امامتپدیا:شیوه ارجاع به منابع
شیوه ارجاع به منابع شیوهنامهای است که با موافقت ویراستاران امامتپدیا نوشته شده و قواعدی را برای ارجاعدادن به منابع (شامل کتاب، مجلات، روزنامهها و سایتها)، هم در متن مقالات (در بخش پانویس) و هم در بخش منابع معرفی میکند. برپایه این قواعد، باید در بخش پانویس خلاصهای از اطلاعات بیاید و مشخصات کامل اثر (کتاب و...) در بخش منابع بیاید. مثلا در پانویس فقط نام و نام خانوادگی، نام اثر و شماره جلد و صفحه بیاید. این قواعد با هدف یکدست شدن مقالات این دانشنامه و فهم و ویرایش آسانِ ارجاعات تصویب شدهاند.
اگر بخواهیم توضیحاتی در پانویس بیاوریم، بهتر است از یادداشت استفاده کنیم. دستورهای ویکینویسی برای یادداشت و ارجاعات در پایان این مقاله توضیح داده شدهاند.
ارجاع به کتاب
در پانویس
از آنجا که مشخصاتِ نشرِ کتاب (یا مقاله یا سایت)، به صورت کامل در بخش منابعِ مقاله میآید، در پانویس باید خلاصهای از این مشخصات بیاید:
ر.ک: نام خانوادگی نویسنده، نام کتاب، یکی از مؤلفههای نشر(اولویت با سال نشر است)، شماره جلد با حرف اختصاری ج، شماره صفحه با حرف اختصاری ص.
نکته: ر.ک در صورتی می آید که منبع مورد نظر جزء منابع معرفی شده در سایت باشد.
در ارجاع به فرهنگهای لغت و مانند آن به این روش عمل میشود: نام خانوادگی نویسنده، نام کتاب، جلد، صفحه (ذیل واژه فلان).
مثال: دهخدا، لغتنامه، ج ۱۰، ص ۳۰ (ذیل واژه رجوع).
نکته: آوردن یکی از مؤلفههای نشر به این دلیل است که مقالات ویکی دائماً در حال ویرایشاند و ممکن است پانویسی افزوده شود و در آن به اثری ارجاع داده شود که از نظر نشر، متفاوت با اثری است که در بخش منابع آمده است. تفاوت در نشر، معمولاً تفاوت در شماره صفحه را به دنبال دارد. به همین دلیل باید در پانویس مشخص باشد که به کدام اثر ارجاع داده شده است.
در منابع
مشخصات کتاب در بخش منابع به این شیوه میآید:
نام خانوادگی مؤلف، نام (برای بیشتر از یک نویسنده به مثالها رجوع کنید)، عنوان کتاب، نام مترجم و محقق (مثلاً ترجمهٔ...، به تحقیق...)، محل نشر، نام ناشرنوبت چاپ (مثلاً چاپ سوم)، سال چاپ برای نوبت ذکرشده. (تعداد جلد بیاد) مثال برای یک مؤلف:
شاملو، احمد، در آستانه، تهران، مؤسسه انتشارات نگاه، ۱۳۷۶ش.
مثال برای دو مؤلف:
بودریار، ژان، مومیایی رازی، احمد، سرگشتگی نشانهها: نمونههایی از نقد پسامدرن، ترجمهٔ باب رحمتی، تهران، نشر مرکز، ۱۳۷۴ش .
مثال برای بیش از دو مؤلف:
لوگان، جان و دیگران، سه توپ دارم قلقلیه، تهران، نشر بادبادک، ۱۳۷۷ش.
نکات:
- اگر محل نشرِ کتاب مشخص نبود از علامت اختصاری [بیجا] و اگر ناشر آن مشخص نبود از [بینا] و اگر تاریخ نشر مشخص نبود، از [بیتا] استفاده میشود.
مثلاً: مطهری، مرتضی، پیامبر امی، [بیجا]، [بینا]، [بیتا]. (بحث شود)
- بین عنوان اصلی و فرعیِ کتاب دونقطه میآید.
مثال: نجفی، ابوالحسن، غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی،... .
