ابوالاعور سلمی

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۲ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

عمرو بن سفیان بن عبد شمس‌ بن‌ سعد،[۱] از بنی‌سلیم، تیره ذکوان[۲] هم‌پیمان ابوسفیان و از دولتمردان معاویه.

عمرو، در جاهلیّت زیست [۳] و تا نبرد حنین در صف مشرکان، با مسلمانان جنگید و گویا پس از آن اسلام آورد.[۴] جزئیات زندگی وی در تاریخ روشن نیست؛ بدین جهت در باب صحابی بودن او اختلاف است. برخی، وی را از صحابیان پیامبر (ص) نمی‌دانند؛ بنابراین معتقدند که روایت او از پیامبر، مرسل است؛[۵] چنان‌که بخاری نیز در تاریخ کبیر، نام وی را در ردیف صحابه ذکر نکرده؛[۶] ولی برخی چون مسلم بن ‌حجّاج او را صحابی شمرده‌اند.[۷] شیخ صدوق از آن رو که وی را در ماجرای تبوک، از دست‌اندرکاران قتل پیامبر می‌داند،[۸] صحابی می‌شمارد. شاید در صحابی شمردن او اشتباهی رخ داده باشد؛ چرا که در تاریخ دو نفر به ابوالاعور شهره بوده‌اند: یکی حارث بن‌ ظالم انصاری خزرجی، از بنی‌عدی بن‌نجّار که در صحابی بودن وی اختلافی نیست و دیگری، عمرو بن‌ سفیان سلمی،[۹] و شاید در این عرصه، اغراض سیاسی دخالت داشته تا بدین‌گونه بر شمار اصحاب رسول خدا در سپاه معاویه بیفزاید؛[۱۰] به هر حال، داوری در این باره آسان نیست.

ابوالاعور، هم‌پیمان حرب ‌بن ‌امیه و پسرش ابوسفیان بن ‌حرب[۱۱] که در جنگ احد.[۱۲] و خندق[۱۳] بر ضدّ پیامبر (ص) شمشیر می‌زد بود. او خود نیز در جنگ احزاب، با گروهی از بنی‌سلیم به یاری قریش شتافت.[۱۴] پس از آن، در زمان رسول خدا، سخنی از او نیست.

او در زمان ابوبکر در نبرد یرموک، فرماندهی گروهی را بر عهده داشت [۱۵] و در زمان عمر، در فتح شام، یکی از ده فرمانده ابوعبیده در فِحل (محلّی در شام) بود [۱۶] و در سال ۱۳ هجری، با دیگر فرماندهان به طبریّه وارد شد، و مردم آنجا با او مصالحه کردند.[۱۷] در سال ۱۵ هجری جانشین عمروعاص در اردن شد تا عمرو، به جنگ رومیان در اجنادین برود.[۱۸] در غزوه عموریه، (۲۳ هجری) امیر لشکر شام بود.[۱۹].

ابوالاعور در زمان عثمان، در واپسین نبرد قبرس به سال ۲۶ یا ۲۷ هجری از طرف معاویه، در نقش فرمانده سپاه اسلام جنگید.[۲۰] در واقعه اعتراض مصریان بر عثمان، حامل نامه وی به والی مصر مبنی بر سرکوبی معترضان [۲۱] بود و هنگام درگذشت عثمان، کارگزاری معاویه را در اردن برعهده داشت.[۲۲] نقش جدّی ابوالاعور در دستگاه امارت معاویه، به‌ویژه در نبرد صفیّن آشکار است. گفته‌اند: وی محور جنگ صفیّن [۲۳] بود و نخستین حمله، به فرماندهی او انجام شد، و در این واقعه، یاران علی (ع) به‌ویژه مالک اشتر را به هم‌دستی با قاتلان عثمان متّهم کرد.[۲۴] وی از کسانی بود که بر ضدّ امام علی در قتل عثمان، به گواهی معاویه آمد و موجب گمراهی افرادی شد.[۲۵] ابوالاعور در سپاه معاویه، فرماندهی اهل حِمْص را بر عهده داشت [۲۶] و با ده‌ هزار سپاه بر شریعه فرات گمارده شد تا راه را بر سپاه علی (ع) ببندد.[۲۷] در پی حیله‌گری سپاه معاویه، او نیز مصحفی بر سر داشت و عراقیان را به داوری آن فرا می‌خواند. در نهایت، به صورت گواه پیمان حکمیّت از طرف شامیان به میدان آمد [۲۸] و با چهار هزار شامی، مراقبت از جان عمروعاص را بر عهده گرفت.[۲۹]

در نگارش پیمان‌نامه، با تقدیم نام علی (ع) سخت مخالفت کرد؛[۳۰] سپس در مقابله با محمد بن‌ ابی‌بکر (والی امام علی (ع) در مصر) در منطقه مَسناة، پرچم فرماندهی سپاه شام را به دوش کشید؛[۳۱] بدین جهات، آورده‌اند که امام علی او را در نماز لعن می‌کرد.[۳۲]

ابوالاعور در مخالفت با امام حسن (ع) و تحقیر و شکستن او نیز کوشا بود، و امام در خاموش کردن وی، به حدیثی از پیامبر (ص) اشاره کرد که در آن عمرو بن ‌سفیان سلمی، لعن شد و در خطاب به معاویه گفت: آیا می‌دانی که پیامبر (ص) فرماندهی (قائد) و راننده (سائق) احزاب را لعن کرد؟ یکی از آن دو ابوسفیان و دیگری ابوالاعور بود.[۳۳] فرجام کار او نیز روشن نیست. بر پایه روایتی ضعیف، وی درسال ۶۵هجری با مروان‌ بن ‌حکم به مصر رفت [۳۴] که البتّه پذیرش این سخن مشکل است.[۳۵].

