ابوادریس خولانی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Ali (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

وی صحابی نیست و گویا تنها کسانی که نام او را در ردیف صحابه ذکر کرده‌اند، ابن اثیر و ابن حجر هستند. ابن اثیر در حرف "عین" نام ابوادریس (عائذ) را می‌آورد و به کنیه‌ها ارجاع می‌دهد[۱]، ولی ذیل کنیه‌ها به این شخص اشاره‌ای ندارد. ابن حجر هم در بخش دوم از حرف "الف" از بخش کُنی، به کنیه او اشاره کرده، می‌گوید: نامش عائذالله بن عبدالله است که شرح حالش گذشت[۲]، ولی در هیچ جای کتاب شرح حال او را نیاورده است. دیگر منابع نیز به تابعی بودن ابوادریس تصریح می‌کنند [۳] خود ابن اثیر و ابن حجر نیز بارها هنگام نام بردن از بوادریس، عنوان تابعی را درباره او آورده‌اند[۴]. با اینکه تابعی بودن وی شهرت دارد و هیچ روایتی از رسول خدا(ص) نقل نکرده، روشن نیست چرا این دو صحابه‌نگار، ابوادریس را در کتاب خود نام برده‌اند. احتمال می‌رود از آنجا که سال نبرد حنین (سال ۸) به دنیا آمده[۵] صحابی پنداشته شده است. احتمال دیگر، اشتباه وی با پدرش عبدالله است که نامش در شمار صحابه وجود دارد و غالباً از او با عنوان "والد ابی ادریس" تعبیر می‌کنند[۶].

نام ابوادریس در اسناد بسیاری از روایات به چشم می‌خورد و از اصحاب رسول خدا(ص) روایت دارد. بنابراین، روایت او از آن حضرت مرسل است. وی سمت قضاوت را برای معاویه و عبدالملک در شام بر عهده داشت[۷]. خلیفة بن خیاط[۸] زمان مرگ او را سال هشتاد ثبت کرده، اما یعقوبی، ابوادریس را یکی از فقهای دوران ولید بن عبدالملک[۹] دانسته است[۱۰]. او همچنین در فتح آفریقا همراه عبدالله بن سعد بن ابی سرح شرکت داشت[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. ابن اثیر، ج۳، ص۹۹.
  2. ابن حجر، ج۷، ص۲۳.
  3. ر.ک: ابن سعد، ج۷، ص۳۱۲؛ خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۵۶۰؛ عجلی ج۲، ص۱۶؛ ابن حبان، ص۱۸۰.
  4. برای نمونه ر.ک: ابن اثیر، ج۴، ص۱۲۰ و ۳۷۸؛ و ج۵، ص۲۹۸؛ ابن حجر، ج۳، ص۵۰۶ و ج۶، ص۱۲۲.
  5. ابن سعد، ج۷، ص۳۱۲.
  6. ابن اثیر، ج۳، ص۱۵۱.
  7. طبری، ج۵، ص۳۳۰ و ج۶، ص۱۹۵.
  8. التاریخ، ص۲۱۵.
  9. ولید بن عبدالملک، ص۹۶-۸۶.
  10. یعقوبی، ج۲، ص۲۹۲.
  11. خلیفة بن خیاط، التاریخ، ص۱۱۵.
  12. صادقی، مصطفی، مقاله «ابوادریس خولانی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۱۱۱-۱۱۲.