ارجاع باواسطه
ارجاع باواسطه ارجاعدادن به منبعی است که پژوهشگر آن را ندیده بلکه به نقل از منبعی دیگر آن را میآورد. سیاست امامتپدیا دراینست که تمامی ارجاعاتی که باواسطهاند، حتما ذکر شود که به نقل از چه کسی و چه منبعی است. قاعده ارجاع باواسطه در امامتپدیا چنین است که در دو ارجاع جداگانه ابتدامنبع اصلی و سپس منبعی که از آن نقل کرده ایم، می آید. اگر ارجاع باواسطه در پایان پاراگراف است می بایست که یکی از ارجاعات قبل از نقطه پایانی و یکی دیگر بعد از نقطه بیاید. لازم بذکر است که در ارجاع باواسطه، نباید مشخصات کتابشناختی اثری که دیده نشده در بخش منابع بیاید.
مثال برای ارجاع با واسطه در وسط متن: امام حسین(ع) شش سال از دوران زندگیاش را با جد بزرگوارش سپری کرد و در این مدت همیشه در کنار رسول خدا(ص) بوده و حتی در وقت نماز از آن حضرت جدا نمیشد. رسول خدا(ص) با جملاتی که دربارۀ امام حسین فرموده گوشهای از فضائل او و برادرش را به مردم بازگو نمود، مانند حدیث: «حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت هستند»[۱][۲].وسوسه، در شمار صفاتی است که با یقین ناسازگار است. این کلمه از نظر لغوی، بمعنی همهمه و صداهای آرام پیدرپی، آمده است؛ و مراد از آن در علم اخلاق، اندیشههائی است که با تردید افکنیهای شیاطین جنی و انسی، در قلب انسان حاصل میشود[۳].
مثال برای ارجاع باواسطه در پایان پاراگراف:
ارجاع به کتابهای خاص (مثل قرآن و مفاتیح)
منظور از کتابهای خاص کتابهای آسمانی و کتابهایی همچون نهج البلاغه و مفاتیح الجنان است. در ارجاع به این کتابها، سادهترین شیوه انتخاب شده است تا برای مخاطب عام قابل فهم و شناسایی باشد؛ مثلاً واژه «سوره» برای ارجاع به قرآن حتماً میآید تا مخاطبی که با نام بیشتر سورهها آشنا نیست، قرآنیبودن ارجاع را متوجه شود.
ارجاع به قرآن
- پانویس: در پانویس برای ارجاع به قرآن چنین باید عمل کرد:
سوره فلان، آیه فلان.
مثال: سوره مائده، آیه ۵۵.
- منابع: در بخش منابع میتوان به واژه قرآن اکتفا کرد، مگر اینکه از ترجمه خاصی از قرآن استفاده شده باشد که در این صورت باید مشخصات کامل نشر بیاید. برای این کار به شیوه گفتهشده در بخش «ارجاع به کتاب» عمل میشود.
مثال: قرآن کریم، ترجمه محمدمهدی فولادوند، تهران، دارالقرآن الکریم، ۱۴۱۸ق/۱۳۷۶ش.
ارجاع به نهج البلاغه
- پانویس: برای ارجاع به این کتاب در بخش پانویس باید چنین عمل کرد:
نهج البلاغه، تصحیح فلانی، خطبه یا حکمت یا نامه فلان، ص فلان.
مثال: نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۶، ص ۴۸.
نکته: آوردن نام مصحح به این دلیل است که خطبهها در تصحیحهای مختلف، جابهجایی دارند. اولویت در چاپهای مختلف نهج البلاغه، با نهجالبلاغه تصحیح صبحی صالح است.
نکته ۲: اگر اطلاعات مربوط به نشر چاپ مورد نظر نهج البلاغه در دسترس نبود فقط شماره خطبه یا حکمیت یا نامه بیاید.
- منابع: در بخش منابع باید مشخصات کامل نشر بیاید، مانند روشی که در بخش «ارجاع به کتاب» آمده است.
ارجاع به مفاتیح الجنان
- پانویس: برای ارجاع به این کتاب در بخش پانویس باید چنین عمل کرد:
مفاتیح الجنان، نام دعا یا عمل یا بخش، بند فلان (اگر بند دارد).
مثال: مفاتیح الجنان، دعای جوشن، بند ۴۰.
- منابع: در بخش منابع به واژه مفاتیح الجنان اکتفا میشود. یعنی نیازی نیست مشخصات کتابشناختی آن بیاید.
