ظلمناپذیری در معارف و سیره نبوی
- اين مدخل از زیرشاخههای بحث ظلم است. "ظلمناپذیری" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
مقدمه
انظلام یعنی تن به ظلم دادن، زیر بار ستم رفتن. رسول خدا(ص) و اوصیای او و پیروان حقیقیشان هرگز تن به ظلم ندادهاند. این امر در زندگی نورانی پیامبر اکرم(ص) و اوصیای آن حضرت به روشنی مشاهده میشود. رسول خدا(ص) نه تنها پس از بعثت، که پیش از بعثت نیز هرگز زیر بار ستمی نرفت و تلاش کرد با روحیه انظلام در جامعه مقابله کند و از مظلوم دفاع نماید و حق مظلوم را بستاند تا زمینه ظلمپذیری رفع شود. نمونه برجسته این دوران واقعه مشهور حلف الفضول است. مورخان یادآور شدهاند که بیست و سه سال پیش از بعثت، در حالی که از عمر آن حضرت بیش از بیست سال نمیگذشت[۱]، در یک اقدام ضد ظلم که منجر به شکستن جو انظلام شد شرکت کرد. گفتهاند مردی از بنی زبید در ماه ذیقعده وارد مکه شد و کالایی داشت، عاص بن وائل سهمی آن کالا را خرید ولی از پرداخت بهای آن خودداری کرد؛ کار به مشاجره کشید و مرد زبیدی توانایی نداشت که حق خود را بگیرد. ناچار بالای کوه ابوقبیس رفت و تظلم نمود و آزادگان قریش را به دفاع از مظلوم و جلوگیری از انظلام فرا خواند و چنین گفت[۲]: ای مردان قریش به داد ستمدیدهای که کالایش را در مکه به ستم گرفتهاند و دور از طایفه و کسان خویش است برسید[۳]. حرمت خاص کسی است که حرمت نگه دارد و کسی که جامه خیانت پوشیده است حرمت ندارد.[۴]
جستارهای وابسته
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۲۸؛ البته یعقوبی مینویسد که سن رسول خدا(ص) از بیست گذشته بود که در حلف الفضول شرکت کرد. تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷.
- ↑ محمد بن حبیب البغدادی، المنمق فی أخبار قریش، صححه و علق علیه خورشید احمد فارق، الطبعة الاولی، عالم الکتب، بیروت، ۱۴۰۵ ق. ص۱۸۷؛ التنبیه و الاشراف، ص۱۷۹؛ و نیز ر.ک: تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۱۷؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۷۰؛ شفاء الغرام بأخبار البلدالحرام، ج۲، ص۱۵۸-۱۶۳؛ علی بن برهان الدین الحلبی، انسان العیون فی سیرة الأمین المأمون (السیرة الحلبیة)، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۱، ص۱۳۲.
- ↑ يَا لَلرِّجَالِ لِمَظْلُومٍ بَضاعَتَهُ، بِبَطْنِ مَكَّةَ نائِيِ الْحَيِّ وَ النَّفَرِ، إِنَّ الْحَرَامَ لِمَنْ تَمَّتْ حَرَامَتُهُ، وَ لَا حَرَامَ لِثَوْبِي لَابَسَ الْغَدَرِ
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، ج۲ ص ۱۹۱.