امر بین الامرین
یکی از عقاید امامیه نظریه امر بین الامرین است به معنای اینکه نه جبر در کار است و نه تفویض، بلکه امری میان این دو هست. در این زمینه آیات و روایات مختلفی وجود داشته و براهین عقلی نیز آن را تأیید میکند.
خداشناسی | |
---|---|
توحید | توحید ذاتی • توحید صفاتی • توحید افعالی • توحید عبادی • صفات ذات و صفات فعل |
فروع | توسل • شفاعت • تبرک • استغاثه |
عدل الهی | |
حُسن و قُبح • بداء • امر بین الامرین | |
نبوت | |
عصمت پیامبران • خاتمیت • پیامبر اسلام • معجزه • عدم تحریف قرآن | |
امامت | |
باورها | عصمت امامان • ولایت تكوینی • علم غیب • خلیفةالله • غیبت • مهدویت • انتظار فرج • ظهور • رجعت |
امامان | امام علی • امام حسن • امام حسین • امام سجاد • امام باقر • امام صادق • امام کاظم • امام رضا • امام جواد • امام هادی • امام عسکری • امام مهدی |
معاد | |
برزخ • معاد جسمانی • حشر • صراط • تطایر کتب • میزان | |
مسائل برجسته | |
اهلبیت • چهارده معصوم • کرامت • تقیه • مرجعیت • ولایت فقیه | |
مقدمه
ظاهراً این واژه اولینبار از سوی امام علی (ع) مطرح شد. آن حضرت در جواب فردی که اصرار میکرد معنای قَدَر چیست، فرمودند: نه جبر در کار است و نه تفویض، بلکه امری میان دو امر است[۱]. امام صادق (ع) نیز در جواب شخصی که از معنای قضا و قدر پرسیده بود، همین جواب را فرمودند[۲].
مراد از جبر این است که اراده انسان در هیچ امری تأثیر ندارد و منظور از تفویض این است که خداوند انسانها را پس از آفریدن به خودشان واگذار کرده و به او اختیار تام داده است. و امر بین الامرین یعنی برگزیدن راهی میان جبر و تفویض.
امامیه به امر بین الامرین معتقد است. دیدگاه "ماتریدیه" در تفسیر "نظریه کسب" نیز با رای امامیه هماهنگ است[۳]؛ زیرا "ابومنصور ماتریدی" فعل انسان را معلول قدرت خداوند که آفریدگار است و قدرت انسان که فاعل فعل میباشد، میداند[۴].
هر چند به تعبیر ملاصدرا فهم نفس حقیقت امر بین الامرین، حتی برای حکما کاری دشوار بوده است[۵]، این با مراجعه به آیات قرآن و جمع میان آنها به خوبی قابل اثبات است؛ زیرا ظاهر برخی آیات دال بر جبر است، مانند آیات بیانگر تقدم اراده خدا بر اراده بندگان[۶] و برخی دیگر بر اختیار دلالت دارد، مانند آیاتی که انسان را در گروی اعمال و اراده خود میداند[۷]، که در این صورت جمع میان آنها ممکن نیست جز با قاعده امر بین الامرین به خصوص که در برخی آیات هر دو جنبه جبر و اختیار آمده است، مانند آیه ﴿وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى﴾[۸]؛ و همچنین حدیثی از امام باقر (ع) که فرمود: "خداوند به بندگانش را بر کاری مجبور میکند و نه اینگونه است که چیزی را اراده کند و انجام نشود"[۹][۱۰]
معناشناسی
امر بین الامرین را از سه جنبه فلسفی، کلامی و اخلاقی میتوان تعریف نمود:
- از جنبه فلسفی، افعال صادره از انسان، در عین اینکه از نظری امکان شدن و نشدن دارد، از نظر دیگری، آنچه شدنی است شدنی است و آنچه نشدنی است، نشدنی؛ یعنی نه ضرورت به طور مطلق حکمفرماست و نه امکان؛ بلکه امری است بین امرین. در حقیقت بر این افعال، از نظری ضرورت و وجوب حکمفرماست و از نظر دیگر امکان.