ارجاع به صحیفه سجادیه
- پانویس: برای ارجاع به این کتاب در بخش پانویس باید چنین عمل کرد:
صحیفه سجادیه، شماره دعا، شماره بند.
مثال: صحیفه سجادیه، دعای ۵، بند ۳.
- منابع: در بخش منابع به واژه صحیفه سجادیه اکتفا میشود. یعنی نیازی نیست مشخصات کتابشناختی آن بیاید.
ارجاع به رساله توضیح المسائل
- پانویس: برای ارجاع به این کتاب در بخش پانویس باید چنین عمل کرد:
رساله توضیح المسائل آیتالله ...، نام بخش، مسئله فلان(که شماره مسئله میآید).
مثال: رساله توضیح المسائل آیتالله محمدتقی بهجت، بخش وضو، مسئله ۲۶۷.
- منابع: در بخش منابع، مشخصات کتابشناختی رساله میآید، مانند روشی که در بخش «ارجاع به کتاب» آمده است.
مثال: رساله توضیح المسائل آیتالله محمدتقی بهجت، قم، نشر شفق، ۱۳۷۸ش.
ارجاع به مقاله (شامل مقاله، مدخل دانشنامهای، گفتگو، خبر، گزارش)
در پانویس
برای ارجاع به مقاله در بخش پانویس باید مشخصات زیر را آورد، فرقی هم نمیکند مقاله در مجله یا مجموعه مقاله یا دانشنامه آمده باشد:
ر.ک: نام خانوادگی نویسنده، «نام مقاله»، شماره صفحه با حرف اختصاری ص.
ر.ک: حسنی، بررسی تطبیقی ظهور در اسلام و آیین زرتشت، ص ۲۰.
نکته: از آنجا که در روزنامهها غالباً نام مؤلف مشخص نیست، از عنوان خبر (یا مقاله) به همراه عنوان روزنامه استفاده میکنیم. اگر خبر (مقاله یا گزارش) نیز عنوان نداشت، باید از عنوان روزنامه و تاریخ انتشار و شماره صفحه استفاده کرد.
مثال ۱: «جواهر الاخبار منتخبی از آیات، روایات و احادیث»، روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ص۱۰.
مثال ۲: روزنامه جمهوری، ۲۵ آبان ۱۳۹۵، ص۱۰.
در منابع
مقاله ممکن است در مجموعهمقاله یا مجله یا روزنامه یا دانشنامه بیاید. روش آوردن اطلاعات کتابشناختی هر کدام از این موارد در بخش منابع متفاوت است:
مجموعه مقالات یا دانشنامه یا دائرة المعارف
نام خانوادگی نویسنده، نام، «عنوان مقاله»، در مجموعه مقالات فلان (یا دانشنامه فلان)، نام شهر، نام ناشر، تاریخ نشر.
مثال:
پورطباطبایی، سید مجید، «آسیبشناسی قرآنپژوهی مستشرقان»، در هفده گفتار قرآنپژوهی، به کوشش سعید بهمنی، تهران، مرکز هماهنگی، توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی، ۱۳۸۸ش.
خراسانی، شرفالدین، «ابن سینا»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۰ش.
مجلات
نام خانوادگی نویسنده، نام، «عنوان مقاله»، ترجمه فلانی، در مجله فلان، شماره فلان، سال فلان، تاریخ.
مثال ۱:
معلمی، حسن، «فلسفه اخلاق»، در مجله قبسات، شماره ۳۹-۴۰، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.
ارجاع به وب (شامل سایت و وبلاگ)
در پانویس
در پانویس برای ارجاع به سایت باید این مشخصات را آورد:
نام خانوادگی نویسنده، «نام مقاله یا خبر»، سایت فلان.
نکته: میتوان مقاله یا خبر را لینک کرد.
در منابع
مشخصات ارجاع به سایت، در بخش منابع مدخل چنین میآید:
نام خانوادگی، نام، «نام مقاله»، سایت فلان، تاریخ درج مطلب: عدد روز نام ماه و عدد سال، تاریخ بازدید: عدد روز نام ماه عدد سال.
