گستره عصمت امام

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۸ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۵۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

امام به ملاحظه جایگاه و مسؤولیتی که دارد باید مصون از هر گونه خطا و عیب باشد زیرا عدم مصونیت از عصیان و لغزش و یا داشتن هر گونه عیب و نقص مانع به انجام رسیدن کارهایی است که بر عهده امام قرار داده شده است. توجه به حقیقت منصب و جایگاه امامت و توجه به وظائف و شئون امام به عنوان جانشین پیامبر(ص) و نگاه و تأمل در بحث‌های مرتبط با گستره عصمت پیامبر و شبهات مربوط به آن بخشی از آنچه در اینجا لازم است بدانیم را تأمین می‌‌سازد[۱].

مقدمه

در بحث موسوم به «گستره عصمت امام» یا «قلمرو عصمت امام»، از نگاه مکتب اهل بیت(ع) سه نظریه وجود دارد، بیشتر علمای شیعه در همۀ افعال - حتی در زندگی شخصی خود؛ نظیر کارهای روزمره - قائل به عصمت هستند.

دیدگاه‌ها درباره قلمرو عصمت امام

در قلمرو عصمت، از نگاه شیعه سه نظریه وجود دارد:

  1. نظریه اول[۲]: قریب به اتفاق علمای شیعه در همۀ افعال حتی شخصیه نظیر کارهای روزمره و... قائل به عصمت هستند[۳].
  2. دومین نظریه[۴]: این گروه سهو را در حوزۀ افعال مباح، برای پیامبر و امام قبول کردند، یعنی در حیطه‌ای که حکمی برای آن از جانب خدا جعل نشده، سهو بر امام جایز است. متکلمین جواز سهو را در حوزۀ مباحات مشروط کرده‌اند به اینکه انجام آن فعل موجب اخلال به کمال عقلِ پیامبر یا امام نشود. سهوی که ارتکابش ناشی از نقصان عقل است و فاعل آن را ناقص العقل جلوه می‌دهد را منکرشده‌اند. تنها مواردی که منتهی به نقصان عقل نیست را جایز می‌دانند.
  3. سومین نظریه[۵]: این گروه "سهو" و "اسهاء"[۶] معصوم در نماز را به اراده الهی، جایز دانسته‌اند. "سهو" بنا بر تعریف متکلمین[۷] در مقابل علم است و به فعلی که انسان از روی نداشتن علم و اراده انجام می‌دهد، اطلاق می‌کنند. معروف‌ترین شخصیت شیعی طرفدار جواز "سهو النبی" شیخ صدوق است، وی تا حدی بر این عقیده پافشاری کرده است که انکار آن را به غلات نسبت داده است. مستند وی در این عقیده احادیثی است که در مورد سهو پیامبر اکرم(ص) در تعداد رکعات نماز ظهر یا قضا شدن نماز صبح روایت شده است[۸].

اگرچه برخی از این روایات از نظر سند معتبر و صحیح‌اند، ولی اکثریت علمای شیعه به آنها عمل نکرده‌اند و این بدان جهت است که اولا: بطلان سهو در حق پیامبران الهی است مقتضای حکم عقل است و روایات از قبیل خبر واحد و دلیل ظنی‌اند و دلیل ظنّی در مقابل دلیل عقلی قابل استناد نیست، به ویژه آن‌که مسأله سهو النبی ـ اگرچه موردی که در روایات ذکر شده است مربوط به فروع دین است، ولی به عنوان وصفی از اوصاف پیامبر ـ مسئله‌ای است اعتقادی که دلیل ظنی در آن اعتبار ندارد[۹].

نتیجه اینکه سهو در این نظریه فقط نسبت به نماز آن هم در برهه خاص به ارادۀ الهی در معصوم رخ می‌دهد، به خلاف نظریه دوم که در تمام افعال مباح قائل به سهو معصوم شدند.

عصمت از گناه و خطا

مقصود از عصمت امام آن است که هم در تبیین معارف دینی و احکام شرعی و هم در اداره جامعه و هم در رفتار شخصی خود از هر گونه خطا و لغزش و سهو و نسیان و به طریق اولی از هر گناه و معصیت مبرا باشد. در گستره زمانی عصمت، امام نیز مانند پیامبر باید از بدو ولادت تا آخر عمر معصوم باشد. همان گونه که حکمت الهی درباره پیامبر نسبت به وظیفه دریافت و ابلاغ وحی و انجام امر هدایت مقتضی عصمت است، در مورد امام نیز لازمه تبیین درست وحی و انجام صحیح هدایت هم در تبیین دین هم در رفتار شخصی و هم در انجام مسؤولیت‌های اجتماعی، عصمت امام است[۱۰].

