بنیعبدالاشهل در تاریخ اسلامی
مقدمه
طایفه بنیعبدالاشهل از شاخههای قبیله اوس و از زیر مجموعههای قبیله بزرگ ازد است. این طایفه، از مهمترین و گرامیترین طوایف انصار است که در روایتی منسوب به رسول گرامی اسلام(ص)، مورد تمجید و ستایش آن حضرت قرار گرفته، از ایشان در کنار طایفه بنی نجار به عنوان یکی از بهترین بطون انصار نام برده شده است.[۱] این تیره کوچک، همپای قبیله مادری خود اوس، در جریانات و وقایع دوران جاهلی از جمله جنگهای آن دوران حضور داشت و بعد از تابش خورشید اسلام، بواسطه داشتن قلوبی مستعد و پاک، به سرعت اسلام پذیرفتند. آنان پس از هجرت رسول خدا(ص) به مدینه، از دل و جان به خدمت ایشان در آمدند و همراه با رییس بزرگ و عظیم الشأن خود سعد بن معاذ، همواره از حامیان حضرت و اهداف عالیهشان بودند و بدین ترتیب، نقشی بزرگ در حیات اسلام و مسلمین ایفا نمودند.[۲]
نسب
بنی عبد الأشهل تیرهای از انصار و از شاخههای قبیله اوس است که نسب از عبد الأشهل بن جشم بن حارث بن خزرج بن عمرو بن مالک بن اوس میبرند.[۳] عبد الأشهل بن جشم دارای فرزندانی با اسامی زید، کعب، زعوراء، وحشی و درج بود که نسل وی از ایشان ادامه یافت.[۴] امروزه شاخههایی از این طایفه انصاری، در برخی بلاد عربی در قالب عشایر زندگی میکنند. این عشایر در حال حاضر، به بطونهایی تقسیم میشوند که از جمله آن میتوان از: بنی سلامة، بنی زغبه، آل شمسه، البو مفرج، السویدی، الصفار، الدباغ، الجبور، العبید، الدراج، آل ثابت، آل کعب و آل خلیفة یاد کرد. ضمن این که عشایر آل بدیر - که در ناحیة آل بدیر ساکنند، - نیز، از دیگر بطونی به شمار رفتهاند که نسب شان به عبد الاشهل برمی گردد.[۵].[۶]
مساکن و منازل
مدینه میان دو رشته حره (سنگلاخ) قرار دارد. در طرف شرق، «حرَةُ واقم» قرار دارد که از شمال به کوه احد ختم میشود و تا جنوب این شهر ادامه دارد. در طرف غرب نیز، «حرة وبر» قرار دارد؛ که از شمال تا بئر رومه و از جنوب تا مقابل محلة قباست. این دو حره، شهر مدینه را از دو طرف حفظ کردهاند. بیشتر منازل مدینه در گذشته، از سنگ، آجر و خشت ساخته شده بود. هر قبیلهای افزون بر خانههای معمولی، دژ و چندین قلعة مستحکم داشت که «أطم» نامیده میشد. منطقة بین قبا و مدینه، سبزترین مناطق بود و بهترین میوهها و سبزیها را داشت و مردم برای استراحت، گردش و تفریح به این منطقة آباد میآمدند.[۷] «حرة واقم» در شرق مدینه، دارای بیشترین عمران و آبادی بود. در این منطقه، منازل مسکونی قبایل متعددی از جمله قبایل یهود مانند «بنی نضیر» و «بنی قریظه» و تعدادی از عشایر یهود قرار داشت. همچنین مهمترین بطون اوس در این منطقه سکونت داشتند مانند بنی عبدالاشهل، بنیظفر، بنی حارثه و بنی زعوراء که منازل آنان بیشتر در جانب غرب تا «حره واقم»[۸] قرار داشت.
