علم حضوری در کلام اسلامی
علم حضوری، آن است که علم، نزد شخص بالفعل حاضر باشد. مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجی جزئی است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی. حال این علم به وسیله وحی حاصل شود یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد. در مقابلِ علم حضوری و یا فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام یعنی امام به برخی موضوعات، علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد. نافعتر بودن علم حضوری برای امت؛ کاملتر بودن علم حضوری در رسالت و امامت؛ سزاوارتر بودن انتخاب افضل برای امام و ... از جمله ادله حضوری بودن علم معصوم است.
معناشناسی
در برخی از کلمات فقها در مورد علم امامان(ع) از تعبیر علم حضوری و فعلی استفاده شده است، مراد از حضوری و یا فعلی بودن علم امام، آن است که علم، نزد ایشان حاضر (بالفعل) باشد، یعنی علم به اشیاء یا به تعبیر صحیحتر اشیاء و حقایق در پیش امام حاضر هستند. بالفعل بودن در اینجا به معنی حاضر بودن است و این حاضر بودن در قبال حصولی بودن نیست، بلکه در قبال شأنی بودن علم امام است و امام به همه اشیا به حسب مقام نورانیت خود آگاه است. از این علم به علم احاطی یا دائمی نیز تعبیر شده است. در این صورت تفاوت علم امام با علم خداوند در این است که علم آنها غیرذاتی و علم خداوند ذاتی است[۱].
مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجی جزئی محض است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی و مقصود از کیفیت علم حضوری امام، احاطه علم او به معلومات به نحو علیت و معلولیت نیست، به خاطر اینکه چنین علمی ضرورتاً از خصائص خدای تعالی و ذات واجب الوجود است که هیچ ممکن الوجودی در آن شریک نیست؛ بلکه مقصود از علم حضوری امام، انکشاف معلومات برای او به صورت فعلی است؛ به عبارت دیگر مراد از علم حضوری انبیا و امامان(ع) علم باطنی فطری لدنی موهوبی از جانب خداوند عالم است، با وحی معالواسطه یا بلاواسطه یا الهام و یا هر اسبابی که اختصاص به انبیا و اوصیا آنها دارد[۲].
در مقابلِ علم حضوری و یا فعلی، علم شأنی قرار دارد؛ شأنی دانستن علم امام بدین معناست که امام به برخی موضوعات، علم ندارد؛ اما توان دریافت آنها را به شیوههای خاص خود دارد. یعنی آنان هر وقت بخواهند و اراده کنند میدانند و خداوند آنان را آگاه میکند و اگر نخواهند نمیدانند؟[۳].
بسیاری از اندیشمندان و محققین، از علم غیب فعلی و مطلق پیامبران و امامان(ع) جانبداری میکنند و بر این باورند که بندگان برگزیدۀ الهی همواره از همۀ امور مربوط به حال و گذشته و آینده آگاهند و چیزی از رویدادهای جهان بر آنان پوشیده نمیماند[۴].
دو دیدگاه دربارۀ علم امام
در مورد علم امام، دو دیدگاه کلی وجود دارد، برخی قائل به فعلی بودن علم امام هستند و عدهایی دیگر علم امام را شأنی میدانند.
امام و علم حضوری
شیعه بر پایۀ اصولی که از قرآن و روایات اهل بیت(ع) فراگرفته، اعتقاد دارد اصل و فرع دین از راه وحی و شهود و علم حضوری به صورت قرآن و حدیث قدسی با واسطه یا بیواسطۀ فرشتگان به پیامبر و امام میرسد. البته امامان(ع) از پیامبر(ص) این معارف را از راه شهودی، با واسطۀ فرشته یا بدون واسطه آن مییابند و به مردم ابلاغ میکنند. اگر انسان کاملِ معصوم، مخزن علم خداوند شود، علم وی، حضوری است نه حصولی. امام به حقایق جهان هستی و حقایق امور و اسرار ملکوتی و آنچه مورد تصور و تعقل و حس درآید، در هرگونه شرایطی که وجود داشته باشند، به اذن خداوند واقف است، اعم از اینکه تحت حس قرار دارند و یا بیرون از دایرۀ حس هستند، مانند موجودات آسمانی و حوادث گذشته و وقایع آینده و مراد از علم در این مقام، آگاهی از موضوعات خارجیِ جزئی محض است، نه آگاهی از موضوعات احکام کلی زیرا جهل امام به آنها موجب کمبود در رتبۀ امامت و تنزّل از آن مقام است. از احاطۀ علمی امام بر ملکوت موجودات نیز سخن گفته شده است که نتیجه آن، حضوری بودن علم امام است[۵].
امام و علم شأنی
باید توجه داشت برخی هم علم امام را حصولی (شأنی) میدانند به دلیل آنکه میگویند: "علوم پیامبر(ص) به تعلیم خداست که به او آموخته و علوم امامان(ع) به تعلیم پیغمبر است به ایشان و این بیان با حضوری بودن علم ایشان منافات دارد بلکه از صریح برخی اخبار چنین مستفاد میشود که علم ایشان حصولی (شأنی) است. علاوه بر اینکه اخبارِ صحیفههای مختومهای که برای هر یک از ایشان رسیده از جمله شواهد حصولی بودن علم ایشان است، همچنین اخبار صریحۀ صحیحه و معتبره که دلالت دارد بر اینکه اگر بخواهند بدانند و اخبار واردۀ دیگری که حاکی از آن است، وقتی هر امامی که امامت به او منتقل میشود از امام قبل از او، خدا بلند میکند از برای او عمودی از نور که در آن میبیند دنیا را و آنچه را که در آن است و بر او پوشیده نیست از آنها چیزی. از این بیان ظاهر میشود علم امام مستفاد از آن نور و به واسطۀ آن نور است و این نیز دلیل حصولی(شأنی) بودن علم امام است"[۶].
دیدگاه علما دربارۀ علم فعلی
برخی از علما هم به چنین تعریفی از علم فعلی و اشائی اشاره کردهاند. در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- سید عبدالحسین لاری علم امام را حضوری میداند و مراد او از حضوری بودن علم امام، فعلی بودن علم او در مقابل ارادی و شأنی بودن آن است. ایشان خود این گونه میگوید: "مراد از علم حضوری او (امام) آشکار شدن معلومات نزد او به طور بالفعل است، در مقابل علم شأنی، بالقوه و به هنگام اراده که از آن این گونه تعبیر میشود: "اگر بخواهد که بداند، میداند"[۷].
- مرحوم مظفر در کتاب علم امام، علم امام را حضوری معرفی میکند و در سراسر کتاب خود تلاش میکند ضرورت حضوری بودن علم امام را با دلایل عقلی و نقلی اثبات کرده به شبهات آن پاسخ دهد[۸].
- آیت الله سید محمد حسین حسینی طهرانی از احاطۀ علمی امام بر ملکوت موجودات سخن گفته است که نتیجه آن حضوری بودن علم امام است[۹].
- علامۀ طباطبایی معتقد است علم امام حضوری یا ارادی است: علم امام علمی است که از طرف خداوند سبحان اعطا میشود و از طریق الهام یا سخن گفتن از آسمان یا آموزش به رسول(ص) یا اسباب دیگر افاضه میشود. این علم مختص امام است و مخلوقات دیگر بهرهای از آن ندارند[۱۰].
- سید زین العابدین طباطبایی ابرقویی با تکیه به قاعدۀ «قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم»[۱۱] اعتقاد دارد که ائمه: به جمیع امور از گذشته و آینده آگاهند. به اعتقاد او، تمام ما سوی در نزد امام مشهود است و نزد او چیزی غایب نیست[۱۲].
- شهید قاضی طباطبایی در مقدمه ایی بر رسالۀ علم امام از علامۀ طباطبایی چنین نوشته است: مراد (...) فعلیت علم امام است نه به نحو شأنی؛ زیرا شأنیت نسبت به تمامی موجودات یکسان است و اختصاص به امام ندارد[۱۳].
- مؤلف کتاب نخبة الکلام مینویسد: "علم امام حضوری است به این معنی که همه چیز را میداند و پیش او حاضر است و محیط است به تمام عوالم وجود"[۱۴].[۱۵]
ادلۀ فعلی بودن علم امام
چندین دلیل برای اینکه علم امام(ع) حضوری است نه شأنی بیان شده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
- امام به حسب مقام نورانیتی که دارد کاملترین انسان زمان خود و مظهر تام اسماء و صفات خدایی است و بالفعل به همه چیز عالم و به هر واقعۀ شخصی آشناست و به حسب وجود عنصریِ خود به هر طرف توجه کند، حقایق برای وی روشن میشود یعنی بودن در این مقام خود موجب علم حضوری میگردد[۱۶].
- نافعتر بودن علم حضوری برای امت: جانشین پیامبر باید کسی باشد که صفات ایشان را داشته باشد. امام باید علم سرشار و جوشیدۀ از علم الهی داشته باشد تا بتواند مردم را از انحراف نگه دارد. متصف بودن به علم حضوری برای امام لازم است تا اگر کسی سؤالی داشت بتواند به آن پاسخ دهد[۱۷].
- کاملتر بودن لطف در علم حضوری: فرستادن پیامبران و قرار دادن حجتها و اقامۀ معجزات، همگی لطفی است از جانب خداوند سبحان. حال آیا کاملتر بودن لطف به آن نیست که این امور بر زیباترین شکل و برترین نحوه و کاملترین ترکیب صورت گیرد؟ یا آنکه اگر بر این وجه اعلی و برتر هم نباشد محذوری ندارد؟ عقل تردیدی ندارد در اینکه خداوند که لطفش بر بندگان فراوان است، نعمتها و الطاف و حجتها و آیاتش را بر تمامترین و بالاترین و زیباترین وجه جاری میگرداند و علم حضوری از همین باب است.
- سزاوارتر بودن انتخاب افضل برای امام: انسانها دنبال انتخاب برترین فضلیتها هستند و شکی نیست که علم حضوری برتر از علم ارادی است و چون انتخاب علم حضوری با خود رسول یا امام است، چرا آن را انتخاب نکند و کاملتر را برنگزیند.
- تمامتر بودن نعمت با علم حضوری: فرستادن رسولان و انبیاء و امامان از نعمتهایی است که خداوند متعال بر بندگان خویش تمام کرده است، حال آیا بهتر نیست این نعمت که خداوند سبحان با آن، بر بندگان خویش منّت نهاده است بر تمامترین وجه و کاملترین شکل نحوۀ ممکن باشد؟ یا آنکه میتواند به صورت تمام و کمال باشد نه اتم و اکمل؟ عقل تردیدی ندارد در اینکه کمال احسان در آن است که نعمت، تمامتر و صفات، برتر باشد، همانطور که بیشک نعمت علم حضوری را تمامتر، کاملتر و برتر میداند و از طرفی محل نیز برای آن صلاحیت دارد و مردم هم بدان نیاز دارند[۱۸].
- محفوظتر بودن علم حضوری از فریب خوردن به خاطر حسن ظاهر برخی افراد، و همچنین تشخیص افراد مؤمن، سالم از نفاق و بیمار، توسط صاحب علم[۱۹].
- امام باید افضل اهل زمانش باشد؛ در صورتی که اگر از همه اشیا در تمام زمانها باخبر نباشد، لازم میآید که مساوی یا پایینتر از برخی افرادی باشد که چیزی را بالفعل میداند، ولی امام از آن بیخبر است و این خلاف فرض و نقض غرض است و دلایل دیگر[۲۰].
- دورتر بودن علم حضوری از نافرمانی مردم: اگر مردم بدانند که امام، نهان و آشکار آنان و گناهانی که مرتکب میشوند و طاعاتی که انجام میدهند را میداند و چون میداند به آنان گزارش میدهد و هنگام انجام گناه آنان را منع و نهی میکند و گاهِ طاعات تشویقشان مینماید، این موجب میگردد مردم از مصیبت دورتر و به طاعات نزدیکتر شوند.
- نیاز مردم به کسی که چنین علمی دارد: مردم نیازمندانسان آگاهی هستند که پرده از اعمالشان بردارد تا به فرمانبرداریحق نزدیک و از نافرمانی او دورشان سازد و چون پیامبر(ص) و اوصیای او برای دریافت چنین کرامتی شایسته بودند و مردم هم نیاز به آن داشتند، به خاطر چه چیزی خداوند آن دریای علم را به آنان افاضه نکند با آنکه فسادی در آن فیض نیست بلکه مصلحت هم دارد.
- اصل در علم فعلی بودن است و آیات و روایاتی که علم را برای اهل بیت(ع) اثبات میکنند مطلق هستند و قید ارادی بودن را ندارند، همچنین روایاتی داریم که حضوری و فعلی بودن علم ایشان را اثبات میکند مانند: امام صادق(ع) فرمودند: "دنیا برای امام تمثل پیدا میکند مثل نصف یک گردو (گردوی شکافته) که چیزی از آن، از او پنهان نیست"[۲۱]. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد و دلایل دیگر. البته برخی از این دلایل مورد مناقشه قرار گرفته که در جای خود به آن اشاره شده است[۲۲].
- روایاتی وجود دارد که بیانگر احاطۀ امام بر دنیاست و این با فعلی بودن علم آنان سازگاری دارد، مانند روایت سماعة بن مهران از امام صادق(ع) که فرمودند: "دنیا برای امام تمثل پیدا میکند مثل نصف یک گردو (گردوی شکافته) که چیزی از آن، از او پنهان نیست"[۲۳]. یعنی امام به کل دنیا احاطه دارد و یا اینکه از امام صادق(ع) روایت شده است: "رسول خدا(ص) مرا متولد کرد (من فرزند او هستم) در حالی که به کتاب خدا عالم هستم که در آن ابتداء آفرینش و آنچه موجود میشود تا روز قیامت، در آن هست، و خبر آسمان و خبر زمین و خبر بهشت و خبر جهنم و خبر آنچه بود و هست، در آن میباشد، این امور را آن چنان که به کف دستم نگاه میکنم، میدانم؛ زیرا خداوند میفرماید: در قرآن بیان هر چیزی وجود دارد[۲۴].[۲۵]
البته این ادله مورد نقد و بررسی قرار گرفته است، مانند اینکه اصل فعلی بودن علم است مورد پذیرش نیست؛ زیرا چه بسا کسی به مسألهایی عالم باشد اما حضور ذهن نداشته باشد. همچنین درست است که ادلۀ نقلیِ اثبات علم غیب برای اهل بیت(ع)، مطلق هستند اما در مقابل آنها روایاتی نیز وجود دارد که مدلول آنها، اطلاق این ادله را مقید میسازد. که در جای خود[۲۶] به آن روایات اشاره شده است. روایاتی هم که بیانگر احاطۀ امام به جهان هستی است، این روایات بیانگر گسترۀ علم امام به جزئیات و تفاصیل است و منافاتی با ارادی بودن علم آنان ندارد به این صورت که اگر امام اراده کند یعنی توجه و التفات پیدا کند میتواند به کل زمین احاطه پیدا کند و چیزی از او پنهان نباشد. همانطور که انسان اگر به کف دست خود توجه کند تمام کف دست خود را میبیند[۲۷].
نتیجه
خلاصۀ سخن آنکه، حتی اگر از امامان(ع) بیانات و شواهدی بر حضوری بودن علمشان به دست ما نرسیده بود، دلالت عقل بر آن کافی و واضح بود؛ زیرا عقل چنین مییابد که بر خداوند سبحان لازم است حجتی بین خود و بندگانش قرار دهد که مبلّغ احکام او و بیانگر نظام الهی باشد و آن حجت باید دارای تمام اوصاف کمال و مبرّا از همه خصلتهای موجب نقصان باشد و نباید به گونهای باشد که در معرض توهین و انتقاد و خردهگیری قرار گیرد، بلکه باید صورت و سیرتش از همه نقصها به دور باشد تا صلاحیت حجت بودن را داشته باشد و کسی را یارای احتجاج بر او و برتری در فضل و علم نسبت به او نباشد[۲۸].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منبعشناسی جامع علم معصوم
منابع
- واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل
- مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام
- موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی
- کرباسیزاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان
- مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن
- حسینی همدانی نجفی، سید محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی
- طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی
- سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه
- میرجهانی طباطبائی، سید محمد حسن، ولایت کلیه
- پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا
- زرینجویی، عینالله، مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی
- نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهیهای آسمانی
- جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم
- سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه
- تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی
- رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام
پانویس
- ↑ ر.ک: هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه؛ کرباسیزاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، ش ۶۹، ص۱۳۲ و ۱۳۳؛ زرینجویی، عینالله، مسئله علم امام در آثار دانشمندان معاصر شیعی، ص۶۲ ـ ۶۵؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷؛ نجفی لاری، سید عبدالحسین، آگاهیهای آسمانی، ص۳۵؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۸.
- ↑ ر.ک. مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۸.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی، ج ۱، ص۱۹۵؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰؛ مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷؛ حسینی همدانی نجفی، سید محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، ج ۴، ص۳۹؛ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، ج ۱۸، ص۳۴۷؛ هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه.
- ↑ ر.ک: میرجهانی طباطبائی، سید محمد حسن، ولایت کلیه، ص۱۷۷.
- ↑ سید عبدالحسین لاری، المعارف السلمانیة، ص۲۰
- ↑ مرحوم مظفر، علم الإمام، ص۲۴.
- ↑ امامشناسی، ج ۱، ص۲۴۱.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۸، ص۱۹۶ ـ ۱۹۷.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبارالرضا، ج ۲، ص۶۱۴.
- ↑ ولایة المتقین، ص۱۴۳.
- ↑ قاضی طباطبایی، سید محمد علی، رساله علم امام، ص۸.
- ↑ نخبة الاکلام فی معرفه الامام، ص۳۶.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سیدعلی، ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۴۸؛ رنجبر، جواد، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام؛ سلطانی، مصطفی، امامت از دیدگاه امامیه و زیدیه، ص۶۹؛ کرباسیزاده، علی، رضایی، محمد جعفر، علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان، فصلنامه نقد و نظر، ش ۶۹، ص۱۳۲ و ۱۳۳؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، بررسیهای اسلامی، ج۱، ص۱۹۵؛ سبحانی، سید محمد جعفر، منابع علم امامان شیعه، ص۱۴۷ ـ ۱۵۰.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷؛ پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷.
- ↑ ر.ک: پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷؛ واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر كتاب سنت و عقل، ص۱۹۰ ـ ۱۹۱؛ پارسانسب، گلافشان، پژوهشی در مقام علمی و مقام تحدیث حضرت فاطمه زهرا، ص۴۴ ـ ۴۶.
- ↑ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۱۷
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۴۷ ـ ۵۷؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸
- ↑ مفید، محمد بن محمد، اختصاص، ص۲۱۷
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۶۱، ح ۸.
- ↑ ر.ک: تحریری، محمد باقر، جلوههای لاهوتی، ج ۱، ص۲۵۶؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۸
- ↑ ر.ک: مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۱۸.
- ↑ ر.ک: مظفر، محمد حسین، پژوهشی در باب علم امام، ص۱۰۸ ـ ۱۱۳.