تمیم بن غیلان بن سلمه ثقفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

بغوی[۱] و ابونعیم[۲] با تعبیر «یقال» (= گفته‌اند) از تولد او در زمان رسول خدا(ص) خبر داده‌اند. به همین دلیل، ابن حجر[۳] وی را در قسم دوم کتابش (اطفال) قرار داده است. تنها گزارش مستند صحابی بودن تمیم آن است که از مفضل بن تمیم بن غیلان بن سلمه از پدرش نقل می‌کنند که رسول خدا(ص)، ابوسفیان بن حرب، مغیرة بن شعبه و شخص دیگری را که خالد بن ولید یا شخصی از انصار بود، فرستاد تا طاغیه ثقیف(یعنی بُت آنان، لات) را بشکنند. اینان گفتند: یا رسول الله، مسجد ایشان را کجا قرار دهیم؟ فرمود: همان جا که بت ایشان بوده است تا خداوند در همان جا که عبادت نمی‌شده، پرستش شود[۴].

اما دلایلی هست که نمی‌توان این خبر را مستند صحابی بودن تمیم قرار داد:

  1. این گزارش با این وصف بیان نکرده که تمیم همراه این گروه بوده است بلکه تنها مطلب را گزارش می‌کند. همچنین شکستن بت ثقیف در منابع تاریخی آمده، ولی نامی از تمیم در آنها نیست[۵].
  2. اینکه ابن منده گفته است این خبر را جز به این طریق نمی‌شناسیم و این طریق نیز مرسل است[۶].
  3. تمیم بن غیلان راوی از عبدالرحمان بن عوف و ابودرداء است[۷] که این می‌تواند تابعی بودن وی را تأیید کند. به علاوه، ابوالفرج اصفهانی[۸] که فصلی را به اخبار غیلان بن سلمه ثقفی اختصاص داده و از فرزندان او «عامر»، «عمار» و «بادیه» سخن گفته، نامی از تمیم نبرده است. با این حال، ممکن است بگوییم او در عصر رسول خدا(ص) به دنیا آمده و روایت کردنش را از صحابه به عنوان روایت صحابی از صحابی توجیه کنیم، ولی همانگونه که ابن منده گفته، گزارش بالا را مرسل خواهیم دانست.[۹]

منابع

پانویس

  1. بغوی، ج۱، ص۳۸۰.
  2. ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸.
  3. ابن حجر، ج۱، ص۴۹۴.
  4. بغوی، ج۱، ص۳۸۰؛ ابونعیم، ج۱، ص۴۵۸.
  5. ابن هشام، ج۲، ص۵۴۱؛ واقدی، ص۹۷۱.
  6. ر.ک: ابن حجر، ج۱، ص۴۹۴.
  7. ابن حبان، ج۴، ص۸۶.
  8. ابوالفرج اصفهانی، ج۱۳، ص۲۰۰.
  9. مرادی‌نسب، حسین، مقاله «تمیم بن غیلان بن سلمه ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۸۵.