- از جنبه کلامی، یعنی افعال انسان نه صرفاً به اراده ذات باری مستند است، به گونهای که انسان منعزل از تأثیر باشد؛ و نه صرفاً به خود انسان مستند است که رابطه فعل با ذات باری منقطع باشد، بلکه امری است بین امرین. در واقع، در عین اینکه فعل به خود انسان مستند است، به اراده ذات باری نیز مستند است؛ اما این دو ارتباط در طول یکدیگرند، نه در عرض و به طور شرکت.
- از جنبه اخلاقی، یعنی نه سرشتها موروثی، ثابت و غیر قابل تغییرند و نه سرشت، طینت و اخلاق موروثی به کلی دروغ باشد، بلکه امری است بین امرین، یعنی در عین اینکه پارهای از اخلاق با عوامل وراثت از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، با عوامل تربیتی قابل تغییر، تبدیل، کاهش و افزایش است. در مسئله جبر و اختیار، نظر امامیه از هر سه جنبه فلسفی، کلامی و اخلاقی نظریه امر بین الامرین است[۱۱][۱۲]
اثبات امر بین الامرین
با توجه به معنای «جبر» و «تفویض»، معنای «امر بین الامرین» که امری است در میان «جبر» و «تفویض» روشن است. در «امر بین الامرین» مفاسد دو نظریه جبر و تفویض وجود ندارد و در عین حال آدمی مختار است. به طور خلاصه میتوان گفت «امر بین الامرین» آن است که خدا قدرت و استطاعت افعالی را که متعلق تکلیفند به ایشان داده و خود نیز مالک آن قدرت است، بلکه چون مالکیت انسان در طول مالکیت خدا است و خداوند مالک بالذات قدرت است، او نسبت به قدرت، املک و اقدر است. امیرمؤمنان(ع) درباره استطاعتی که بندگان کارهای خویش را به مدد آن پدید میآورند، میفرماید: «تَمْلِكُونَهَا بِالَّذِي يَمْلِكُهَا دُونَكُمْ فَإِنْ أَمَدَّكُمْ كَانَ ذَلِكَ مِنْ عَطَائِهِ وَ إِنْ سَلَبَكُمْ كَانَ ذَلِكَ مِنْ بَلَائِهِ إِنَّمَا هُوَ الْمَالِكُ لِمَا مَلَّكَكُمْ وَ الْقَادِرُ لِمَا عَلَيْهِ أَقْدَرَكُمْ»[۱۳]؛ «توانایی شما از کسی میرسد که مالک آن است. اگر به شما ارزانیاش دارد، از عطای او است و اگر شما را محروم سازد، از بلای او است. بیگمان مالک راستین آنچه در کف دارید، همو است و توانای راستین بدانچه میکنید، همو است. مگر نشنیدهاید که بندگان حول و قوت را از خدا میخواهند و میگویند: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ...» نیرویی جز نیروی او نیست که آدمی را از گناه دور کند و هیچ نیرویی بر طاعت او نیست مگر به یاری و توفیق او». این حدیث، با همین واژگان و معانی از امام حسن(ع)[۱۴] و امام رضا(ع)[۱۵] نیز نقل شده است.
نکته مهم در این روایت، واژه «تملیک» است. این واژه به معنای بیرون آوردن چیزی از سلطه کسی و درآوردنش به سلطه کسی دیگر است. وقتی من چیزی را به دیگری هدیه یا هبه و یا با او معاوضه میکنم و هیچگونه حق فسخی برای خود نمیگذارم، در حقیقت حق تصرف خود را سلب کرده و آن را به او واگذاردهام و پس از این واگذاری، نمیتوانم هیچ تصرفی در آن، بیاذن او کنم. حضرت روشن میکند که این معنا در تملیک خدای تعالی جاری نیست؛ زیرا چون خدای تعالی چیزی را به دیگری تملیک میکند، آن را از سلطه خویش بیرون نمیآورد. تنها چیزی که در تملیک الهی پدید میآید، این است که با تملیک و اعطای الهی، آدمی خود را دارنده و مالک مییابد؛ یعنی پیش از آنکه خدای تعالی چیزی را تملیک کند، آدمی فاقد آن است و سپس مالک و دارنده میشود. این بدان معنا نیست که آن شیء از سلطه و ملک خدای تعالی بیرون میآید، بلکه او باز هم مالک است و میتواند آن را باز ستاند؛ چنانکه از آغاز میتوانست آن را باز ندهد. استطاعت و قدرت آدمی بر افعال نیز چنین است. خدای تعالی استطاعت و قدرت را به آدمی تملیک میکند، ولی باز هم خود مالک راستین آن است و بلکه مالکیت و تسلط خداوند از مالکیت و تسلط آدمی بسی نیرومندتر است؛ چنانکه هر لحظه بخواهد آن را باز میستاند و هرگاه بخواهد بر آن میافزاید یا میکاهد. پس چون آدمی واجد و مالک استطاعت و قدرت است، جبری در کار نیست و چون مالک راستین حق تصرف خویش را بر جای گذاشته و آن را از سلطه و مالکیت خویش بیرون نبرده است، تفویضی در کار نخواهد بود. بنابراین، هرگاه آدمی بخواهد کاری کند، خداوند متعال استطاعت کار را فراهم میسازد و اگر بخواهد کار را ترک کند، استطاعت ترک را عطا میکند. خداوند متعال به کاری امر نمیکند، جز اینکه قدرت و استطاعتش را به شخص مأمور میدهد و هیچ کاری نهی نمیکند، جز اینکه توان ترکش را نیز میدهد. چون کسی میخواهد به فعلی حرام تن دهد یا واجبی را ترک کند، خداوند سبحان یا در حق او لطف میفرماید و مانع میشود و یا او را به اختیار خود رها میکند تا به گناه افتد. آشکار است اینکه خداوند مانع انجام گناه نمیشود، بدین معنا نیست که انجام کار زشت منسوب به او است. در روایت است که امام موسی بن جعفر(ع) در پاسخ به ابوحنیفه که میپرسد: «معصیت از آن کیست؟» میفرماید: ای شیخ، معصیت یا کار خداست و بنده هیچ دخالتی در آن ندارد که در این صورت، حکیم را شایسته نباشد بنده را بر کار ناکرده کیفر دهد و یا کار بنده و خدا است و خدا که نیرومندتر است، نشاید که شریک ضعیف را به گناهش کیفر دهد، و یا کار بنده است که در این صورت، اگر خدا بخواهد، میبخشاید و اگر بخواهد، کیفر میدهد[۱۶].
درباره کارهای نیک، افزون بر اینکه خداوند استطاعت را به انسان میدهد، او را مأمور و ترغیب و تشویق نیز میکند و یاری میبخشد و از کارهای پسندیده ابراز خشنودی مینماید؛ ولی بنده را از کار زشت برحذر میدارد و در این راه او را یاریاش نمیدهد و نفرت و ناخشنودی خویش را بیان میکند و حتی گاه میان او و کار قبیح حایل و مانع برمینهد؛ هر چند از اعطای قدرت و استطاعت، دریغ نمیکند. به همین رو: «مَنْ حَمَلَ الْمَعَاصِيَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ افْتِرَاءً عَظِيماً»[۱۷]؛ «هر کس گناهان را به خداوند متعال نسبت دهد، افترایی عظیم بدو بسته است».[۱۸].
منابع
پانویس
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ج۵، ص۵۷.
- ↑ کلینی، اصول کافی، ج۱، باب الجبر و القدر، ح۱۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامه کلام اسلامی، مدخل «امر بین الامرین».
- ↑ مطهری، توحید، ص۲۲۵ و ۲۲۶.
- ↑ صدرالمتألهین شیرازی، شرح اصول کافی، ص۴۱۶.
- ↑ انسان (۷۶): ۳؛ طور (۵۲): ۲۱؛ مدثر (۷۴): ۳۸؛ کهف (۱۸): ۲۹.
- ↑ انسان (۷۶): ۳۰؛ اعراف (۷): ۱۸۸.
- ↑ «و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند» سوره انفال، آیه ۱۷.
- ↑ صدوق، التوحید، ص۳۶۰.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص۳۹ ـ ۴۰.
- ↑ مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج۳، ص۱۷.
- ↑ محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۰-۴۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ التوحید، ص۳۶۱.
- ↑ الاحتجاج، ج۲، ص۳۳۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص۱۲۳.
- ↑ بیابانی، محمد، مقاله «جبر و اختیار و عدل الهی»، دانشنامه امام علی ج۲ ص ۳۱۶.