کنده در تاریخ اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث کنده است. "کنده" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

کندیان در شمار قبایل قحطانی یمن و از جایگاه ممتازی در جاهلیت و نیز قرون نخست صدر اسلام برخوردار بودند. برخورداری از قدرت سیاسی و نظامی بالا آنان را در نگاه و مرآی پادشاهان عرب و غیر عرب بزرگ کرد تا حدی که نام آنان در برخی کتیبه‌ها ذکر شده است.

کندیان در ایام حکومت تبع‌ها –از ملوک حمیریان- عهده‌دار برخی مناصب حکومت شدند تا اینکه با مهاجرت برخی از آنان در نیمه قرن پنجم میلادی به نجد و مناطقی از شمال شبه‌جزیره عربستان، خود، مؤسس دولت جوانی گردیدند که در تاریخ به "دولت کنده" شناخته شده است. اما عمر این دولت مستعجل بود؛ پس از کشته شدن حارث بن عمرو، اختلافات و کشمکش‌ها بین جانشینان بالا گرفت و بر اثر این اختلافات و تبعات آن و نیز کشتاری که منذر بن نعمان ماءالسماء از آنان به راه انداخت، آفتاب این دولت غروب کرد. پس از این واقعه، بسیاری از آنان به سرزمین آباء و اجدادی خود حضرموت بازگشتند تا این که دین مبین اسلام ظهور کرد. کندیان اسلام آوردند اما دیری نپایید که نبی اکرم(ص) رحلت کردند و آنان - به دلایل مختلف - راه مخالفت و ارتداد در پیش گرفتند تا این که بر اثر حملات مسلمین بار دیگر مطیع و منقاد دولت اسلامی شدند. پس از این امر و با آغاز فتوحات اسلامی کندیان نیز به جرگه سپاه اسلام در آمدند و یاری گر آنان در امر فتح دیگر مناطق شدند. با فتح عراق و تأسیس شهرهای کوفه و بصره، بسیاری از آنان به این شهرها و سپس شامات و مصر و اندلس رفتند و نقش آفرین بسیاری از وقایع و حوادث بلاد اسلامی در قرون ابتدایی اسلامی - بخصوص قرن اول و دوم - شدند.

نسب کنده

کنده را از قبایل بزرگ یمن و در شمار قحطانیان گفته‌اند.[۱] نسب‌شناسان این قبیله را به ثور بن عُفَیر - معروف به کنده - منتسب دانسته، نسب صحیح او را ثُور بن عُفیر بن عدی بن حارث بن مرة بن اُّدر بن زید بن یشجب بن عریب بن زید بن قحطان بن سبأ[۲] عنوان کرده‌اند.

در وجه تسمیه کنده به این نام، برخی گفته‌اند: "انّما سمّي كندة لكنوده أي انفصالۀ من كهلان و نزوحۀ الى حضرموت".[۳] برخی نیز براین اعتقادند که وی بواسطه "كند اباه" یعنی کفران نعمت پدر و پیوستن به دایی‌های خود یا بواسطه الگو:عربی"كند اخوه" یعنی فریفتن و سپس قتل برادرش به این نام ملقب گردیده است.[۴]

نسل کنده از طریق دو پسرش معاویه و أشرس ادامه یافت. از نسل بنو معاویه، قبایل وهب، بداء و رائش پدید آمدند[۵] و قبایل بزرگ سکاسک و سکون با بطونی مانند خِداش، صَعب، ضِمام، الأحُدَر، هَجعَم و دیگر قبایل از نسل اشرس.[۶] ضمن این که از قبایل بزرگ بنی‌عدی و بنی‌سعد نیز که به جهت انتساب به نام مادرشان - تجیب بنت ثوبان بن سلیم بن ذهل (رُهاء) مذحجی- به "تجیب" معروف شده‌اند، هم، به عنوان شاخه‌های بزرگ قبیله کنده یاد شده است.[۷] هر یک از این قبایل، خود، دارای بطون گسترده و فراوانی هستند که در برخی منابع مفصل بدان‌ها پرداخته شده است.[۸]