ابوالاعور در شأن نزول

  1. در ذیل آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا[۳۶] آورده‌اند[۳۷] که ابوالاعور با تنی چند از مشرکان مکّه، پس از جنگ اُحد به مدینه آمده، بر عبدالله بن‌ ابی وارد شد و پیامبر (ص) به آنان امان داد تا خواسته خویش را با او در میان گذارند. آنان از پیامبر خواستند تا آنها را با خدایانشان (لات، منات و عزّی) واگذاشته، برای آن بتان و پرستندگانش، منفعتی قائل شود؛ در مقابل، آنان نیز پیامبر را با خدایش وامی‌نهند. این سخن بر حضرت گران آمد و به اخراج آنان از مدینه فرمان داد و این آیه نازل شد.
  2. در ذیل آیه ﴿وَلَا تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَالْمُنَافِقِينَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا[۳۸] نیز این داستان ذکر شده و مقصود از کافران در آیه را ابوالاعور، عکرمه و ابوسفیان ذکر کرده‌اند که به دنبال مداهنه با پیامبر در دین بودند.[۳۹]
  3. قرطبی، ﴿مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ در آیه ﴿إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا[۴۰] را که در جنگ خندق از مناطق فرودست، بر مسلمانان تاخته و حمله آوردند، گروهی از فرماندهان مشرک، از جمله ابوالاعور می‌داند[۴۱].
  4. شیخ صدوق بر پایه روایتی، ابوالاعور را یکی از چهارده مردی دانسته که دربازگشت از تبوک، در پی کشتن پیامبر (ص) برآمدند؛ امّا به مقصود خویش نرسیدند.[۴۲] آیه ﴿لَوْ خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ[۴۳] در این باره فرود آمد؛ البتّه چنان‌که اشاره شد، در کلام صدوق روشن نیست که مقصود از ابوالاعور کدام است؟.[۴۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۶۱.
  2. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۱؛ النسب، ابوعبید، ص ۲۵۵؛ المعارف، ص ۴۶۷.
  3. الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۶۲.
  4. الاصابه، ج ۴، ص ۵۳۰.
  5. الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۶۲.
  6. التاریخ الکبیر، ج ۶، ص ۳۳۶.
  7. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۵؛ اسدالغابه، ج ۴، ص ۲۲۰.
  8. الخصال، ج ۲، ص ۴۹۹.
  9. اسدالغابه، ج ۱، ص ۶۱۸.
  10. الصحیح من سیره‌النبی، ج ۹، ص ۴۷.
  11. الاصابه، ج ۴، ص ۵۳۰.
  12. المغازی، ج ۱، ص ۲۶۶.
  13. المغازی، ج ۲، ص ۴۴۳.
  14. مجمع ‌البیان، ج ۸، ص ۵۶۹.
  15. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۶.
  16. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۵۷.
  17. تاریخ طبری، ج۲، ص ۳۶۰.
  18. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۴۴۷.
  19. الاصابه، ج ۴، ص ۵۳.
  20. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۷.
  21. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۶۲ و ۶۶۳.
  22. تاریخ طبری، ج ۲، ص ۶۹۳.
  23. الاستیعاب، ج ۳، ص ۲۶۱.
  24. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۸.
  25. اسدالغابه، ج ۲، ص ۶۲۱.
  26. الاخبارالطوال، ص ۱۸۰.
  27. الاخبارالطوال، ص ۱۶۸.
  28. الاخبارالطوال، ص ۱۹۶.
  29. الاخبارالطوال، ص ۱۹۷.
  30. یعقوبی، ج ۲، ص ۱۸۹.
  31. یعقوبی، ج ۲، ص ۱۹۴.
  32. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۲.
  33. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۶۰.
  34. تاریخ دمشق، ج ۴۶، ص ۵۴.
  35. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوالاعور سلمی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص599-601.
  36. «ای پیامبر! از خداوند پروا کن و از کافران و منافقان فرمانبرداری مکن، بی‌گمان خداوند دانایی فرزانه است» سوره احزاب، آیه ۱.
  37. اسباب‌النزول، ص ۲۹۴؛ الکشّاف، ج ۳، ص ۵۱۹؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۲۵ و ۵۲۶.
  38. «و از کافران و منافقان فرمان نبر و به آزارشان بها مده و بر خداوند توکل کن و خداوند (تو را) کارساز، بس» سوره احزاب، آیه ۴۸.
  39. قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۳۰.
  40. «هنگامی که از فراز و فرودتان بر شما تاختند و آنگاه که چشم‌ها کلاپیسه شد و دل‌ها به گلوها رسید و به خداوند گمان‌ها (ی نادرست) بردید؛» سوره احزاب، آیه ۱۰.
  41. قرطبی، ج ۱۴، ص ۹۵.
  42. الخصال، ج ۲، ص ۴۹۹.
  43. «اگر در میان شما روانه می‌شدند جز شرّ به شما نمی‌افزودند و در میان شما برای ایجاد آشوب رخنه می‌کردند و آنان میان شما جاسوسانی دارند و خداوند به (حال) ستمگران داناست» سوره توبه، آیه ۴۷.
  44. واسعی، سید علی رضا، مقاله «ابوالاعور سلمی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱، ص 601-602.