صراط مستقیم در عرفان اسلامی
اقسام صراط
- گروهی با استناد به آیۀ ﴿﴿مَّا مِن دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾﴾[۱] و نیز قول «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» معتقدند که چون همه در صراط مستقیم قرار دارند، نسبت همه در رسیدن به خدا نسبت یکسانی است و هیچ کس بر دیگری مزیت ندارد. به عنوان مثال، میان انبیا، اولیا، علما، عارفان و ملائکۀ مقربین و دیگران تفاوتی وجود ندارد، علم، عمل و قیام به تکلیف نیز ارزشی ندارد و خیر، شر و تقسیم انسانها به موحد و کافر، بی معنا است و فایدهای در انزال کتب و آمدن رسل نیست؛ جامی با منحرف خواندن این گروه از افراد، صراط مستقیم را به سلوکی و وجودی تقسیم میکند:
- صراط مستقیم وجودی: در این صراط قرب خدا به بنده، از حیث وجود و احاطۀ او بر بندگان مطرح میشود و این طریقی ازلی و ابدی است که هیچ تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد، چون ﴿﴿لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ﴾﴾[۲] و این موضوع نه محدود به زمان و مکان است و نه هیچ موجودی با موجود دیگر، در این زمینه تفاوت دارد؛ حتی سنگ، گیاه، حیوان، انسان و فرشته با هم مساویاند.
- صراط مستقیم سلوکی: در این صراط کسی میتواند به مقام قرب الهی برسد که مجاهدت سخت و ریاضت صعب را با راهنمایی شیخ کامل و مرشد واصل، متحمل شده باشد، مثل پیامبر اکرم (ص) که به مقام ﴿﴿فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى﴾﴾[۳] نایل شد و جز او کسی قادر به دست یافتن به آن مقام نیست؛ پس، اگر خداوند متعال میفرماید ﴿﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ﴾﴾[۴]. از جهت قرب خدا به بنده و مربوط به صراط مستقیم وجودی است و به طور یقین برای رسیدن به قرب الهی کافی نیست و اگر کافی بود پیامبر اکرم محتاج به سلوک و طلب قرب نبود[۵]