عصمت از عیوب

علاوه بر اینکه حکمت الهی مقتضی مبرا بودن پیامبر از عبوب است[۱۱] نسبت به امام نیز این حکم جاری است زیرا ماهیت و حقیقت منصب پیشوای الهی برای هدایت انسان چنین اقتضائاتی را دارد. به بیان دیگر پذیرفتن عصمت انبیاء در امر هدایت بشر مستلزم قبول عصمت و پاکی جانشین آنها از هر گونه عیب و نقصی است که مانع از انجام ماموریت مهم الهی در امر هدایت می‌‌گردد. امام باید از هر گونه عیب و نقص و بیماری در بدن انسان چه مادرزادی باشد و چه بعد از ولادت پدید آمده باشد و هر گونه صفت ناپسند مانند بخل و کینه و هر گونه عیب از نظر نسب و بلکه اشتغال به حرفه‌ها وکارهای نفرت انگیز مبرا باشد؛ زیرا اتصاف به این گونه نقائص با مقام امامت و فرمانروائی الهی سازگار نیست و مردم را از اطاعت و فرمانبرداری از امام بازمی دارد و عدم این گونه اوصاف از مصادیق لطف شمرده می‌‌شود[۱۲]. امام صادق(ع) در بیان نشانه‌های امام می‌‌فرماید: «طَهَارَةُ الْوِلَادَةِ وَ حُسْنُ الْمَنْشَإِ»[۱۳][۱۴].

شبهات عصمت امام

اعتراف امامان به خطا و لغزش

ناسازگاری عصمت با خانمیت

اصالت نظریه عصمت امامان

عدم عصمت خلیفه اول

جستارهای وابسته

منابع

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  2. علامه حلی و علماء متاخر از ایشان.
  3. حلّی، حسن بن یوسف، معارج الفهم فی شرح النظم، ص۴۶۴: اذا عرفت هذا فنقول افعال الانبیا لا تخلوا من الااربعه:.... الافعال المتعلقه بهم فی الدنیا.
  4. متکلمین در مدرسه بغداد تا قرن ششم (شیخ طوسی،سید مرتضی،کراجکی و....)
  5. ابن ولید و به تبع ایشان شیخ صدوق
  6. بر وزن افعال از باب مطاوعه، یعنی سهوی که به اراده الهی بر معصوم عارض می‌شود، نه اینکه از روی غفلت و نسیان خود معصوم انجام شده باشد.
  7. الخامس: الحق أن السهو عدم ملکة العلم و کذا النسیان. و ذهب أبو علی الجبائی الی أن السهو معنی یضاد العلم، فبینهما تقابل التضاد حینئذ؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ص ۹۷.
  8. من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۶۰، باب "احکام السهو فی الصلاة"؛ الکافی، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث اول.
  9. ربانی گلپایگانی، علی، درآمدی به شیعه‌شناسی، ص۲۰۶-۲۰۷
  10. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  11. ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد قسم الالهیات، ص ۱۵۵.
  12. تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، النص، ص ۴۳۱. الاقتصاد فیما یتعلق بالاعتقاد، ص ۳۱۳. و ر.ک: گوهر مراد، ص ۴۶۸.
  13. کافی، ج ۱، ص ۲۸۵. مجلسی در بیان روایت می‌‌گوید: حسن المنشإ أن يظهر منه آثار الفضل و الكمال من حد الصبا إلى آخر العمر و أما طهارة الولادة فظاهر أن المراد به أن لا يطعن في نسبه. بحار الانوار، ج ۲۵، ص ۱۶۶.
  14. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸
  15. ابن ابی الحدید می‌‌گوید: و قوله(ع) «أَوْ أَنْ أُنْقَصَ فِي رَأْيِي» هذا يدل على بطلان قول من قال إنه لا يجوز أن ينقص في رأيه و أن الإمام معصوم عن أمثال ذلك و كذلك قوله للحسن «أَوْ يَسْبِقَنِي إِلَيْكَ بَعْضُ غَلَبَاتِ الْهَوَى وَ فِتَنِ الدُّنْيَا» يدل على أن الإمام لا يجب أن يعصم عن غلبات الهوى و لا عن فتن الدنيا. ر.ک: شرح نهج البلاغه، ج ۱۶، ص ۶۶.
  16. ر.ک: شرح نهج البلاغة خوئی (منهاج البراعة) و شروحی که برنامه ۳۱ نهج البلاغه نوشته شده است مانند به سوی مدینه فاضله.
  17. علامه مجلسی تفصیلاً به این سوال پاسخ داده است ر.ک: بحار، ج ۲۵، ص ۲۰۹.
  18. ر.ک: کتاب معارف و عقائد ۲۴، ص ۲۴۱ و، ص ۲۴۸.
  19. ر.ک: مکتب در فرآیند تکامل.
  20. ر.ک: پاسخ به شبهات کلامی دفتر چهارم امامت، ص ۱۴۶ و ۴۷۳.
  21. ر.ک: الأربعین فی أصول الدین الفصل الثانی فی أنه لا یجب أن یکون الامام معصوما، ج ۲، ص ۲۶۳ و شرح مواقف، ج ۸، ص ۳۵۱.
  22. ر.ک: بررسی حدیث معرفت امام از منظر فریقین، ص ۱۵۱.
  23. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص ۱۱۳-۱۱۸