار، ص۸۱ و ۴۷۷؛ همو، المقنع فی الغیبة، ص۳۴؛ همو، الذخیرة فی علم الکلام، تحقیق سیداحمد حسینی، ص۴۳۰.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۳، ص۳۲۶.
- ↑ إن العقل يقتضي بوجوب الرئاسة في كل زمان و أن الرئيس لابد من كونه معصوماً مأمونا منه كل فعل قبيح (سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۲، ص۲۹۴).
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۲، ص۲۷۷.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۵.
- ↑ فإن قيل أ فتقولون فيمن لطف له بما اختار عنده الامتناع من فعل واحد قبيح أنه معصوم قلنا نقول ذلك مضافا و لا نطلقه فنقول إنه معصوم من كذا و لا نطلق... و نطلق في الأنبياء و الأئمة(ع) العصمة بلا تقييد لأنهم لا يفعلون شيئا من القبائح؛ (سید مرتضی علم الهدی، الرسائل، ج۳، ص۳۲۶. نیز ر.ک: همو، تنزیه الانبیاء، ص۶۸). گفتنی است در عبارات شیخ مفید نیز نظریاتی به چشم میخورد که همین معنا را به طور نسبی به ذهن متبادر میکند. ایشان در بحث از اینکه آیا امامان(ع) کلام ملایکه را میشنوند یا نه، بر این باور است که این کار، نه تنها برای امامان، بلکه برای شیعیان صدیق که از گمراهی معصوماند نیز ممکن است: اقول بجواز هذا من جهة العقل و أنه ليس بممتنع في الصديقين في الشيعة المعصومين من الضلال و قد جاءت بصحته و كونه للائمة... واضحة الحجة و البرهان؛ (محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)، اوائل المقالات، ص۶۹-۷۰).
- ↑ سیدمرتضی، الرسائل، ج۱، ص۴۱۳؛ همو، المقنع فی الغیبة، ص۳۴ و ۷۴
- ↑ سید مزتضی، الرسائل، ج۱، ص۱۸
- ↑ سیدمرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۲۱
- ↑ سید مرتضی، تنزیه الانبیاء و الائمة، ص۱۶۰؛ همو، همان، ص۲۴
- ↑ برهان امتناع تسلسل، سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۲۸۹، برهان حفظ شریعت، سیدمرتضی، الشافی فی الامامة، ج۱، ص۱۷۹، برهان پیشوایی امام، همان، ج۱، ص۳۰۹، از جمله برهانهای عقلی مورد استناد وی و آیه ابتلا، همان، ج۳، ص۱۴۱، آیه تطهیر، همان، ج۳، ص۱۳۴ و حدیث ثقلین، همان، ص۱۲۲ از جمله ادله نقلی مورد استناد او جهت اثبات عصمت هستند
- ↑ فاریاب محمدحسین، عصمت امام، ص۳۳۸-۳۰۷
- ↑ ر. ک: گروهی از نویسندگان، معجم طبقات المتکلمین، ج۲، ص۱۹۶-۱۹۷.
- ↑ فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص ۳۳۹.
- ↑ حلبی ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص92
- ↑ حلبی ابوالصلاح، الکافی فی الفقه، تحقیق رضا استادی، ص104
- ↑ همان، ص506
- ↑ برهان امتناع تسلسل، حلبی، تقریب المعارف، تحقیق فارس تبریزیان، ص150، پیشوا بودن پیامبر و امام، همان، ص170 و 174، برهان روی گردانی مردم از گناهکار، حلبی، الکافی فی الفقه، ص67، برهان خوار شدن گناهکار، حلبی، تقریب المعارف، ص175-174 از جمله برهانهای عقلی مورد استناد وی در اثبات عصمت معصومان و آیات اهل الذکر، حلبی، تقریب المعارف، ص179، صادقین، همان، ص179، شهادت، همان، ص180 و اولی الامر، حلبی، الکافی فی الفقه، ص93 و برخی احادیث نبوی(ص) از جمله ادله نقلی او در این خصوص هستند
- ↑ فاریاب، محمدحسین، عصمت امام، ص353-339