مثال: جعفریان، رسول، «هشت دهه زندگی آیت الله شیخ محمد حسین کاشف الغطاء»، سایت خبر آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۲۵ خرداد ۱۳۹۱ش، تاریخ بازدید: ۵ شهریور ۱۳۹۵ش.
نکته: در این بخش خبر یا مقاله را لینک میکنیم.
ارجاع به پایاننامه
در پانویس
برای ارجاع به پایاننامه در پاورقی مانند کتاب عمل میشود، یعنی موارد زیر آورده میشود:
ر.ک: نام خانوادگی نویسنده، نام پایاننامه، شماره صفحه، سال.
مانند: ر.ک: رضاپور، بررسی تطبیقی این با آن، ص۲۳۴، سال ۱۳۹۵ ش.
در منابع
مشخصات ارجاع به پایاننامه در بخش منبع چنین میآید:
نام خانوادگی، نام، نام پایاننامه، پایاننامه دوره الف رشته ب، شهر، نام دانشکده و دانشگاه، سال.
مثال: رضاپور، علیرضا، بررسی تطبیقی این با آن، پایاننامه دوره کارشناسی ارشد رشته فلسفه تطبیقی، قم، دانشکده الاهیات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۲.
ارجاع به فیلم و مستند
در پانویس
نام خانوادگی تهیهکننده، فیلم/مستند/سریال «نام اثر»، شماره قسمت.
مثال: سیما فیلم، مجموعه تلویزیونی «مختارنامه»، قسمت ۷.
مثال ۲: آوینی، مستند «روایت فتح»، قسمت ۱۲.
نکته: حتماً قید فیلم، مستند، سریال یا هر چیز دیگری آورده شود.
در منابع
نام خانوادگی، نام تهیهکننده، فیلم/مستند/سریال «نام اثر»، به کارگردانی نام کارگردان، تاریخ تولید، نمایش داده شده در: محل انتشار.
مثال: سیما فیلم، مجموعه تلویزیونی «مختارنامه»، به کارگردانی داوود میرباقری، ۱۳۹۲ش، نمایش داده شده در شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران.
مثال ۲: آوینی، مرتضی، مستند «روایت فتح»، به کارگردانی مرتضی آوینی، ۱۳۶۳-۱۳۶۸ش.
ارجاع به سخنرانی و فایل صوتی
در پانویس
نام خانوادگی سخنران، سخنرانی/درسگفتار «عنوان سخنرانی/درسگفتار»، شماره جلسه.
مثال ۱: رفیعی، سخنرانی «شب نیمه شعبان».
مثال ۲: ملکیان، درسگفتار «آشنایی با فلسفه دین»، جلسه هفتم.
تذکر: عبارت «سخنرانی/درسگفتار» پیش از عنوان سخنرانی آورده شود.
در منابع
نام خانوادگی، نام سخنران، سخنرانی/درسگفتار «عنوان سخنرانی/درسگفتار»، برگزارکننده در مکان سخنرانی، شماره جلسه، زمان سخنرانی.
مثال ۱: رفیعی، حسین، سخنرانی «شب نیمه شعبان»، در حرم حضرت معصومه، ۱۵ شعبان ۱۴۲۳ق.
مثال ۲: ملکیان، مصطفی، درسگفتار آشنایی با فلسفه دین»، مؤسسه حنانه در کتابخانه ملی ایران، جلسه هشتم، ۲۱ آبان ۱۳۹۶ش.
ارجاع به منابعی که نویسنده آنها مشخص نیست
در این دست موارد دو حالت ممکن است:
الف) نویسندگان متعدد: در این مورد از آنجا که بخشهای کتاب مربوط به شخص خاصی نیست، از عبارت «جمعی از نویسندگان» برای نویسنده استفاده میکنیم، مانند:
جمعی از نویسندگان، جاسوسهای چند جانبه، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۷۹.
توجه کنید که اگر کتاب سرویراستار دارد یا به کوشش یک نفر است، باید نام آن فرد به عنوان نویسنده آورده شود.
ب) نویسنده نامشخص: در این موارد از آوردن نام نویسنده خودداری میکنیم و با نام کتاب شروع میکنیم؛ مانند:
جاسوسهای چندجانبه، تهران، نشر ققنوس، ۱۳۷۹.
