رقبة در فقه سیاسی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط HeydariBot (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

گردن (عضوی از بدنانسان (از باب تسمیه کل به جزء)[۱] و برده و مملوک[۲].

﴿وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ[۳].

در عصر تنزیل، جهان تحت سلطه دو قطب قدرتمند ایران و روم قرار داشت. این دو امپراتوری بزرگ در نقاط مرزی که معمولاً کشورهای مستعمره بودند، همواره در حال جنگ و ستیزه بودند و در این میان جنگ‌های بزرگی رخ داده بود؛ مردان و زنان بسیاری به اسارت درآمده بودند که به صورت غنیمت جنگی میان فاتحان تقسیم می‌شدند یا در اختیار دولت فاتح قرار می‌گرفتند. این اسیران که طبقه عظیم بردگان و بندگان را تشکیل می‌دادند، مانند کالا و مال تحت تملک افراد بودند و خرید و فروش می‌شدند. گرچه این طبقه‌بندی انسان‌ها به برده و آزاد در همه جهان به رسمیت شناخته شده، رایج و معمول بود، از تعالیم الهی و احکام اسلامی برمی‌آید که اسلام حیات انسان را در آزادی (مقابل بردگی) می‌داند و رقیّت و بندگی را نوعی مرگ تلقی می‌کند؛ لذا در احکام مختلف از جمله قتل غیرعمد، فرمان آزادی برده صادر می‌کند تا فردی به حیات اجتماعی افزوده گردد و خلأ جامعه از فرد مقتول را پر کند[۴].[۵]

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۳۶۱-۳۶۲.
  2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج۱، ص۴۲۸.
  3. «هر که به خطا مؤمنی را بکشد آزاد کردن برده‌ای مؤمن و پرداخت خونبهایی به خانواده‌اش بر عهده کشنده است» سوره نساء، آیه ۹۲.
  4. سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۵، ص۴۰.
  5. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۳۱۳.