آیه تبلیغ در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن آیه: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۱].

آیه تبلیغ، آیه ۶۷ سوره مائده، از آخرین آیاتی است که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده و به حضرت دستور داد ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(ع) را اعلام نماید. این امر با ادله گوناگون عقلی و نقلی ثابت شده است.

آیه تبلیغ و شرح آن

آیه ۶۷ سوره مائده به آیۀ تبلیغ مشهور شده است: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ[۲].[۳].

این آیه، خواه در سیاق آیات قبل و بعد خود باشد و خواه نباشد، خبر از ابلاغ دستور مهمی به رسول اکرم(ص) می‌دهد که اگر حضرتش به انجام نرساند، کل اسلام در معرض خطر قرار می‌گیرد. موضوع این ابلاغ چنان مهم است که آن حضرت با بیانی خاص مورد خطاب الهی قرار گرفته است. حال این سؤال مطرح است که رسول خدا(ص) (با وجود اهتمام فراوانی که به ابلاغ احکام الهی داشت) نگران چه توطئه‌ای بود که در ابلاغ این دستور الهی درنگ می‌کرد و منتظر فرصت مناسب بود؟ در حالی که ایشان در انجام وظایف رسالت هرگز از توطئه‌های گوناگون کفار و یهودیان هراسی نداشت و با قاطعیت احکام الهی را بیان می‌فرمود.

با بررسی احتمالات گوناگون، این نتیجه حاصل می‌گردد که تنها حکمی که چنین حساسیت و اهمیتی دارد، ابلاغ امری معادل اصل دین است؛ یعنی ولایت و جانشینی پیامبر(ص) برای حفظ و حراست از دین و این همان مطلبی است که خداوند دستور به ابلاغ آن می‌دهد، روایات مختلف دلالت بر این امر دارد که شأن نزول آیه تبلیغ، موضوع ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) بوده است. از مهم‌ترین این روایات، حدیث مشهور غدیر است که به تواتر از شیعه و سنی نقل گردیده است[۴].

واژه ﴿بَلِّغْ به معنای رساندن به نقطه پایانی مقصد است یعنی خداوند به پیامبرش امر کرده که ای پیامبر، آنچه بر تو نازل شده است، به صورت تام و کامل به دیگران برسان. همچنین از عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ به دست می‌آید که تبلیغ علاوه بر تبلیغ لسانی، باید در مقام عمل و فعل هم باشد تا برای همگان اتمام حجت شده باشد. از طرفی میان ابلاغ و تبلیغ نیز تفاوت وجود دارد. ابلاغ، اطلاع‌رسانی است، ولی تبلیغ، انتقال چهره‌ به‌ چهره و رساندن عملی است.

واژه ﴿أُنْزِلَ مجهول آمده تا اهمیت و بزرگی موضوع مطرح شده در آیه را نشان دهد. عبارت ﴿مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ از وحی رسالی پیامبر(ص) حکایت می‌کند، نه وحی قرآنی. وحی رسالی از آموزه‌هایی حرف می‌‌زند که در قرآن نیامده، ولی بر پیامبر(ص) نازل شده و بخشی از سنت نبوی را در بر می‌گیرد، مانند: دستور به تعداد رکعات نماز و مانند آن، ولی وحی قرآنی آیاتی است که در قالب قرآن کریم گردآوری شده است. عبارت ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ می‌فهماند که مسألۀ آیه، از نگاه اسلام اهمیت به‌ سزایی دارد تا آنجا که اگر پیامبر(ص) آن را انجام ندهد، رسالتشان ناتمام باقی می‌‌ماند.

عبارت ﴿وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ نشان می‌دهد عده‌ای در این مسئله موضع‌گیری سختی داشته‌اند تا حدی که جان پیامبر(ص) در معرض خطر بوده است؛ به همین دلیل، خداوند حمایت خاص خودش را از پیامبر اعلام می‌دارد و واژه «النَّاسِ» شامل کافر و مؤمن می‌‌شود و حصر آن در کافران، توجیهی ندارد. همچنین باید توجه داشت کافران در ﴿إِإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ خصوص مشرکان، یهود و یا نصاری نیستند، بلکه کفر در آیه، معنای عام دارد که پوشانیدن حق است؛ از این‌رو، پوشاندن و انکار ولایت امیر مؤمنان(ع) مصداق کفر به شمار می‌آید[۵].

