امنیت در جامعهشناسی اسلامی
مقدمه
«امن» در اصل، آرامش خاطر، آرامش نفس و از بین رفتن بیم و هراس است. “امان” نیز گاه اسم حالتی است که بر انسان به هنگام احساس امنیت، عارض میشود، گاه به چیزی که باعث امنیت شده، اطلاق میگردد[۱].
یکی از نیازها و ضرورتهای کانونی فرد و اجتماع انسانی، برخورداری کامل یا دستکم نسبی از امنیت همهجانبه (جانی، مالی، حیثیتی، شغلی و ذهنی) است. همه جوامع در تلاشند. تا از طریق تمهید سازوکارهای لازم و ایجاد و توسعه بنیادهای متناسب، به این نیاز روانی اجتماعی اجتنابناپذیر در حد امکان پاسخ گویند. فقدان امنیت یا حتی فقدان احساس امنیت، زندگی را بهرغم داشتن سایر امکانات در کام انسانها تلخ و چرخه امور را در سطوح فردی و اجتماعی مختل میسازد. امروزه یکی از شاخصهای مهم توسعه، میزان و ضریب امنیت فردی و اجتماعی در مقابل تهدیدات گوناگون داخلی و خارجی است که شهروندان آن جامعه از آن متنعم گشتهاند. قرآن کریم نیز ضمن تشریع راهکارهای مناسب برای حصول آرامش و امنیت در مقابل عذاب تهدید کننده اخروی، به ابعاد فردی و اجتماعی این نیاز در مقابل عوامل تهدید کننده این جهانی نیز توجه و اهتمام ویژهای مبذول داشته است.
بخشی از سیاستهای راهبردی اسلام در تأمین امنیت روانی و اجتماعی عبارت است از: توصیه و تأکید بر توسعه و تقویت مستمر ایمان و تقوای دینی، تقویت روح جمعگرایی و همبستگی و احساس اخوت و برادری، تحکیم و تثبیت ارزشهای اخلاقی در سطوح فردی و اجتماعی، تقویت زمینههای روحی برای رویارویی مستمر و خستگیناپذیر با عوامل شیطانی، لزوم تشکیل حکومت اسلامی، برقراری نظم و انسجام اجتماعی، لزوم تأمین نیازهای حیاتی و ضرورتهای زیستی همگانی، حمایت ویژه از فقرا، نیازمندان و اقشار آسیبپذیر جامعه، اجرای کامل قسط و عدل و رفع هر گونه تبعیض توجیهناپذیر، برحذر داشتن از ارتکاب هر نوع ظلم و تعدی علیه حقوق دیگران، ممنوعیت نشر هر نوع فحشا و منکر؛ تشریع احکام فقهی مؤثر و زمینهساز امنیت همچون فریضه امر به معروف و نهی از منکر، اجرای حدود و تعزیرات، وجوب جهاد و دفاع در مقابل عوامل سرکش، ضرورت تأمین امکانات و تجهیزات مورد نیاز برای مهار ارادههای طغیانگر، لزوم مرزبانی در مقابل تعرضات محتمل خارجی. تفسیر نمونه در خصوص زمینههای اعتقادی و اجتماعی تحقق امنیت مینویسد: امنیت و آرامش روحی تنها موقعی به دست میآید که در جوامع انسانی دو اصل حکومت کند: ایمان و عدالت اجتماعی. اگر پایههای ایمان به خدا متزلزل گردد و احساس مسئولیت در برابر پروردگار از میان برود و عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنان جامعهای وجود نخواهد داشت، و به همین دلیل با تمام تلاش و کوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط ناامنیهای مختلف در دنیا میکنند روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعی بیشتر میگردد، دلیل این وضع آن است که پایههای ایمان لرزان و ظلم جای عدالت را گرفته است[۲].
و در توضیح جایگاه این نعمت از دیدگاه قرآن مینویسد: نعمت امنیت ریشه همه نعمتهاست، و حقاً چنین است، زیرا هر گاه امنیت از میان برود، سایر مسائل رفاهی و مواهب مادی و معنوی نیز به خطر خواهد افتاد، در یک محیط ناامن، نه اطاعت خدا مقدور است و نه زندگی توأم با سربلندی و آسودگی فکر، و نه تلاش و کوشش و جهاد برای پیشبرد هدفهای اجتماعی[۳]. در توضیح آیات و روایات مربوط نیز مینویسد: آبرو و حیثیت افراد همچون مال و جان آنهاست، بلکه از بعضی جهات مهمتر است. اسلام میخواهد در جامعه اسلامی امنیت کامل حکمفرما باشد نه تنها مردم در عمل و با دست به یکدیگر هجوم نکنند، بلکه از نظر زبان مردم، و از آن بالاتر از نظر اندیشه و فکر آنان نیز در امان باشند، و هر کس احساس کند که دیگری حتی در منطقه افکار خود تیرهای تهمت را به سوی او نشانهگیری نمیکند، و این امنیتی است در بالاترین سطح که جز در یک جامعه مذهبی و مؤمن امکانپذیر نیست[۴].