سرزمین کنده

از خاستگاه و محل اولیه سکونت این قبیله تا پیش از مهاجرت به حَضرموت و نیز تاریخ دقیق این کوچ که به دلایل نامعلوم و در پی بروز حوادث اتفاق افتاده است،[۹] اطلاع دقیقی در دست نیست. آنان پس از مهاجرت به یمن در سلسله جبال اطراف حضرموت مأوا گزیدند.[۱۰] سکونت‌گاه آنان از «غمر» تا «ذات العرق» امتداد داشت [۱۱] و جبال یمن، حضرموت و غمر ذی کنده عمده مناطقی بودند که کندیان در آن سکنی گزیده بودند.[۱۲] غمر ذی کنده - که در بیست مایلی مکه قرار داشت -[۱۳] پیوسته به نام کندیان مشهور و معروف بود و چهار قبیله «صدف»، «تجیب»، «عباد» و «بنی معاویه» کنده در آن سکونت داشتند.[۱۴] حضرموت هم که در پیش و پس از اسلام، بطون عمده‌ای از کندیان را - عمدتاً در قسمت شرقی یمن - در خود جا داده بود، از مناطق اصلی کندیان به شمار می‌رفت.[۱۵]

سرزمین کنده در حضرموت، محصور بین دو درۀ "عین" و "دَوعن" -که در بالای آن قلاع و در پایین آن، مزارع و نخلستان قرار داشت -، بود.[۱۶] در میان این دو دره، قلعه نُجَیر و شهر تَرِیم[۱۷] که مقر پادشاهان بنی عمرو بن معاویه بود رخ نموده بود.[۱۸] منطقه حضرموت در کُل، شامل مناطق مختلفی از جمله: «خَوار»، «حَرَیم»، «اَبَیورد»، «المَی»، «یشرح»، «کَفیل»، «تسریر»، «حَبُوطه»، «مَدُوده»، «تَرَیم» و «الحیق» است که بطون مختلف کنده در این مناطق به شکل پراکنده زندگی می‌کردند.[۱۹] ضمن این که از بلاد رِیدَة اَرَضین - که با روستاهای زیادش مسکن بنی‌عباد کنده بود-، سَدَبه محل سکونت طایفه‌ای از بنی‌تجیب کنده، حَوره از منازل بنی‌حارثه کنده، قارة الاشبا، العجلانیه، شَبام، قلاع حَذیِه و نُجیر، شَزَن و ذو صبح-سکونتگاه بنی واحد از طوایف بنی معاویه کنده-، الیَحَق منزل بنی‌بنایه از تیره‌های صدف کنده، [۲۰] عندل، خودون و هدون از مساکن صدف کنده[۲۱][۲۲] و دمّون به عنوان یکی دیگر از شهرهای تیره صدف[۲۳] و به نقلی از منازل بنوالحارث بن عمرو بن حجر آکل‌المُرار در حضرموت[۲۴] می‌توان به عنوان دیگر منزلگاه‌های قبیله کنده نام برد. همچنین منطقه «کسرقُشاقِش» -در وسط حضرموت که شامل روستاهای زیاد از جمله روستاهای بزرگ هَینَن-[۲۵] می‌شد هم به عنوان یکی دیگر از سکونتگاه‌های شاخه تُجیب یاد شده است. علاوه بر مناطق یاد شده، در مناطقی مانند کر و شبوه، وجود چند قبیله از کندیان گزارش شده است.[۲۶] ضمن این که در دوران پیش از اسلام، برخی از قبایل کنده به منطقه نجد رفتنند که خانواده امرؤالقیس شاعر از جمله این گروه هستند. چنان که بعضی دیگر به مناطق مضر مثل «بَیا»، «عین الشمس» و «اثریب» رفتند و به نام «حضارمه» معروف گشتند.[۲۷]