شأن نزول آیه تبلیغ

عالمان شیعه بر این باورند که آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در روز هیجدهم ذی‌حجّه یعنی در حجة الوداع نازل شده است[۶] و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر(ص) از جانب خداوند مأموریت یافته بود که مطلب بسیار مهمی را به مردم ابلاغ کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، رسالت او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است پیامبر(ص) تا آن زمان همۀ اصول و فروع اسلام را به مسلمانان ابلاغ کرده بود و مسلمانان به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسئله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر(ص) بود. نگرانی پیامبر(ص) این بود که با ابلاغ این دستور الهی، منافقان که از هر فرصتی برای ضربه زدن به اسلام استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که پیامبر(ص) در حقیقت به همان سنت‌های قومی و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله رهبری او نیز که به عنوان امری الهی تبلیغ می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این تفکر در میان مسلمانان نفوذ می‌کرد، همه تلاش‌های طاقت فرسای پیامبر(ص) در طول دوران نبوت، مخدوش می‌گردید. خداوند به او اطمینان داد که کافران و منافقان از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است که بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر(ص) در هیجدهم ذی الحجه و در غدیر خم به مأموریت ویژه خود جامه عمل پوشانید و علی(ع) را به عنوان رهبر امت اسلامی پس از خود معرفی کرد[۷].

در این هنگام پیامبر، مسلمانان را در محلی به نام غدیر خم جمع کرده و خطبه‌ای قراء خواندند. سپس شروع به معرفی حضرت علی(ع) به عنوان وصی و جانشینی خود کردند. پیامبر ابتدا از مردم بر وحدانیّت خدا و رسالت خود و معاد، تصدیق گرفت آن‌گاه فرمود: «من در راه سفر آخرتم و برای گمراه نشدن شما کتاب خدا و عترتم را به یادگار گذاشتم. پروردگارم مرا باخبر کرده که این دو یادگار تا روز قیامت از هم جدا نخواهند شد. ای مردم! این دو امانت ارزشمند را حفظ کنید چراکه مادامی که به آن متوسل می‌‌شوید هرگز گمراه نخواهید شد». در این هنگام پیامبر دست علی(ع) را بالا برد و فرمود: «ای مردم! چه کسی بر مؤمنان از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: خدا و رسولش داناترند. سپس پیامبر فرمود هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است. خداوندا! آن‌کس که علی را دوست دارد، دوست بدار و آنکه علی را دشمن میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاری‌اش می‌کند یاریش کن و دشمنان او را خوار کن، خدواندا! او را محور حقّ قرار بده».

پیامبر اکرم(ص) بعد از اعلام ولایت امیرالمؤمنین(ع) از مردم خواست تا دیگران را از این امر باخبر کرده و به بزرگان اصحاب امر کرد که به علی(ع) بابت چنین ولایتی تبریک بگویند[۸]. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک وحی فرود آمد و آیۀ ﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا[۹] را نازل کرد[۱۰].

دلالت آیه تبلیغ

دلالت بر امامت امام علی(ع)

مفسران شیعه و روایات اهل بیت(ع) و همچنین اندیشمندان اهل سنت معتقدند آیه دربارۀ امیرالمؤمنین(ع) نازل شده به نحوی که علامه امینی با نقل این واقعه و نزول آیه و خطبۀ پیامبر در غدیر و حوادث مربوط به آن از ۱۱۰ نفر از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین و ۳۵۶ نفر از روات اهل سنت در طول چهارده قرن واقعه غدیر و نزول آیه را مربوط به امام علی(ع) می‌‌داند[۱۱]، چنانکه افرادی از اهل سنت مانند ابی‌نعیم اصفهانی، ابن‌عساکر، واحدی، سیوطی و حبری، از کسانی‌اند که شأن نزول آیه را در حق امیرالمؤمنین(ع) دانسته و از ابن عباس و ابی‌ سعید خدری نقل کرده‌اند که آیۀ ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ بر رسول خدا(ص) و در شأن علی بن ابی‌طالب(ع) نازل شده است[۱۲].

