صراط مستقیم در عرفان اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل صراط مستقیم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

اقسام صراط در عرفان اسلامی

  • گروهی با استناد به آیۀ ﴿مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱] و نیز‌ قول " الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق‏" معتقدند چون همه در صراط مستقیم قرار دارند، نسبت همه در رسیدن به خدا نسبت یکسانی است و هیچ‌ کس‌ بر‌ دیگری مزیت ندارد. به عنوان مثال، میان انبیا‌، اولیا‌، علما، عارفان و ملائکۀ مقربین و دیگران تفاوتی وجود ندارد، علم، عمل و قیام به تکلیف نیز ارزشی ندارد و خیر، شر و تقسیم‌ انسان‌‌ها‌ به موحد و کافر، بی معنا است و فایده‌ای در انزال کتب‌ و آمدن رسل نیست؛ جامی با منحرف خواندن این گروه از افراد، صراط مستقیم را به سلوکی و وجودی تقسیم‌ می‌کند‌:
  1. صراط مستقیم وجودی: در این صراط قرب خدا به بنده، از حیث‌ وجود‌ و احاطۀ او بر بندگان مطرح می‌شود و این طریقی ازلی و ابدی است که هیچ تغییر و تبدیلی در‌ آن‌ راه‌ ندارد، چون ﴿لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ[۲] و این موضوع‌ نه‌ محدود‌ به زمان و مکان است و نه هیچ موجودی با موجود دیگر، در این زمینه تفاوت‌ دارد‌؛ حتی‌ سنگ، گیاه، حیوان، انسان و فرشته با هم مساوی‌اند.
  2. صراط مستقیم سلوکی: در این صراط‌ کسی‌ می‌تواند به مقام قرب الهی برسد که مجاهدت سخت و ریاضت صعب را با‌ راهنمایی‌ شیخ‌ کامل و مرشد واصل، متحمل شده باشد، مثل پیامبر اکرم(ص) که به مقام ﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى[۳] نایل شد و جز او کسی قادر به دست‌ یافتن‌ به‌ آن مقام نیست؛ پس، اگر خداوند متعال می‌فرماید ﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ[۴]. از جهت قرب خدا به بنده و مربوط به صراط مستقیم وجودی‌ است‌ و به‌ طور یقین برای رسیدن به ‌ ‌قرب الهی کافی نیست و اگر کافی بود پیامبر اکرم محتاج‌ به‌ سلوک‌ و طلب قرب نبود[۵].

چرا همۀ صراط‌های ربانی مستقیم‌ هستند؟

  • باید‌ دانست که چون "الله" دارای احدیت اسمی است، دارای احدیت طریقی و احدیت صراط نیز هست و متقابلا‌ سایر‌ "اسماء" یا "رب‌ها" نیز هر کدام دارای صراط مختص به خود هستند‌؛ لذا‌ همان گونه که "الله" رب الارباب و مجمع‌ بروز‌ همۀ‌ اسما است و در سایر اسما جریان دارد‌، صراط‌ اسم "الله" نیز شاه راه سایر صراط‌هاست و در دیگر اسما، جاری است‌. جامی‌ در این زمینه، بر این‌ باور‌ است که‌ هر‌ طریقی‌ به حسب اسمی از اسماءالله می‌‌تواند‌ باشد و هر اسمی مظهری دارد و آن مظهر، تابع و مربوب آن اسم است‌.[۶] این راهی است که سراسر‌ هستی در آن ضرورتا‌ سیر‌ می‌کنند و همۀ راه‌ها با‌ تمام‌ تعدد، اختلاف و تفاوتی که دارند در آنجا به هم می‌پیوندند. در حقیقت، این‌ همان‌ راهی است که خطوطش را‌ دست‌ قادر‌ از ازل ترسیم‌ کرده‌ و هیچ گونه تغییر و تبدیلی‌ در‌ آن راه ندارد و هیچ موجودی را هرچه باشد از آن گریز نیست[۷]
  • حال‌ باید پاسخی برای این پرسش یافت‌ که‌ آیا می‌توان‌ صراط‌‌های‌ متعدد حاصل از تعدد‌ رب‌ها را مستقیم دانست یا نه؟ ابن عربی چنانکه پیش‌تر آوردیم می‌نویسد: فكل‌ ماش‌ فعلى صراط الرب المستقيم[۸] بنابراین‌، به‌ نظر‌ می‌رسد‌ که ابن عربی‌ اعتقاد‌ به مستقیم بودن صراط رب‌ها و روندگان راه آنها دارد. در کلام سایر مفسران و عارفان‌ بزرگ‌ نیز‌ که معتقد به مستقیم بودن همۀ این‌ صراط‌‌ها‌ هستند‌، دلایلی‌ ذکر‌ شده است که در اینجا به بیان برخی از آنها می‌پردازیم:
  1. نواصی بندگان در دست رب‌هاست: ابن عربی در فتوحات آنجا که از دلیل خود‌ بر مکاشفۀ هود(ع)سخن می‌گوید، آورده است: "و دلیلی علی کشفه لها قوله: ما من دابه إلا هو آخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم" و "أی بشاره للخلق أعظم من هذه‌؟ [۹] خوارزمی در توضیح بشارت مورد اشارٔە ابن عربی نوشته است: کدام بشارت، خلق را عظیم‌تر از این تواند بود که نواصی همه به دست رب بود و همه‌ بر‌ صراط مستقیم باشند[۱۰] یعنی، چون ناصیۀ بندگان به دست رب است و رب بر صراط مستقیم است، پس هر رونده‌ای بر‌ صراط مستقیم است. کنایه گرفتن ناصیه‌، مفید‌ معنی تمام تصرف و قدرت از طرف گیرنده و تمام عجز، ضعف و تسلیم از طرف گرفته شده است[۱۱][۱۲]؛ [۱۳]
  2. همه راه‌ها به خدا ختم می‌شوند: دلیل‌ دوم‌ را از کلام جامی، می‌توان چنین بیان کرد، چون همۀ راه‌ها به خداوند بزرگ ختم می‌شود پس همۀ راه‌ها مستقیم هستند. "كل الطرق، صراط مستقيم، باعتبار انها موصله‌ اليه‌ تعالى استقامه مطلقه"[۱۴] وی در همان جا اشاره می‌کند که غایت طرق متعدد همۀ آنان، الله است.
  3. خدا محرک موجودات است: خوارزمی نیز معتقد است که در عالم‌، کسی‌ که به‌ نفس خود حرکت کند وجود ندارد، بلکه حرکت هر متحرکی، به واسطۀ غیر اوست. پس حرکت هر‌ متحرکی به تبعیت قیومی است که بر صراط مستقیم است. لذا‌ چون، محرک خداوندی است که بر صراط مستقیم است و متحرک، بنده‌ای که خدا محرک اوست، پس‌، ‌‌حرکت‌ نیز در مسیری جز صراط مستقیم ربانی نیست.
  4. خدا منشأ وجودی موجودات است‌: دلیل‌ دیگری‌ که توجیهی برای مستقیم بودن صراط ربانی موجودات است، هستی یافتن موجودات از وجود حق‌ تعالی است و لذا، هیچ ذره‌ای بی‌ذات او نمی‌تواند موجود باشد. چون او‌ دارای صراط مستقیم است‌، پس‌ هر موجودی، بر صراط مستقیم قرار دارد؛ زیرا که هستی هر موجود از هستی او فیض می‌گیرد[۱۵]
  5. صراط‌های ربانی مظهر اسم خدا هستند: از آنجا که هر طریقی‌ به حسب اسمی از اسماء الله تواند بود و هر اسمی را مظهری است و آن مظهر تابع و مربوب او، پس، هر صراطی مظهر اسمی از اسماء خداست و آن اسم، رب‌ آن‌ صراط‌ها محسوب می‌شود و تعیین آن صراط نیز از سوی خداوند متعال است. چنانکه خوارزمی به آن اشاره کرده و می‌گوید: "هر ربی را صراطی است خاص که از حضرت الهیت‌ از‌ برای او متعین است".[۱۶]؛ پس این صراط معین از سوی خدا، صراطی جز صراط مستقیم نمی‌تواند باشد.
  • ذکر این نکته ضروری است که در قرآن کریم، صراط مستقیم‌ به دو شکل به کار رفته است:
  1. الصراط المستقیم: که همان صراطی است که مظهر و مجلای اسم "الله" است که یک صراط بیشتر نیست و متکثر نمی‌شود، و در عالم مظهریت‌ صراط‌ انسان‌ کامل محمدی را شامل است‌ و اختصاص‌ به‌ مظهر تام اسم الله در هر زمان دارد؛ یعنی ذوات مقدسه چهارده معصوم در زمان‌های مختلف. براین اساس، در جمع‌ بین‌ شریعت‌ و تأویلات عرفانی، در تأویلی مبتنی بر جری و انطباق‌ از‌ رسول اکرم(ص) نقل شده است: «"أنا الصراط المستقيم الذي أمرتكم باتباعه، ثم على من بعدي، ثم ولدي من صلبه‌ أئمة يهدون‌ إلى الحق»»[۱۷]؛ «"معاشر الناس، أنا الصراط المستقيم الذي أمركم أن تسألوا الهدى إليه، ثم على بعدي"»[۱۸] و امام علی(ع) می‌فرماید: «أَنَا الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم‏»[۱۹] و امام‌ صادق‌(ع) می‌فرماید‌: «نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ »[۲۰]
  2. صراط مستقیم: با نشانۀ نکره‌، که‌ مظهر و مجلای دیگر اسم‌های خداوند است به اندازٔە تمام خلایق و نفوس، زیاد می‌شود.
  • بد نیست‌ بدانیم‌ که‌ در سی و چهار موردی که ترکیب صراط مستقیم در قرآن به کار رفته‌، تنها‌ دو‌ مورد آن با "ال" تعریف همراه بوده و به صورت "الصراط المستقیم" به کار رفته‌ است‌ و در‌ سایر موارد، تنوین و صورت نکره دارد. این اضافه کردن اسم رب به متکلم و نکره‌ ساختن‌ صراط اشاره به آن است، که هر ربی صراطی خاص دارد که از‌ جانب‌ حضرت‌ الهیت برای او متعین شده است [٢٠؛ ص ٣٦١].
  • اما صراط مستقیمی که جامع جمیع‌ طرق‌ باشد، مخصوص به اسم الله است، و حضرت محمد(ص) که مظهر این اسم و مختص‌ به‌ سلوک‌ این طریق است. لذا، در سورٔە فاتحه که به ایشان اختصاص دارد، صراط به صورت‌ معرفۀ‌ به عهد یا ماهیت ذکر شده است که: ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ[۲۱][۲۲] با‌ این توضیحات روشن می‌شود که صراط مستقیم وجودی به نیم دایرٔە سیر نزولی موجودات در‌ دایرٔە‌ هستی‌ مربوط می‌شود که در آن همۀ موجودات بنا بر ظرفیت‌ها و استعدادهای‌ تکوینی‌ خود در صراط مستقیم وجودی حرکت می‌کنند و مصداق آیۀ: ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ[۲۳] در این‌ حرکت‌، تجلی می‌یابد. با توجه به این که‌، در این مرحله موجودات در‌ به‌ دست آوردن آنچه دارند، نقشی نداشته‌اند‌ هیچ‌ برتری‌ و مزیتی نسبت به هم نخواهند داشت. اما‌ مهم‌‌ترین بخش هستی و هدف آفرینش، در نیم دایرٔە صعودی و به طور خاص در‌ وجود‌ انسان نهفته است. در این‌ نیم‌ دایره تشریع‌ معنا‌ پیدا‌ می‌کند[۲۴]