نکات کلی
- نام مشهورِ شخص بر نام اصلی اولویت دارد، برای مثال برای صدوق، از «شیخ صدوق» استفاده میکنیم نه «ابن بابویه».
- لقبهایی نظیر دکتر، مهندس، استاد، علامه، آیتالله، حجتالاسلام، شیخ، ملا، خواجه، مولا و مولانا از جلوی نام اشخاص حذف میشود، مگر اینکه آن لقب جزو نام فرد شده باشد، مثلا شیخ مفید یا سید مرتضی یا آخوند خراسانی.
- باید بین پانویس و منابع، هماهنگی باشد؛ مثلا نباید در پانویس نوشت «شیخ صدوق، خصال،..» و در کتابنامه آورد «صدوق، خصال،...»؛ چراکه این کار باعث سردرگمی مخاطب میشود.
- اگر میخواهیم برای یک عبارت، چند منبع ذکر کنیم، همه را در یک پاورقی میآوریم، مگر اینکه موضوع چالشبرانگیز باشد و بخواهیم تعدد منبع را به مخاطب منتقل کنیم؛ البته باز هم نباید زیادهروی کرد.
صحیح: الف[۱] نادرست: الف[۱][۲][۳][۴]
- در تنظیم الفبایی منابع، «ال» تعریف در ابتدای نامهای عربی نادیده گرفته میشوند.
- در بخش منابع، ابتدا منابع فارسی و عربی بدون تفکیک میآیند و سپس منابع لاتین.
- بین علایم اختصاری (مثل ج، ص و ش) و اعداد نباید فاصله باشد. نمونه اشتباه: ص ۲۳.
- بهتر آن است نام نویسنده یا نویسندگان کتاب، به همان شکلی آورده شود که در کتاب (و مقالات) ثبت شدهاست. در بعضی شیوهها برای صرفهجویی در فضا، نام کوچک نویسنده را خلاصه مینویسند؛ ولی از آنجا که در امامتپدیا معضل فضا وجود ندارد، نیازی به خلاصه کردن نام نگارنده نیست. علاوه بر اینکه آوردن نام کامل نویسنده، باعث سادگی در یافتن منبع یادشده و یافتن منابع دیگر از همان نویسنده، خواهد شد.
- نام کتابهای نگاشته به زبانهای غیر فارسی، به فارسی ترجمه نمیشود، مگر اینکه ارجاع به ترجمهٔ فارسی آنها باشد، که در آن صورت، عنوان کتاب به زبان اصلی ذکر نمیشود. این مسئله برای دیگر انواع منابع هم صادق است.
دستورهای ویکینویسی
منابع
در بخش منابعِ مقاله، ابتدای هر منبع، گلوله یا همان ستاره (با فشردن کلید شیفت+۸) گذاشته میشود. سپس به ترتیب:
- تصویر آن منبع با سایز ۲۲ پیکسل
- نام نویسنده به صورت نام خانوادگی و نام (نام نویسنده پیوند داده شود)
- ویرگول+space
- نام کتاب به صورت پررنگ (نام کتاب پیوند داده شود)
مثال
متن در پانویس
اگر در پانویس متن آورده شود، آدرس در پرانتز و بعد از متن میآید؛ مانند:
۱. فلان موضوع را اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب تفسیر راهنما توضیح داده است (هاشمی رفسنجانی، تفسیر راهنما، ج۲، ص۲۱).
لطفاً به سبک نقطهگذاری دقت شود.