اما اختلافی که به سبب این آیه بین شیعه و اهل سنت ایجاد شده است مربوط به دلالت آیه است به نحوی که شیعه معتقد است نزول آیه به خاطر ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) بوده است، ولی اهل سنت منکر این ادعا بوده و معتقدند مأموریتی که در این آیه بر دوش رسول خدا(ص) قرار داده شده مربوط به امامت و ولایت ایشان نیست بلکه آیه به این خاطر نازل شد که پیامبر در روز غدیر مردم را به دوستی با امیرالمؤمنین سفارش کند و یا اعلام کند که حضرت در تمام شرایط یار و یاور پیامبر بوده است. اما این فرضیه به سبب ادلۀ عقلی و نقلی قابل پذیریش نیست از جمله این دلایل می‌‌توان به موارد زیر اشاره کرد[۱۳]:

  1. دلایل عقلی:
    1. آنچه از تاریخ اسلام نسبت به تعالیم و آموزه‌های دینی پیامبر اسلام(ص) ثبت و ضبط شده، نشان دهندۀ این است که هیچ کدام از آن آموزه‌ها و تعالیم پیامبر مهم‌تر و اساسی‌تر از جریان غدیرخم نبوده است، با این حال آیا می‌‌توان قائل بود مأموریت پیامبر در روز غدیر، فقط بیان دوستی با امام علی(ع) یا معرفی ایشان به عنوان ناصر و یاور پیامبر(ص) باشد؟ در حالی که بین این ادعا (دوستی و یاوری) و محتوای آیه که عدم ابلاغ آن به منزلۀ ترک رسالت الهی معرفی شده، تناسب و سنخیتی وجود ندارد[۱۴].
    2. صریح آیۀ تبلیغ نشان دهندۀ این مطلب است که پیامبر(ص) از ابلاغ آیه تبلیغ خوف و واهمه داشتند به طوری که این واهمه مأموریت حضرت را با تأخیر مواجه کرد. این امر بدان سبب بود که پیام آیه چنان با اهمیت و مسئله‌ساز برای گروهی بود که حضرت احساس خطر و نوعی ناامنی برای دین یا جامعه اسلامی می‌‌کردند. با این تفاصیل نمی‌توان قائل شد حضرت فقط برای ابلاغ پیام دوستی با حضرت مامور شده بودند چراکه روشن است چنین پیامی‌‌ با صرف معرفی حضرت علی(ع) به عنوان یاور یا توصیه به دوستی حضرت تناسب و سنخیت ندارد، همچنین فرضیۀ مدعیان ابلاغ دوستی و یاوری با خوف و واهمۀ پیامبر برای ابلاغ چنین ماموریتی منطقی به نظر نمی‌رسد، اما اگر ابلاغ آیه را به امامت و ولایت امیرالمؤمنین تفسیر کنیم، ماموریت پیامبر برای ابلاغ آیه بسیار منطقی و موجه خواهد بود، چراکه معنا ندارد پیامبر در یک روز گرم حدود یکصد هزار حج‌گزار را در یک بیابان سوزان نگه دارد و تنها به آنان توصیه کند علی(ع) را دوست بدارند و یا اینکه یاری دهندۀ خود را در طول بیست و سه سال معرفی کند.[۱۵]
    3. از متن پیام غدیر که توسط پیامبر(ص) قرائت شد، می‌‌توان استدلال کرد مسئلۀة به امامت حضرت علی(ع) ناظر بود، آنجا که پیامبر(ص) از اولویت خودش بر مردم و تقدم خود بر نفوس مردم سخن می‌‌گوید: « ألَسْتُ اَوْلي»...
  2. دلیل نقلی: روایات صحیح و متعددی دربارۀ نزول این آیه در روز غدیر و در شأن امیرالمؤمنین علی(ع) به تواتر نقل شده است[۱۶] مانند:
    1. امام باقر(ع) فرمودند: «خداوند، پیامبرش را به ولایت امام علی(ع) فرمان داد و بر او این آیه را نازل کرد: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱۷]. خداوند ولایت اولی الامر را واجب کرد. آنان نمی‌دانستند این ولایت چیست. پس خداوند به محمد(ص) فرمان داد، ولایت را برای آنان تفسیر کند، همان‌گونه که احکام نماز و زکات و روزه و حجّ را تفسیر می‌کند. چون این فرمان رسید، حضرت دلتنگ شده و نگران بود که نکند مردم از دینشان برگشته و او را تکذیب کنند، در همین هنگام این آیه به قلب پیامبر نازل شد: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۱۸]. پس حضرت به فرمان خدا، امر ولایت را آشکار ساخت و ولایت علی(ع) در روز غدیر خم را معرفی کرد... و به مردم فرمان داد، تا حاضران غایبان را آگاه کنند»[۱۹].[۲۰]
    2. سیوطی در الدرالمنثور[۲۱] و همچنین دیگران در سایر کتب، از ابن مسعود نقل کرده‌اند که گفت: در زمان رسول خدا(ص) این آیه را اینگونه قرائت مى‌کردیم: ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ـأن علیاً مولی المؤمنین ـ ﴿وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ[۲۲].
