بحث:بداء در معارف مهدوی

نویسنده: آقای واثق

متن تفصیلی

مفهوم بداء

بداء در قرآن و روایات

  1. لوح محفوظ‍‌: لوحی که آنچه در آن نوشته می‌شود؛ پاک نشده و مقدرات آن تغییر نمی‌یابند؛ چرا که مطابق با علم الهی است: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ[۱۰]
  2. لوح محو و اثبات: بنابر شرایط‍‌ و سنتی از سنت‌های الهی، سرنوشت شخص یا جریانی به شکلی خاص می‌شود، با از بین رفتن آن سنت‌ها و یا مطرح شدن سنت‌های جدید، سرنوشت آن شخص و یا آن جریان تحت الشعاع سنت‌های جدید قرار می‌گیرد. به‌عنوان مثال بناست که شخص در سن ٢٠ سالگی فوت کند، اما به واسطه صله رحم یا صدقه‌ای که می‌دهد،٣٠ سال به عمرش اضافه می‌شود و تا ۵٠ سالگی زنده می‌ماند و یا به عکس، آن شخص بناست ۵٠ سال عمر کند به واسطه گناه کبیره‌ای خاص ٣٠ سال از عمرش کاسته می‌شود و در ٢٠ سالگی می‌میرد. در آیات قرآن آمده است: است: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۱۱] و یا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: ﴿وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا[۱۲]؛ و یا: ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا رَأَوُا الْآيَاتِ[۱۳].

بداء و ظهور

  1. دعاهایی که درخواست تعجیل فرج حضرت مهدی(ع) و کوتاه شدن مدت غیبت توصیه شده است. امام صادق(ع) فرمود: «اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بی‌تفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد»[۱۷].[۱۸]
  2. روایاتی که موضوع بداء را خصوصاً در احوال آخرالزمان و ظهور حضرت بیان می‌کند. چنانچه امام صادق(ع) می‌فرماید: چند چیز جزو نشانه‌های حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم(ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانه‌های حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: می‌ترسم در قیام حضرت قائم(ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود:خیر! قیام حضرت قائم(ع) از وعده‌های الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند، زیرا خود در قرآن فرموده: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ»[۱۹]. یعنی ممکن است نشانه‌های پیش از ظهور منتفی شود و یا در آن جابجایی صورت گیرد، اما ظهور حضرت به یقین واقع خواهد شد. فقط ممکن است به واسطه جابجایی نشانه‌ها آن ظهور دیر یا زود شود[۲۰].

بداء در ظهور امام زمان(ع)

