نامۀ ۶۱ نهج البلاغه

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Hosein (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


مقدمه

فرازی از نامه

  • اما بعد، هان که تباهاندن آدمی آنچه را بدان گمارده شده و پذیرفتن آنچه را که کار دیگری بوده، آشکارا ناتوانی و تباهنده اندیشه‌ای بُوَد! هان که گذاشتنت چپاولِ مردم قرقیسیا را و واهشتنت مرزهایی را که گماردیمت –بر آن‌ها کسی نبوده تا از آن‌ها پاس دارد و سپاه را از آن‌ها بازدارد- اندیشه‌ای است پریشان! حقا برای هر که از دشمنانت که چپاول دوستانت را خواهد، پلی گردیده‌ای لرزان و ناتوان؛ نه بستنده رخنه‌ای، نه شکننده شکوه دشمنی، نه بی‌نیازکننده شهروندانش و نه جانشین فرماندهش[۴].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. شهری در کرانه باختری فرات، نزدیک شهر انبار.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 804.
  3. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 805.
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۲، ص 805.