    3. "حافظ ابوجعفر محمد بن جریر طبری" با اسناد خود در کتاب "الولایة فی طریق حدیث الغدیر" از زید بن ارقم نقل مى‌کند: وقتی پیامبر(ص) در بازگشت از حجةالوداع، در غدیر خم، هنگام ظهر و در هوای بسیار گرم، منزل کرد و دستور داد، چادرها را افراشتند و امر به نماز جماعت کرد، همگی جمع شدیم و حضرت، خطبه بلیغی خواند و سپس فرمود: "خدای تعالی بر من این آیه را نازل کرده است: اى پیامبر! آنچه از سوى پروردگارت [درباره ولایت و رهبرى علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(ع) بر تو نازل شده، ابلاغ کن و اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده‌اى و خدا تو را از آسیب و گزند مردم نگه مى‌دارد. و جبرئیل از طرف پروردگارم به من امر کرده است که در این مکان بایستم و هر سفید و سیاهی را از این امر آگاه سازم که: علی بن ابی طالب، برادر، وصی، خلیفه و امام پس از من است. تا آنجا که فرمود: ای مردم! بدانید که خدا او را به عنوان ولی و امام شما منصّوب کرده است و اطاعت از او را بر همگان واجب فرموده است؛ پس حکم او لازم الاجرا و کلام او نافذ است، هرکس با او مخالفت کند، ملعون و هر که او را تصدیق نماید مرحوم است. بشنوید و اطاعت کنید که الله، مولای شما و علی، امامتان است و پس از او، امامت در فرزندان من از صلب اوست تا روز قیامت. حلالی نیست جز آنچه خدا و رسولش حلال کرده‌اند و حرامی نیست جز آنچه خدا و رسولش حرام کرده‌اند... محکمات قرآن را بشناسید و از متشابهات آن پیروی نکنید و آن متشابهات را برای شما تفسیر نخواهد کرد مگر کسی که اکنون من دستش را گرفته‌ام و بازویش را بالا برده‌ام و بدانید: هر که من مولای اویم، این علی نیز مولای اوست و موالات او از جانب خدای عزّوجلّ واجب شده است که این موالات را نازل فرمود. آگاه باشید که من تکلیف‌ام را ادا کردم، آگاه باشید که من تبلیغ کردم، آگاه باشید که من به گوش همگان رساندم، آگاه باشید که من این امر را آشکار کردم، بعد از من امارت بر مؤمنان برای احدی غیر از او حلال نیست". سپس علی را آنقدر به طرف آسمان بلند کرد که پاهایش به زانوهای پیامبر رسید و گفت: "ای مردم! این علی برادر و وصی و دارنده علم من، و جانشین من در میان کسانی است که به من ایمان آورده‌اند و مفسر کتاب پروردگارم پس از من است و..."[۲۳].
    4. "ابو اسحاق ثعلبی" نیز در کتاب تفسیرش (الکبیر) در تفسیر سوره معارج نقل کرده است: "وقتی رسول خدا در غدیر خم بود، همه مردم را فراخواند، زمانی که همگی جمع شدند، دست علی را گرفت و گفت: هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. این مسئله در همه جا انتشار یافت تا اینکه به گوش "حارث بن نعمان فهری" رسید. او سوار بر شترش شد و به محضر رسول خدا(ص) آمد و شترش را خوابانید و از آن پیاده شد و به حضرت گفت: ای محمد! به ما امر کردی شهادت بدهیم خدایی جز الله نیست و تو فرستاده او هستی، ما هم از تو قبول کردیم، امر کردی پنج بار در روز نماز بگزاریم، قبول کردیم، به زکات امر کردی، گردن نهادیم، دستور دادی رمضان را روزه بگیریم، پذیرفتیم، به حج امر کردی، قبول کردیم. سپس، از این همه راضی نشدی تا اینکه بازوان پسر عمویت را بالا بُردی و او را بر ما برتری دادی و گفتی که هر کس من مولای اویم، علی هم مولای اوست؟! آیا این اعلام جانشینی او از طرف توست یا از طرف خدا؟ حضرت فرمود: به خدایی که خدایی جز او نیست، سوگند که این امر از جانب خداست. پس حارث به سوی مرکبش بازگشت و اینچنین مى‌گفت: خدایا اگر آنچه محمد مى‌گوید حق است، پس بر ما سنگی از آسمان فرو بفرست یا عذابی دردناک بر ما نازل کن. پس هنوز به مرکبش نرسیده بود که خدا، سنگی به سوی او فرو فرستاد که به سرش اصابت کرد و از مخرجش خارج شد و سپس خدای متعال این آیه را نازل نمود: تقاضا کنندهاى تقاضاى عذابى کرد که واقع شد. این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمى‌تواند آن را دفع کند، از سوى خداوند ذى المعارج [خداوندى که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج مى‌کنند[۲۴][۲۵].[۲۶]

