علوم قرآنی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

علوم قرآن

علوم قرآن، مباحثی درباره قرآن کریم است از جهت نزول، کتابت، قرائت، تفسیر، ناسخ و منسوخ و جز آن[۱]. هر یک از انواع علوم قرآن به جنبه خاصی از قرآن می‌پردازد و از این لحاظ با انواع دیگر متفاوت است[۲]. در سخنان امیرمؤمنان(ع) از انواع گوناگون علوم قرآن، سخن رفته که به طرح برخی موضوعات مهم آنها می‌پردازیم.

ناسخ و منسوخ

بحث ناسخ و منسوخ از مباحث مهم علوم قرآنی و مستند به قرآن است: ﴿مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا[۳]. نسخ در لغت به معنای بر طرف کردن، نابود و دگرگون ساختن است[۴] و در اصطلاح قرآن پژوهان، رفع امر ثابت در شریعت با سپری شدن زمان آن است[۵]. به عبارت دیگر، رفع حکم شرعی به دلیل شرعی[۶]. نسخ قرآن را بر سه قسم دانسته‌اند: نسخ تلاوت و نه حکم، نسخ تلاوت و حکم، نسخ حکم و نه تلاوت. از نگاه دانشوران شیعی، وقوع دو قسم نخست، مستلزم تحریف و دگرگونی آیات قرآن است. از این رو، تنها قسم مقبول، نوع سوم است[۷]. نسخ حکم ثابت در قرآن، ممکن است به وسیله آیه دیگر یا به وسیله سنت قطعی صورت پذیرد[۸].

نخستین آموزه حضرت علی(ع) در زمینه نسخ، اصل وجود ناسخ و منسوخ در قرآن کریم است. در خطبه‌ای می‌فرماید: «خَلَّفَ... كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ»[۹]؛ «حضرت محمد(ص) در میان شما، کتاب پروردگارتان را برجای نهاد؛ کتابی که احکام حلال و حرامش، واجب و مستحب و ناسخ و منسوخش روشن شده است». در سخن دیگر می‌فرماید: برخی از قرآن، برخی دیگر را نسخ می‌کرد. از این رو آخرین دستور، از رسول خدا(ص) اخذ می‌شد. بخشی از آخرین سوره‌ای که بر ایشان نازل شد، سوره مائده بود که ما قبل خود را نسخ کرد و چیزی آن را نسخ نکرد... پس رسول خدا(ص) بدان عمل کرد و ما نیز عمل کردیم[۱۰]. از نگاه آن حضرت، قرآن به وسیله سنت نسخ پذیر است. در نخستین خطبه نهج البلاغه، ضمن بیان اقسام احکام قرآن، می‌فرماید: «احکامی که در کتاب خدا به وجوب آن حکم شده، در سنت، نسخ گشته است. احکامی که در سنت، بر وجوب آن تأکید شده، ولی در کتاب به ترکش رخصت داده شده است»[۱۱]. میرزا حبیب الله خویی ذیل این فقره می‌نویسد: «این کلام صریح است در وقوع نسخ قرآن با سنت متواتر، و به طریق اولی بر جواز آن دلالت دارد؛ زیرا وقوع، اخص از امکان است»[۱۲]. از نظر آن حضرت، شناخت ناسخ و منسوخ، از لوازم احاطه علمی بر قرآن است. ابوعبدالرحمن سلمی می‌گوید که علی(ع) به یک قاضی گذر کرد و فرمود: «آیا ناسخ را از منسوخ باز می‌شناسی؟ گفت: نه. فرمود: تباه شدی و دیگران را تباه کردی. تأویل هر حرفی از قرآن، وجوهی دارد»[۱۳]. آن حضرت در برخی احادیث از دانش کامل اهل‌بیت(ع) به معارف و علوم قرآنی از جمله ناسخ و منسوخ خبر داده‌اند: «ماییم اهل رسول خدا، که محکم را از کتاب خدا استنباط می‌کنیم و متشابه را تشخیص می‌دهیم. ناسخ را از آنچه خداوند نسخ کرده، سنگینی تکلیف آن را برداشته، بازمی‌شناسیم»[۱۴].

امام علی(ع) موارد فراوانی از ناسخ و منسوخ قرآن را بر شمرده‌اند که به ذکر نمونه‌ای اکتفا می‌شود: خداوند، جهاد را بر امت واجب کرد و چنین مقرر داشت که یک مرد با بیست تن از مشرکان بجنگد و فرمود: «اگر از شما بیست تن صبر پیشه کنند، بر دویست نفر پیروز گردند.»..[۱۵]. سپس خدای سبحان آن را نسخ کرد و فرمود: «هم‌اکنون خداوند به شما تخفیف داد و دانست که در شما ضعفی است. بنابراین، هرگاه یک صد نفر با استقامت از شما باشند، بر دویست نفر پیروز می‌شوند»[۱۶]. پس با این آیه، پیشین را نسخ کرد[۱۷].[۱۸]

منابع

پانویس

  1. زرقانی، محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، ج۱، ص۲۰.
  2. ر.ک: حکیم، سید محمد باقر، علوم قرآنی، ترجمه لسانی فشارکی، ص۲۰.
  3. «اگر آیه‌ای را نسخ کنیم یا (حکم) آن را واپس افکنیم به از آن یا همگون آن را می‌آوریم؛ آیا ندانسته‌ای که خداوند بر هر کاری تواناست؟» سوره بقره، آیه ۱۰۶.
  4. الصحاح، ج۱، ص۴۳۳.
  5. البیان، ص۲۷۷.
  6. مناهل العرفان، ج۲، ص۷۲.
  7. البیان، ص۲۸۶.
  8. البیان، ص۲۸۶.
  9. نهج البلاغه، خطبه ١. نیز ر.ک: الکافی، ج۱، ص۶۴، ح۱؛ التفسیر، ج۱، ص۱۴، ح۱.
  10. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج۱، ص۲۸۸؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۲۵۷.
  11. نهج البلاغه، خطبه ١.
  12. منهاج البراعه، ج۲، ص۱۸۵.
  13. التفسیر، ج۱، ص۱۲.
  14. حرانی، حسین بن شعبه، تحف العقول، ص۱۳۵.
  15. ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌شوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمی‌یابند» سوره انفال، آیه ۶۵.
  16. ﴿الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ «اکنون خداوند بر شما آسان گرفت و معلوم داشت که در شما ناتوانی هست؛ اگر از شما صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز می‌گردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن به اذن خداوند پیروز می‌شوند و خداوند با شکیبایان است» سوره انفال، آیه ۶۶.
  17. ر.ک: بحارالانوار، ج۹۳، ص۷ به بعد.
  18. خدایاری، علی نقی، مقاله «قرآن‌شناسی»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۱۹۵.