امکان بداء در نشانه‌های حتمی ظهور

  1. وقوع بدا در نشانه‌های حتمی هم ممکن است[۳۰].
  2. در نشانه‌های حتمی بدا رخ نمی‌دهد[۳۱].
  3. در اصل نشانه‌های حتمی، بدا واقع نمی‌شود، ولی وقوع بدا در برخی از جزئیات و کیفیت آنها امکان دارد[۳۲].
  1. روایت وقوع بدا در مورد خروج سفیانی: ابو هاشم جعفری می‌گوید: نزد امام جواد(ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: «آری. گفتم: می‌ترسم درباره قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلف نمی‌شود»[۳۳]. در بررسی باید گفت: این روایت با روایات فراوان، بلکه متواتری که تصریح به حتمی بودن نشانه‌های ظهور دارند منافات دارد و تغییرپذیر بودن همۀ نشانه‌ها مستلزم نقض غرض است، زیرا قرار دادن نشانه برای شناخت امام غایب است، اگر همه نشانه‌ها تغییر کنند، شناخت امام میسر نخواهد بود، علاوه بر اینکه سند روایت نیز ضعیف است[۳۴].
  2. حتمی بودن نشانه‌های ظهور به معنای بسته بودن دست خداوند در تغییر آنهاست و مخالف قرآن است؛ زیرا اصل اعتقاد به بدا خاستگاه قرآنی دارد چنانچه در قرآن آمده است: ﴿لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۳۵] منتها باید دانست اعتقاد به امکان وقوع بدا به معنای تحقق آن نیست، چنانچه روایت وقوع بدا در خروج سفیانی به معنای باز بودن دست خدا در تغییر آن واقعه است. امکان عقلی بدا در نشانه‌های حتمی نفی نمی‌شود بلکه تغییر نکردن چنین حوادثی به جهت فقدان شرایط یا وجود موانع است. همان گونه که ائمه با آگاهی از تحقق شرایط آن حوادث خبر از وقوع حتمی آنها داده‌اند[۳۶].
  3. همیشگی بودن احتمال ظهور و ناگهانی بودن آن با حتمی بودن نشانه‌ها منافات دارد زیرا تا زمانی که این نشانه‌ها محقق نشوند، ظهور رخ نخواهد داد[۳۷]. اما باید گفت: انتظارِ همیشگیِ ظهور و ناگهانی بودن آن، کنایه از سرعت شکل گرفتن وقایع ظهور است و این به معنای نفی نشانه‌های ظهور نیست بلکه نشانه‌های حتمی که متصل به ظهور هستند به سرعت و در زمانی که انتظارش نمی‌رود محقق می‌شوند و بلافاصله بعد از آنها ظهور رخ می‌دهد[۳۸].
  • در جمع‌بندی به دو نکته اشاره می‌شود:
  1. باید توجه داشت هرچند ادلۀ امکان وقوع بدا در نشانه‌های حتمی پاسخ داده شده، ولی به هر حال برخی نیز این پاسخ‌ها را نپذیرفته‌اند لذا در جمع‌بندی بین دو دیدگاه وقوع بدا یا عدم وقوع بدا، دیدگاه سوم معقول به نظر می‌رسد و با روایات ظهور نیز تناسب دارد. چنانچه تقریباً در تمامی موارد، اصل حوادثی چون خروج سفیانی و یا کشته شدن نفس زکیه، از نشانه‌های حتمی شمرده شده‌اند، اما سایر خصوصیات آنها، از جمله فاصله آنها تا ظهور، از حتمیات نیست و احتمال تحقق بدا در آنها می‌رود[۳۹]. بنابراین در اصل وقوع نشانه‌های حتمی بدا رخ نمی‌دهد ولی در برخی از جزئیات و ویژگی‌های آن، ممکن است بداء رخ دهد و تغییراتی حادث شود[۴۰].
  2. تشویق ائمۀ هدی(ع) به دعا برای تسریع فرج، بیانگر آن است که حصول فرج و فرا رسیدن ظهور، دارای یک زمان صددرصد تعیین شده و غیرقابل تغییر نیست؛ از این رو نشانه‌هایی که برای زمان ظهور بیان شده، غیر از نشانه‌های حتمی، قابل تغییر و تبدل و تقدم و تأخر بوده و بداء در آنها محتمل است[۴۱]. بنابراین تسریع در ظهور یا نشانه‌های آن امری ممکن است، همان‌گونه که امکان عقب افتادن فرج در اثر خطاها و کوتاهی‌ها و آماده نبودن منتظران وجود دارد[۴۲].



بداء در موعودنامه

  • در لغت به‌معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و اصطلاحا به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم است؛ بدین‌معنا که خداوند متعال بنابر مصلحتی مسأله‌ای را از زبان پیامبر یا ولی‌ای از اولیای خویش به‌گونه‌ای تبیین می‌کند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان می‌دهد. در قرآن آمده است: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۴۳]؛ خداوند هرچه را بخواهد محو یا ثبت می‌کند در حالی که امّ‌ الکتاب نزد اوست و خود می‌داند عاقبت هر چیزی چیست. و در آیه‌ای دیگر: ﴿وَبَدَا لَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا كَسَبُوا[۴۴]؛ بدی‌هایی را خود کسب کرده بودند و برای آنها مخفی بود، برای‌شان نمایان شد.
  • و یا: ﴿ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآيَاتِ[۴۵]؛ پس از آن‌که نشانه‌ها را دیدند حقیقت امر بر آنها روشن شد. این ظهور پس از خفا تنها برای انسان رخ می‌دهد و در مورد خداوند متعال ابدا صدق نمی‌کند وگرنه لازمه‌اش این است که خداوند نسبت به آن موضوع، جهل داشته باشد که این امر محالی است. خداوند، چنان‌که قرآن کریم می‌فرماید به همه چیز آگاه و داناست: ﴿إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا[۴۶]، و نسبت به همه چیز -در همه زمان‌ها و مکان‌ها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند- علم حضوری دارد.قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يَخْفَی عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء[۴۷]؛ هیچ‌چیزی در آسمان و زمین از[نظر]خداوند متعال مخفی نمی‌شود. از همین‌روست که مسئله بداء و ظاهر کردن آن امر مخفی، به خداوند نسبت داده می‌شود: ﴿وَبَدَا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ[۴۸] خداوند آن‌چه را گمان نمی‌کردند، برای آنها ظاهر کرد.
  • براساس آیه: ﴿إِنَّ اللَّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ[۴۹]؛ خداوند چیزی را که از آن مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند و با استفاده از دیگر آیات و روایات می‌توان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه، نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و ادای حق آن و... سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت زندگی‌اش را افزایش می‌دهد. همان‌طور که اعمال بد و ناشایست، اثر عکس آن را بر زندگی شخص می‌گذارد.
  • پیش از شرح این عبارت که بداء در حقیقت ظاهر شدن چیزهایی است که از ناحیه خداوند متعال برای مردم مخفی و برای خودش مشخص بود، لازم است یادآور شویم که خداوند متعال بنابر آیات قرآن دو لوح دارد:
  1. لوح محفوظ‍‌: لوحی که آن‌چه در آن نوشته می‌شود؛ پاک نشده و مقدرات آن تغییر نمی‌یابند؛ چرا که مطابق با علم الهی است: ﴿بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ * فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ[۵۰]؛ بلکه آن قرآن مجیدی است که در لوح محفوظ‍‌ ثبت گردیده است.
  2. لوح محو و اثبات: بنابر شرایط‍‌ و سنتی از سنت‌های الهی، سرنوشت شخص یا جریانی به شکلی خاص می‌شود، با از بین رفتن آن سنت‌ها و یا مطرح شدن سنت‌های جدید، سرنوشت آن شخص و یا آن جریان تحت الشعاع سنت‌های جدید قرار می‌گیرد. به‌عنوان مثال بناست که شخص در سن ٢٠ سالگی فوت کند، اما به واسطه صله رحم یا صدقه‌ای که می‌دهد،٣٠ سال به عمرش اضافه می‌شود و تا ٥٠ سالگی زنده می‌ماند و یا به عکس، آن شخص بناست ٥٠ سال عمر کند به واسطه گناه کبیره‌ای خاص ٣٠ سال از عمرش کاسته می‌شود و در ٢٠ سالگی می‌میرد. البته خداوند متعال از اول می‌دانست که بناست اولی ٥٠ سال و دومی ٢٠ سال عمر کند، ولی برای روشن شدن این سنت‌های الهی مطلب به این شکل از زبان پیامبران یا اولیای الهی(ع) بیان می‌شود.

بداء در فرهنگنامه آخرالزمان

بداء از نظر لغت به معنای آشکار شدن و روشن شدن است، اما در اصطلاح دینی به معنای «اتخاذ نظری جدید درباره یک امر» می‌باشد. بداء را از دو منظر می‌توان مورد بررسی قرار داد، یکی بداء میان مخلوقات و دیگری بداء از جانب خدای متعال. بداء در میان مخلوقات ممکن است به خاطر ارتقای دانش، پشیمانی، فراموشی، جهل و یا ضعف و ناتوانی باشد؛ به این معنا که شخص از روی نادانی و فراموشی، کاری را که قرار بوده انجام دهد، انجام نمی‌دهد، یا اینکه اراده کاری را می‌کند، اما قدرت و توانایی انجام آن کار را پیدا نمی‌کند و خلاف تصمیم خود عمل می‌کند. بداء در میان مخلوقات مستلزم نوعی جهل در آن نیز هست، یعنی شخصی که برای او تغییری در تصمیماتش انجام می‌گیرد، از اول به این تغییر تصمیم خود واقف نبوده بلکه با گذشت زمان این تغییر ایجاد شده است. اما بداء درباره حضرت حق جل‌وعلا، هیچ کدام از این ویژگی‌ها را نخواهد داشت زیرا خداوند به صفاتی چون فراموشی، جهل و ناتوانی توصیف نمی‌شود، بلکه او بر هر کاری توانا و به همه چیز داناست.

شیخ صدوق در کتاب شریف «توحید» در باب بداء می‌فرماید: بداء بدان معنایی که مردم نادان می‌پندارند نیست، زیرا خداوند از هر گونه ندامت و پشیمانی منزه است. اما این واجب است که اقرار کنیم، خدای عزوجل می‌تواند امری را بیافریند و آن را زودتر از امر دیگری قرار دهد و یا خلقی را معدوم کرده و خلقی جدید حادث کند، و یا به مسئله‌ای دستور دهد و سپس از انجام آن نهی نماید، یا از کاری مردم را باز دارد و سپس به انجام آن فرمان دهد. مثال این گونه بداء، نسخ شدن شریعت‌های پیشین و یا تغییر قبله مسلمین است. خدایی که مردم را در این زمان به انجام کاری دستور می‌دهد، می‌داند که اکنون صلاح بندگان در انجام چنین کاری است، این را نیز می‌داند که در زمان دیگری صلاح بندگان در عدم انجام همان کار است، بنابراین وقتی زمانی فرا رسد که صلاح در عدم انجام آن کار است، به یقین بندگانش را به امری که صلاحشان باشد دستور خواهد داد. هر کس درباره خداوند اقرار کند که هر چه را بخواهد انجام می‌دهد، هرچه را بخواهد می‌تواند معدوم نماید، هر چه را بخواهد می‌تواند به جای مخلوقات دیگر قرار دهد، هر چه را بخواهد می‌تواند پس و پیش کند، به هر چه دوست داشته باشد امر می‌کند، پس چنین کسی طبعاً به بداء اقرار نموده است (زیرا این خود معنای بداء الهی است) و خداوند به هیچ چیزی بزرگ داشته نمی‌شود مثل این که درباره او بگوییم: خلقت موجودات و فرماندهی مخلوقات به دست اوست، تقدیم و تأخیر همه چیز در ید قدرت اوست، ایجاد آنچه تا کنون نبوده و از بین بردن آنچه تاکنون موجود بوده است مخصوص اوست. یهودیان معتقدند که خداوند تقدیرات را اندیشیده و دیگر از پرداختن به آن کناره گرفته و دست او در تغییر آن بسته است[۵۸]. خداوند در این آیه می‌فرماید: ﴿وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ[۵۹]. یعنی پس و پیش می‌کند و زیاد و کم می‌نماید و بداء در تصمیمات برای او خواهد بود.</ref>؛ بداء این عقیده یهود را رد می‌کند، و به عقیده ما مسلمانان خداوند هر روز شأنی جدید دارد، زنده می‌کند، می‌میراند، رزق می‌دهد و هر چه را بخواهد انجام می‌دهد و بدای الهی از روی پشیمانی نیست بلکه آشکار شدن امر جدید از سوی خدای عزوجل است، زیرا در میان عرب بداء به معنای آشکار شدن و ظاهر شدن است زیرا می‌گویند: بَدَا لِي شَخْصٌ فِي طَرِيقِي یعنی شخصی در راه به من برخورد و آشکار شد. خداوند می‌فرماید: ﴿وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ[۶۰]. هرگاه خداوند از بنده‌ای اعمالی چون صله ارحام ببیند، عمر او را طولانی خواهد کرد و هرگاه ببیند قطع رحم نموده است عمر او را کوتاه خواهد نمود و هر گاه ببیند که شخصی مرتکب زنا می‌شود رزق او را می‌کاهد و هرگاه ببیند او پاک‌دامنی می‌کند، رزق و عمر او را افزایش می‌دهد (و این خود دلیلی بر بدای الهی است). اکنون باید ببینیم که بداء در چه محدوده‌ای اتفاق می‌افتد. در حدیثی حضرت مراتب ایجاد یک امر را این گونه بیان می‌فرماید: اول علم الهی است، سپس مشیت و خواست اوست، پس از آن اراده الهی است، بعد مرحله تقدیر و اندازه‌گیری است، سپس قضا و تعیین محدوده اجرا است و در پایان نیز امضای آن امر خواهد بود.

یعنی خداوند می‌داند آنچه را می‌خواهد، و می‌خواهد آن‌چه را که اراده می‌کند، و اراده می‌کند آن‌چه را تقدیر می‌نماید، و تقدیر می‌کند آن‌چه را قضا نموده است، و آن‌چه را که از قضای خود می‌گذراند ایجاد می‌نماید و تعین می‌بخشد. خداوند تا زمانی که علم خود را مشیت ننموده است در آن بداء حاصل می‌کند و اگر علمی به خواست او درآمد، پیش از آن‌که آن را اراده نماید، در آن بداء ایجاد می‌کند، و همین گونه تقدیر پیش از آن‌که اراده شود، و قضای الهی پیش از آن‌که تقدیر شود. اما زمانی که قضای الهی امضا شد، اگر هنوز تعین خارجی پیدا نکرده است، امکان بداء در او وجود دارد ولی اگر تعین خارجی گرفت و دارای رنگ، بو، وزن، اندازه و تمام اعراض محسوس شد، دیگر بدا به آن تعلق نخواهد گرفت[۶۱].

حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود: خداوند به چیزی (ارزشمند) مانند بداء عبادت نشده است. در حدیث دیگری امام صادق(ع) فرمود: خداوند بزرگ داشته نشده است به چیزی مانند بداء. (زیرا اعتقاد به بداء، اعتقاد به قدرت مطلق و بی‌چون و چرای الهی است و اقرار به بندگی و محکومیت بندگان در برابر خالق خود می‌باشد). امام صادق(ع) فرمود: خداوند هر پیامبری را که به نبوت مبعوث کرد، بر چند چیز از او پیمان گرفت: اقرار به بندگی خداوند و عدم شرک به خدای عزوجل و سجده به درگاه او و اطاعت از دستورات خداوند و اعتقاد به بداء و مشیت الهی و اینکه خداوند هر چه را بخواهد مقدم کرده و هر چه را بخواهد به تأخیر می‌اندازد.

امام صادق(ع) فرمود: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ[۶۲]، آیا جز این است که خداوند اموری را که موجودند، نابود می‌کند، و اموری را که موجود نیستند، به وجود می‌آورد؟! (این خود دلیل بداء الهی است که در مخلوقات خود تغییر و تبدل انجام می‌دهد)[۶۳]. یکی از ویژگی‌ها و حکمت‌های بداء را می‌توان رغبت بندگان در انجام کارهای نیک و امید به گشایش و رحمت پروردگار و برطرف ساختن سختی‌ها و بخشایش حق دانست، زیرا اگر کسی به بداء معتقد نباشد، دیگر استغفار، دعا، طلب رحمت، امید به شفاعت و نجات و... معنایی نخواهد داشت. از این روست که اعتقاد به بداء مایه برترین عبادات نزد خداوند است. در روایات آخرالزمان به دو گونه به موضوع بداء اشاره شده است؛ یکی دعاهایی که در این باب وارد شده است و ما در آنها از خداوند تعجیل در فرج حضرت مهدی(ع) را می‌خواهیم و کوتاه شدن مدت غیبت حضرتش را می‌طلبیم و دیگری روایاتی که موضوع بداء را خصوصاً در احوال آخرالزمان و ظهور حضرت بیان می‌کند.

امام صادق(ع) فرمود: چند چیز جزو نشانه‌های حتمی ظهور است که قطعاً پیش از قیام حضرت قائم(ع) روی خواهد داد؛ خروج سفیانی، فرو رفتن لشکر سفیانی در سرزمین بیداء، شهید شدن نفس زکیه، ندایی آسمانی. راوی سؤال کرد: آیا در نشانه‌های حتمی، بداء روی خواهد داد؟ حضرت پاسخ داد: آری. سپس راوی عرض کرد: می‌ترسم که در قیام حضرت قائم(ع) نیز بداء رخ دهد! حضرت فرمود: خیر! قیام حضرت قائم(ع) از وعده‌های الهی است و خداوند در وعده خود تخلف نمی‌کند، زیرا خود در قرآن فرموده: ﴿إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ[۶۴]. یعنی ممکن است نشانه‌های پیش از ظهور منتفی شود و یا در آن جابجایی صورت گیرد، اما ظهور حضرت به یقین واقع خواهد شد. فقط ممکن است به واسطه جابجایی نشانه‌ها آن ظهور دیر یا زود شود.

امام صادق(ع) نیز در حدیثی فرمود: اگر مردم از غیبت امامشان به درگاه خداوند گریه و ناله کنند، ظهور حضرت نزدیک‌تر خواهد شد، و اگر مردم نسبت به دوری حجت خدا بی‌تفاوت باشند، غیبت نیز تا آخرین حد خود ادامه پیدا خواهد کرد[۶۵]. این حدیث نیز به خوبی مشخص می‌کند که بداء در مدت غیبت حضرت امکان دارد و به آمادگی بشریت و فراهم شدن بستر مناسب بستگی دارد، و هر زمانی که شرایط برای ظهور مهیا شود، حضرت هم ظهور خواهد نمود[۶۶].

احتمال بدا در نشانه‌های ظهور

در موضوع علائم ظهور، احادیثی داریم که می‌گویند ممکن است حتّی دربارۀ مهم‌ترین نشانه‌ها هم بدا پیش آید. ابوهاشم جعفری، یار دیرین چندین امام آخر می‌گوید: «كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا(ع) فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ لا يُخْلِفُ الْمِيعاد»[۶۷]. این حدیث با آنچه در قرآن آمده است که: ﴿لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ[۶۸] سازگار و موافق است؛ چه آن که حکم محو و اثبات برای همۀ حوادثی که زمان بردارند، عمومیت دارد و این حوادث، عبارت اند از: همۀ آنچه در آسمان‌ها و زمین و ما بین آنها هست [۶۹][۷۰].

پانویس

  با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.
  2. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲.
  3. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲.
  4. مفید، محمد بن محمد، تصحیح الإعتقاد، ص ۵۱ ـ ۵۲.
  5. لاهیجی، گوهر مراد، ص ۲۹۲.
  6. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  7. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  8. شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، ص ۳۳۴.
  9. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  10. «(این سخن، جادو و دروغ نیست) بلکه قرآنی ارجمند است، در لوحی نگهداشته» سوره بروج، آیه ۲۱ ـ ۲۲
  11. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۹.
  12. «و بدی‌های کارهایی که انجام داده‌اند برای آنان آشکار می‌گردد» سوره زمر، آیه ۴۸.
  13. «آنگاه، پس از آنکه آن نشانه‌ها را دیدند» سوره یوسف، آیه ۳۵.
  14. «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ‏ءٍ مِثْلِ الْبَدَاءِ»؛ کافی، ج ۱، ص۱۴۶.
  15. "مَا عُظِّمَ اللَّهُ بِمِثْلِ الْبَدَاء"؛ کافی، ج ۱، ص۱۴۶.
  16. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  17. «فَلَمَّا طَالَ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ الْعَذَابُ ضَجُّوا وَ بَکَوْا إِلَی اللَّهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی وَ هَارُونَ یُخَلِّصُهُمْ مِنْ فِرْعَوْنَ فَحَطَّ عَنْهُمْ سَبْعِینَ وَ مِائَةَ سَنَةٍ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(ع)هَکَذَا أَنْتُمْ لَوْ فَعَلْتُمْ لَفَرَّجَ اللَّهُ عَنَّا فَأَمَّا إِذْ لَمْ تَکُونُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ یَنْتَهِی إِلَی مُنْتَهَاهُ»؛ بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.
  18. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  19. «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا(ع)فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع)هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»؛ الغیبة للنعمانی، ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  20. ر.ک: حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸؛ دانشنامه امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵.
  21. سوره آل عمران، آیه ۹.
  22. ر.ک: نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۶۰.
  23. ر.ک: ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  24. ر.ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  25. «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا(ع) فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعاد»؛ الغیبة النعمانی: ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  26. ر.ک: دانشنامه امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵.
  27. «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی قَدْ کَانَ وَقَّتَ هَذَا اَلْأَمْرَ فِی اَلسَّبْعِینَ فَلَمَّا أَنْ قُتِلَ‏ اَلْحُسَیْنُ‏ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ اِشْتَدَّ غَضَبُ اَللَّهِ تَعَالَی عَلَی أَهْلِ اَلْأَرْضِ فَأَخَّرَهُ إِلَی أَرْبَعِینَ وَ مِائَةٍ فَحَدَّثْنَاکُمْ‏ فَأَذَعْتُمُ اَلْحَدِیثَ فَکَشَفْتُمْ قِنَاعَ اَلسَّتْرِ وَ لَمْ یَجْعَلِ اَللَّهُ‏ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ وَقْتاً عِنْدَنَا «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»؛ رعد، ۳۹. الغیبة طوسی، ح ۴۱۷.
  28. بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۶۵-۱۶۸.
  29. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۳۲۸ ـ ۲۳۶.
  30. ر.ک: نوری، حسین بن محمد تقی، النجم الثاقب ص ۸۳۲؛ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱ ج ۱ ص ۱۸۱ و ۱۸۲؛ رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص ۳۰ ـ ۳۲.
  31. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة للطوسی ص ۴۳۲؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۳۲۸ ـ ۲۳۶؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۲۹ ـ ۳۴؛ علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۵۲۰؛ الساده، مجتبی، شش ماه پایانی، ص ۲۲۸ ـ ۲۳۶.
  32. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶.
  33. «کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا(ع) فَجَرَی ذِکْرُ السُّفْیَانِیِّ وَ مَا جَاءَ فِی الرِّوَایَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ(ع) هَلْ یَبْدُو لِلَّهِ فِی الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ یَبْدُوَ لِلَّهِ فِی الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِیعَادِ وَ اللَّهُ لا یُخْلِفُ الْمِیعاد»؛ الغیبة النعمانی: ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  34. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۹؛ بنی‌هاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۱۸۰ ـ ۱۸۴
  35. «هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست» سوره رعد، آیه ۳۸ـ ۳۹
  36. ر.ک. محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه امام مهدی ص ۴۳۰ ـ ۴۳۲؛ آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳؛ رجالی تهرانی، علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۷۹
  37. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی درنشانه‌های حتمی ظهور، ص۳۴ـ۴۳؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها وپاسخ‌ها،ص۳۷۶
  38. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  39. ر.ک. آیتی، نصرت‌الله، تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور، ص ۳۴ ـ ۴۳
  40. ر.ک. زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص ۲۶۲؛ پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها، ص ۳۷۶
  41. ر.ک. علی‌زاده، مهدی، نشانه‌های یار و چکامه‌ انتظار (کتاب)، ص ۲۹ ـ ۳۲
  42. ر.ک. عالی، مسعود، مسأله مهدویت ۱ ص ۱۸۱ و ۱۸۲
  43. سوره رعد، ۳۹.
  44. سوره زمر، ۴۸.
  45. سوره یوسف، ۳۵.
  46. سوره نساء، ۳۵.
  47. سوره آل عمران، ۵.
  48. سوره زمر، ۴۷.
  49. سوره رعد، ۱۱.
  50. سوره بروج، ۲۲ و ۲۱.
  51. سوره رعد، ۳۹.
  52. سوره انعام، ۲.
  53. کافی، ج ۱، باب بداء.
  54. سوره آل عمران، ۹.
  55. نشریه موعود، شماره ۳۷، ص ۶۰.
  56. ارشاد مفید، ج ۲، ص ۳۴۰؛ اعلام الوری، ص ۴۰۱؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳.
  57. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۶۱.
  58. ر.ک: تفسیر قمی، تفسیر آیه ۶۴ سوره مائده
  59. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  60. «و چیزی که گمان نمی‌برده‌اند از سوی خداوند بر آنان آشکار می‌شود» سوره زمر، آیه ۴۷.
  61. توحید صدوق، ص ۳۳۴.
  62. «خداوند هر چه را بخواهد (از لوح محفوظ) پاک می‌کند و (یا در آن) می‌نویسد» سوره رعد، آیه ۳۹.
  63. توحید صدوق: باب بداء.
  64. «به راستی خداوند در وعده (خود) خلاف نمی‌ورزد» سوره آل عمران، آیه ۹.
  65. بحارالانوار: ج ۵۲، ص ۱۳۲.
  66. حیدرزاده، عباس، فرهنگنامه آخرالزمان، ص۱۳۳-۱۳۸.
  67. نزد امام جواد(ع) از سفیانی و حتمی بودن خروج او سخن به میان آمد. گفتم: آیا ممکن است در امر حتمی، بدا پیش آید؟ فرمود: آری. گفتم: می‌ترسم دربارۀ قائم هم بدا حاصل شود. فرمود: نه! قائم، وعدۀ الهی است و در آن، تخلّف نمی‌شود؛ الغیبة النعماني: ص ۳۰۲ ح ۱۰.
  68. هر سرآمدی، زمانی نگاشته دارد خداوند هر چه را بخواهد از لوح محفوظ پاک می‌کند و یا در آن می‌نویسد و لوح محفوظ نزد اوست؛ سوره رعد، آیه ۳۸ و ۳۹.
  69. المیزان: ج۱۱ ص۳۷۹.
  70. دانشنامهٔ امام مهدی: ج۷، ص۴۵۵.
بازگشت به صفحهٔ «بداء در معارف مهدوی».