علامه طباطبایی نیز در ضرورت امنیت برای جامعه مینویسد: میتوان گفت احتیاج اجتماع به امنیت بیشتر است از احتیاج یک فرد به آن، چون هر قدر عامل و غرض او بزرگتر شد عمل نیز بزرگتر میشود. آری، اجتماع هم از ناحیه اجزا و افرادش به امنیت احتیاج دارد و محتاج است به اینکه افرادش متلاشی و پراکنده نشوند، و هم از ناحیه دشمنان و رقبایش[۵]؛ از اینرو، یکی از وظایف همگانی مؤمنان و در رأس آن حکومت اسلامی، ایجاد و استقرار آرامش و امنیت اجتماعی به عنوان مقدمهای برای تحقق «حیات طیب» خواهد بود[۶].
در ذیل بحث امنیت، از صلح و سلم هم باید سخن گفت که سلم و سلام، در لغت به معنای صلح، سازش و آرامش و امنیت است. برخی مفسران، واژه «سلم» در آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً...[۷] را به معنی اطاعت و تسلیم در برابر فرامین خداوند و پذیرش بیچون و چرای آنها تفسیر کردهاند. سلم به معنای موافقت کامل در ظاهر و باطن و فقدان هر نوع مخالفت است و لازمه آن انقیاد، صلح و رضایت است[۸].
تردیدی نیست که تحقق همه هدفها و برنامههای اجتماعی تنها در سایه استقرار صلح و آرامش ممکن خواهد شد. نکته ظریفی که از آیه فوق استفاده میشود اینکه صلح و آرامش واقعی تنها در پرتو ایمان جمعی به خداوند و اطاعت کامل از فرامین و تعالیم او امکانپذیر خواهد بود. توصیههای اخلاقی، تدوین قوانین و معاهدات، تشریح نتیجهها و آثار سیاستها، اعمال نظارتها و کنترلهای دقیق، اجرای برنامههای تعلیمی و تربیتی و... ، هر قدر حساب شده و منضبط، نمیتواند احتمال بروز کشمکش، تعارض، تقابل، تنازع و جنگ را در جامعه انسانی مهار کرده و نگرانیهای ناشی از بروز محتمل آن را فرو نشاند؛ زیرا عالم ماده، عالم تزاحم، اصطکاک، رقابت و کشمکش است و به طور طبیعی، زمینه بیشتری برای شکوفایی آن دسته از استعدادهای انسانی که با اقتضائات ذاتی آن سازگار دارند، فراهم میسازد. ادعا این است که ایمان عمیق و روشنبینانه مذهبی به تعالیم آسمانی در صورت وجود شرایط لازم و رفع موانع برای هدایتگری انسانها در ساحتهای مختلف زندگی و مرجعیتیابی بلامنازع میتواند زمینه تحقق آرمان صلح و آشتی را در حد امکان فراهم سازد.
در هر حال، تردیدی نیست که صلحجویی و صلحخواهی و تمهید مقدمات لازم برای تحقق آن از جمله آرمانهای کانونی و اصول استراتژیک در منطق اجتماعی و نظام ارتباطی اسلام است. تفسیر نمونه در بیان جایگاه صلح در جامعه انسانی مینویسد: در همه جا اصل نخستین، صلح و صفا و دوستی و سازش است و نزاع و کشمکش و جدایی برخلاف طبع سلیم انسان و زندگی آرامبخش او است و لذا جز در موارد ضرورت و استثنایی نباید به آن متوسل شد[۹]. و در تفسیر آیه وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ[۱۰] در بیان وظیفه مؤمنان در رفع مخاصمههای داخلی مینویسد: همان اندازه که برای ایجاد صلح در میان دو برادر نسبی تلاش و کوشش میکنید باید در میان مؤمنان متخاصم نیز برای برقراری صلح به طور جدی و قاطع وارد عمل شوید. چه تعبیر جالب و گیرایی! که همه مؤمنان برادر یکدیگرند و نزاع و درگیری میان آنها را درگیری میان برادران نامیده که باید به زودی جای خود را به صلح و صفا بدهد[۱۱]. یکی دیگر از نویسندگان نیز در توضیح جایگاه صلح در منطق اجتماعی سیاسی اسلام مینویسد: هدف از صلح، مصلحتگرایی نیست، بلکه خود “صلح” مصلحت است، زیرا با زندگی فطری انسان سازگارتر است، و در موقعیت صلح، رشد و تعالی انسانها و تفاهم برای رسیدن به توافقها، بیشتر و یگانگی آیین بشری و گرایش به حق امکانپذیرتر میگردد[۱۲].[۱۳]
آیات قرآنی مرتبط
- امنیت از جمله انعامهای ویژه و سزاوار قدردانی و سپاس خداوندی: فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ[۱۴].
- استقرار امنیت از جمله ویژگیهای جامعه آرمانی موعود اسلام: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا...[۱۵].