پس از اسلام نیز، کوفه از بزرگترین مراکز حضور قبایل کنده به شمار می‌‌رفت. این شهر در قرن اول هجری شاهد حضور قبایلی مانند بنی‌مرة بن حجر -از بطون بنی معاویه الأکرمین و بنی‌شجره از نسل بنی‌معاویه- بود که علاوه بر مسجد عمومی کندیان، خود دارای مسجد مستقلی در این شهر بودند. بنی شیطان نیز از دیگر قبایل مهم کنده در کوفه محسوب می‌شد.[۲۸] حضور پُر رنگ کندیان در کوفه هنگامی ملموس‌تر می‌‌شود که بنابر نقل گزارشات تاریخی، زمانی که زیاد بن ابیه -فرماندار کوفه-، در سال ۵۰ هجری، نظام ارباع[۲۹] را جایگزین نظام اسباع[۳۰] کرد، قبایل ربیعه و کنده به تنهایی یک چهارم جمعیت کوفه را به خود اختصاص داده بودند.[۳۱] «سکاسک» از تیره‌های مهم بنی‌الأشرس در شام اموال بسیاری داشتند؛ ضمن این که برخی نیز از حضور تیره‌هایی از قبیله تجیب –از دیگر بطون مشهور کنده- مانند بنی‌صمادخ، بنی‌ذی البؤن و بنی‌الأفطس در شام و مصر و اندلس خبر داده‌اند.[۳۲] همچنین، درباره سکونت کندیان در حیره و اندلس، به ویژه درباره تجیبی‌ها که در اندلس دارای حکومت‌های ملوک الطوائفی بودند،[۳۳] گزارش‌هایی وجود دارد.[۳۴]


جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن‌کلبی، هشام بن محمدابن کلبی، نسب مَعَد والیمن الکبیر، تحقیق محمود فردوس العظم، دمشق، دارالیقظه، بی‌تا، ج۱، ص۱۳۷
  2. ابن‌کلبی، هشام بن محمدابن کلبی، نسب مَعَد والیمن الکبیر، تحقیق محمود فردوس العظم، دمشق، دارالیقظه، بی‌تا، ج۱، ص۱۳۷
  3. ابن درید، الاشتقاق، به کوشش عبدالسلام، بیروت، دار الجیل، ۱۴۱۱ ه.ق، ص۳۶۲
  4. اسامه اختیار، مقاله کنده، الموسوعة العربیه
  5. ابن‌حزم، ص۴۲۵. نیز ر. ک. ابن‌کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۷
  6. اسامه اختیار، مقاله کنده، الموسوعة العربیه
  7. ابن‌کلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۸۱؛ ابنحزم، ص۴۲۹
  8. ر. ک. ابنکلبی، نسب معد و الیمن الکبیر، ج۱، ص۱۳۶-۱۹۷
  9. ر. ک. احمدحسین شرف الدین، دراسات فی أنساب قبائل الیمن، ریاض، بی‌تا، ۱۴۰۵ ه.ق، ص۷۱
  10. کحاله، ۳/۹۹۸
  11. اسامه اختیار، مقاله کنده، الموسوعة العربیه
  12. عبدالعزیز سالم، تاریخ العرب قبل السلام، اسکندریه، شباب الجامعة، ۲۰۰۸ م، ج ۳، ص۳۱۵-۳۱۹
  13. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، صفة جزیرة العرب، تحقیق محمد بن علی اکوع، بغداد، بیتا، ۱۹۸۹ ه.ق، ص۱۶۶-۱۶۹
  14. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، صفة جزیرة العرب، تحقیق محمد بن علی اکوع، بغداد، بیتا، ۱۹۸۹ ه.ق، ص۱۶۶-۱۶۹
  15. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، صفة جزیرة العرب، تحقیق محمد بن علی اکوع، بغداد، بیتا، ۱۹۸۹ ه.ق، ص۸۸
  16. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، صفة جزیرة العرب، تحقیق محمد بن علی اکوع، بغداد، بیتا، ۱۹۸۹ ه.ق، ص۱۶۸
  17. یاقوت حموی، معجم البلدان، الجزء الثانی، ص۲۸ (ذیل کلمه تَریم)
  18. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، تحقیق نبیه امین فارس، الجزء الثامن، ص۹۰
  19. رمضان محمدی، قبیله کِنْدِه و نقش آن در مهمترین رویدادهای عصر جاهلی و صدر اسلام، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۴، شماره مسلسل ۶۳، ص۱۱۳.
  20. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، پیشین، ص۱۶۶-۱۶۹
  21. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، پیشین، ص۱۶۸
  22. رمضان محمدی، قبیله کِنْدِه و نقش آن در مهمترین رویدادهای عصر جاهلی و صدر اسلام، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۴، شماره مسلسل ۶۳، ص۱۱۲-۱۱۳.
  23. حسن بن احمد بن یعقوب همدانی، پیشین، ص۸۸
  24. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۱۶۸
  25. همان، ص۱۷۱
  26. محمد بن احمد بن عمر، ادوار تاریخ الحضری، جده، مکتبة الارشاد، بی‌تا، ص۵۸
  27. ابن حزم، پیشین، ص۴۲۸؛ ابن داود الدینوری، اخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم، قم، الرضی،۱۴۱۲ ه.ق، ص۱۷۵؛ احمد حسین شرف الدین، پیشین، ص۷۲؛ محمد بن احمد بن عمر، پیشین، ص۵۸
  28. رمضان محمدی، قبیله کِنْدِه و نقش آن در مهمترین رویدادهای عصر جاهلی و صدر اسلام، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۴، شماره مسلسل ۶۳، ص۱۱۶-۱۱۷
  29. در نظام ارباع، کل قبایل کوفه به چهار قسمت اهل مدینه، تمیم و همدان، ربیعة و کنده و مذحج و اسد تقسیم می‌‌شدند. فرماندهانی که زیاد برای ارباع انتخاب کرده بود به ترتیب عبارت بودند از: عمروبن حریث، خالد بن عرفطه، قیس بن ولید و ابوبردة بن ابوموسی اشعری
  30. قبل از بنیان نهادن شهر کوفه، قبایل مختلفی در فتوحات شرکت داشتند.این قبایل در جنگ تحت نظام اعشار اداره می‌‌شدند به این معنا که سعد بن ابی وقاص، لشکر خود را به ده قسدت تقسیم میکرد و برای هر قسمت فرماندهی انتخاب می‌‌نمود و در هر قسمت که به نام عشر خوانده می‌‌شد، دو یا چند قبیل یا تیره‌هایی از قبایل مختلف، فعالیت می‌‌کردند. پس از شهرنشین شدن لشکریان، سعد بن وقاص به دستور عمربن خطاب، نظام اسباع را به جای نظام اعشار در کوفه تأسیس کرد. به این ترتیب که از نسب شناسان عرب دعوت کرد، قبایل و تیره‌هایی را که به‌هم نزدیک بودند در یک گروه قرار دهند. او کل جمعیت عرب کوفة را به هفت قسمت تقسیم کرد. هر قسدت به نام سبع خوانده می‌‌شد و برای هر سبع، فرماندهی تعیین شد. نعمت الله صفری فروشانی، مردم‌شناسی کوفه، مشکوة، شماره ۵۳، زمستان ۵۷، ص۲۹-۳۰
  31. نعمت الله صفری فروشانی، مردم‌شناسی کوفه، مشکوة، شماره ۵۳، زمستان ۵۷، ص۲۹-۳۰
  32. ابن‌خلدون، تاریخ، بیروت، داراحیا،التراث العربی، ۱۳۹۱ه.ق.، ج ۲، ص۲۷۶
  33. طبری، تاریخ الرسل و الملوک، به کوشش محمد ابوالفضل، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا، ج۵، ص۶۰ و ج۳، ص۴۰۶
  34. رمضان محمدی، قبیله کِنْدِه و نقش آن در مهمترین رویدادهای عصر جاهلی و صدر اسلام، فصلنامه علمی پژوهشی تاریخ اسلام، سال شانزدهم، شماره سوم، پاییز ۱۳۹۴، شماره مسلسل ۶۳، ص۱۱۲-۱۱۳

رده مدخل