منابع

جستارهای وابسته

منبع‌شناسی صراط مستقیم

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «من به خداوند- پروردگار خویش و پروردگار شما- توکل کرده‌ام؛ هیچ جنبنده‌ای نیست مگر که او بر هستیش چیرگی دارد؛ به راستی پروردگار من بر راهی راست است» سوره هود، آیه ۵۶.
  2. «هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست» سوره یونس، آیه ۶۴.
  3. «به اندازه دو کمان یا نزدیک‌تر رسید» سوره نجم، آیه ۹.
  4. «ما از رگ گردن به او نزدیک‌تریم» سوره ق، آیه ۱۶.
  5. تأملی بر صراط مستقیم از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریه‌های عرفانی او، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.
  6. نقد النصوص فی شرح الفصوص ص ١٨٤.
  7. تفسیر الافصی ص ١۷۱.
  8. فصوص الحکم ج ۱ ص ١۶۰.
  9. الشجره النعمانیه. شرح: صدرالدین القونـوی، بیـروت، دارالکتـب العلمیه‌ ص ١۱۰.
  10. شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ‌ دوم، تهران، انتشارات مولی ص ۳۸۵.
  11. شـرح فـصـوص الحـکـم. بـیـروت، دار الکتـب العلمیه ص ۱۳۴.
  12. شرح فصوص الحکم. تصحیح: جلیل مسگرنژاد ص ۲۳۴.
  13. شـرح فصـوص الحکـم. چـاپ‌ دوم، تهران، انتشارات مولی ص ۵۰۸.
  14. نـقد النصوص فی شرح الفصوص. مقدمه و تصحیح: ویلیام چیتیک ص ۱۸۵.
  15. شرح فصوص الحکم. چاپ‌ دوم، تهران، انتشارات مولیص ٣٦٠.
  16. شرح فصوص الحکم. چـاپ‌ دوم، تهران، انتشارات مولیص ٣٦۱.
  17. تفسیر الاصفی. قم، مرکز النشـر التـابع لمـکتب الاعـلام الاسلامی ج ١، ص ٣٥٣.
  18. الیقـین. تحقیـق: انصـاری، قم، مؤسسۀ دار الکتاب، ص ٣٥٥.
  19. ینابیع الموده لذوی القربی. تحقیق: سیدعلی جمال أشرف الحسینی، دار الأسوه‌ للطباعه‌ والنشر ج ٣، ص ٢٠٧.
  20. تفسیر نـورالثقلین. تـصحیح: سـیدهاشم‌ رسـولی محلاتی ج ١، ص ٢١.
  21. «راه راست را به ما بنمای» سوره فاتحه، آیه ۶.
  22. شرح فصوص الحکم. چـاپ‌ دوم ص ٣٦١.
  23. «همان کسان که چون بدیشان مصیبتی رسد می‌گویند: «انّا للّه و انّا الیه راجعون» (ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم)» سوره بقره، آیه ۱۵۶.
  24. تأملی بر صراط مستقیم از منظر ابن عربی و برخی از شارحان نظریه‌های عرفانی او، ص ۱۲۸ تا ۱۳۱.