پانویس
برای وارد کردن پانویس در داخل متنِ اصلی مقاله، جایی که شمارهٔ پاورقی باید داده شود، متن پاورقی را بین <ref> و </ref> میآوریم. سرانجام برای نمایش همهٔ پانویسها در بخش پانویس از الگوی {{پانویس2}} استفاده میکنیم. مثلاً به این صورت:
[[احمد بن هلال کرخی]]: [[احمد بن هلال کرخی]]، اهل روستای بزرگی از منطقه "[[نهروان]]" بود که میان واسط و [[بغداد]] قرار دارد. گفته شده است: وی از [[یاران]] [[حضرت هادی]]{{ع}} یا [[امام عسکری]]{{ع}} بود. به [[غلو]] مشهور به علو و مورد [[لعن]] و نفرین ابدی است. نخست از افراد مورد [[اطمینان]] [[حضرت عسکری]]{{ع}} و از [[اصحاب خاص]] و [[روایت]] کننده از [[امامان معصوم]]{{عم}} بود. ۵۴ مرتبه به [[زیارت]] [[خانه خدا]] رفت که بیست مرتبه آن با پای پیاده بود. اما دچار کژی شد؛ به گونهای که [[حضرت عسکری]]{{ع}} او را بسیار [[نکوهش]] کرد و دربارهاش فرمود: "از این [[صوفی]] [[ریاکار]] و بازیگر [[پروا]] کنید"<ref>رجال کشی، ص ۵۳۵.</ref>. برخی نیز این جمله را در [[نکوهش]] او، از جانب [[حضرت مهدی]]{{ع}} دانستهاند که در هر حال نشانگر [[پلیدی]] و [[گمراهی]] این مرد است. او تا زمان [[نیابت]] [[محمد بن عثمان]] زیست و با سماجت بسیار، [[سفارت]] آن جناب را [[انکار]] کرد. [[توقیع]] مبارکی از جانب [[حضرت مهدی]]{{ع}} درباره [[لعن]] و نفرین بر او و [[لزوم]] اظهار بیزاری از کارهایش صدور یافته است<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.</ref>. بیشتر کتابهای رجالی، او را به "[[عبرتایی]]" ملقب میدانند<ref>ابی داود، رجال، ص ۴۲۵؛ رجال طوسی، ص ۳۸۴؛ رجال علامه، ص ۲۰۲.</ref>. [[شیخ طوسی]] در [[کتاب الغیبة (کتاب)|کتاب الغیبة]] وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "[[بغدادی]]" نیز گفته شده است. از [[تاریخ]]، فهمیده میشود [[احمد بن هلال]] تا آخر [[سفارت]] و [[نیابت]] [[نایب]] نخست [[منحرف]] نشده بود؛ لکن به مجرد [[وفات]] [[عثمان بن سعید]] در [[نایب دوم]] [[شک]] کرد و [[نیابت]] او را نپذیرفت<ref>صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲.</ref>. [[شیعیان]] هم پس از [[عزل]]، او را [[ملعون]] دانسته و از وی دوری جستند. پس از [[مرگ]] وی توقیعی از سوی [[ولی عصر]]{{ع}} به دست [[حسین بن روح]] به شرح ذیل صادر شد: [[خداوند]] از [[فرزند]] [[احمد بن هلال|هلال]] نگذرد که بدون اجازه و [[رضایت]] ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل میکرد! تا آن که [[پروردگار]]، با نفرین ما زندگیاش را به انجام رساند. ما در زمان حیاتش نیز انحرافش را به [[خواص]] [[شیعیان]] خود اعلام کردیم. این را به هرکس که درباره او میپرسد، برسانید. هیچیک از [[شیعیان]] ما معذور نیست در آنچه افراد مورد [[اعتماد]] از ما [[نقل]] میکنند، [[تردید]] کند؛ زیرا میدانند ما [[اسرار]] خود را با آنان میگوییم". آن [[حضرت]] در توقیعی دیگر فرمود: [[احمد بن هلال|ابن هلال]]، [[ایمان]] خود را پایدار نداشت و با آن که مدت طولانی [[خدمت]] کرد، به دست خود ایمانش را به [[کفر]] دگرگون ساخت و [[خدا]] نیز او را [[کیفر]] داد<ref>شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.</ref>. آنچه یاد شد، فقط برخی از [[مدعیان دروغین]] در [[دوران غیبت]] بود. پرداختن به همه مدعیان، مجال بسیار گستردهای میطلبد که در حوصله این نوشتار نیست. علاقهمندان میتوانند به کتابهای مفصلی که در اینباره تدوین شده است، مراجعه کنند<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۱۷۳-۱۸۱.</ref>. ==پانویس== {{پانویس2}}
که میشود:
احمد بن هلال کرخی: احمد بن هلال کرخی، اهل روستای بزرگی از منطقه "نهروان" بود که میان واسط و بغداد قرار دارد. گفته شده است: وی از یاران حضرت هادی(ع) یا امام عسکری(ع) بود. به غلو مشهور به علو و مورد لعن و نفرین ابدی است. نخست از افراد مورد اطمینان حضرت عسکری(ع) و از اصحاب خاص و روایت کننده از امامان معصوم(ع) بود. ۵۴ مرتبه به زیارت خانه خدا رفت که بیست مرتبه آن با پای پیاده بود. اما دچار کژی شد؛ به گونهای که حضرت عسکری(ع) او را بسیار نکوهش کرد و دربارهاش فرمود: "از این صوفی ریاکار و بازیگر پروا کنید"[۶]. برخی نیز این جمله را در نکوهش او، از جانب حضرت مهدی(ع) دانستهاند که در هر حال نشانگر پلیدی و گمراهی این مرد است. او تا زمان نیابت محمد بن عثمان زیست و با سماجت بسیار، سفارت آن جناب را انکار کرد. توقیع مبارکی از جانب حضرت مهدی(ع) درباره لعن و نفرین بر او و لزوم اظهار بیزاری از کارهایش صدور یافته است[۷]. بیشتر کتابهای رجالی، او را به "عبرتایی" ملقب میدانند[۸]. شیخ طوسی در کتاب الغیبة وی را "کرخی" نامگذاری کرده و به او "بغدادی" نیز گفته شده است. از تاریخ، فهمیده میشود احمد بن هلال تا آخر سفارت و نیابت نایب نخست منحرف نشده بود؛ لکن به مجرد وفات عثمان بن سعید در نایب دوم شک کرد و نیابت او را نپذیرفت[۹]. شیعیان هم پس از عزل، او را ملعون دانسته و از وی دوری جستند. پس از مرگ وی توقیعی از سوی ولی عصر(ع) به دست حسین بن روح به شرح ذیل صادر شد: خداوند از فرزند هلال نگذرد که بدون اجازه و رضایت ما، در کار ما مداخله و فقط به میل خود عمل میکرد! تا آن که پروردگار، با نفرین ما زندگیاش را به انجام رساند. ما در زمان حیاتش نیز انحرافش را به خواص شیعیان خود اعلام کردیم. این را به هرکس که درباره او میپرسد، برسانید. هیچیک از شیعیان ما معذور نیست در آنچه افراد مورد اعتماد از ما نقل میکنند، تردید کند؛ زیرا میدانند ما اسرار خود را با آنان میگوییم". آن حضرت در توقیعی دیگر فرمود: ابن هلال، ایمان خود را پایدار نداشت و با آن که مدت طولانی خدمت کرد، به دست خود ایمانش را به کفر دگرگون ساخت و خدا نیز او را کیفر داد[۱۰]. آنچه یاد شد، فقط برخی از مدعیان دروغین در دوران غیبت بود. پرداختن به همه مدعیان، مجال بسیار گستردهای میطلبد که در حوصله این نوشتار نیست. علاقهمندان میتوانند به کتابهای مفصلی که در اینباره تدوین شده است، مراجعه کنند[۱۱].
پانویس
- ↑ «الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ»؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۳۲۱؛ شرح مسلم، ج۶، ص۴۱.
- ↑ ر.ک. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام حسین، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۳۰.
- ↑ ر.ک. ضیائی ارزگانی، رحمت الله، امامت امام حسین، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۳۰.
- ↑ «إِنَّ الْإِمَامَةَ هِیَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِیَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِیَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ ص وَ مَقَامُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع)وَ مِیرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ(ع)إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ صَلَاحُ الدُّنْیَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی وَ فَرْعُهُ السَّامِی بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِیرُ الْفَیْءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْکَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ الْإِمَامُ یُحِلُّ حَلَالَ اللَّهِ وَ یُحَرِّمُ حَرَامَ اللَّهِ وَ یُقِیمُ حُدُودَ اللَّهِ وَ یَذُبُّ عَنْ دِینِ اللَّهِ»؛ کافی، ج ۱، ص ۲۰۰.
- ↑ ر.ک: مرکز فرهنگ و معارف قرآن، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۲۳۱.
- ↑ رجال کشی، ص ۵۳۵.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.
- ↑ ابی داود، رجال، ص ۴۲۵؛ رجال طوسی، ص ۳۸۴؛ رجال علامه، ص ۲۰۲.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ الغیبة الصغری، ص ۵۰۲.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۵۳.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت ج۲، ص۱۷۳-۱۸۱.