آیه صادقین در کلام اسلامی
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- این مدخل از زیرشاخههای بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "آیه صادقین" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آیه صادقین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
واژهشناسی لغوی
- صدق در لغت به معنای مطابقت حکم با واقع است[۱]. به عبارت دیگر، صدق در اصل وصف گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد. ولی از آنجا که بر عقیده، نیت و عزم و اراده نیز قول اطلاق میشود امور یاد شده نیز به وصف صدق و راستی توصیف میگردند. بر این اساس کسی که عقیدهاش با نفس الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراده خویش جامه عمل بپوشاند، در عقیده، نیت و ارادهاش صادق میباشد[۲].
- زمخشری گفته است: صادقین کسانیاند که در دین خدا از نظر عقیده، گفتار و رفتار صادق میباشند[۳][۴].
ویژگیهای صادقین
- مقصود از صادقین در آیه، اوصاف یاد شده در آیه ۱۷۷ سوره بقره﴿لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ﴾[۵] است که عبارتند از: ایمان به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتابهای آسمانی و پیامبران، انفاق در راه خدا، اقامه نماز، پرداختن زکات، وفای به عهد، صبر و شکیبایی در ناملایمات زندگی. خداوند سبحان در این آیه دارندگان اوصاف یاد شده را صادق و پرهیزگار نامیده است[۶].
- برخی مقصود از صادقین را به افرادی که در آیه ۲۳ احزاب﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾[۷] از آنان یاد شده، تفسیر کردهاند. ترجمه آیه چنین است: برخی از مؤمنان مردانیاند که به عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند، عدهای از آنها به شهادت رسیدند و عدهای دیگر منتظر شهادتاند، آنان هرگز عهد و پیمان خود با خداوند را مبدل نساختند[۸].
- مقصود از صادقین مهاجران هستند که در سوره حشر آیه ۸﴿لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾[۹] از آنها به عنوان صادقین یاد شده است[۱۰].
- برخی، مراد از صادقین را به سه نفری که از غزوه تبوک تخلف و سپس پشیمان شدند، تفسیر کردهاند که در سوره توبه آیه ۱۱۸﴿وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ﴾[۱۱] به آنان اشاره شده است[۱۲].
- عدهای دیگر صادقین را به پیامبر(ص) و اصحاب او تفسیر کردهاند و عبارت ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ در آغاز آیه مورد بحث را بر سه فرد متخلف از غزوه تبوک تطبیق کردهاند[۱۳].
- برخی، با استناد به قرائت عبدالله بن مسعود کلمه ﴿مَعَ﴾ در آیه را به معنای من تفسیر کردهاند؛ یعنی مؤمنان باید پرهیزکار و راستگو باشند[۱۴].
- در برخی از احادیثی که محدثان شیعه و سنی نقل کردهاند، صادقین را بر علی(ع) و گاهی بر علی و اصحاب او یا بر علی و اهل بیت او تفسیر کردهاند[۱۵].
- در برخی دیگر از روایات صادقین بر محمد (ص) و اهل بیتش (ع) تطبیق شده است[۱۶].
- در مجامع روایی شیعه احادیث زیادی صادقین را بر ائمه اهل بیت(ع) تفسیر کرده است[۱۷]. چنان که شیخ صدوق از امیرمؤمنان روایت کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از پیامبر(ص) پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر(ص) پاسخ داد: مأموران به همراهی با صادقین عام است و همه مؤمنان را شامل میشود، ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی(ع) و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد[۱۸][۱۹].
ارزیابی
- در نقد چهار نظریه اول باید گفت: این که در برخی از آیات برای بعضی از مؤمنان عنوان صادقین اطلاق شده است، تردیدی نیست، ولی این بدان معنا نیست که مراد از صادقین در آیه مورد بحث آنها باشند، چون بعداً اثبات میشود که مقصود از صادقین کسانی هستند که عالیترین مرتبه صدق را دارا باشند و این مقام تنها بر افراد معصوم قابل تطبیق است.
- نظریه پنجم نیز مخدوش است، چون ﴿الَّذِينَ آمَنُوا﴾ عام بوده و اختصاص آن به سه فرد متخلف دلیل نداشت.
- اما در نظریه ششم بر فرض که کلمه مع در ادبیات عرب به معنای من به کار رفته باشد، لکن چنین کاربردی غیر رایج بوده و در مورد بحث نیازمند دلیل است، در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد. قرائت عبدالله بن مسعود در این باره نیز شاذ و غیر قابل اعتماد است[۲۰].