- ایمان و اعتقاد ناب دینی، زمینهساز نیل به امنیت روانی کامل: الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ[۱۶].
- هدایتیابی مؤمنانه زمینهساز تأمین امنیت روانی: فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ[۱۷].
- لزوم تأمین همه وسایل و امکانات قدرتمندی و اقتدار برای ایجاد امنیت همه جانبه: وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ...[۱۸].
- لزوم مبارزه قهرآمیز با عوامل مخل امنیت اجتماعی: وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ[۱۹]. در آیاتی نیز بر ذکر مستمر خداوند به عنوان راهی منحصربهفرد برای حصول اطمینان و آرامش روانی مؤمنان[۲۰]؛ بر فلسفه آفرینش شب به عنوان مأمنی برای حصول آرامش و سکونت [۲۱] بر ازدواج به عنوان طریقی فطری و طبیعی برای حصول آرامش متقابل زوجین[۲۲] و بر لزوم پرهیز همگان از دستیازیدن به فساد کاری و امنیتزدایی[۲۳] تأکید شده است. برخی آیات نیز مؤمنان را به نزول فرشتگان در بحرانها و حوادث سخت برای آرامشبخشی و تأمین امنیت روانی ایشان بشارت داده است[۲۴].
- دعوت عموم مؤمنان به صلحجویی و سازش: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً...[۲۵].
- توصیه به پذیرش پیشنهاد صلح دشمنان: وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ[۲۶].
- توصیه مؤمنان به برقراری صلح میان متخاصمان: وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا... إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ...[۲۷].
- تأکید بر مطلوبیت همواره صلح: وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ...[۲۸].[۲۹]
منابع
پانویس
- ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۹۰.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، ۱۳۶۳، ج۵، ص۳۲۱.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۰، ص۸۴.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۸۶.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۴۹.
- ↑ برای آگاهی بیشتر از گونههای مختلف امنیت، جایگاه و اهمیت آن، زمینههای اجتماعی تحقق و زوال و آثار روانی و اجتماعی مترتب بر وجود و عدم آن، ر.ک: بهرام اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ص۱۵۱-۲۷۷؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی ج۷، ص۲۶۹ -۲۷۶.
- ↑ «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید»؛ سوره بقره، آیه ۲۰۸.
- ↑ حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۲۹.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۵۱.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۱۶۸.
- ↑ عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، ج۲، ص۱۴۰؛ برای آگاهی بیشتر از جایگاه و اهمیت صلح در روابط اجتماعی و احکام و آثار آن، ر.ک: مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص۷۰.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۲۳.
- ↑ «پس باید پروردگار این خانه را بپرستند همان که آنان را در گرسنگی خوراک داد و از بیم امان بخشید» سوره قریش، آیه ۳-۴.
- ↑ «خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین میگرداند - چنان که کسانی پیش از آنها را جانشین گردانید - و بیگمان دینی را که برای آنان پسندیده است برای آنها استوار میدارد و (حال) آنان را از پس هراس به آرامش بر میگرداند.».. سوره نور، آیه ۵۵.
- ↑ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.
- ↑ «آنگاه اگر از من به شما رهنمودی رسید، کسانی که از رهنمود من پیروی کنند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میگردند» سوره بقره، آیه ۳۸.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو و اسبان آماده در برابر آنان فراهم سازید که بدان دشمن خداوند و دشمن خود را به هراس میافکنید؛ و نیز جز آنها کسانی دیگر را که شما نمیشناسید (اما) خداوند آنان را میشناسد.».. سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «و اگر خداوند برخی مردم را با برخی دیگر باز نمیداشت، زمین تباه میگردید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
- ↑ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «و از بخشایش اوست که شب و روز را برایتان پدید آورد تا در شب آرام گیرید و (روز) از بخشش وی، (روزی خویش) بجویید و باشد که سپاس گزارید» سوره قصص، آیه ۷۳.
- ↑ وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که جز او خدایی ندارید، بیگمان برهانی از سوی پروردگارتان برایتان آمده است پس پیمانه و ترازو را تمام بپیمایید و چیزهای مردم را به آنان کم ندهید و در این سرزمین پس از سامان یافتن آن تباهی نورزید، این برای شما اگر مؤمن باشید بهتر است» سوره اعراف، آیه ۸۵.
- ↑ إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰؛ إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
- ↑ «و اگر به سازش گرایند، تو نیز بدان گرای و بر خداوند توکّل کن که او شنوای داناست» سوره انفال، آیه ۶۱.
- ↑ «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید... جز این نیست که مؤمنان برادرند، پس میان برادرانتان را آشتی دهید.».. سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ «و اگر زنی از کنارهگیری یا رویگردانی شویش بیم دارد بر آن دو گناهی نیست که میان خود به سازشی شایسته برسند و سازش نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۱۲۸.
- ↑ شرفالدین، سید حسین، ارزشهای اجتماعی از منظر قرآن کریم، ص ۴۲۳-۴۳۰.