آیا عصمت برای امامان امکان دارد؟ (پرسش)
آیا عصمت برای امامان امکان دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
آیا عصمت برای امامان امکان دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ عصمت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | امکان عصمت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
آقای صفرزاده در کتاب «عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی» در اینباره گفته است:
«برای روشن شدن بحث باید به معانی واژه «امکان” توجه داشت.
امکان عام؛ یعنی سلب ضرورت از جانب مخالف، چه جانب موافق ضروری باشد چه نباشد، لذا وقتی گفته شود فلان شیء ممکن است، یعنی ممتنع نیست.
امکان ذاتی؛ یعنی سلب ضرورت وجود و عدم برای ماهیت، پس ماهیت ذاتاً ممکن است.
امکان وقوعی؛ یعنی از فرض وقوع آن، محال لازم نمیآید و آن سلب امتناع از جانب موافق میکند؛ یعنی نه ممتنع به ذات است و نه ممتنع بالغیر[۱].
با توجه به تعریف فوق اگر بگوییم عصمت برای امامان ممکن است؛ معنایش این است که عصمت، ذاتاً برای امامان امتناع ندارد و با فرض وقوع عصمت، هیچ محالی لازم نمیآید. برای روشن شدن این ادعا باید در دو مقام بحث شود: اقتضای عصمت و موانع عصمت.
اقتضای عصمت: آنچه که در باب عصمت انبیاء مقتضی است در باب عصمت امامان هم اقتضا دارد، زیرا امامت، دنباله نبوت و به قول قرآن، افضل از نبوت است؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ﴾[۲].
از این آیه فهمیده میشود که:
اولاً: این منصب امامت در اواخر عمر و بعد از نبوت به حضرت ابراهیم (ع) عطا گردید؛
ثانیاً؛ این منصب را همه انبیاء نداشتند، بلکه خداوند متعال امامت را به بعضی از انبیا عطا کرده است.
انبیا مؤسس دین بودند و امامان حافظ شریعت از تأویلات و انحرافات؛ یعنی مفسر دین بودند. بنابراین هر آنچه در باب اقتضای عصمت انبیاء گفتهاند - از حکمت تشریع و هدفمند بودن خلقت بشریت و تنزه ذات احدی از کار عبث و اغرای به جهل و به کمال رسیدن انسانها و هدایت بشر - مقتضی عصمت امامان نیز میباشد. البته این موارد به صورت مبسوط در قالب استدلالهای عقلی خواهد آمد، ولی به اختصار باید گفت که خداوند متعال حکیم است و کار قبیح و عبث از او سر نمیزند. از طرفی هدف از خلقت انسان رسیدن او به عالیترین مرحله کمال از جمله خلافت الهی است، برای به انجام رساندن این هدف، خداوند متعال شریعت خود را در قالب کتابهای آسمانی و وحیانی نازل کرده است. همچنین برای رسیدن این پیامها، انبیا و امامان را به عنوان اولیای دین و مربیان شریعت به مردم معرفی کرده و دستور داده است تا مردم به صورت مطلق و بی قید و شرط از آنها اطاعت کنند.
اگر این پیامآوران و حافظان دین، معصوم نباشند و احیاناً دچار خطا، گناه و نسیان گردند، چون خداوند به اطاعت مطلق از آنها امر کرده است، نوعی اغرای به جهل و خطاست که با حکمت خداوند متعال سازگار نیست.
از سوی دیگر اگر امام، معصوم نباشد اعتماد ملت از او سلب خواهد شد، و لذا از فرمانهایش اطاعت نخواهند کرد. با این فرض، کار خداوند عبث و لغو میگردد، چون غرضش محقق نمیگردد و این عدم اطاعت با غرض خداوند از آفرینش و نصب امامان و حکمت تشریع، ناسازگار است؛ با اینکه میدانیم خداوند حکیم است و کار قبیح و عبث انجام نمیدهد و سیر تکاملی انسان را نامحدود قرار داده و به انسان امر کرده تا رسیدن به عالیترین مرحله تکامل انسانی، یعنی خلافت الهی سعی و تلاش کند و لحظهای از مجاهدت نفس و طهارت روح و کسب کمالات معنوی باز نماند.
همه این دلایل و امثال آن، عصمت را برای امامان لازم و ضروری میکند و روشن است که عصمت برای امام، همسنگ امامت برای هدایت بشر است و امامت، دنباله نبوت در ابلاغ دین و حفظ شریعت از انحرافات و هدایت امت به سوی رستگاری است.
موانع عصمت: این پرسش مهم وجود دارد که آیا عصمت برای امامان، موانعی دارد یا خیر. اهل سنت در طول تاریخ درباره عصمت امامان با شیعه اختلاف داشتهاند و یکی از ریشهدارترین مسئلههای اختلافی بین شیعه و اهل سنت همین مسئله عصمت امامان است، اما اصل امامت را تمام مسلمین پذیرفتهاند. تنها چیزی که اهل سنت مطرح کردهاند مسئله معصوم نبودن خلفای بنیعباس و بنیامیه است که آن هم مربوط به عدم لزوم عصمت است. آنان گفتهاند آنهایی که در طول تاریخ، حاکمان و امامان جامعه بودهاند، مثل خلفای بنیعباس و بنیامیه، زندگی و حکومت آنها مشحون از ظلم و فساد بوده است، لذا عملاً امامان معصوم نبودهاند. ولی در باب امتناع ذاتی عصمت برای امامان، سخنی نگفتهاند. گرچه اهل سنت هم به عصمت انبیاء اعتقاد دارند و هم برای عصمت آنان دلایل عقلی ذکر کردهاند.
تحلیل
اولاً؛ آنچه که در باب اقتضای عصمت به اختصار آورده شد دلالت تام دارد. همچنین دلائل زیادی از نظر عقلی وجود دارد که به مسئله اقتضا و امکان ذاتی عصمت امامان میپردازد. این دلایل متنوع عقلی، نه تنها امکان و اقتضا، بلکه ضرورت عصمت امامان در حکمت الهی را ثابت میکند که در فصل آینده به این دلایل اشاره میشود.
ثانیاً؛ در باب موانع احتمالی تنها مانعی که اهل سنت به آن اشاره کردهاند – به استثنای اشاعره - مسئله عدم وقوع عصمت برای خلفا بود که ربطی به امتناع ذاتی ندارد و ما هم به صورت اصولی با کلام اهل سنت مخالفیم زیرا:
- اساساً ما خلفای بنیعباس و بنیامیه را امام نمیدانیم، چرا که آنان ظالم و غاصب بودهاند. در نظر ما امامان دوازده نفرند که اولین آنها حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) و آخرینشان حضرت ولیعصر (ع) میباشند که معصوم و مطهرند.
- ما معتقد به امامانی هستیم که منصوب الهیاند و از جانب خداوند و نبی مکرم اسلام (ص) به مردم معرفی شدهاند و در روایات شیعه و اهل سنت اسمای آنها آمده است، لذا هیچ دلیلی که امتناع ذاتی عصمت یا امتناع وقوعی عصمت را ثابت کند وجود ندارد، بنابراین ما به امکان عصمت برای امامان قائلیم. البته دلائلی که اشاعره به عنوان منکرین عصمت ارائه کردهاند، در گفتار آینده به زودی بررسی میشود و هیچ کدام از آن دلایل ضعیف نمیتواند امتناع عصمت را ثابت کند.
ثالثاً؛ اگر عصمت برای امامان امتناع ذاتی باشد، نباید هیچ انسانی به عصمت دست یابد؛ حال آنکه قرآن کریم در موارد مختلف انبیاء را معصوم میداند؛ از جمله در این آیه شریفه: ﴿وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ * وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِنَ الْأَخْيَارِ﴾[۳].
همچنین آیات دیگری از قرآن به صراحت یا به دلالت التزامی، بر عصمت امامان شهادت میدهند، همچنان که آیه تطهیر و آیات دیگر بر این مطلب دلالت دارند که در فصلهای بعد بررسی و اثبات خواهد شد. از اینرو به صراحت ادعا میشود که در باب امکان عصمت برای امامان، مقتضی عصمت برای آن بزرگواران وجود دارد و موانع احتمالی عصمت، مفقود است و یا اینکه دلالتی بر این موضوع ندارند، بنابراین عصمت برای امامان، امری ممکن است»[۴].
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ ر.ک: محمدحسین طباطبایی، بدایة الحکمه، ص۴۸-۵۰؛ نهایة الحکمه، ص۴۲-۴۸.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم میگمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
- ↑ «و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند * و از اسماعیل و الیسع و ذو الکفل یاد کن و همه از نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۸.
- ↑ صفرزاده، ابراهیم، عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی، ص ۸۵-۹۰.