منابع

پانویس

  1. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  2. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  3. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۱.
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۴ ص ۱۵۳.
  5. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص: ۱۱۷.
  6. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۲۱.
  7. ر.ک: ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «امامت امام علی»، دانشنامه کلام اسلامی، ص ۴۵۰.
  8. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳.
  9. «امروز كسانى كه كافر شده‏ اند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده ‏اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آيينى برگزيدم.» سوره مائده، آیه ۳.
  10. ر.ک: محمدی، رضا، امام‌شناسی، ص:۲۴-۲۶.
  11. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۳.
  12. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص: ۱۱۹.
  13. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  14. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  15. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۲۱۳ - ۲۲۲.
  16. ر.ک: الغدیر: ج۱، ص۲۱۴ به بعد.
  17. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  18. «ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  19. «أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ- إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ فَرَضَ وَلَایَةَ أُولِی الْأَمْرِ فَلَمْ یَدْرُوا مَا هِیَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِکَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ یَرْتَدُّوا عَنْ دِینِهِمْ وَ أَنْ یُکَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ- یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ فَقَامَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ(ع)یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَی الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِب»؛‏ کافی، ج۱، ص۲۹۰، ح۵.
  20. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۱۹.
  21. الدر المنثور؛ ج۲، ص۳۹۸.
  22. «اى پیامبر! آن‌چه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده که علی مولای مؤمنین است را، ابلاغ کن و اگر انجام ندهى پیام خدا را نرسانده‌اى. و خدا تو را از آسیب و گزند مردم نگه مى‌‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۷.
  23. ر.ک: الغدیر؛ ج۱، ص۲۱۴-۲۱۶.
  24. ﴿سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِلْكَافِرِينَ لَيْسَ لَهُ دَافِعٌ مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱-۳.
  25. این حدیث را علامه شبلنجی در کتاب «نور الابصار فی احوال علی» صفحه ۷۱ از ثعلبی نقل کرده است، حلبی نیز در جلد سوم «السیرة الحلبیة»، صفحه ۲۷۴ در ضمن روایات «حجة الوداع»، این روایت را نقل کرده است.
  26. اراکی، محسن، امامت در قرآن، ص ۹۳-۹۶