- اما سه قول اخیر کاملاً با همدیگر هماهنگ، و مفادش آن است که مقصود از صادقین در آیه مورد بحث پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم از اهل بیت آن حضرت میباشند، و اگر در برخی روایات فقط علی(ع)ذکر شده است بدان جهت است که او نخستین پیشوای معصوم مسلمانان پس از رسول اکرم(ص) میباشد.
- بنابراین مراد از صادقین کاملترین مرتبه صدق، یعنی کسانی که از مقام عصمت برخوردارند، میباشد در این زمینه دو تقریر ارائه شده است:
- تقریر علامه حلی: وی در شرح کلام محقق طوسی که آیه ﴿وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ را از دلایل امامت علی(ع) دانسته، گفته است: خداوند متعال به بودن با صادقین امر کرده است و مقصود از صادقین کسانیاند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد معصوم تحقق نمییابد، زیرا نمیتوان از صادق بودن غیر معصوم آگاه شد، و به اجماع مسلمانان از اصحاب پیامبر(ص) غیر از علی(ع) کسی معصوم نیست[۲۱].
- تقریر فخر رازی: او آیه مورد بحث را دلیل عصمت صادقین دانسته و گفته است: جمله ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ﴾ مؤمنان را به رعایت تقوای الهی دستور داده و از آنان خواسته که با صادقین باشند. از این جا معلوم میشود که مؤمنان معصوم نیستند و جهت صیانت از خطا باید از کسانی پیروی کنند که از خطا مصون باشند و آنان صادقین هستند، و چون این مطلب (مؤمنان خطاپذیر) در همه زمانها تحقق دارد، پس در همه زمانها نیز باید معصوم وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند. آن گاه گفته است: پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که انسان به او عالم باشد، در غیر این صورت دستور به پیروی از او تکلیف به مالایطاق خواهد بود، و چون ما انسان معینی را به عنوان معصوم نمیشناسیم، بنابراین تنها مجموع امت باقی میماند که مصداق صادقین باشند و مؤمنان باید از آنها پیروی کنند[۲۲].
- سخن فخر رازی در این که مقصود از صادقین را افراد معصوم دانسته، استوار است، اما این که مصداق آن را اجماع امت بیان کرده نادرست است، زیرا
- مسائل مورد اجماع امت اندک است و نمیتواند راهگشای مسلمانان در احکام دینی باشد؛
- اگر اجماع امت مشتمل بر فرد معصوم نباشد، همچنان احتمال خطا در مورد آن وجود دارد؛
- با مراجعه به قرآن (آیه تطهیر) و سنت نبوی (حدیث ثقلین، حدیث سفینه و...) به روشنی میتوان معصوم بودن اهل بیت پیامبر اکرم(ص) را شناخت.
- با توجه به دو تقریر یاد شده میتوان استدلال به آیه صادقین را بر لزوم پیروی مسلمانان از امامان معصوم چنین بیان کرد: خداوند در آیه صادقین مؤمنان را به پرهیزگاری و هماهنگی با صادقین دستور داده است. و مفاد ﴿كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ این است که باید مؤمنان با صادقین هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر خداوند به پیروی از صادقین هیچگونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده میشود: یکی این که صادقین کسانیاند که در همه زمینههای مربوط به حیات اِرادی خود اعم از عقیده، اخلاق، گفتار و رفتار، صادقاند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینههای یادشده در همه حالات صادقاند (اطلاق احوالی). بدون شک، صادق بودن به گونه یادشده با عصمت ملازمه دارد. در نتیجه، صادقین معصوماند و مؤمنان باید از آنان پیروی کنند.
- نکته پایانی این که صادقین در آیه مورد بحث همان صدیقین در آیه ﴿وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا﴾[۲۳] هستند[۲۴].
- بنابراین، دستاورد ﴿مَعَ الصَّادِقِينَ﴾ در دنیا مَعَ الصِّدِّيقِينَ در آخرت است[۲۵].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ جرجانی، سید شریف، التعریفات، ص۹۵.
- ↑ طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۲۲۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۳.
- ↑ «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راهماندگان و کمکخواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.
- ↑ «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
- ↑ «(بخشی از این غنیمتها) برای مستمندان مهاجری است که از خانهها و داراییهای خود، رانده شدهاند در حالی که بخشش و خشنودییی از خداوند را میجویند و خداوند و پیامبرش را یاری میکنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
- ↑ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۸، ص۲۸۸.
- ↑ «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبهپذیر بخشاینده است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
- ↑ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۴۶؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
- ↑ رشید رضا، محمد، المنار، ج۱۱، ص۷۲؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
- ↑ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۷؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۰- ۵۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۰۶.
- ↑ حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴.
- ↑ طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.
- ↑ حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.
- ↑ رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.
- ↑ «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
- ↑ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، آیه صادقین، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.