دختران شعیب در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۰۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دختران شعیب است. "دختران شعیب" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

قرآن به صراحت از دختران شعیب یاد نکرده است؛ ولی بیشتر مفسران، دو زن یاد شده در ﴿وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الأَمِينُ قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ [۱] را دختران آن حضرت دانسته‌اند. چوپانی کردن و آب دادن این زنان به گوسفندان خویش به سبب پیر بودن پدرشان، کمک موسی(ع) به سیراب کردن گوسفندان آنها در یکی از روزها، دعوت پدر دختران از موسی(ع) به خانه خود و اجیر کردن او و سرانجام، ازدواج موسی(ع) با یکی از دختران، بخش‌های برجسته گزارش قرآن درباره این دختران است. گزارش مذکور در کتاب مقدس نیز بی‌اشاره به نام پدر دختران آمده است؛ با این تفاوت که آنان دختران کاهن مدیان مدین و شمارشان ۷ نفر یاد شده و جز صفوره (Zipporah) نام بقیّه ذکر نمی‌گردد؛[۲] البته کتاب مقدس از پدر زن موسی(ع) با نام‌های سه گانه رِعوئیل (Reuel)، یثرون (Jethro) و حوباب (Hobab) یاد می‌کند. بر همین اساس، برخی آنها را اشاره به سه شخص و بعضی به دو شخص با نام‌های متعدد دانسته‌اند.[۳] از سوی دیگر، بر پایه کتاب مقدس، حضرت موسی(ع) جز صفورا، همسری حبشی هم داشته است،[۴] از این رو شاید دلیل تعدّد نام‌های پدرزن موسی(ع) روشن شود. برخی شارحان کتاب مقدس معتقدند در نسخه‌های نخستین کتاب مقدس به نام پدرزن موسی(ع) تصریح نشده و در نسخه‌های پسین برای او نام‌هایی یاد شده است که به ۵ اسم هم می‌رسد.[۵]

قرآن در ادامه گزارش فرار موسی(ع) از مصر و رسیدن وی به کنار چاه مدین از دو زن یاد می‌کند که همراه مراقبت از گوسفندان خویش، منتظرند تا چوپان‌ها گوسفندان خود را سیراب کنند و نوبت آنان فرا رسد: ﴿وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ[۶] اختلاف است که زنان یاد شده، دختران شعیب(ع) بودند یا نه. بیشتر مفسران، ایشان را دختران شعیب(ع) می‌دانند [۷] و روایاتی می‌توانند مستند این دیدگاه باشند؛ از جمله به فرموده پیامبراکرم(ص) موسی(ع) هنگام جدایی از شعیب(ع) از همسرش خواست تا از پدرش چند گوسفند برای امرار معاش درخواست کند[۸] و امام صادق(ع) در پاسخ این پرسش که شعیب(ع) کدام یک از دخترانش را به ازدواج موسی(ع) درآورد، به دختری اشاره می‌کند که به دنبال موسی(ع) آمد و از پدرش اجیر کردن او را خواست؛[۹] نیز حضرت در جواب سؤال شخصی درباره وجود مراسم حج پیش از بعثت پیامبر اسلام(ص) آن را تأیید و به سخن حضرت شعیب(ع) استناد می‌کند که از موسی(ع) خواست در ازای ازدواج با دختر او، ۸ یا ۱۰ سال کار کند و مبدأ شمارش سال را مراسم حج معیّن کرد ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۱۰].[۱۱]

در مقابل دیدگاه نخست، مفسّرانی آنها را دختران برادرزاده شعیب(ع) به نام یثرون یا یثری می‌دانند.[۱۲] روایاتی که همسر موسی(ع) را دختر یثرون، کاهن مدین یا شخص اجیر کننده موسی(ع) را یثرون یا یثری می‌خوانند، مؤیّد این نظریه‌اند.[۱۳] این دیدگاه، موافق با گزارش کتاب مقدس و عالمان یهود است.[۱۴] در برابر این دو دیدگاه، برخی بر اثر مبهم بودن مسئله و عدم نص معتبر، توقف را برگزیده [۱۵] و بعضی نیز برای سازگار کردن میان دو دیدگاه احتمال داده‌اند که شعیب(ع) نام عربی و یثرون اسم سریانیِ پدر زن موسی(ع) باشد [۱۶]. بر پایه نظری که آن دو را دختران شعیب می‌داند، نام‌های "صفورا"[۱۷] و "لیّا"[۱۸] و جز آن [۱۹] برای آنها گفته شده است.[۲۰]