سمهودی گوید: در جنوب شرقی مدینه محله بنی عبدالاشهل قرار داشت و آنان آطمی ساختند که واقم خوانده میشد. این آطم به حفضیر بن سماک تعلق داشت. به همین سبب به آن ناحیه «واقم» میگفتند. برای بنی عبدالاشهل آطمهای دیگری از جمله آطم «رعل» را ذکر کردهاند.[۹] «قرصه» مکانی بود در طرف شمال شرق حره که منازل بنی عبدالاشهل در آن واقع شده بود. این مکان به سعدبن معاذ تعلق داشت.[۱۰] به مرور زمان و در پی درگیری بنی حارثه با بنیعبدالاشهل، بنی حارثه مجبور به ترک منازل خود شدند و آن را به بنی عبدالأشهل واگذاردند. این مساکن در زمان سمهودی به «دار بنی عبدالأشهل» مشهور بود.[۱۱].[۱۲] منازل بنی عبدالأشهل، بنی حارثه و بنی ظفر در شرق و جنوب شرق مدینه، بهویژه در مناطق «عوالی» و «قباء و «عصبه»، از سرسبزی و طراوت خاصی برخوردار بود و آب فراوانی از چاههای آن استخراج میشد[۱۳] شاید علت درگیری بین اوس و خزرج، در آغاز، ناشی از حسادت خزرجیان به اوسیان و همپیمانان یهودی آنان (بنی قریظه) به خاطر در اختیار داشتن همین زمینهای حاصلخیز باشد. هر چند، عوامل دیگر هم در درگیری بین اوس و خزرج دخالت داشته است. پس از ظهور اسلام و آغاز فتوحات اسلامی، برخی از مردم بنی عبدالاشهل، رفته رفته در سایر بلاد و مناطق اسلامی از جمله عراق و مصر منتشر شدند. بر پایه برخی اخبار، جمعیت قابل توجهی از انصار پس از تشکیل شهرهای نوین اسلامی، در این شهرها بخصوص کوفه ساکن شدند. چندان که در تقسیمبندی شهری کوفه، انصار در کنار ازد و بجیله و خثعم یکی از اسباع کوفه را در زمان حکمرانی امام علی(ع) تشکیل میدادند.[۱۴] همچنین جمعی از انصار، در ایام خلافت عمر بن خطاب، همراه با عمرو بن عاص در فتوحات مصر شرکت داشتند. اما چون تعداد آنها برای داشتن رایت، دیوان یا محلهای خاص کافی نبود، با برخی تیرههای عرب تحت یک رایت گرد آمده، به اهلالرایه معروف شدند و در محله رایة واقع در فسطاط مصر در کنار مردمانی از قبایل قریش، خزاعه، اسلم، غفار، جهینه، ثقیف، عبس بن بغیض، أشجع و... سکونت گزیدند.[۱۵] امروزه در بلاد نجد، حجاز، مصر، یمن و شام عشایری وجود دارند که به نامهایی مانند اشهلی، سویدی و... خوانده میشوند و نسب همگی آنان به این طایفه بر میگردد.[۱۶]
روزگار پیش از اسلام
تاریخ جاهلی
تاریخ جاهلی بنی عبدالاشهل نیز بمانند دیگر قبایل و طوایف عرب جاهلی خالی از زد و خورد نظامی و حرکات مسلحانه نبود. منشاء درگیرهای قبایل با یکدیگر در جاهیت، عمدتاً ریشه در تصرف زمین یا مرتع و یا به جهت کشته شدن فردی از قبیله داشت. این گونه درگیریها در دوران جاهلیت، گاه ریشهدار و مستمر بود که از جمله این نوع درگیریها، میتوان از نزاع میان دو قبیله اوس و خزرج در مدینه - قبل از اسلام - نام برد. این جنگ فرسایشی و بنیان بر افکن درون قبیلهای که صد و بیست سال به درازا کشید، مشتمل بر درگیریهای خرد و کلانی میشد که از جمله آنها میتوان از «حاطب»[۱۷] «یوم البقیع»[۱۸]» یوم السراره»[۱۹] «حرب فارع»[۲۰] «یوم معبس و مضرس»[۲۱] یا «یوم رعل»[۲۲] و «یوم بعاث» نام برد. «یوم بعاث» آخرین جنگ از این سلسله جنگها میان اوس و خزرج بود. رئیس خزرج در این نبرد، عمرو بن نعمان بن صلاة و رئیس اوس، حضیر بن سماک معروف به حضیر الکتائب بود. در این نبرد، قبیله اشجع از قبیله غطفان و تیره جهینه از قضاعه به کمک خزرج شتافتند و تیرة مزینه از قبیل طلحة بن ایاس، و بنی قریظه و بنی نضیر به یاری اوسیان آمدند. این جنگ سرانجامی جز، کشته شدن رئیس خزرجیان و شکست آنان نداشت.[۲۳].[۲۴] همچنین در جنگی که در زمان جاهلیت، میان بنیعبدالاشهل و بنی حارثه به وقوع پیوست، بنی ظفر به حمایت از بنی عبدالاشهل برخاستند. سماک بن رافع از قبیله بنی عبدالاشهل به دست مسعود ابومحیصه حارثی کشته شد و بنی حارثه در این نبرد پیروز میدان شدند. بنی عبدالاشهل به ناچار به سرزمین بنیسلیم رفتند و در پناه آنان قرار گرفتند. تا اینکه سرانجام موفق شدند در جنگی، به فرماندهی حضیر بن سماک بر بنی حارثه فائق آمده، بسیاری از آنان را کشته و ما بقی آنان را در محاصره قرار دهند. بنی عمرو بن عوف و بنی خطمه به سوی آنان رفتند و و از آنها خواستند یا آنجا را رها کنند، یا دیه سماک را بپردازند و یا مصالحه کنند. آنان پذیرفتند و منازل خود را خالی کردند و به سوی خیبر رفتند. پس از یک سال، حضیر بن سماک به آنان مهر ورزید و درخواست صلح کرد. میان آنان سفیرانی رد و بدل شد تا این که صلح میان دوطرف برقرار شد؛ ولی بنی حارثه برای پرهیز از اینکه منازلشان با بنی عبدالاشهل در کنار هم باشد از آمدن به آنجا خودداری کردند.[۲۵]
بر اساس گزارشی دیگر از یوم بعاث، اوسیان از بنی قریظه و بنی نضیر برضد خزرجیان کمک گرفتند اما یهودیان جانب خزرجیان را گرفته، کسانی را نزد خزرجیان روانه کردند و گفتند: اوسیان از ما کمک خواستهاند و ما نمیخواهیم آنان را بر ضد شما یاری نماییم. خزرجیان حدود چهل نوجوان به عنوان وثیقه از یهودیان گرفته بودند و در خانههای خود تقسیم کرده بودند. عمرو بن بیاضه پس از دریافت پیام یهودیان، به قوم خود گفت: پدران ما در زمینی شورهزار و خشک زندگی میکردند در حالی که بنی قریظه و بنی نضیر در محلی سرسبز و دارای آب و باغ سکونت دارند. از این رو، کس نزد یهودیان فرستاد تا آن سرزمین را خالی نمایند در غیر این صورت فرزندان وثیقه را خواهند کشت. سران یهود، پیشنهاد آنان را نپذیرفتند و خزرجیها وثیقهها را کشتند. به همین سبب، یهودیان در جنگ بین اوس و خزرج، به حمایت از اوسیان برخاستند. خزرجیان، نخست، موفقیتهایی به دست آوردند و حتی حضیرالکتائب - رئیس اوسیان - فرار کرد. خزرجیان فریاد برآوردند: «ای حضیر؛ کجا فرار میکنی؟» وی بازگشت و گفت: میجنگم تا کشته شوم و فریاد برآورد: «ای اوسیان! اگر میخواهید مرا تسلیم کنید». سخنان حضیر، غیرت اوسیان را به جوش آورد به گونهای که دو تن از جوانان بنی عبدالاشهل که تازه ازدواج کرده بودند به نامهای محمود و یزید (از فرزندان خلیفه) به میدان نبرد برگشتند و جنگیدند و کشته شدند. در این حین، تیری به عمرو بن نعمان - رئیس خزرجیان - اصابت کرد و او کشته شد. در پی این واقعه، خزرجیان متواری شدند و اوسیان در تعقیب آنان، بسیاری را کشتند و خانهها و باغهایشان را به آتش کشیدند. در این هنگام، سعد بن معاذ أشهلی به تلافی پناه دادن بنی سلمه به او در نبرد «رعل»، به آنان و اموال شان پناه داد.[۲۶] یوم بعاث، مقارن با بعثت نبی خاتم(ص) در مکه است.[۲۷].[۲۸][۲۹]
ادیان جاهلی
تاریخنویسان اشارهای به وجود حرم یا خانهای در یثرب که اهل یثرب در آنجا به عبادت مشغول باشند و نذرهایشان را برای تقرب، به مکان خاصی ببرند، نکردهاند، با این حال، سیرهنویسان در بسیاری از موارد به مکان خاص بتها اشاره کردهاند. به باور "جواد علی"، یثرب هم مانند شهرهای دیگر دارای معابدی بوده است و میتوان گفت که اهل یثرب مانند مشرکان نه تنها به بتها تقرب میجستند. بلکه از بتها در خانههایشان مراقبت و نگهداری میکردند.[۳۰] سیره نویسان در توصیف چگونگی اسلام آوردن عمرو بن جموح که بتی داشت و از آن محافظت میکرد و شکستن آن توسط برخی از جوانان مدنی، در نهایت منجر به اسلام آوردن او گردید، مطالبی را نقل کردهاند.[۳۱] بنابراین، اوس و خزرج و کسانی که در مدینه یا مکه فرود میآمدند، مکانهایی را گرامی داشته و برای آن قربانی و نذر میکردند. از ظاهر کلمه اوس بر میآید که این واژه برگرفته از کلمه «اوس منات» است[۳۲] و منات بتی از بتهای جاهلی[۳۳] در ناحیه مشلل نزدیک «قدید» بین مدینه و مکه بوده است. انصار جهت انجام مناسک حج، ابتدا نزد بت منات میرفتند و پس از گفتن تلبیه، محرم میشدند. سپس به طرف مکه به راه میافتادند تا اعمال حج را به جا آورند. مناسک حج و وقوف عربهای اهل یثرب و دیگران، بمانند سایر مردم بود. آنان به هنگام کوچ کردن، در نزد منات سر خود را میتراشیدند و نزد آن میماندند و اگر این کار را انجام نمیدادند حجشان را کامل و تمام تلقی نمیکردند.[۳۴] بت منات جایگاه خاصی نزد ساکنان مدینه داشت و آنان هدایای خود را نثارش میکردند و برای آن قربانی میکردند.
از عایشه نقل است که انصار در موسم حج، نزد دو بت «اساف» و «نائله» در ساحل دریا محرم میشدند، سپس سعی و صفا انجام میدادند و بعد سر خود را میتراشیدند.[۳۵] نقل است که انصار زمانی که همراه پیامبر(ص) برای انجام مناسک حج به مکه آمدند، نخست، از انجام سعی بین صفا و مروه اکراه داشتند و آن را از مشاعر قریش در زمان جاهلیت میدانستند از این رو قصد در ترک آن را داشتند. تا این که آیه ۱۵۸ سوره بقره نازل شد.[۳۶] نزول آیة «ان الصفا و المروه من شعائر الله» دلیلی بود بر آنکه این دو مکان ارزش والایی دارند.[۳۷] اوس و خزرج همواره با یکدیگر درگیر بودند. با این حال، هرگاه شخصی از دشمنانشان، عزم حج یا عمره سفر میکرد، مزاحمش نمیشدند.[۳۸] بر پایة آنچه گفته شد، اوس و خزرج هیچکدام به دین حنفیه شناخته نشدهاند.[۳۹] امکان دارد در بین تیرههایی از این قبایل افرادی متمایل به اهل کتاب بوده باشند، ولی سیره نویسان و تاریخ نگاران کمتر به آن پرداختهاند. بنابر این قبیله بنی عبدالاشهل در جاهلیت، تایع پدران خود و ظاهراً مشرک بودند و با ظهور اسلام در یثرب همگی اسلام آوردند.[۴۰].[۴۱]
روزگار در صدر اسلام
حیات اقتصادی
بنی عبدالاشهل مانند طوایف دیگر در مدینه به کشاورزی و پرورش نخل اشتغال داشتند. واقدی گوید که اسید بن حضیر در ناحیةٌ «عرض»[۴۲]زمین کشاورزی داشت و در آن جو میکاشت و برای آبیاری آن از بیست شتر آبکش استفاده میکرد. سلمة بن سلامه اشهلی نیز، در همین ناحیه زمین زراعتی داشت و به کشت غلات مشغول بود.[۴۳] وجود زمین زراعتی و شتران آبکش بسیار، میتواند حاکی از وجود آب فراوان در این ناحیه باشد؛ آبی که پس از استخراج با دلو یا حیوانات آبکش از چاه، از آن جهت زراعت استفاده میکردند. از دیگر شواهد متکی بودن اقتصاد مدینه به کشاورزی، واقعه جنگ احد است. در این جنگ که بین ماندن در مدینه یا خارج شدن از آن میان اصحاب اختلاف شد، ایاس بن اوس، از جوانان بنی عبدالاشهل به پیامبر(ص) گفت: «... ما دوست نداریم قریش بگوید: محمد را در قلعهها محاصره کردیم و این موجب گستاخی آنان میشود. آنان زمینهای زراعتی ما را زیر پا گذاشتهاند؛ اگر آنها را بیرون نرانیم نمیتوانیم زراعت کنیم».[۴۴].[۴۵]
منابع
- حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت
پانویس
- ↑ بیهقی، دلائل النبوه، ج۵، ص۲۳۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۷، ص۲۹۹.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۶۳۳. و با اندک اختلاف: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۳۹.
- ↑ ابن کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۳۷۵.
- ↑ سلالات الأوس فی العراق والوطن العربی، علی الربیعی، منتدی العشائر العربیة.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ج۴، ص۱۳۲؛ احمد ابراهیم الشریف، مکة و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول، ص۲۸۸.
- ↑ احمد ابراهیم الشریف، مکة و المدینة فی الجاهلیة و عهد الرسول، ص۲۸۸؛ عبدالعزیز بن ادریس، مجتمع المدینة فی عهد الرسول، ص۱۵۲.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۱۹۰.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، ج۳، ص۱۲۸۸ و ۰۱۳۹۰
- ↑ سمهودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۱۹۲
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۰.
- ↑ عبدالعزیز بن ادریس، مجتمع المدینه فی عهد الرسول، ص۱۵۳
- ↑ لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۲۱ - ۲۲. از جمله ساکنان اشهلی این شهر، میتوان به نام حذیفة بن یمان (ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۲۶.) و ابوجبیر بن ضحاک (ابن کلبی، جمهره النسب، ص۶۳۵) اشاره کرد.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۲۲. نیز ر. ک. ابن عبدالحکم، الفتوح، ص۹۸، ۱۱۵ - ۱۱۶؛ نیز ر. ک. مقریزی، الخطط، ج۲، ص۶۰ - ۶۱؛ الحدیثی، أهل الیمن، ص۱۶۷؛ الجبوری، الجوار، ص۱۲۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۱؛ جاد المولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۷۲.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۲۳. رئیس اوسیان در این جنگ ابوقیس بن الاسلت بود. وی اوسیان را جمع کرد و گفت: در زمان ریاست من بر شما غالباً ما شکست خوردیم. الان چه کسی را دوست دارید رئیس کنید؟ آنان حضیر بن سماک را برگزیدند. او امور جنگ را به عهده گرفت و در «غرس» بار دیگر اوس و خزرج درگیر شدند و اوسیان بر خزرج پیروز شدند.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۲۸؛ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام ج۴، ص۱۳۹. نبرد میان بنی عمرو بن عوف از اوس و بنی الحرث از خزرج بود که مردی از بنی الحرث به دست فردی از قبیله بنی عمرو بن عوف کشته شد و آنان هم قاتل را ترور کردند. وقتی قبیله او از نحوه قتل او آگاه شد، برای جنگ آماده گردید و در «سراره» به هم برخوردند. رئیس اوس، حضیر بن سماک و رئیس خزرج در این جنگ عبدالله بن سلول، رئیس منافقان در عهد رسول خدا(ص) بود. جنگ چهار روز به شدت ادامه داشت تا این که اوسیان به خانههای خود برگشتند و خزرجیان به این پیروزی مباهات کردند.ر.ک: ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۲.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۲۸ و ۰۵۲۹ سبب وقوع جنگ کشته شدن جوانی از قضاعه بود که در جوار معاذ بن نعمان، پدر سعد بن معاذ زندگی میکرد او به دست مردی از بنی نجار کشته شد. معاذ شخصی را نزد آنان فرستاد تا دیه مقتول را بپردازند یا قاتل را تحوبل دهند. آنان نپذیرفتند. مردی از بنی عبدالاشهل گفت: اگر این کار را انجام ندهند با عامر بن الاطنا - که از بزرگان خزرج بود - میجنگیم. معاذ وقنی امتناع بنی النجار را دید با آنان در «فارع» که اطم حسان بن ثابت بود جنگید. جنگ میان دو طرف ادامه داشت تا این که آنان دیه مقتول را فرستادند و میان آنان صلح برقرار شد.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۵ و ۵۳۶. خزرج در کنار «مضرس»، و اوس در جانب «معبس» همسایه بودند و مدتها میان آنان جنگ شدیدی بود که به اوسیان شکست فاحشی وارد شد و به خانهها و قلعههای خود بازگشتند. بعضی از بنی عمرو بن عوف پیشنهاد صلح به خزرج دادند؛ اما عدهای دیگر مانند بنی عبدالاشهل و بنیظفر گفتند ما تا انتقام نگیریم صلح نمیکنیم. از طرفی خزرج بر غارت و آزار و اذیت کردن اصرار داشت. بنو سلمه اموال بنی عبدالاشهل را در موضع «رعل» غارت کردند و در تتیجه درگیری رخ داد که سعد بن معاذ الاشهلی جراحت شدیدی برداشت و او را نزد عمرو بن جموح خزرجی بردند. وی سعد را جوار داد و اموال آنان را از آتش زدن و قطع درختان برحذر داشت.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۴۰.
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۱.
- ↑ سمهودی، وفاء الوفا باخبار دارالمصطفی، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۸؛ جاد المولی بک، ایام العرب فی الجاهلیه، ص۷۳ - ۰۷۸
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۲ ص۴۵۳؛ المزی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج۲، ص۲۶۱.
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۳۰.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۹۵.
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۲.
- ↑ ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳.
- ↑ ابن کلبی، الاصنام، ص۱۴.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۸۲.
- ↑ طبری، جامع البیان، ج۲، ص۷۰؛ بغوی، تفسیر بغوی، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۳۸۱.
- ↑ ابن اثیر، الکامل، ج۱، ص۵۳۵.
- ↑ جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۷، ص۷۲۳.
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
- ↑ وادی، در ناحیة مدینه، در طرف حره واقم قرار گرفته است. ر.ک: محمد محمدحسن شراب، المعالم الاثیره فی السنة و السیره، ص۱۹۱
- ↑ واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۰۷و ۰۲۰۸
- ↑ نقش بنی عبدالأشهل در تحولات مدینه در دوران رسولاکرم(ص)، حسین مرادی نسب، ص۱۱۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت.