تفسیر عصر رسالت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۵ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


عصر رسالت و آغاز تفسیر

منظور از رسالت، رسالت پیامبر خاتم(ص) و عصر رسالت حدود بیست و سه سال است که از بعثت آن حضرت آغاز شده و با رحلت آن حضرت پایان یافته است و قرآن کریم در طول این مدت به‌تدریج بر پیامبر اکرم(ص) نازل و به واسطۀ آن حضرت بر مردم تلاوت شده است.

مرتبه‌ای از معانی و معارف آیات قرآن به تفسیر نیازی ندارد و در عصر رسالت نیز به مجرد شنیدن آیات از رسول خدا(ص) و یا با اندکی تأمل و تدبر در آنها، این مرتبه از معانی و معارف آیات فهمیده می‌شده و به تبیین و تعلیم پیامبر اکرم(ص) نیازی نبوده است[۱]، ولی تردیدی نیست که در آن زمان نیز مانند زمان‌های بعد، در فهم بخش عمده‌ای از معانی و معارف آیات به تفسیر نیاز نبوده است[۲] و از چند راه می‌توان پی برد که پیامبر(ص)، آن بخش از معانی و معارف را تفسیر کرده است.[۳]

تحلیل عقلی

در قرآن کریم مطالبی ذکر شده که برای فهم آن و عمل به آن به تفسیر و تبیین نیاز است؛ برای مثال، به برپا داشتن نماز فرمان داده شده، ولی کیفیت آن بیان نشده است؛ به دادن زکات ترغیب شده، ولی مقدار و چگونگی آن بیان نگردیده است؛ به فریضه حج اشاره شده، ولی مناسک آن تبیین نشده است؛ به اطاعت از اولی الامر در ردیف اطاعت از پیامبر(ص) امر شده، ولی افراد اولی الامر معرفی نشده است؛ به بریدن دست دزد امر شده، ولی از شرایط، مقدار و کیفیت بریدن آن سخنی به میان نیامده است و... بی‌تردید مناسب‌ترین و سزاوارترین شخص برای تبیین این‌گونه مطالب، پیامبر اکرم(ص) بوده است و آن حضرت، هم در ابلاغ قرآن و تبیین مطالب آن اهتمام کامل داشته و هم نسبت به امت خود دلسوز و مهربان بوده است[۴].

با توجه به این امور، تردیدی نمی‌ماند که آن حضرت به تفسیر قرآن پرداخته و مطالبی از آن را که به تفسیر نیاز داشته، برای امت خود بیان کرده است.[۵]

قرآن کریم

خدای متعال در آیه ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ...[۶] و چند آیه دیگر ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۷]؛ ﴿كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ[۸]، تعلیم کتاب را افزون بر تلاوت آیات، از کارهای آن حضرت به شمار آورده است و از ذکر تعلیم کتاب به دنبال تلاوت آیات به خوبی فهمیده می‌شود که منظور از «تعلیم کتاب» تعلیم قرائت قرآن نبوده است، بلکه تعلیم معانی و معارف آن بوده است و عطف ﴿الْحِكْمَةَ به ﴿الْكِتَابَ و تعلق ﴿يُعَلِّمُهُمُ به هردو، به یک وزان مؤید دیگری برای این معنا است؛ زیرا تردیدی نیست که تعلیم حکمت، تعلیم مطلب و حقیقت است نه تعلیم لفظ‍ و قرائت؛ پس مناسب این است که تعلیم کتاب نیز به همین معنا باشد. آیه ﴿وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ[۹].

نیز با توجه به دو مطلب زیر دلالت آشکار دارد که یکی از شئونات و وظایفی که خدای متعال در عصر رسالت برعهدۀ پیامبر اکرم(ص) قرار داده بود، تفسیر قرآن و بیان معارف و احکام آن بوده است:

  1. منظور از ﴿مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ آیات قرآن است؛ زیرا هرچند قرآن به‌طور مستقیم بر مردم نازل نشده، از آنجا که برای هدایت عموم مردم نازل شده و خدای متعال پیامبر اکرم(ص) را برانگیخته است که قرآن را به آنان برساند، تعبیر ﴿مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ در مورد قرآن صحیح است و شاهد آن آیات دیگری است که با عبارت‌های روشن‌تر، نزول آیات قرآن به سوی مردم را بیان کرده است؛ مانند:
    1. ﴿وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ آيَاتٍ مُبَيِّنَاتٍ[۱۰].
    2. ﴿وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ[۱۱].
    3. ﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ[۱۲].
    4. ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا[۱۳].
  2. کلمه «تبیین» در بیان معنا و مطالب آیات ظهور دارد و در ذکر الفاظ‍ و تلاوت آیات کاربردی ندارد[۱۴].

بنابراین، از این آیه نیز مانند آیات قبل به دست می‌آید که پیامبر اکرم(ص) در عصر رسالت، آیات قرآن و معارف و احکام آن را تفسیر می‌کرده است؛ زیرا این آیه تبیین قرآن را از وظایف آن حضرت بیان کرده و تردیدی نیست که پیامبر اکرم(ص) از زیر بار وظیفه شانه خالی نمی‌کرده و تکالیفی را که خدا برعهدۀ او گذاشته بود، به نیکوترین وجه انجام می‌داده است.[۱۵]

روایات

در مصادر روایی شیعه و سنی، روایات فراوانی دلالت آشکار دارد که پیامبر اکرم(ص) در عصر رسالت، قرآن را تفسیر می‌کرده است. برخی روایات به‌طور کلی از مفسر بودن آن حضرت و تفسیر شدن آیات به وسیلۀ ایشان خبر می‌دهند و برخی، تفسیر بعضی از آیات را از آن حضرت نقل می‌کنند؛ برای نمونه:

در معتبرترین مصادر روایی شیعه - اصول الکافی - با سندی صحیح از امام صادق(ع) نقل شده که در پاسخ ابوبصیر که گفت: مردم می‌گویند چرا نام علی و اهل بیتش در کتاب خدا ذکر نشده است، فرمود: «قُولُوا لَهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) نَزَلَتْ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ، و لَمْ يُسَمِّ اللَّهُ لَهُمْ ثَلَاثاً و لَاأَرْبَعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ عَلَيْهِ الزَّكَاةُ، وَ لَمْ يُسَمِّ لَهُمْ مِنْ كُلِّ أَرْبَعِينَ دِرْهَماً دِرْهَمٌ حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَ الْحَجُّ، فَلَمْ يَقُلْ لَهُمْ: طُوفُوا أُسْبُوعاً حَتّى كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) هُوَ الَّذِي فَسَّرَ ذلِكَ لَهُمْ؛ و نَزَلَتْ ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[۱۶] و نَزَلَتْ فِي عَلِيٍّ و الْحَسَنِ و الْحُسَيْنِ(ع)، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) فِي عَلِيٍّ(ع): مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ؛ و قَالَ(ع): أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ و أَهْلِ بَيْتِي...»[۱۷]؛ به آنان بگو وجوب نماز بر رسول خدا(ص) نازل شد، ولی خدا سه رکعت و چهار رکعت بودن آن را برای آنان بیان نکرد تا اینکه رسول خدا آن را برای آنان تفسیر کند و وجوب زکات بر آن حضرت نازل شد، ولی برای آنان بیان نکرد که از هر چهل درهم یک درهم زکات است تا رسول خدا آن را برای آنان تفسیر کند و وجوب حج نازل شد، ولی به آنان نفرمود که هفت دور طواف کنید تا رسول خدا آن را برای آنان تفسیر کند، همچنین نازل شد که «خدا را اطاعت کنید و پیامبر و صاحبان امر از خودتان را اطاعت کنید» و این دربارۀ علی، حسن و حسین(ع) نازل شد، ولی خدا آن را بیان نفرمود پس رسول خدا(ص) دربارۀ علی(ع) فرمود: هرکس که من مولای او هستم، علی نیز مولای او است و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم سفارش می‌کنم...».

در نهج البلاغه از امیر مؤمنان علی(ع) در توصیف پیامبر اکرم(ص) چنین روایت شده است: «ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ(ص) لِقَاءَهُ... فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ كِتَابَ رَبِّكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً جُمْلَتَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ...»[۱۸]؛ سپس خدای سبحان برای حضرت محمد(ص) دیدارش را اختیار کرد...؛ پس او را با حالتی کریمانه قبض روح نمود و او در میان شما به جای گذاشت آنچه را که پیامبران در امت‌هایشان به جای گذاشتند، چون آنها را سرخود، بدون راه روشن و نشانه‌ای برپا وانگذاشتند. کتاب پروردگارتان را به جای گذاشت، درحالی‌ که حلال و حرامش، واجبات و مستحباتش، ناسخ و منسوخش رخصت‌ها و عزیمت‌هایش، خاصّ و عامّش، عبرت‌ها و مثل‌هایش، مرسل و محدودش، محکم و متشابهش را بیان، مجمل‌هایش را تفسیر، و مشکلاتش را تبیین کرده بود....»

در تفسیر آیه ﴿غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ[۱۹] از رسول خدا(ص) روایت کرده‌اند که فرمود: «همانا مغضوب علیهم یهود و ضالین مسیحیان هستند»[۲۰]

در تفسیر ﴿وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ[۲۱] از آن حضرت نقل کرده‌اند که فرمود: «از حیض و مدفوع، آب بینی و آب دهان پاکیزه‌اند»[۲۲].

از ابن عباس روایت شده که وقتی ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۲۳] نازل شد، گفتند: ای رسول خدا، این خویشاوندانی که مودت آنان بر ما واجب است، کیستند؟ فرمود: «علی، فاطمه و دو پسر آنان»[۲۴].

در تفسیر ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[۲۵] از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: «إِنَّ الْقُوَّةَ الرَّمْي»؛ همانا مقصود از قوّه، تیراندازی است».

در تفسیر آیه ﴿وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ[۲۶] از عدی بن حاتم روایت شده که به پیامبر(ص) عرض کردم: من دو رشته از موی سفید و سیاه را نهاده، در آن دو نگاه می‌کردم، برایم آشکار نمی‌شد؛ رسول خدا(ص) خندید به‌طوری‌ که دندان‌های آسیایش دیده می‌شد؛ سپس فرمود: «ای پسر حاتم، همانا آن رشته سفیدی و سیاهی سفیدی روز و سیاهی شب است».[۲۷]

از ابن مسعود نقل شده که وقتی آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۲۸] کسانی که ایمان آورده و ایمانشان را به ستم نیالودند، برای خصوص آنان امنیت است و آنان هدایت یافته‌اند» نازل شد، بر مردم گران آمد، گفتند: ای رسول خدا، کدام یک از ما به خودش ستم نمی‌کند؟! فرمود: «معنای آیه آن‌گونه که تصور می‌کنید، نیست.

آیا سخن عبد صالح را که خدا در قرآن بیان کرده است نشنیده‌اید: ﴿يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۲۹]؛ مقصود از آن ظلم، خصوص شرک است».[۳۰]

برحسب این روایت، پیامبر اکرم(ص) «ظلم» در آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۳۱] را به استناد آیه ﴿وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ[۳۲]، به‌خصوص شرک تفسیر کرده است.

در تفسیر ﴿وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ[۳۳] و در نزد او است کلیدهای غیب که هیچ کس جز او آنها را نمی‌داند» از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود: «کلیدهای غیب پنج تا است که کسی جز خدا آنها را نمی‌داند؛﴿إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ[۳۴] همانا علم ساعت قیامت تنها در نزد خداست و تنها او است که باران را فرود می‌آورد و آنچه در رحم‌ها است، می‌داند و هیچ‌کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد و هیچ‌کس نمی‌داند که در چه سرزمینی می‌میرد؛ به راستی خدا دانا و باخبر است»[۳۵].

یعنی با ذکر این آیه بیان کرده است که منظور از کلیدهای غیب در آن آیه، همین پنج مطلبی است که در این آیه بیان شده و بدین‌صورت، «مفاتح الغیب» در آن آیه را تفسیر کرده است.

حتی از برخی روایات استفاده می‌شود که گاهی در تفسیر آیات به بیان لفظی اکتفا نمی‌کرده و با ترسیمی عملی، مطالب آیات را برای افراد مجسم می‌کرده است؛ برای مثال، از ابن مسعود نقل شده است که «رسول خدا(ص) خطّی را برای ما ترسیم کرد، فرمود: این راه خداست؛ سپس در سمت راست و چپ آن خط، خطهای دیگری کشید و فرمود: این راه‌های متفرق است که بر هریک از آن راه‌ها شیطانی است که به سوی آن دعوت می‌کند؛ سپس آیه ﴿وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ[۳۶] را قرائت کرد».[۳۷]

در روایات بسیاری آمده است: وقتی آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۳۸] نازل شد، رسول خدا(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) را فراخواند و عبایی یا پوششی بر روی آنان انداخت و فرمود: خدایا، اینان اهل بیت و خواص من هستند».[۳۹]

بنابراین، تردیدی نیست که در عصر رسالت تفسیر قرآن آغاز شده و نخستین مفسر قرآن کریم رسول خدا(ص) بوده است.[۴۰]

منابع

پانویس

  1. آیات تحدی و آیاتی از قبیل ﴿وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ («و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کرده‌ایم» سوره قمر، آیه ۱۷) شاهد این مدعا است.
  2. از امام علی(ع) نقل شده که فرمود: «هَذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْطُورٌ بَيْنَ الدَّفَّتَيْنِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ وَ إِنَّمَا يَنْطِقُ عَنْهُ الرِّجَالُ» (نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۸۷، خطبه ۱۲۵).
  3. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۷.
  4. آیه ﴿لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ («بی‌گمان پیامبری از (میان) خودتان نزد شما آمده است که هر رنجی ببرید بر او گران است، بسیار خواستار شماست، با مؤمنان مهربانی بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۲۸) و آیاتی از قبیل ﴿مَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى إِلَّا تَذْكِرَةً لِمَنْ يَخْشَى [«ما قرآن را بر تو فرو نفرستاده‌ایم که به رنج افتی جز اینکه یادکردی باشد برای آن کس که (از خداوند) می‌ترسد» سوره طه، آیه ۲-۳] دلیل مطلب یاد شده است.
  5. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۷-۱۸.
  6. «بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  7. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲
  8. «چنان که از خودتان پیامبری در میان شما فرستادیم که آیه‌های ما را بر شما می‌خواند و (جان) شما را پاکیزه می‌گرداند و به شما کتاب آسمانی و فرزانگی می‌آموزد و آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد می‌دهد» سوره بقره، آیه ۱۵۱.
  9. «(آنان را) با برهان‌ها (ی روشن) و نوشته‌ها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستاده‌اند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.
  10. «و به راستی به سوی شما آیاتی روشنگر و مثلی (عبرت آموز) از کسانی که پیش از شما گذشتند و اندرزی برای پرهیزگاران فرو فرستاده‌ایم» سوره نور، آیه ۳۴.
  11. «و (نیز) آنچه را از کتاب و حکمت برایتان فرستاده است که بدان اندرزتان می‌دهد» سوره بقره، آیه ۲۳۱.
  12. «بی‌گمان کتابی برای شما فرستاده‌ایم که یادکرد شما در آن است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰.
  13. «ای مردم! به راستی برهانی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است و نوری آشکار برای شما فرو فرستاده‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۷۴.
  14. علامه طباطبایی نیز در تفسیر این آیه فرموده است: فیکون محصل المعنی: ان القصد بنزول هذا الذکر الی عامّة البشر و انّک و الناس فی ذلک سواء و انّما اخترناک لتوجیه الخطاب و القاء القول لا لنحمّلک قدرة غیبیة و ارادة تکوینیة الهیة فنجعلک مسیطرا علیهم و علی کل شیء بل لامرین: احدهما ان تبین للناس ما نزّل تدریجا الیهم، لان المعارف الالهیة لا ینالها الناس بلا واسطة فلا بد من بعث واحد منهم للتبیین و التعلیم و هذا هو غرض الرسالة ینزل الیه الوحی فیحمله ثمّ یؤمر بتبلیغه و تعلیمه و تبیینه؛ (المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۵۹-۲۶۰).
  15. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۱۸-۲۰.
  16. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید» سوره نساء، آیه ۵۹.
  17. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۳۴۶ (باب ما نص الله عز و جل علی الائمه(ع) و احدا فواحدا، ح۱)؛ این روایت با اندکی تفاوت در شواهد التنزیل حاکم حسکانی، ج۱، ص۱۹۱، ح۲۰۳ نیز آمده است.
  18. نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص۳۵ و ۳۶، خطبه اول.
  19. «راه آنان که به نعمت پرورده‌ای؛ که نه بر ایشان خشم آورده‌ای و نه گمراه‌اند» سوره فاتحه، آیه ۷.
  20. این روایت را سیوطی از احمد، ترمذی و ابن حبّان نقل کرده است (الاتقان فی علوم القرآن، ج۲، ص۱۲۳۷-۱۲۳۸).
  21. «و آنها در آن همسرانی پاکیزه دارند» سوره بقره، آیه ۲۵.
  22. این روایت را سیوطی از ابن مردویه و مستدرک حاکم نقل کرده است (الاتقان، ج۲، ص۱۲۳۸).
  23. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  24. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ قَرَابَتُكَ- الَّذِينَ وَجَبَتْ عَلَيْنَا مَوَدَّتُهُمْ قَالَ: عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ ابْنَاهُمَا» (بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۸۶، ح۲۲. ح۲۵) نیز نظیر این حدیث است.
  25. «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
  26. «بخورید و بیاشامید؛ سپس روزه را تا شب به پایان رسانید و در حالی که در مسجدها اعتکاف کرده‌اید از آنان کام مجویید، اینها حدود خداوند است، به آنها نزدیک نشوید» سوره بقره، آیه ۱۸۷.
  27. طبرسی، مجمع البیان، ج۱-۲، ص۵۰۵.
  28. «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  29. «پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  30. ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۵۸ (تفسیر آیه ۸۲ انعام)؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۳ و ۴، ص۵۰۶ (تفسیر همان آیه).
  31. «آنان که ایمان آورده‌اند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالوده‌اند، امن (و آرامش) دارند و رهیافته‌اند» سوره انعام، آیه ۸۲.
  32. «و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.
  33. «و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.
  34. «بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.
  35. ابن ابی حاتم رازی، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۱۴۲ (تفسیر آیه ۵۹، سوره انعام).
  36. «و (دیگر) این که این راه راست من است از آن پیروی کنید و از راه‌ها (ی دیگر) پیروی نکنید که شما را از راه او پراکنده گرداند، این است آنچه شما را بدان سفارش کرده است باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۳.
  37. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۳۱۸.
  38. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  39. ر.ک: بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۷۵، ح۳۳ و ص۲۷۶، ح۳۶ و ص۲۸۰-۲۸۱، ح۴۶ و ۴۷. در برخی روایات آمده است که فرمود: «اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَيْتِيَ»، ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ج۲، ص۴۱۶. با بیان‌های دیگری نیز «اهل البیت» در این آیه به افراد فوق و در برخی روایات به دوازده امام تفسیر شده است. ر.ک: البرهان فی تفسیر القرآن؛ ج۶، ص۲۵۵-۲۸۵، ح۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۲۱، ۲۴، ۲۶، ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۲، ۳۴، ۳۵، ۳۷، ۳۹، ۴۰، ۴۱، ۴۲، ۴۵، ۴۸، ۴۹، ۵۳، ۵۴، ۵۵، ۵۷، ۶۲.
  40. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۰-۲۳.