چوپانی دختران شعیب(ع)

بر اساس گزارش قرآن، دختران یاد شده به سبب پیری و ناتوانی پدر خویش، عهده‌دار آب دادن به گوسفندانشان بوده‌اند: ﴿ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ[۲۱] مفسران از چوپانی دختران جوان شعیب(ع) و چگونگی سازگاری آن با جوانمردی پیامبر الهی گفت و گو و در این باره از یک سو به پسر نداشتن شعیب(ع)، کهولت سنّی و ناتوانی وی برای چوپانی و از سوی دیگر برخلاف عرف و عادت نبودنِ چوپانی دختران در مناطق روستایی و در میان بادیه‌نشینان اشاره کرده‌اند [۲۲].[۲۳]

حیای دختران شعیب(ع)

حضرت شعیب(ع) در پی آگاهی از کمک موسی(ع) به دخترانش یکی از آن دو را در پی او فرستاد، تا با دعوت از موسی(ع) به خانه‌اش، کمکرسانی او را پاداش دهد. به گزارش قرآن، دختر یاد شده که مفسران نام او را صفورا خوانده‌اند، با حجب و حیا به سوی موسی(ع) می‌آمده است: ﴿فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ[۲۴].[۲۵] مفسران در بیان حیای وی به پوشاندن چهره با آستین پیراهن و ابلاغ پیام پدر به موسی(ع) از فاصله دور اشاره کرده‌اند؛[۲۶] همچنین کناره‌گیری آنان از چوپان‌های مرد را از سر حیا و برای پرهیز از اختلاط با نامحرمان و دور ماندن از نگاه آنان دانسته‌اند.[۲۷] ظاهر آیه نشان می‌دهد که حجب و حیا از چگونگی راه رفتن وی نمایان بوده است. با پذیرش دعوت شعیب(ع) از سوی موسی(ع) و حضور در خانه او، یکی از دختران با اشاره به نیرومندی و امین بودن موسی(ع) به پدرش پیشنهاد می‌کند او را اجیر کرده و به کار گیرد: ﴿قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ[۲۸] مفسران باز هم صفورا را یاد کننده این پیشنهاد دانسته‌اند.[۲۹] قرآن به چگونگی آگاهی آن دختر از قدرت و امین بودن موسی(ع) اشاره نمی‌کند؛ ولی برخی روایات آگاهی از قدرت وی را با برداشتن سنگ بسیار سنگین روی چاه و سیراب کردن گوسفندان به دست موسی(ع) مرتبط دانسته؛[۳۰] همچنین درباره امانت او گفته‌اند هنگامی که موسی(ع) و صفورا عازم منزل شعیب(ع) بودند، صفورا برای راهنمایی جلوتر از موسی راه می‌رفت، چون باد شدید لباس او را کنار زد، موسی(ع) برای پرهیز از دیدن بدن صفورا از وی خواست تا پشت سر او حرکت کند[۳۱].[۳۲]

ازدواج موسی(ع) با دختر شعیب(ع)

شعیب(ع) با آگاهی از سرگذشت و ویژگی‌های موسی(ع) به وی پیشنهاد کرد تا در برابر ازدواج با یکی از دخترانش، ۸ یا ۱۰ سال برای او کار (چوپانی) کند: ﴿قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ[۳۳].[۳۴] بر پایه آیه ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ[۳۵] این ازدواج صورت پذیرفت. قرآن از دختری که همسر موسی(ع) شد نام نمی‌برد؛ ولی در برخی احادیث و گزارش‌های تفسیری، باز هم از صفورا یاد شده است.[۳۶] همسر موسی(ع) پس از سال‌های اقامت موسی(ع) در مدین همراه وی آنجا را ترک گفت و عازم مصر شد. حضور وی کنار موسی(ع) تا نزدیکی کوه طور و رخداد مشاهده نور از آن در مسیر بازگشت به مصر گزارش شده؛ ولی پس از آن یادی از وی در قرآن نیامده است: ﴿فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ[۳۷]،﴿إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ[۳۸] در کتاب مقدس به دو پسر صفورا و موسی(ع) به نام‌های جرشون (Gershom) و الیعاز (Eliezer) اشاره شده است.[۳۹] برخی نیز از فرزند دیگری به نام جرثمه یاد کرده‌اند.[۴۰] قرآن در این باره گزارشی ندارد؛ ولی شاید از واژه "اهله" در آیه یاد شده بتوان دریافت که جز همسر موسی(ع) کسان دیگری از جمله فرزندان آن دو همراه وی بوده‌اند.

از سرگذشت دختران شعیب(ع) پس از داستان دیدار با موسی(ع) و سرانجام صفورا پس از وی اطلاع دقیقی در دست نیست؛ البته در برخی روایات از جنگ صفورا با یوشع بن نون، وصی موسی(ع)، اسارت وی، رفتار احترام‌آمیز یوشع با او و پشیمانی صفورا از کار خود یاد شده است؛[۴۱] ولی برخی، زنی را که به نبرد با یوشع پرداخت، غیر از صفورا دختر شعیب(ع) دانسته‌اند.[۴۲] درمقابل، بعضی روایات که از آمدن ۴ زن از جمله صفورا هنگام ولادت حضرت زهرا(س) بر بالین خدیجه (س) خبر می‌دهد، گویای جایگاه ویژه و والای اویند[۴۳].[۴۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور می‌داشتند. گفت: شما چه می‌کنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمی‌دهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است. پس برای آن دو (گوسفندان را) آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت پروردگارا به هر خیری که به من برسانی نیازمندم. آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمی‌داشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا می‌خواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی. یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است. (شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی پس اگر ده سال را به پایان بردی خود دانی و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۳-۲۷.
  2. کتاب مقدس، خروج ۲: ۱۶.
  3. دائره‌المعارف الکتابیه، ج ۴، ص ۱۱۷؛ قاموس الکتاب المقدس، ص ۱۰۵۴.
  4. کتاب مقدس، اعداد ۱۲: ۱.
  5. ۳۰. The in Terpreter's Bible , V. ۱ , PP ۸۶۴ - ۸۶۵.
  6. «و چون به آب مدین رسید بر آن، گروهی را دید که (گوسفندان خود را) آب می‌دادند و کنار آنان دو زن را دید که (گوسفندان خود را از رفتن به سوی آب) دور می‌داشتند. گفت: شما چه می‌کنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمی‌دهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است» سوره قصص، آیه ۲۳.
  7. مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۲۱۶؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۰؛ المنیر، ج ۱۹، ص ۸۵.
  8. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج ۲، ص ۲۲ ـ ۲۳؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۰۸.
  9. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۱۴۰؛ نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۲۳؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۹.
  10. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  11. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۶۰.
  12. جامع ‌البیان، ج ۲۰، ص ۷۷؛ تفسیر ماوردی، ج ۷، ص ۲۴۷؛ زادالمسیر، ج ۶، ص ۲۱۶.
  13. جامع البیان، ج ۲۰، ص ۷۷؛ عرائس المجالس، ص ۱۵۴؛ الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۰۷.
  14. کتاب مقدس، خروج ۳: ۱؛ ۴: ۱۸؛ منهج‌الصادقین، ج ۷، ص ۸۷.
  15. جامع البیان، ج ۱۱، ص ۷۷؛ قصص الانبیاء، نجار، ص ۱۷۱.
  16. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۱؛ منهج الصادقین، ج ۷، ص ۸۷.
  17. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۸۱؛ عرائس المجالس، ص ۱۵۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۱۳۶. البته نام‌های صفوره، صفوریا، صفراء نیز ذکر شده است.
  18. عرائس المجالس، ص ۱۵۴؛ جامع‌البیان، ج ۱۱، ص ۷۷؛ مجمع‌البیان، ج ۷، ص ۳۹۰. البته نام‌های شرفا، صفیرا و حنونا هم ذکر شده است.
  19. ر. ک: المستدرک، ج ۲، ص ۴۷؛ مستدرک سفینة البحار، ج ۶، ص ۲۹۶.
  20. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «دختران شعیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  21. «گفت: شما چه می‌کنید؟ گفتند: ما (به گوسفندان خود) آب نمی‌دهیم تا شبانان (گوسفندان خود را از آبشخور) باز گردانند و پدر ما پیری کهنسال است» سوره قصص، آیه ۲۳.
  22. الکشاف، ج ۳، ص ۴۰۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۰؛ المنیر، ج ۲۰، ص ۸۸.
  23. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «دختران شعیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  24. «آنگاه یکی از آن دو که با شرم گام برمی‌داشت نزد او آمد، گفت: پدرم تو را فرا می‌خواند تا مزد آبی را که برای ما (به گوسفندان) دادی به تو بپردازد و چون (موسی) نزد او آمد و داستان (خود) را برای او بازگفت، (شعیب) گفت: مهراس که از گروه ستمکاران رهایی یافتی» سوره قصص، آیه ۲۵.
  25. تفسیر ماوردی، ج ۴، ص ۲۴۷؛ الکشاف، ج ۳، ص ۴۰۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۴، ص ۲۴۰.
  26. جامع‌البیان، ج ۲۰، ص ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۸۸؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۲۰.
  27. زادالمسیر، ج ۶، ص ۲۱۲؛ منهج‌الصادقین، ج ۷، ص ۸۶.
  28. «یکی از آن دو (دختر) گفت: ای پدر ! او را به مزد گیر که بی‌گمان بهترین کسی که (می‌توانی) به مزد بگیری، این توانمند درستکار است» سوره قصص، آیه ۲۶.
  29. مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۰؛ غررالتبیان، ج ۱، ص ۳۹۱؛ منهج الصادقین، ج ۱۷، ص ۸۹.
  30. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۸۰؛ الکامل، ج ۱، ص ۱۳۵؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ج ۲، ص ۱۹.
  31. تاریخ طبری، ج ۱، ص ۲۸۰؛ عرائس المجالس، ص ۱۵۴؛ الکامل، ج ۱، ص ۱۳۵.
  32. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «دختران شعیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  33. «(شعیب) گفت: می‌خواهم یکی از این دو دخترم را همسر تو کنم بنابر آنکه هشت سال برای من کار کنی و اگر به ده سال رساندی آن دیگر با توست و من نمی‌خواهم بر تو سخت بگیرم؛ اگر خدا بخواهد مرا از شایستگان خواهی یافت» سوره قصص، آیه ۲۷.
  34. الکشاف، ج ۳، ص ۴۰۴؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۲۷؛ المنیر، ج ۲۰، ص ۸۹.
  35. «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
  36. کمال الدین، ص ۳۰۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۹۰؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۶۶.
  37. «پس چون موسی زمان (قرارداد) را به سر آورد و خانواده‌اش را (با خود) برد از سوی طور آتشی دید، به خانواده‌اش گفت: (اینجا) بمانید! من آتش دیدم شاید از آن برایتان خبری یا فروزه‌ای از آتش بیاورم باشد که گرم شوید» سوره قصص، آیه ۲۹.
  38. «(یاد کن) آنگاه را که موسی به خانواده‌اش گفت: من آتشی دیدم، به زودی برای شما خبری از آن خواهم آورد یا شعله‌ای آتش برایتان می‌آورم باشد که گرم شوید» سوره نمل، آیه ۷.
  39. کتاب مقدس، خروج ۱۸: ۱ ـ ۶.
  40. الدرالمنثور، ج ۶، ص ۴۰۸.
  41. کمال الدین، ج ۱، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۶؛ قصص‌الانبیاء، راوندی، ص ۱۷۹؛ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۳۶۶.
  42. الصراط المستقیم، ج ۲، ص ۴۵.
  43. دلائل الامامه، ص ۷۸؛ بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۸۰.
  44. قائمی‌نسب، محمد علی، مقاله «دختران شعیب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱۲.