شخصیت امام باقر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۵۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

برداشت‌هایی از شخصیت حضرت امام باقر(ع)‌

  1. ابرش کلبی به امام باقر(ع) عرضه داشت: تو به حقّ، فرزند رسول خدا هستی. سپس به سمت هشام بن عبدالملک رفت و به او گفت: ای بنی امیه دست از سر ما بردارید که این مرد داناترین مردم روی زمین به آنچه در زمین و آسمان است می‌باشد،؛ چراکه فرزند رسول خدا است‌[۱].
  2. ابو اسحاق گوید: من هیچگاه مانند او را ندیدم‌[۲].
  3. عبدالله بن عطاء مکی گوید: من ندیدم که دانشمندان هیچگاه در نزد کسی به اندازه‌ای که در برابر ابو جعفر محمّد بن علی بن الحسین(ع) خضوع و کرنش می‌کنند، خضوع و کرنش کرده باشند. من حکم بن عتیبه را -با همه بزرگواری که در میان قوم خود داشت- دیدم که در پیش روی امام محمّد باقر(ع) آن‌چنان نشسته بود که گویا پسربچّه‌ای در برابر معلّم خود نشسته است‌[۳].
  4. حکم بن عتیبه در تفسیر آیه شریف قرآن که می‌فرماید: ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ[۴]، می‌گوید: به خدا سوگند که محمّد بن علی یکی از کسانی بود که مصداق این آیه شریف بوده است‌[۵].
  5. عبد الملک بن مروان به حاکم مدینه نوشت: محمّد بن علی را دست و پا بسته و در غل‌وزنجیر به نزد من بفرست. حاکم مدینه در جواب نامه عبدالملک نوشت: ای امیر مؤمنان این نامه‌ای که برایت می‌نویسم به منزله مخالفت با تو یا ردّ کردن دستور تو نیست. بلکه خیرخواهی است که از روی دلسوزی انجام می‌دهم. امروزه در روی زمین فردی باعفّت‌تر، زاهدتر و باورع‌تر از مردی که شما او را از من طلب کرده‌اید وجود ندارد. او از داناترین مردم، ملایم‌ترین مردم و در عبادت خداوند و فرمانبرداری از او سخت‌کوشترین مردمان است و من ناپسند می‌دارم که امیر المؤمنین عبدالملک متعرّض چنین شخصی گردد،؛ چراکه ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ[۶]. عبدالملک از دیدن نامه والی خوشحال شد و فهمید که او از روی خیرخواهی و دلسوزی این نامه را برایش نوشته است‌[۷].
  6. هشام بن عبدالملک به امام باقر(ع) عرض کرد: به خدا سوگند که من هرگز دروغی از تو نشنیده‌ام‌[۸]. همچنین به آن حضرت عرض کرد: تا زمانی که امثال تو در میان قریش وجود داشته باشند، همواره قریش سرور و صاحب اختیار عرب و عجم باقی خواهد ماند[۹].
  7. قتادة بن دعامه بصری به امام باقر(ع) عرض کرد: من در برابر فقیهان و دانشمندان بسیاری نشسته‌ام. من حتّی در برابر ابن عبّاس که از بزرگان اصحاب پیامبر اکرم(ص) بوده است نیز حضور پیدا کرده‌ام. امّا در پیش هیچ‌کدام از این بزرگان به‌گونه‌ای که در برابر تو مضطرب می‌شوم دلم به تپش و اضطراب نیفتاده است‌[۱۰].
  8. عبدالله بن معمر لیثی به امام باقر(ع) عرض کرده است: من سینه‌های شما خاندان را خاستگاه رویش درخت دانش می‌دانم، میوه درخت دانش از آن شما و شاخ‌وبرگ آن برای دیگر مردمان است‌[۱۱].
  9. شمس الدین محمد بن طولون گفته است: ابو جعفر محمّد بن زین العابدین ابن حسین بن علی بن ابی طالب ملقّب به باقر پدر جعفر صادق (رضی الله عنهما) دانشمند و سیدی جلیل القدر بوده است. وی بدین جهت باقر لقب گرفته است که علم و دانش را گسترش بسیار داده است.؛ چراکه «تبقیر» در لغت عرب به‌معنای توسعه دادن است. شاعر در مدح او گفته است: ای که سفره دانش را برای پرهیزگاران گسترده‌ای و ای بهترین کسی که براساس فطرت، لبّیک گفته‌ای[۱۲].
  10. محمد بن طلحه شافعی گوید: او شکافنده و جمع‌آوری کننده دانش‌هاست. کسی است که دانش خود را آشکار کرده و در میان مردم برافراشته است. کسی است که درخت نیکی نشاند و شاخ‌وبرگش داد. قلب او صاف و دانشش پاکیزه، جانش پاک و اخلاقش شریف بود. او همه اوقات زندگی خود را به فرمانبرداری از خدا آباد ساخته و در مقام تقوا و پرهیزگاری‌ ثابت‌قدم بود. نشانه‌های تقرّب به خداوند در چهره او و رفتارش ظهور پیدا کرده، پاکی برگزیدگی از جانب خداوند در همه شئون زندگی او آشکار بود[۱۳].
  11. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می‌نویسد: محمّد بن علی بن الحسین، سرور فقیهان منطقه حجاز بوده است، مردمان از او و پسرش جعفر فقه را آموخته‌اند[۱۴].
  12. ابو نعیم اصفهانی درباره امام باقر(ع) گوید: او کسی است که همواره به یاد خدا و دارای حضور قلب، در برابر خداوند متعال خاشع و در برابر سختی‌های روزگار بسیار صابر بوده است. او ابو جعفر محمد بن علی باقر از سلاله دودمان نبوّت می‌باشد. وی کسی است که هم از جهت دینی دارای شرافت و هم از نظر حسب و نسب، والا و بلندمرتبه است. سخنانش همه در پند و اندرز و هشدار از عوارض و خطرات راه‌های زندگی بوده، اشک چشمش همیشه جاری و همیشه دیگران را از دشمنی و جدال نهی می‌نموده است.
  13. احمد بن یوسف دمشقی قرمانی درباره امام محمّد باقر(ع) چنین آورده است: منبع فضایل و افتخارات امام محمّد بن علی باقر بدین‌جهت باقر نامیده شده است که علم را می‌شکافته. درباره اختصاص لقب باقر به آن حضرت این‌گونه هم گفته شده است که: او به‌خاطر روایتی که جابر بن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم(ص) نقل نموده به این لقب اختصاص یافته است. جابر بن عبدالله گوید: پیامبر اکرم(ص) فرموده است: ای جابر، نزدیک است که تو با فرزندی از فرزندان حسین ملاقات کنی که‌ نامش مانند نام من است. او علم را می‌شکافد. یعنی دانش و معرفت از سینه او فوران می‌کند. پس هنگامی که او را دیدی سلام مرا به او برسان. محمّد باقر در میان برادران خود جانشین پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین گردید. وی وصی زین العابدین بوده و زمام امور امامت را پس از پدر بزرگوارش در دست م می‌گیرد[۱۵].
  14. علی بن محمد بن احمد مالکی - معروف به ابن صبّاغ- چنین می‌گوید: محمّد بن علی بن الحسین(ع) گذشته از آنچه را که از دانش، آقایی، فضیلت، ریاست و امامت در او جمع آمده بوده، دارای ویژگی جود و کرم آشکار در میان عوام و خواص بوده است. کرم آن حضرت در میان تمام مردم زبانزد بوده و آن حضرت علیرغم بسیاری عیال و وضع مالی متوسّط معروف به فضیلت و احسان بوده است‌[۱۶].
  15. ابن خلکان گوید: ابو جعفر محمّد بن علی زین العابدین بن حسین بن علی بن ابی طالب ملقّب به باقر یکی از امامان دوازده‌گانه است... آن حضرت دانشمندی بوده که سیادت و بزرگی داشته است‌[۱۷].
  16. احمد بن حجر گفته است: وارث امام زین العابدین(ع) از میان فرزندانش که عبادت، دانش و پارسایی او را به میراث برده باشد ابو جعفر محمّد باقر است. لقبش یعنی باقر از ریشه بقر الارض یعنی شکافتن زمین و شیار کردن آن گرفته شده است و همچنان که گنج‌های پنهان از دل زمین با کندن و شکافتن خارج می‌شود آن حضرت نیز سینه دانش‌ها را شکافته و گنج‌های‌ پنهان معرفت را از زمین دانش استخراج نموده است؛ لذاست که می‌بینیم امام محمّد باقر(ع) گنج‌های پنهان معارف و حقیقت احکام و حکم و لطایف را آنچنان استخراج کرده و به جامعه نمایانده است به‌گونه‌ای که تنها آنان که چشم حقیقت‌بین‌شان نابینا است و نیز کسانی که باطن و نهانخانه دلشان آکنده از امراض قلبی باشد از دیدن آن امتناع می‌ورزند. از اینجا است که درباره او گفته شده است: او شکافنده دانش، جمع‌کننده دانش، انتشاردهنده دانش، برافرازنده دانش بوده، قلبش پاک و علم و عملش مطهّر، جانش مبرّای از هر پلیدی و اخلاقش آکنده از شرافت بوده، همه اوقات زندگی‌اش با فرمانبرداری خدا آبادان گشته و در مقامات عارفان دارای رسومی تا بدان‌پایه است که زبان توصیف‌کنندگان از وصف آن عاجز گردیده است. وی در رابطه با سیروسلوک و معارف و شناخت کلماتی دارد که در این مختصر نمی‌گنجد. در شرافت و جلالت قدر این بزرگوار همین بس‌که ابن مدینی روایت کرده که جابر بن عبدالله انصاری در زمان کودکی امام محمّد باقر(ع) به نزد آن حضرت رفته و به آن حضرت عرض کرده است: پیامبر خدا(ص) بر تو سلام رسانده است. به جابر گفته شد: چگونه چنین چیزی ممکن است؟ جابر گفت: من در نزد پیامبر خدا(ص) نشسته بودم، امام حسین(ع) نیز در دامن پیامبر نشسته و پیامبر با او بازی می‌کردند، آنگاه پیغمبر اکرم(ص) به من فرمودند: ای جابر، از این حسین فرزندی متولّد خواهد شد که نام او علی است. پس هنگامی که روز قیامت برپا گردید، منادی از جانب حق ندا می‌کند که سید عابدان یا سرور عبادت‌کنندگان برخیزد و فرزند حسین، علی برخواهد خواست. سپس از آن فرزند، فرزندی متولّد خواهد شد که نام او محمّد است. پس ای جابر، اگر آن فرزند را دیدی سلام مرا به او برسان‌[۱۸].
  17. محمد امین بغدادی سویدی گوید: از هیچ‌یک از فرزندان حسین کسی مانند ابو جعفر رضی الله عنه علم دین، سنّت، سیر و رشته‌های مختلف ادبی را به منصه ظهور نگذاشته است‌[۱۹].[۲۰].

منابع

پانویس

  1. المناقب، ج۲، ص۲۸۶.
  2. ائمّتنا، ج۱، ص۳۹۶، به نقل از اعیان الشّیعه، ج۲، ص۲۰.
  3. بحار الانوار، ج۱۱، ص۸۲.
  4. «همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست» سوره حجر، آیه ۷۵.
  5. کشف الغمّه، ص۲۱۲.
  6. «بی‌گمان خداوند آنچه را که گروهی دارند دگرگون نمی‌کند (و از آنان نمی‌ستاند) مگر آنها آنچه را که در خویش دارند دگرگون سازند» سوره رعد، آیه ۱۱.
  7. ائمّتنا، ج۱، ص۳۹۶، به نقل از اعیان الشّیعه، ج۲، ص۸۵.
  8. مناقب، ج۲، ص۲۷۸.
  9. بحار الانوار، ج۱۱، ص۸۸.
  10. فى رحاب ائمّة اهل البیت، ج۴، ص۱۰.
  11. کشف الغمّة، ص۲۲۱.
  12. الائمّة الاثنا عشر، ص۸۱. يَا بَاقِرَ الْعِلْمِ لِأَهْلِ التُّقَى *** وَ خَيْرَ مَنْ لَبَّى عَلَى الْأَجْبُلِ.
  13. مطالب السّؤول ۸۰؛ کشف الغمّه، ج۲، ص۳۲۹؛ صواعق محرقه، ص۳۰۴ با اندکى اختلاف.
  14. المدخل إلى موسوعة العتبات المقدّسة، ص۲۰۱؛ حلیة الاولیاء، ج۳، ص۱۸۰.
  15. اخبار الدول، ص۱۱۱.
  16. الفصول المهمّة، ص۲۰۱.
  17. وفیات الاعیان، ج۳، ص۳۱۴.
  18. الصواعق المحرقه، ص۳۰۵.
  19. سبائک الذهب، ص۷۲.
  20. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۲۳.