آزادی بیان در معارف و سیره علوی

مقدمه

آزادی بیان، گفتن ناکارآمدی‌های رفتار و اعمال حاکمان و دولتمردان و ارائه راه درست به منظور اصلاح است، نه آزادی بیان برای چاپلوسی و خوشایندی زمامداران. امام در سخنانی، از مردم می‌خواهد به جای چاپلوسی و احترام‌های بی‌جا، از طرح دیدگاه‌ها، پیشنهادها و انتقادهای خود فروگذار نکنند و بدین وسیله حکومت را در رفع کاستی‌هایش یاری کنند. در خطبه ۲۱۶ می‌فرماید: «فَلَا تُكَلِّمُونِي بِمَا تُكَلَّمُ بِهِ الْجَبَابِرَةُ وَ لَا تَتَحَفَّظُوا مِنِّي بِمَا يُتَحَفَّظُ بِهِ عِنْدَ أَهْلِ الْبَادِرَةِ وَ لَا تُخَالِطُونِي بِالْمُصَانَعَةِ»؛ «آن‌گونه که با زمامداران ستمگر سخن می‌گویید، با من سخن مگویید و چنان که در پیشگاه حاکمان خشمگین و جبار خود را جمع و جور می‌کنید، در حضور من نباشید و تصنعی (و منافقانه) با من رفتار منمایید». رفع نقص‌های نظام و در نتیجه پویایی آن، نیازمند بیان آن از سوی نخبگان جامعه و مردم است و زمامداران باید برای عملی ساختن آن، ظرفیت لازم را در خود ایجاد کنند و سپس بسترهای مناسب را فراهم آورند و خواستار آگاهی از دیدگاه‌های گوناگون باشند؛ چراکه درباره قدرت سیاسی و برنامه‌های مربوط، باید هم‌اندیشی شود و نقد گردد که در غیر این صورت، قدرت به استبداد و تباهی کشیده خواهد شد. «مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ الْخَطَإِ»[۱]؛ «کسی که از آرای گوناگون استقبال کند، موارد خطا و اشتباه را می‌شناسد». به نظر امام، میان حفظ نظام و پویایی آن و وجود آزادی بیان، یا به عبارت دیگر، میان تباهی نظام و نبود آزادی بیان، ارتباط مستقیمی وجود دارد؛ چنان که در نامه ۵۳ می‌فرماید: «وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ تَخْفِضُ لَهُمْ فِي مَجْلِسِكَ ذَلِكَ جَنَاحَكَ وَ تُلِينُ لَهُمْ كَنَفَكَ فِي مُرَاجَعَتِكَ وَ وَجْهِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَعْتَعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْكَ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ يَبْسُطِ اللَّهُ عَلَيْكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ»؛ «و بفرمای تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسبانان به یک سو شوند تا سخنگویشان بی‌هراس و بی‌لکنت زبان سخن خویش بگوید که من از رسول الله(ص) بارها شنیدم که می‌گفت: پاک و آراسته نیست امتی که در آن امت، زیردست نتواند بدون لکنت زبان، حق خود را از قوی دست بستاند. پس تحمل نمای درشت‌گویی یا عجز آنها را در سخن گفتن، و تنگ حوصلگی و خودپسندی را از خود دور ساز تا خداوند درهای رحمتش را به روی تو بگشاید و ثواب طاعتش را به تو عنایت فرماید.

مؤثرترین عامل کنترل قدرت حاکمان و تعدیل آن، با حضور پویا و آگاهانه مردم در صحنه‌های سیاسی و نظارت پیوسته آنان بر چگونگی اداره جامعه، به ویژه با نقد، ارزیابی و پیگیری صورت می‌گیرد. افزون بر این هدف، یکی از اهداف دیگر امام از دعوت مردم به نقد، شرکت و نقش آنان در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اجرایی است؛ زیرا امام در پی جامعه‌ای پویا و بانشاط بود که خود مردم در آن، نگهبان و ناظر حقیقی بر جریان حاکمیت باشند. آن حضرت پیش از دیگران، مردم را به ارزیابی اقدام‎های خویش می‌خواند. هنگام حرکت از مدینه به بصره برای جنگ با اصحاب جمل، به مردم کوفه پیام داد: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي خَرَجْتُ مِنْ حَيِّي هَذَا إِمَّا ظَالِماً وَ إِمَّا مَظْلُوماً وَ إِمَّا بَاغِياً وَ إِمَّا مَبْغِيّاً عَلَيْهِ وَ إِنِّي أُذَكِّرُ اللَّهَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي هَذَا لَمَّا نَفَرَ إِلَيَّ فَإِنْ كُنْتُ مُحْسِناً أَعَانَنِي وَ إِنْ كُنْتُ مُسِيئاً اسْتَعْتَبَنِي»[۲]؛ «اما بعد، من از موطن قبیله خویش بیرون آمده‌ام. ستمکارم یا ستم‌دیده، گردنکشم یا دیگران از فرمانم رخ برتافته‌اند، خدا را به یاد کسی می‌آورم که این نامه من به او رسد تا اگر به سوی من آید، بنگرد که اگر سیرتی نیکو داشتم، یاری‌ام کند و اگر بدکار بودم، از من بخواهد تا به حق بازگردم».[۳]

منابع

پانویس

  1. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۳۳۶.
  2. نهج البلاغه، نامه ۵۷.
  3. محمدی صیفار، مهدی، اندیشه و روش اصلاح جامعه از دیدگاه امام علی ص ۷۴.